۰۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۶
کد خبر: ۲۳۳۳۲۸

بررسی عملکرد ده ساله اخیر صدا و سیما در گفت و گو با صفار هرندی

خبرگزاری رسا ـ اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه صفارهرندی را توصیف کنیم، باید از او با عنوان منتقدی یادکرد که همواره تلاش دارد از مدار انصاف و عدالت خارج نشود، در ارزیابی عملکرد ده‌ساله مهندس ضرغامی هم، باید به این اصل مهم توجه داشت که نباید برای نقد رویکرد و عملکرد یک مدیر، بخشی نگر بود بلکه باید با درک کاملی از شرایط، منابع، موانع و موقعیت‌ها به ارزیابی کارنامه یک مدیر پرداخت.
صفار هرندي صفار هرندي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در ارزیابی عملکرد ده‌ساله مهندس ضرغامی نمی‌توان به‌راحتی از کنار نام صفارهرندی گذشت، چهره خوش‌نامی که هم از سابقه فرهنگی و هم صبغه رسانه‌ای برخوردار است؛ در کشاکش بازی نام‌هایی که برای مدیریت صدا و سیما در رسانه‌ها شنیده می‌شد، نام صفارهرندی از پرتکرارترین‌ها بود اما خود او با قاطعیت و صراحت تمام، نامزدی خود را رد می‌کرد و می‌گفت: باید عرصه خدمت را برای جوان‌ترها مهیا کرد.

 

اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه صفارهرندی را توصیف کنیم، باید از او با عنوان منتقدی یادکرد که همواره تلاش دارد از مدار انصاف و عدالت خارج نشود. در ارزیابی عملکرد ده‌ساله مهندس ضرغامی هم، به این اصل مهم توجه داشت که نباید برای نقد رویکرد و عملکرد یک مدیر، بخشی نگر بود بلکه باید با درک کاملی از شرایط، منابع، موانع و موقعیت‌ها به ارزیابی کارنامه یک مدیر پرداخت.

 

این ویژگی‌ها ما را بر آن داشت که با وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد به گفت وگو بنشینیم و به ‌مرور دیدگاه‌های ایشان درباره دوره مدیریت مهندس ضرغامی و نقاط ضعف و قوت آن بپردازیم تا ضمن تجلیل از تلاش‌های 10 ساله سومین رییس سازمان، بتوانیم با ارائه پیشنهاد‌ها، قدمی در جهت کمک و بهبود رسانه ملی برای مدیران آتی برداشته باشیم.

 

به عنوان اولین سؤال، ارزیابی جنابعالی از عملکرده ده ساله مهندس ضرغامی در صدا و سیما به خصوص استفاده از ظرفیت‌های جوان و انقلابی چیست؟

سازمان صدا و سیما یک سازمان بزرگ است و بدون تردید، بخش اعظم نیروهای این سازمان، دست‌پروده انقلاب هستند. بنابراین، به صورت کلی می‌توان گفت که بخش معتنابهی از افرادی که در صدا و سیما مشغول هستند، چه جوان‌ها و چه افراد جا افتاده، از افراد وفادار و خدمتگذار به انقلاب اسلامی هستند و از این جهت، شاید نشود ایرادی به مدیریت صدا و سیما گرفت که چرا از عناصر انقلابی استفاده نکرده است، چون بسیاری از آن‌ها نیروهای انقلاب هستند.

 

مدل دیگری که برای استفاده از توان و ظرفیت جوانان انقلابی وجود دارد، مدلی از جنس شبکه افق یا برخی از برنامه‌های خبری و میزگردهای صدا و سیماست. این مدل، مدل متفاوتی از آن مدل محافظه‌کارانۀ صدا و سیماست و هرچه تعداد این نوع برنامه‌ها بیشتر شود این رسانه در جایگاه بهتر و مناسب‌تری قرار می‌گیرد.

 

به نظر بنده، آقای ضرغامی نسبت به مدیران قبلی صدا و سیما بیشتر به جوانان انقلابی میدان داد، اما با آن نقطه آرمانی و ایده‌آل، قطعا فاصله داریم.

