۳۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۲
کد خبر: ۲۵۵۷۳۸
به مناسبت اول رجب سالروز ولادت حضرت باقر‌العلوم؛

سه خصلت جهانی از منظر امام محمد ‌باقر علیه‌السلام

خبرگزاری رسا ـ از نظر امام‌محمدباقر(ع) سه خصلت جهانی است که در همه بشر وجود دارد و در همه جای جهان می‌توان آن را به عنوان فضایل و خصایص انسانی بشمار آورد. خصلت‌هایی چون ادای امانت، وفای به عهد و نیکی به والدین، چیزی نیست که مسلمان یا غیر مسلمان داشته باشد.
تولد امام باقر(ع)

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، از نظر امام‌محمدباقر(ع) سه خصلت جهانی است که در همه بشر وجود دارد و در همه جای جهان می‌توان آن را به عنوان فضایل و خصایص انسانی بشمار آورد. خصلت‌هایی چون ادای امانت، وفای به عهد و نیکی به والدین، چیزی نیست که مسلمان یا غیر مسلمان داشته باشد. همه مردم به طور فطری به این امور گرایش دارند. آنچه در این مطلب آمده تبیین ارزش این خصلت‌های سه‌گانه از نظر آموزه‌های قرآنی است.

 

خصلت‌های فطری بشری

برخی بر این باورند که اخلاق، امری نسبی است؛ از همین رو چیزی که در جامعه‌ای ارزش و امری هنجاری است می‌تواند در جامعه دیگر ضد ارزش و نابهنجار باشد؛ بنابراین می‌توان گفت که اخلاق هیچ مبنایی ندارد تا بتوان بر اساس آن اخلاق مشترک جهانی داشت و جوامع بشری را به یک اخلاق دعوت کرد و مردم را بر اساس آن، تربیت و به وحدت فکری و فرهنگی رسانید، در حالی که این دیدگاه چندان درست به نمی رسد و اخلاق در اصول و ریشه‌های اساسی و کلی‌اش دارای مبانی از جمله مبانی فطری بشری است و بر همین اساس از وحدت اخلاقی می‌توان سخن به میان آورد که در آن همه بشریت بر اموری چون وفای به عهد و امانت‌داری به عنوان ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای رفتاری تاکید دارند.

 

در حقیقت همه انسان‌ها دارای گرایش‌های فطری به اموری هستند که از آن به فضایل اخلاقی و ارزش‌های برتر انسانی یاد می‌شود. این بدان معنا خواهد بود که اگر تربیت‌های نادرست و غلط را کنار بگذاریم هر کودکی به اموری گرایش می‌یابد که فضایل اخلاقی نامیده می‌شود. این اصول فطری همان چیزی است که اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) به عنوان فلسفه و سبک الهی زندگی بدان دعوت کرده است (آل عمران، آیات 19 و 85؛ شوری، آیه 13)؛ زیرا اسلام به عنوان یک آیین الهی بر محور و مدار فطرت است و همواره میان احکام آن دو مطابقت است. (روم، آیه 30)

 

اما اینکه چرا در شرایع گوناگون اسلامی و شیوه و سبک‌های مختلف آن در طول تاریخ بشریت، اختلافات و تفاوت‌هایی میان آنها حتی در برخی از اصول وجود دارد، باید گفت که این اختلافات به سبب تغییرات و تحریفاتی است که در برخی از شرایع اسلامی رخ داده است به طوری که حتی خود متدینان به آن شرایع، به آن اعتقاد و باور دارند. (بقره، آیه 75؛ نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 41؛ حدید آیه 27)

 

بنابراین، اگر برخی تحریفات را کنار بگذاریم می‌توانیم به هماهنگی کامل شرایع گوناگون اسلامی با فطرت، اعتقاد داشته باشیم؛ چنان‌که خداوند، حنفیت را دین طبیعی بشر دانسته و می‌فرماید: فاقم وجهک للدین حنیفا فطره‌الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون؛ روی خود را برای دین راستین پایدار بساز، این دین راستین همان خلقت و فطرت الهی است مردم را بر مبنای آن آفریده است، برای سنت خلقت خداوندی تبدیلی نیست، این است که دین محکم و با ارزش، ولی اکثر مردم نمی‌دانند. (روم، آیه 30)

 

