۰۴ دی ۱۳۹۱ - ۱۸:۴۸
کد خبر: ۱۵۰۹۶۹
استاد رجبعلی مقیسه؛

تجارت عمر و علم

خبرگزاری رسا ـ از ملاک‌های هم حجره‌ای مناسب، این است که واقعا نگاه به او انسان را به یاد خدا بیندازد، یک آدمی نباشد که وارد حوزه یا دانشگاه شده، شاید مدرکی بگیرد.
حجره شهيد باهنر

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از ماهنامه فرهنگی و اجتماعی حاشیه، درباره حجره‌نشینی باید سراغ کسانی رفت که هم خود طعم این تجربه را چشیده باشند و هم سابقه مدیریت بر این که وقتی حرف از فرهنگ حجره‌نشینی به میان می‌آید، دیگر تو نمی‌توانی یک تنه به میدان بروی و یک سویه به جریان نگاه کنی. فرهنگ حجره‌نشینی زاده یک تعامل است. تعامل طلبه با خود، طلبه با فضای موجود و طلبه با دوستان خود. همین نکته‌ها باعث شد که ما گفتگویمان را با حجت الاسلام رجبعلی مقیسه استاد سطح عالی حوزه، از همین نقطه آغاز کنیم.


بی‌گمان زندگی حجره‌نشینی در روحیات و شخصیت و آینده طلبگی افراد، بسیار اثر گذار است، از ملاک‌های انتخاب هم حجره‌ای برایمان بگویید.

یک سری ملاک‌های عمومی در روایات ائمه معصومین(ع) برای همنشین و مصاحب بیان شده است که اگر رعایت آنها برای انسان‌های معمولی واجب باشد، همین‌ها برای طلبه اوجب است؛ مثلا در روایات هست کسی که نگاه کردن به او شما را به خدا ترغیب می‌کند. «من یرغبکم الله رویته». یعنی این همنشین یا هم حجره، نگاهش و خیالش غرق در حق، غرق در عبادت بوده، تجسم بندگی و اخلاص باشد.

در عالم طلبگی واقعا یک اراده محض، یک انسان جدی در امر به معروف و نهی از منکر لازم است؛ طلبه از همان روز اول که وارد طلبگی می‌شود، در تمام آن ساحت‌هایی که بعد می‌خواهد در آنها اهل اقدام و قیام و اهل عمل باشد، از همین الان باید خودش را در همه آن ساحت‌ها نشان بدهد.

لذا از ملاک‌های هم حجره‌ای مناسب، یکی این است که واقعا نگاه به او انسان را به یاد خدا بیندازد، یک آدمی نباشد که وارد حوزه یا دانشگاه شده، شاید مدرکی بگیرد. آن طور نباشد که بخواهد نان علم و هویت علمی‌اش را بخورد و به تعبیر روایت، اهل «استکبار به علم» نباشد!

اگر کسی بخواهد همنشین انتخاب کند، باید ببیند آن همنشین این ارزش‌ها و کمالات را وزن می‌کند یا نه، چقدر سعی می‌کند در مکتب امام صادق زینت مکتب و مذهب باشد.

از دیدگاه شما چه چیزهایی باید در حجره رعایت شود تا یک زندگی مطلوب از دیدگاه اخلاق اسلامی و فرهنگ شیعی در حجره شکل بگیرد؛ زندگی‌ای که به صورت همه جانبه هم حقوق افراد، رعایت شود و هم ما را به آن اهداف طلبگی و نقشی که این حجره در آن هداف دارد. برساند؟

در حجره باید هم حداقل‌ها را در نظر بگیریم، و هم حداکثرها را. زندگی مشترک حجره و مدرسه، حداقل و حقوق یکدیگر را باید ببینیم که ما اول در تا همسایه‌ایم و داریم زیر یک سقف زندگی می‌کنیم، من یک حق دارم، شما هم یک حق؛ در وقت استراحت و در غذا خورد، نوع غذا خوردن، در بیدارشدن و خوابیدن، در چگونه مطالعه کردن و کی وارد حجره شدن، هم حجره‌ای‌ها باید دقایق و ظرایف حقوقی را خوب بدانند و رعایت کنند، بداند که مثلا اینجا الان این هم حجره طبق حقوق خودش دارد کاری را انجام می‌دهد. مثلا اگر فردی یک دفعه در را باز کند و خودش را بیندازد داخل حجره؛ یا مثلا نیمه شب، یک دفعه حرکت کند. حالا به هر شکلی بزند بیرون.