  

انعکاس توفیقات و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی یکی از موضوعاتی است که تاثیرات مهمی در زندگی مردم و افکار عمومی دارد، به نظر جنابعالی، صدا و سیما در این عرصه چگونه عمل کرده است؟

  البته کارهای مثبت زیادی به منظور به نمایش گذاردن موفقیت‌ها و توفیقات نظام اسلامی در صدا و سیما صورت گرفته و منعکس شده، ولی ابعاد این اقدامات هیچ وقت به اندازه عظمت انقلاب اسلامی نیست. خود ما و مریدان انقلاب هم از آن جایی که غرق در عظمت و نعمت این انقلاب هستیم، قدر آن را نمی‌دانیم؛ یعنی، نمی‌دانیم چه اتفافی افتاده است؟! مثلا، شما اگر به اتفاقات منطقه توجه کنید، می‌بینید که جمهوری اسلامی تبدیل به نقطه کانونی برای اتفاقات بزرگ منطقه شده و بدون حضور ما هیچ تصمیم مهمی در منطقه گرفته نمی‌شود. نمایش این عظمت و قدرت یک هنرمندی فوق‌العاده‌ای می‌طلبد و در این زمینه، حتما باید سریال‌هایی تهیه کنیم و در اطلاع‌رسانی‌هایمان از روش‌ها و سبک‌هایی استفاده کنیم که ابعاد این حرکت عظیم را به خوبی نمایش دهد. اگر به قضیه پیشرفت‌های جمهوری اسلامی اینگونه نگاه کنیم، باید بگوییم که نه تنها صدا و سیما، بلکه هیچکدام از رسانه‌های ما، چه رسانه‌های دولتی و چه مردمی، نتوانسته‌اند به خوبی پیشرفت‌ها را به نمایش بگذاراند.

 

البته بحث دیگری در این زمینه وجود دارد که بدون لحاظ کردن آن نمی‌توانیم قضاوت درستی داشته باشیم و آن هم مربوط به توقعاتی است که بخش‌ها و دستگاه‌ها از صدا و سیما دارند و همان است که آن را بخشی‌نگری می‌گویند؛ این بخشی‌نگری بدین معناست که هر دستگاه و بخش فکر می‌کند برای اینکه خودش را در انظار موجه جلوه دهد، باید طوری از او حرف بزنند که هیچ نقطۀ ابهام‌آمیز و تاریکی در عملکردش نباشد. این امر سبب می‌شود که انعکاس دستاوردهای ما دستخوش یک نوع بازی‌های کوته‌بینانه از سوی بخش‌ها و دستگاه‌ها شود. به نظر بنده، اگر این کار را به اهالی هنر و رسانه واگذار می‌کردند، خود آن‌ها بلد هستند که چه باید بکنند و به نظر می‌رسد که این ایرادات بیشتر به روابط عمومی دستگاه‌ها مربوط می‌شود که می‌خواهند سلایق نادرست خود را در انعکاس مطالب دخالت دهند. در این صورت، آن برنامه‌ای که نمایش داده می‌شود، دیگر نمایش دستاوردها نیست و مخاطبین وقتی می‌بینند تلویزیون این برنامه را نشان می‌دهد، کانال را عوض می‌کنند. در حالی که اگر بدانند پیشرفت واقعی دستگاه‌ها چگونه است و اگر این پیشرفت به زیبایی و هنرمندانه منعکس شود، هیچ مستندی زیباتر از آن نمی‌شود.

 

مثال این بحث، مستندی بود که درباره شهید باقری پخش ‌شد و باعث شد که مردم از پای تلویزیون تکان نخورند، چون این کار هنرمندانه ساخته شده بود یا مثلا سال‌ها بود که در 22 بهمن تلویزیون برنامه‌های ثابتی داست، اما از وقتی که در سالگرد انقلاب برنامه شاخص پخش شد، خیلی از کسانی که در این سال‌ها با خصوصیات امام آشنا نشده بودند، از طریق برنامه شاخص به این شناخت رسیدند و پرده‌ای که بر ذهن غافل آن‌ها بود، کنار رفت.