از همین رو پیامبر(ص) نیز می‌فرماید: کل مولود یولد علی الفطره، و انما ابواه یهودانه و ینصرانه؛ هر مولودی بر فطرت (توحید) زاده می‌شود و این پدر و مادر او هستند که وی را یهودی و نصرانی بار می‌آورند. (شرح نهج‌البلاغه، ج 4، ص 114)

 

امام باقر0ع) در تفسیر حنیف و حنفاء الله می‌فرماید: هی الفطره التی فطر الناس علیها، فطر الله الخلق علی معرفته؛ مراد فطرتی است که خداوند مردم را بر آن سرشته است؛ خداوند خلق را با سرشت خداشناسی آفریده است. (بحارالانوار، ج 3، ص 279، حدیث 12)

 

بر همین اساس باید گفت همه آنچه در قالب ارزش‌ها و فضایل اخلاقی قرار می‌گیرد، جزو فطرت بشر است و انسان‌ها به طور فطری و بر اساس دین حنیف فطرت مطابق با اسلام حقیقی جامع از آدم(ع) تا خاتم(ص) بدان گرایش دارند.

 

البته برخی از اصول ارزشی و فضایل اخلاقی، جلوه مهم‌تر و ارزشی‌تری دارد؛ زیرا می‌توان گفت که این امور امهات دیگر فضایل بشری هستند و کسی که این فضایل را دارا باشد به طور طبیعی می‌تواند حافظ فضایل دیگر اخلاقی باشد و ارزش‌ها و هنجارهای کوچک دیگر را که زیر شاخه‌های آنها به حساب می‌آیند را مراعات کند.

 

امام محمدباقر(ع) برخی از این فضایل که مادر فضایل اخلاقی دیگر است را سه امر دانسته و می‌فرماید: ثلاث لم یجعل الله (عزوجل) لاحد فیهن رخصه: اداء الامانه الی البر و الفاجر؛ والوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین؛ در سه چیز خداوند متعال به احدی اجازه ترک آنها را نداده است: 1- ادای امانت به مردم نیکوکار و فاسق 2- وفای به عهد و پیمان نسبت به نیکوکار و فاسق 3- نیکی به پدر و مادر، نیکوکار باشند یا فاسق و لاابالی. (بحارالانوار، ج74، ص 56)

 

1. ادای امانت: امانت، ضد خیانت و به معنای راستی، ودیعه و هر چیزی است که برای نگاهداشتن به کسی سپارند.‌(لغت‌نامه دهخدا) خداوند در آیه 27 سوره انفال خیانت در امانت با آگاهی از امانت بودن آن را حرام دانسته و در آیه283 سوره بقره و 58 سوره نساء بر وجوب رد امانت به صاحب آن بی‌توجه به دین و مذهب و رنگ و نژاد و خرد و کلان تاکید کرده است.

 

از نظر قرآن امانتداری از امور ارجمند و ارزشی در نزد خداست (آل‌عمران، آیات 75 و 76) و حتی امانتداری ملاکی برای ارزشیابی افراد دانسته شده است (همان) خداوند در همین آیات امانتداری را از مصادیق وفای به عهد می‌داند و در آیه 55 سوره یوسف اصلی مهم در واگذاری مسئولیت‌ها به اشخاص معرفی می‌کند و در آیه 26 سوره قصص نیز از ملاک‌های استخدام اجیر و به کارگیری افراد بیان می‌کند. از آیات 54 و 56 یوسف برمی‌آید که امانتداری، ملاک قرار گرفتن در زمره نیکوکاران و محسنان است.

 

از نظر آموزه‌های قرآنی خیانت در امانت از هر کسی و نسبت به هر شخصی حرام و نارواست و خداوند در آیه 283 سوره بقره و 161 سوره آل‌عمران و 27 سوره انفال به خیانت در امانت هشدار داده و از آن نهی کرده است.

 

البته برخی از اهل کتاب که خود را اهل دین الهی می‌دانند خیانت را نسبت به برخی دیگر جایز می‌دانند و آن را به‌عنوان حکم‌ الله معرفی می‌کنند، در حالی که چنین نسبت و تجویزی کذب محض و افترا به خداست. (آل عمران، آیه 75)

 

از آیه 161 سوره آل‌عمران به دست می‌آید که خیانت در امانت مایه رسوایی و کیفر در قیامت خواهد بود و از آیات 72 و 73 سوره احزاب نیز به دست می‌آید که گرفتاری به عذاب الهی، فرجام بد کیفر خیانت منافقان و مشرکان در امانت‌های الهی است.