 

حتی اگر برای عبادت باشد؟

حتی برای عبادت باشد، اول باید و حقوق و تکالیفی را که در راستای این حقوق است، دقیقا بشناسد و بنای او هم بر این باشد که آن حقوق را رعایت کند، مثلا این طور نباشد که یکی از آقایان دوست دارد که خوب خدمت کند، افتخار هم می‌کند که خدمت کند. خریدها را به عهده بگیرد و دیگران احساس وظیفه نکنند.

زمانی که ما در حجره بودیم، بعضی از آقایان بودند که می‌دیدند مثلا یکی داوطلب می‌شود، دیگر فکر می‌کردند که وظیفه آنها فقط استراحت و شرکت در دروس است.

طلبه باید وظایف و تکالیف و حقوق را خوب بشناسد و تا جایی که ممکن است، آنها را رعایت کند. بداند که همه برای درس خواندن به حوزه آمده‌اند، این گونه نیست که یکی آمده خدمت بکند، و دیگری آمده از این خدمات استفاده کند، بناست در اینجا اگر تفریح دارد، اگر استراحت دارد، اگر خورد و خوراک و خرید و امثال اینها وجود دارد، همه باید تقسیم شود. وقتی حقوق و تکالیف و از این طرف انتظارات او از دست خودش در حد آن حقوق و تکالیف را شناختند، انتظاراتش را در آن حد زیاد کند، یعنی درست است که اینها حقوق من است و او نباید این کار را می‌کرد، حالا هر روز من این را بگویم؛ از نظر اخلاقی این خوب نیست که روحیه طلبه مچ گیری باشد.


با توجه به اینکه علم آموزی و معرفت اندوزی به عنوان یکی از اصول اساسی طلبگی است، نقش حجره در شکوفایی فکری و تعمق علمی چقد است؟

حجره‌ای که با انگیزه‌های ناب و الهی درست شده تا عده‌ای از جوان‌ها و کسانی که حاضر شده‌اند جوانی و طلایی‌ترین فرصت‌های عمر خودشان را برای کسب دانش صرف کنند، طلایی‌ترین سرمایه‌ها را بدهند تا طلاتر از آن طلاها که علم و معرفت باشد را بگیرند، حجره می‌تواند برای این انسان، یک کانون الهام‌بخش باشد. حجره این گونه است؛ حجره‌ها الحمدالله نوعا با انگیزه الهی احداث شده‌اند. انسان در این فضا، در این کانون بلند الهام، انرژی‌هایش آزاد و استعدادهایش شکوفا می‌شود. در چنین مکانی نوعی شرح صدر برای تلقی علم ایجاد می‌شود. به تعبیر بسیار بلند استاد جوادی، فرد‌ آماده می‌شود تا به محضر علم برسد.


انسان در یک کانون گرم و برخاسته از این همه انگزه‌های ناب، می‌تواند یک اوج معنوی پیدا کند تا به محضر علم برسد. بنابراین نمی‌توانیم نقش بسیار اثر گذار و سازنده حجره‌ها را در تعالی فکر و اندیشه، فهم و حل و هضم مشکلات علمی انکار کنیم، حجره فضایی بسیار مطبوع و سرشار از الهام و پر از بیان است.


حجره چه ویژگی خاصی دارد که انسان با جهت گیری‌ها و اهداف الهی، در خانه دشوارتر می‌تواند به آن اهداف برسد و حسرت حجره‌نشینی را می‌خورد؟


فلسفه وجودی حجره‌ها، همواره این بوده که مرکزی برای ساختن نیروهای مهذب باشد. عبادت گاه‌هایی که در مکاتب، مذاهب و ادیان مختلف بوده نیز در همان راستاست. چرا که انسان‌هایی در‌ آن فضاهای معنوی قرار می‌گرفتند و تربیت می‌شدند تا به خلق خدمت کنند. اصلا فلسفه وجودی حجره این بوده که از آغاز می‌آمدند از خالص‌ترین اموال و نقود، پاک‌ترین مکان‌ها را برای سکونت و تربیت انسان‌های مهذب بنا می‌کردند. این مکان‌ها از آنجایی که از مال پاک، با انگیزه پاک و اقدامات واقعا خیراندیشان تاسیس شده، انسان‌هایی در اینجا تربیت شده‌اند.


چند تا از سنت‌ها و روسومی را که در این سال‌های متمادی شکل گیری حوزه‌ها تقریبا به عنوان سنت عام در فرهنگ حجره‌نشینی مطرح شده، برایمان بیان کنید.