 

 یکی از ویژگی‌های دوران ده ساله مهندس ضرغامی، گسترش کمی شبکه‌ها و برنامه‌های صدا و سیماست، نظر جنابعالی با گسترش کمی سازمان بدین شکل چیست؟

 بنده صد در صد با گسترش کمی موافقم و معتقدم اگر ظرفیت‌ها، امکانات، بودجه و مهم‌تر از همه نیروی انسانی آماده انجام کار هنرمندانه و تخصصی فراهم شود، هر مقدار بتوانیم تعداد شبکه‌ها را بیشتر کنیم در رقابتی که با این موج سنگین رسانه‌ای که از سراسر عالم بر سر ما آوار می‌شود، حق انتخاب بیشتری به هواداران انقلاب اسلامی داده‌ایم. بنابراین، اصل این گسترش کمی پذیرفته و پسندیده است، البته نباید اینگونه باشد که زیادکردن تعداد شبکه‌ها، وسیله‌ای برای پر کردن کارنامه ما شود.

 

به نظر بنده باید از صدا و سیما تقدیر کرد، چون نقاط کلیدی و خالی رسانه‌ای را شناسایی کرده و سعی کرده آن‌ها را پوشش دهد. مثلا، در صدا و سیما وقتی به این نتیجه رسیدند که طنز جزو موارد خالی رسانه ملی است، به دنبال آن رفتند. من نمی‌گویم که این کار به بهترین نحو اجرا شده، ولی می‌گویم همین که به سراغ آن رفتیم، ذهن‌ها فعال می‌شود که طنز تراز انقلاب اسلامی چیست و کم‌کم برنامه‌های شاخصی در این زمینه تولید می‌شود.

  

اغلب دولت‌ها بودجه صدا و سیما را به صورت کامل نمی‌پردازند و صدا و سیما مجبور می‌شود در برخی موارد به تبلیغات بیش از حد و یا آنتن فروشی روی بیاورد. به نظر شما، صدا و سیما چگونه باید این معضل را مدیریت کند و دولت‌ها نیز در قبال صدا و سیما چه وظایفی دارند؟

 

عادتی که بیشتر دولت‌ها معمولا دارند این است که صدا و سیمایی اختصاصی می‌خواهند؛ یعنی، می‌خواهند که صدا و سیما در اختیار آن‌ها باشد، البته این استدلال تا حدی معقول به نظر می‌رسد، زیرا استدلال آن‌ها این است که ما زحمت‌های زیادی کشیدیم و دستاوردهای مهمی داشتیم که باید انعکاس پیدا کند، اما باید توجه داشت که اگر این تمنا و تقاضا به آنجا برسد که دولت‌ها مدعی شوند که صدا و سیما باید ملک ما باشد، هر چه ما می‌خواهیم در آن به نمایش درآید، هر زاویه‌ای که ما برای نگاه به مسائل انتخاب می‌کنیم صدا و سیما باید در آن چارچوب حرکت کند، هر کس که ما می‌گوییم باید با او صحبت شود، هر کسی که ما می‌گوییم باید مجری باشد و ... هر مقدار هم که این خواسته‌ها و خرده‌فرمایشات زیاد و زیاد ‌شود، صدا و سیما نمی‌تواند و نباید به چنین چیزی تن دهد، زیرا در قانون پیش‌بینی شده که صدا و سیما زیر نظر قوه خاصی نیست و به همین منظور هم هیات نظارتی که بالای سر آن است، مرکب است از عناصر و نمایندگان سه قوه است و مدیر آن را هم هیچ‌یک از سه قوه تعیین نمی‌کنند. همۀ این‌ها به خاطر این است که صدا و سیما باید فراتر از خواستۀ قوای مختلف باشد، البته بیشترین پوشش را باید به خدمات دولت بدهد، برای اینکه دولت اصلی‌ترین سازمانی است که در کشور در حال انجام کارهای خدماتی برای مردم است.

 

حال اگر دولتی اعلام کند که صدا و سیما بر وفق مراد من عمل نکرده است و من هم پول نمی‌دهم، این نگرش بسیار اشتباه است، زیرا صدا و سیما که اجیر شده دولت‌ها نیست، البته ممکن است صدا و سیما نیز اشکالاتی داشته باشد و یا در جاهایی هزینه‌هایی کرده باشد که نباید می‌کرده، اما این بحث کلیت ندارد و فقط مربوط به موارد خاصی است.

 

کمبود بودجه باعث می‌شود که آگهی‌های تبلیغاتی زیادی در صدا و سیما به نمایش گذاشته شود و مردم از این قضیه ناراحت شوند، البته ممکن است صدا و سیما آگهی‌ها را به یک بسته تفنن و تفریحی تبدیل کنید، ولی هنگامی که غلبه این آگهی‌ها بر برنامه‌های جدی زیاد شود، آزاردهنده خواهد شد.