 

به هر حال، با نگاهی به سیر و سلوک اقوام گوناگون نیز می‌توان دریافت که همه انسان‌های دارای فطرت سالم نسبت به امانتداری حساسیت داشته و به خود و دیگران اجازه خیانت در امانت نمی‌دهند و آن را به‌عنوان رفتاری زشت دانسته و از آن پرهیز می‌کنند.

 

امیرمؤمنان علی(ع) در سفارش خود به کمیل‌بن زیاد می‌فرماید: ای کمیل بدان که ما در ترک امانت نسبت به هیچ کس مجاز نیستیم. پس هر کسی از ما روایت جواز و رخصت در خیانت و ترک امانت کرده به تحقیق که گناه کرده و کیفرش آتش دوزخ است نسبت به کذبی که گفته است. سوگند می‌خورم که از پیامبر خدا(ص) پیش از وفات و رحلتش شنیدم که سه بار فرمود: ای اباالحسن! امانت را در کوچک و بزرگ به نیکوکار و بدکار ادا کن حتی اگر نخ و سوزن باشد. (تحف العقول، ص 175)

 

ادای امانت از نظر اسلام بسیار مهم است. حتی اگر چیز ارزان قیمتی نزد انسان امانت باشد، باید در حفظ آن بکوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتی کافر. لکن باید دانست که امانت تنها امانت مالی نیست، بلکه وظیفه‌ای که به دوش ما است و یا اسرار و سخن دیگران که نزد ما است همه امانت است و باید از آن نگهداری کرد.

 

2. وفای به عهد: از دیگر خصلت‌های فطری و جهانی بشر می‌توان به وفای به عهد و پیمان اشاره کرد.

 

عهد در لغت، حفظ و نگهداری چیزی و مراعات آن در همه احوال است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 591، واژه «عهد») در آیات قرآن هم از عهد انسان با انسان و نیز از عهد انسان با خدا سخن به میان آمده است.

 

انسان می‌بایست به هر عهدی که بسته وفا کند و عهدشکن و پیمان‌شکن نباشد. خداوند وفای به عهد را به مؤمنان فرمان داده و آن را صفت اهل ایمان دانسته است. (بقره، آیه 177)

 

خداوند در آیه 34 سوره اسراء می‌فرماید: و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسولا، به عهد و پیمان وفا کنید. که عهد از چیزهایی است که از آن سؤال می‌شود. در آیه 15 سوره احزاب نیز همین مطلب تاکید و تکرار شده تا مردم نسبت به اهمیت و ارزش عهد توجه و اهتمام پیدا کنند.

 

از آیه 92 سوره نحل برمی‌آید که سوگند و پیمان با دیگران، زمینه آزمایش الهی برای انسان است و انسان باید مواظب باشد تا از این آزمون‌های الهی سربلند بیرون آید.

 

آیات بسیاری از جمله آیات 27 و 40 و 63 و 83 و 84 و 93 و 177 سوره بقره و 77 و 81 و 82 سوره آل عمران و مانند آنها بر وجوب پایبندی انسان به عهد و پیمان‌های مقرر بین خود و خداوند تاکید می‌کند؛ چنانکه نقض عهد نسبت به هر کسی و هر چیزی را ناروا و حرام دانسته و عذاب و خشم الهی را وعده داده و بدان تهدید کرده است. (بقره، آیات 83 تا 85، رعد، آیه 25؛ آل عمران، آیه 77)

 

رسول اکرم(ص) در اهمیت وفای عهد می‌فرماید: لادین لمن لا عهد له؛ آن کس که وفای به عهد و پیمان نکند، دین ندارد (بحارالانوار، ج 75، ص 96)

 

همچنین می‌فرماید: ما کان یومن بالله من لم یرع عهوده و ذممه؛ ایمان به خدا و روز قیامت ندارد کسی که مراعات عهد و ذمه دیگران نمی‌کند. (اصول کافی، ج 2، ص364)

 

حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: لاتعتمد علی موده من لا یوفی بعهده؛ بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نمی‌کند اعتماد مکن! (غررالحکم، ص 324)

 

و نیز می‌فرماید: سریع‌ترین چیزها به کیفر مرد آن است که با او پیمان‌بندی و قصدت وفای به آن باشد و او قصد خیانت به تو را داشته باشد. (غرر الحکم، ص 197)

 

به مالک اشتر نیز می‌فرماید: (ای مالک) اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا پیمان و پناه دادن را به او دادی، جامه وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و برای حفظ آنها سینه خود را سپر قرار بده.