یکی از سنت‌های بسیار خوبی که انسان در حجره‌نشینی تجربه می‌کند، سنت رفاقت است، شریک شدن، رفیق شدن و در رنج‌ها، غم‌ها و شادی‌ها. در غم‌ها انسان یک سنگ صبور و تکیه‌گاه و یک همفکر همدل می‌خواهد. خوب انسان می‌بیند که اگر در زندگی‌اش یک همدل و همفکر پیدا کند که او هم درد و دغدغه‌ای مشابه خودش دارد. درد مشترک، انتخاب هم‌دردهای مشترک را در پی دارد. آن هم کسی باشد که دردهایش، دردهای مقطعی، دردهای یومیه مردم معمولی نیست. توی این حجره و فضای مدرسه است که انسان رفقای آرمانی خودش را پیدا می‌کند؛ کسی را پیدا می‌کند که در رابطه با اسلام و بشریت فکر می‌کند.

 

راز ادامه این ارتباط و رفاقت‌ها که گاهی تا آخر عمر هم ادامه دارد. چیست؟

ببینید در اینجا انسان تجربه می‌کند که با شخصیت‌های بزرگ و روح‌های بزرگ آشنا بشود، که از طریق آنها به شخصیت‌های بزرگ‌تر پیوند بخورد. انسان در حجره‌هاست که با این دوستان که هم پرواز انسان هستند، آشنا می‌شود. ما در همین حجره‌ها با کسانی آشنا شدیم که از روستاها آمده بودند و در ابتدای کار، دلتنگ پدر و مادر بودند.


اما همان دوستان در همین حجره‌ها به مرحله‌ای رسیدند که وقتی انقلاب و برنامه مبارزه با یک رژیم دژخیم، دین فروش و وطن‌فروش آغاز شد، همان بچه روستایی نیم‌دل، ترسو و کوتاه‌فکر دیروز که دردها دغدغه‌ها و وسوسه‌هایش، وطن و پدر و مادر و اینها بوده، دیگر اصلا هیچ سختی، رنج، فشار و هیچ تهدیدی او را از پای در‌ نمی‌آورد و هیچ گرفتاری و غصه‌ای نداشت، جز غصه اسلام و جز غصه امام، جز غصه حوزه و غصه آینده بشریت. این برکت حجره است که همفکرها و همدل‌ها، انسان را وارد فضای باز، گسترده و فضای سرشار از معنویت و مسئولیت می‌کنند.


از آنجا که حضرت عالی هم در مبارزات انقلاب اسلامی شرکت داشتید و فضای مخوف زندان رژیم ستمشاهی را تحمل کردید، و هم در دوران دفاع مقدس بودید، و هم فضای حجره‌نشینی را درک کرده‌اید، می‌خواستیم این سه فضا را با یکدیگر مقایسه‌ای کیند؛ یعنی آن فضای مخوف زندان رژیم ستم‌شاهی را با حجره‌نشینی و آن صفا و صمیمیتی که در سنگرهای جبهه حاک بوده است، مقایسه کنید.


در حجره، انسان می‌تواند درس‌های بزرگی بگیرد؛ درس تعذیب نفس، خودسازی، جهاد اکبر، حجره است که می‌تواند انسان را آماده کند تا وقتی در سلول زندان قرار می‌گیرد، به جای زمزمه کردن آیه‌های ترس، به جای زبان عجزو ناله و عذرخواهی و غلط کردم و پشیمان هستم، سوره‌ای بخواند که در آن آیه، « فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» باشد. چیزهایی که در سلول یاد انسان می‌آید، آن آیه‌هایی است که در حجره نقش دلش کرده است.


درس‌ها سلول را از اینجا گرفته است و خلاص‌ باز خودش را بسته، سرمایه را از حجره برده و در زندان مقاومت می‌کند. انسان در زندان می‌فهمد که حجره، آن قرآن خوان‌های صبحگاهی، آن دعاها و آن نماز جماعت‌ها، چقدر مؤثر بوده است. آنجا می‌فهمد« ایاک نعبد و ایاک نستعین» را که در حجره گفت، حالا در سلول یادش می‌آید؛ حالا « یا الله» با شلاق خوردن برای آدم هجی می‌شود.