 

نکته دیگر اینکه بودجه صدا و سیما متناسب با بودجه سایر دستگاه‌ها در طول زمان رشد پیدا نکرده و بر همین اساس، این سازمان مجبور شده به این نوع درآمدزایی روی بیاورد. بنده در جریان بودم که در ماه‌های گذشته پرداخت‌هایی که صدا و سیما باید به کارمندان و برنامه‌سازان خود می‌داشته، در بسیاری موارد انجام نشده و صدا و سیما به مشکل برخورده است. در مجموع باید گفت که گروکشی‌کردن درباره مسائل صدا و سیما به این منظور که این سازمان به خواسته‌های فلان دستگاه تن بدهد، اصلا روا نیست و در این رابطه باید با نگاه ملی به مسائل نگاه شود.

 

عملکرد صدا و سیما در حوزه اطلاع‌رسانی شفاف و سریع از تحولات داخلی و خارجی و به‌ویژه بیداری اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 واقعیت این است که در همه جای دنیا خبر را دروازه بانی و مدیریت می‌کنند و آنجایی که لازم است خبر داده نشود، اخبار را منعکس نمی‌کنند. این‌طور نیست که کسانی سخاوتمندانه هر چیزی که دارند بر روی میز بریزند، فقط آن‌ها رندانه‌ترین کار را می‌کنند و گاهی ما این فکر را می‌کنیم که چه مقدار بذل و بخشش می‌کنند، اما هنگامی این سانسور خبری آن‌ها معلوم می‌شود که مشاهده می‌کنیم خبری را که به ما فارسی‌زبانان می‌دهند، در جامعه خودشان منتشر نمی‌کنند و همچنین خبری را که در جامعه خودشان منتشر می‌کنند، به ما که می‌رسد تغییر می‌کند.

 

با ملاحظه همه این نکات، صدا و سیما به مرور زمان یاد گرفته است که باید چگونه کار کند که هم وفادار به صحت خبر باشد و هم منابع خبریش اصالت داشته باشد و هم انتظارات و توقعات مردم را برطرف کند. یکی از ابتکارهای که به این ایده کمک زیادی کرد، برنامه خبری 20:30 بود که در دوره آقای ضرغامی شروع شد و ایشان این جسارت را به نام خودش ثبت کرد. من به خاطر دارم، در ابتدا که این برنامه راه‌اندازی شد، موجی علیه ایشان شکل گرفت که که شما به چه مجوزی این برنامه را راه انداخته‌اید؟ ایشان تحمل کرد و کسانی هم ایشان را در رابطه با این موضوع تقویت کردند و الآن این نحوه اطلاع‌رسانی تبدیل به تراز اطلاع رسانی شده است، البته نباید در همین حد متوقف شد و باید راه‌های جدیدی را جستجو کرد و این حرکت مثبت را ادامه داد تا بتوانیم همگام با شرایط و مقتضیات زمانه پیش برویم و در این رقابت‌ سنگینی که شبکه‌های خبری مختلف با یکدیگر دارند، صدا و سیما باید بتواند گلیم خود را با سرافرازی از آب بیرون بکشد. به نظر بنده، حرکت صدا و سیما در این سمت و سو حرکت رو به جلویی بوده و باید آنچه که انجام شده است را تأیید کنیم، به امید اینکه کارهای قوی‌تر تولید شود، وگرنه اگر هر روز سوهان روح مسئولین صدا و سیما شویم و فقط از آن‌ها ایراد بگیریم، دست و دل آن‌ها به سمت کارهای مبتکرانه و قوی نمی‌رود.

 

فتنه 88 که اتفاق افتاد، صدا و سیما به خوبی توانست این حادثه را تبیین کند و به‌خصوص درباره حماسه 9 دی یکی از بهترین انعکاس‌ها را از سوی صدا و سیما شاهد بودیم و در مجموع عملکرد این سازمان طی چند ماه فتنه بسیار خوب بود، نظر شما در این رابطه چیست؟