 

(ای مالک) هیچ‌گاه به عهد و پیمانت خیانت نکن و پیمان‌شکنی ننما و دشمنت را فریب مده، زیرا غیر از نادان و شقی کسی گستاخی بر خداوند روا نمی‌دهد (چون عهدشکنی، گستاخی بر خداوند است). خداوند عهدی را که به نام او منعقد می‌شود از روی رحمت، مایه آسایش بندگان قرار داده و حریم امنی است که در سایه نیروی آن، سکونت و آرامش پیدا می‌کند و با سرعت به سوی آن پناه می‌برند. (نهج‌البلاغه، نامه 53)

 

3. بّر و نیکی به والدین: از دیگر خصلت‌ها و ارزش‌ها و هنجارهای جهانی بشر که براساس فطرت است نیکی به والدین می‌باشد. در همه امت‌ها و ملت‌ها و نژادها و قاره‌های جهانی این خصلت را می‌توان شناسایی کرد و در همه جا محبت و نیکی و احسان به والدین را مشاهده نمود.

در آیات قرآن نسبت به نیکی به والدین بسیار سفارش شده از جمله در آیه 83 سوره بقره و 36 سوره نساء و 151 سوره انعام و 23 سوره اسراء آمده که خداوند امت‌های شرایع دیگر چون یهودیان و نصاری را به نیکی به والدین پس از سفارش به توحید در عبادت، سفارش کرده است.

 

انسان می‌بایست رفتاری بسیار نیک با والدین داشته باشد و کاری نکند که خشم و عقوق آنان را به دنبال بیاورد؛ زیرا خشم آنان خشم خداوند را نیز به دنبال داشته و برکت را از مال و عمر انسان می‌برد و انسان را گرفتار مصیبت‌ها و عذاب‌های سخت دنیوی و اخروی می‌کند. انسان باید کاری نکند که دل آنها بشکند به ویژه در زمانی که ناتوان و پیر هستند و درخواست‌های بسیاری دارند که گاه انسان را خسته می‌کند و در زمان خستگی نباید اف بر زبان برانند که موجب رنجش خاطر‌ آنان شوند.

 

پیامبر(ص) می‌فرماید: کن بارا و اقتصر علی الجنه و ان کنت عاقا فاقتصر علی النار؛ نسبت به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود. (اصول کافی، ج 2، ص 348)

 

در روایت است: مردی از پیامبر خدا(ص) سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود:‌1- او را با نام صدا نکند 2- در راه رفتن از او جلو نیفتد. 3- قبل از او ننشیند. 4- کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند. (بحار الانوار، ج 74، ص 45)

 

امیرمؤمنان علی(ع) نیز می‌فرماید: من احزن والدیه فقد عقهما؛ کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است. (بحارالانوار، ج 74، ص 64)

 

امام هادی(ع) نیز می‌فرماید: نافرمانی (فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است. (مستدرک، ج 15، ص 194؛ بحار الانوار، ج 75، ص 369، باب 28)

 

امام رضا(ع) می‌فرماید: بر الوالدین واجب، و ان کانا مشرکین و لا طاعه لهما فی معصیه الخالق؛ نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگر چه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد. (بحارالانوار، ج 74، ص 72)امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه دعای 24، عبارات بسیار لطیف و بلندی در عظمت مقام پدر و مادر و وظیفه فرزند در قبال آنها بیان کرده که همگان را به تعمق و تأمل در مضمون این دعا دعوت می‌کنیم.

 

سخن در اهمیت احسان به پدر و مادر نه در حد یک مقاله کوتاه بلکه نیاز به فضایی در حد یک کتاب دارد که در اینجا به همین اندازه بسنده می‌شود./907/د103/ح

 

منبع: کیهان

ارسال نظرات