 

من در یک سلولی در کمیته مشترک ساواک بودم که الان آنجا موزه عبرت شده، چند تا از آقایان را آورند در سلول من، بعضی‌هایشان مذهبی نبودند. یک دانشجو اهل همدان که آدم متدین و خوبی بود،یک آقایی اهل قم و از بازاریان بود، او نیز آدم خوبی بود، اما یک آقایی را آوردند، مذهبی نبود و یک آقایی را هم آورده بودند، مذهبی بود، اما از نظر اخلاقی آدم خوبی نبود، یعنی آدمی بود که مسلمان بود، شیعه بود، اما شاید اهل نماز و امثال آن نبود، در سلول ما نم‌دیدیم نماز بخواند.


یک بار دور هم نشسته بودیم گفتند که هر کسی هر شعری یا مطالبی دارد بگوید، بعد ما چند آیه از قرآن خواندیم. آن آیات قرآن طنین تلاوتش در آن سلول آنچنان روح ما چند نفر حتی آن فرد غیرمذهبی را به اهتراز در آورد، این قدر اثر گذاشت که یک باره گفت من قرآن را دوست دارم!

جبهه هم باز همین طور؛ وقتی که انسان در حجره بوده، متوجه می‌شود که مسئولیت او از همه سنگین‌تر است، که از آن اندوخته‌های معنوی، از آن اندوخته‌های فکری و اعتقادی خودش در جبهه کمک بگیرد.


در جبهه باشد در جبهه کنار سایر افتخار آفرینان، من می‌خواهم بگویم آن مادة‌الموادی که هم در سلول زندان می‌تواند به انسان مقاومت بدهد و هم در سنگرها و درجه مقاومت و درجه صبر و استقامت(که کلیدی‌ترین مایه‌های معنوی است) و در جبهه‌ها این درجه را بالا ببرد، بار حجره است.


چند درصد ویژگی‌هایی که در حجره‌ها بود، در سنگرها پیدا می‌شد؟

همانگونه که در حجره‌ها، اخلاص حجره‌نشینان عنایات خداوند را جذب، و فضای حجره را فضایی سازنده می‌کند؛ یعنی آن کسی که حجره‌نشین است، می‌تواند فضای حجره را متحول کند، با آن ارتباطاتش، با آن اتصالات و توسلات و ...، در سنگرها هم خود آن سنگرنشینان که به فرمان ولی فقیه خودشان رفته بودند و به استناد حجت، چون ولی فقیه را پیرو امام می‌دانستند، و اعتقاد داشتند اگر در مسیر دفاع کشته شوند، شهیدند.

وقتی افراد این دیگاه را به جبهه و سنگر داشتند، خودبه خود آن سنگرها با صفا می‌شد. خوه آن طرف هم همین سنگرها بود، یعنی سنگرهای عراقی، سنگرهای عراقی از لحاظ فیزکی مهجزتر، بزرگ‌تر و مستحکم‌تر بودند. آنها هم سنگر داشتند ما هم سنگر داشتیم، این سنگر با آن سنگر چه فرقی می‌کند؟ به خاطر اینکه این سنگرنشین از کسی مثل امام تبعیت می‌کند که وقتی یک پیروزی مثل فتح خرمشهر به دست می‌آید، می‌گوید خرمشهر را خدا آزاد کرد. وقتی که سنگرنشین خدابین می شود، مثل حجره‌نشینی می‌شود که خدابین است.


تفاوت حجره با خوابگاه مجردی، خوابگاه دانشجویی، کارگری وشبیه اینها چیست؟ یعنی آن مولفه اساسی حجره چیست و اینکه آیا حجره همان خوابگاه است یا نه؟

یک تفاوت جوهری بین حجره با خوابگاه‌ها وجود دارد؛ ببینید حجره یک خوابگاه محض و یک آسایشگاه نیست، تفاوت بین یک آسایشگاه با حجره، این است که حجره کانون تربیت است، می‌خواهم عرض کنم که حجره « مسجد عبادالله» یا « متجر احباءالله» است. یعنی حجره‌ها به عنوان یک نقطه اعتلابخش، یک سکوی پرش و نقطه پر از الهام نگاه کنیم، نه محلی که فقط آنجا استراحت کنند و یک آسایش و آرامشی داشته باشد. چرا، آنها هم هست؛ اما آنها فواید و خواص جانبی حجره هستند. آنچه در آنجاها خاصیت اصلی است، اینجا یک خاصیت جانبی است. حجره در اصل در کنار یک همدان، یک همفکر، یک هم‌پرواز، یک هم‌هدف و یک هم‌اندیشه نشستن است. حجره، مناسبات خاصی دارد؛ پس با آنها فرق دارد./971/پ201/ن

ارسال نظرات