  با نظر شما کاملا موافقم، اما اجازه دهید تعریضی به عملکرد صدا و سیما داشته باشم و آن هم مربوط به بخش نخست ظهور فتنه بود. در روزهای اول وقوع فتنه، سکوتی بی‌معنا صدا و سیما را فراگرفته بود. شاید دلیل این سکوت را نظر شورای عالی امنیت ملی یا جمع‌بندی اتاق‌های فکر بدانند، اما هر چه که بود، مضر بود، چون دیگران میدان‌داری می‌کردند و پشت سر هم افکار مسموم خود را در قالب اخبار منتقل می‌کردند. این افکار همه تحلیل بود، اما به آن‌ها لعاب خبری می‌دادند و در جامعه پخش می‌کردند. در همین روزها، در صدا و سیما همه چیز آرام و بی سر و صدا بود، البته آن سردرگمی خیلی زود تبدیل به یک حضور مؤثر غیرمنفعل شد و هنرمندی‌ها را در بخش تولید خبر و تحلیل به‌خوبی نشان دادند و همان‌طور که گفتید صدا و سیما در تنویر افکار و برگرداندن آن توهمی که بر اثر شایعات در اذهان شکل گرفته بود، نقش بسزایی داشت.

 

صدا و سیما در چند سال اخیر فعالیت‌های بین‌المللی خود را گسترش داده است، شبکه‌های جدیدی را افتتاح کرده و فعالیت دیگر شبکه‌های خود را نیز توسعه داده است. نظر شما راجع به فعالیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی صدا و سیما چیست؟

 بدون تردید انقلاب اسلامی در دنیا به‌خصوص طی 15 سال گذشته خیلی جلوه کرده است؛ یعنی، پیام انقلاب به‌خوبی به دیگر ملت‌ها منتقل شده است و در حال حاضر کسانی که پیام را دریافت کرده‌اند، در پی این هستند که تصویری واقعی از انقلاب اسلامی داشته باشند. ما در گذشته، در انعکاس تصاویر واقعی از انقلاب اسلامی زیاد موفق نبودیم، البته بخش عمده این عدم موفقیت به جریان فاسد رسانه‌ای مربوط می‌شود که ما را سانسور می‌کند و هر چیزی که به نام انقلاب اسلامی و معنویت باشد را حذف می‌کند، مگر آن خدایی که برای آن‌ها ضرری نداشته باشد.

 

یکی از امکاناتی که برای ما ایجاد شده است، فناوری نوین ارتباطی است که ما از طریق آن‌ها توانستیم صدای انقلاب اسلامی را به گوش جهانیان برسانیم؛ صدایی که قبلا فیلتر می‌شد و آن‌ها با صلاحدید خودشان هرچه می‌خواستند را پخش می‌کردند، اما الان ما صدای انقلابمان را خودمان منتقل می‌کنیم و دیدیم که به محض اینکه این کار از طریق العالم، پرستی وی و ده‌ها شبکه رادیویی و تلویزیونی دیگر انجام شد، موج استقبالی از سوی دیگر ملت‌ها بسیار اعجاب‌انگیز بود و نشان داد که توانسته‌ایم به‌صورت نسبی به آرمان‌هایمان انقلاب اسلامی نزدیک شویم. باید قبول کنیم که خیلی عقب هستیم، ولی به‌طور نسبی آنقدر این پیام تأثیر داشته که دشمن را مجبور کرد، رسما ما را سانسور کند و ماهواره‌های ما را از ما گرفتند. دلیل اصلی این سانسور نیز تأثیر زیادی بود که پیام انقلاب داشت. بر همین اساس، ما در برخی موارد، مجبور شدیم راهکارهای دیگری را انتخاب کنیم، مثلا، شبکه‌ای را جایگزین شبکه مختل‌شده کنیم یا از نیروهای محلی کشور مقصد استفاده کنیم، البته ما می‌دانیم که این پیام آنقدر خوب منتقل شده است که اگر ما هم نباشیم، اشخاص دیگری می‌آیند و همان حرف‌های ما را می زند. الان، تعداد زیادی شبکه محلی تشکیل شده است که صدا و سیمای ما را دنبال می‌کنند و محتوای برنامه‌های صدا و سیما را در شهر خود بازسازی می‌کنند و این معنی واقعی صدور انقلاب است. پس، در مجموع باید گفت که کارهای قوی‌ای در این سال‌ها صورت گرفته است و حتی در برخی از موضوعات ما نفر اول بودیم. به طور مثال، در حوادث منطقه نوع اطلاع‌رسانی ما به‌گونه‌ای بود که مردمی که می‌خواستند خبر صحیح را بشنوند، به سراغ العالم و پرستی وی می‌آمدند، زیرا ما در این کار انگیزه داشتیم، ولی آن‌ها انگیزه‌ای برای تولید خبر نداشتند.

 

دوره آقای ضرغامی رو به پایان است و در سه دهه اخیر آقایان محمد هاشمی و علی لاریجانی و مهندس ضرغامی ریاست صدا و سیما را عهده‌دار بوده‌اند، اگر بخواهید بین این سه نفر مقایسه کنید، نقاط ضعف و قوت هر یک را در چه موردی می‌بینید؟

 البته به یک معنا این‌ سه نفر با هم قابل قیاس نیستند، زیرا در دوره‌های متفاوتی مسئولیت این سازمان را بر عهده داشته‌اند و قیاس در جایی صحیح است که افراد در شرایط مساوی و در یک بازه زمانی مشخص با هم مقایسه شوند، مثلا، در دوره‌ای که وضعیت امکانات تکنیکی ما خیلی ابتدایی و محدود بوده متفاوت است با دوره‌ای که گشایشی حاصل شده و بسیار متفاوت است با دوره فعلی که می‌توان گفت در عرصه تکنیک و ابزار، انقلابی رخ داده است. این را اول بگویم که حق کسی ضایع نشود.

 

مثلا، در دوره آقای هاشمی ما از چهار عصر تلویزیون را روشن می‌کردیم و 11 شب نیز برنامه‌ها تمام می‌شد و دو شبکه هم بیشتر نبود، در زمان آقای لاریجانی تعداد شبکه‌ها بیشتر شد و بعضی نیز شبانه روزی شد و می‌توان گفت که در این دوره یک حرکت بسیار جدی برای پاسخگویی به خواسته‌های مخاطبین شروع شد. منتهی، در دوره ده ساله آقای ضرغامی حرکت به سمت موفقیت‌ها و شتاب بخشیدن به کیفیت و کمیت برنامه‌های صدا و سیما بسیار زیاد شد، به‌خصوص که این اقدامات از روی عجله نبود و با مطالعه و برنامه انجام شد. در این دوره و طی مطالعاتی که داشتند، سعی کردند انگیزه مردم از مراجعه به به یک شبکه ماهواره‌ای را که هزار نوع آفت دارد، اطلاعات غلطی در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند و فرهنگی متفاوت از فرهنگ بومی را تبلیغ می‌کند، شناسایی کنند. مثلا، اگر علاقه مردم این است که برای مشاهده برنامه‌های ورزشی پای تلویزیون بنشینند، خود ما بیاییم و این زمینه را فراهم کنیم. اگر عده‌ای دیدن فیلم سینمایی و سریال برایشان جاذبه دارد، چه ایرادی دارد که خود ما آن را در اختیارشان قرار دهیم. همچنان‌که عده‌ای از مشتاقان انقلاب اسلامی، دیدگاه و نظر ما را نسبت به تفنن و سرگرمی و فیلم و سریال می‌خواستند و ما قبلا، فقط به آن‌ها خبر می‌رساندیم، اما الان شبکه آی فیلم نگاه انقلاب اسلامی را در قالب یک زندگی داستانی منتقل می‌کند و این خیلی متفاوت است با آنکه فقط خبر خشک و زمخت را به مخاطب منتقل کنید. در اینجاست که هواداران جمهوری اسلامی با یک زاویه نگاه جدیدی به انقلاب اسلامی می‌نگرند. به نظر بنده، نقطه قوت مدیر این دوره همین بود که به‌خوبی فهمید که فرصت‌های ما کجاست و آن‌ها را تقویت کرد. مثلا، راه‌اندازی شبکه مستند یا بازار را می‌توان در این قالب تحلیل کرد، البته ما در قیاس با شبکه‌های مستند جهانی فاصله زیادی داریم یا مثلا در شبکه بازار با آن نقطه آرمانی فاصله داریم؛ یعنی، بازاری که ما می‌خواهیم ترویج کنیم حتما آن بازاری نیست که در حال پخش است و ما نگاه حاکم بر آگهی‌های بازرگانی را به لحاظ تطبیق آن با ارزش‌هایی که به آن پایبندیم، قبول نداریم و بخش‌هایی از آن دچار خدشه است، ولی باید توجه داشت که این دوره، دوره گذار است.

  

کار دیگری که آقای ضرغامی انجام داد و این کار نیاز به جسارت زیادی داشت، این بود که منابع آرشیوی را در اختیار پژوهشگران قرار داد و از این طریق برنامه‌های زیادی ساخته شد. این جسارت در مدیران قبلی صدا و سیما کمتر دیده می‌شد. این آرشیو غنی که در گذشته مردم را از دیدن آن محروم ‌کرده بودیم، باعث بازخوانی تاریخ برای نسل گذشته و جدید شد و هم برای نسل پیشین جذاب بود، چون در آن زندگی کردند و هم برای نسل امروزی، زیرا نسبت به آن زمان، فاصله و انقطاع تاریخی دارند و الان وقتی می‌بینند برای آن‌ها جاذبه دارد. در برخی از موارد، صحنه‌های معمولی را از آرشیو آوردند و در معرض و منظر مردم قرار دادند و این برنامه‌ها خیلی طرفدار پیدا کرد. این کار را یک مدیر وقت‌شناس می‌تواند انجام دهد، البته برخی مخالفت‌ها نیز در برابر این کارها وجود داشت و واضح است که همیشه در برابر تحول، مقاومت می‌شود، اما بعد که تحول انجام شد، می‌بینند که خطری هم پیش نیامد.

 

یکی دیگر از جسارت‌های آقای ضرغامی سامان‌دادن به برنامه‌های مناظره‌ است، چه مناظره‌هایی که در شب‌های انتخابات برگزار شد و چه آن خطی که در طول سال تعقیب می‌شود. از این جهت نیز باید گفت که مدیون ایشان هستیم که به این کار تن داد و مخالفت‌هایی را نیز که در این باره شد، تحمل کرد.

 

جناب آقای صفار، به نظر شما مدیر جدید صدا و سیما در چه حوزه‌هایی باید ورود جدی تری داشته باشد؟

 پیشنهاد بنده افزودن تعداد کارکنان صدا و سیما نیست، چون این سازمان خیلی حجیم شده است، ولی این را معتقدم که هنوز خیلی‌ها هستند که ایده‌هایی و نگاه‌های جدیدی به مسائل فرهنگی و هنری دارند که جای آن‌ها در صدا و سیما خالی است و از قضا لازم نیست که این‌ها را کارمند کنیم، هنر این‌ها این است که کارمند نشوند، این‌ها باید کشف و ساماندهی شوند و در همان شبکه‌های مردمی سامان پیدا کنند. همچنین، باید یک راهی باز شود که محصولات این‌ها به صدا و سیما راه پیدا کند، زیرا از بین صدها موسسه فرهنگی- هنری فعال در حوزه رسانه حتما، تولیداتی وجود دارد که در حد صدا و سیما باشد. چه‌بسا، برخی تولیدات به دلیل برخورداری آن‌ها از تکنیک‌های جدید بتوانند از متوسط برنامه‌های صدا و سیما هم بالاتر باشد. گاهی مثلا، در شبکه افق دیده می‌شود که به دلیل دسترسی به برخی از امکانات و سخت افزارهای نوین، برنامه‌های موفقی تولید می‌شود.

 

مدیر آینده باید خود را مستمعی بداند که از دریافت نظرات خیرخواهانه و تجربیات مدیران گذشته بی‌نیاز نیست، به‌خصوص از تجربیات دوره‌های اخیر که بسیاری از آن‌ها تدوین شده و از درون آن مدل استخراج شده باید برای پیشبرد امور بیشترین استفاده را بکند. به نظر بنده، باید مدیر آینده تا مدتی فقط گوش باشد، بشنود، بشناسد و مطالعه کند و سپس با تسلط هر چه تمام‌تر وارد این صحنه شود. اگر این مجموعه و گروه- چون صدا و سیما مانند یک دولت است و باید مانند یک هیات دولت باید به آن‌ها نگاه کرد- از بنده مشورت بگیرند، به آن‌ها پیشنهاد می‌کنم که از جوان‌های دارای استعداد که در بخش خصوصی در حال فعالیت هستند و این فعالیت‌ها قابل فروختن به صدا و سیما است، رصد کنند و این‌ها از دست ندهند و سعی کنند این راهی را که با جسارت در این سال‌ها آغاز کرده‌اند، با سرعت بیشتری ادامه دهند./998/د101/ب6

 منبع: سایت مشرق

ارسال نظرات