راز سکوت امیر مؤمنان درباره حق ولایت خود
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، شدت هجمه علیه ولایت و حقانیت امیرمومنان علی (ع)، در خصوص شبهاتی که وهابیت در این باره مطرح می کنند، با یکی از کارشناسان و پژوهشگران دینی به گفتگو بنشینیم؛ گفتگوی ما را با حجت الاسلام علی باقر شیخانی، کارشناس فِرق و مذاهب اسلامی و مولف کتاب «پاسخ به شبهات وهابیت» در همین رابطه می خوانید:
جناب شیخانی! یکی از شبهاتی که وهابیت علیه امیرمومنان علی (ع) و ماجرای غدیر خم مطرح می کند آن است که اگر در روز غدیر خم، پیامبر اسلام (ص)، حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کردند، پس چرا حضرت علی (ع) از خود دفاع نکردند و پس از رحلت پیامبر (ص) و تعیین جانشین، به این واقعه اشاره ای نکرده و سخنی در خصوص آن به زبان جاری نکردند، آیا این ماجرا صحت دارد و چه پاسخی می توان بر این ادعا اقامه کرد؟
اگر کتاب های معتبر تاریخی را بررسی کنیم و به نقل قول ها و روایات وارد شده در این زمینه رجوع داشته باشیم، متوجه می شویم اتفاقا یکی از مسائلی که حضرت علی (ع) بدان استدلال می کنند، همین امر است که در این خصوص آن حضرت (ع) مناشده ای (به معنای احادیثی که علی (ع) افراد را قسم می دادند) دارند با این تفاوت که این اتفاق در زمان خلیفه سوم رخ داد.
چرا در زمان خلافت خلیفه سوم و چرا حضرت علی (ع) پیش از این، اشاره ای به صحبت پیامبر اسلام (ص) در روز غدیر نداشتند؟
به دلیل اینکه در زمان تشکیل جلسه در سقیفه و انتخاب خلیفه و جانشین پس از پیامبر (ص)، امیرمومنان علی (ع) مشغول غسل دادن و تدفین پیکر پاک پیامبر اسلام (ص) بودند و در این جلسه که برخی از صحابی گرد هم آمده بودند حضور نداشتند تا از خود دفاع کرده و ماجرای غدیر خم را یادآوری کنند.
پس از خلیفه اول نیز، او خلیفه دوم را به جانشینی خود منصوب کرد و باز هم فرصتی برای بازگویی این مطلب برای امیرمومنان (ع) پیش نیامد و در هنگام تشکیل جلسه شورا برای انتخاب خلیفه سوم نیز از آن جا که عمل به سنت دو خلیفه پیشین شرط رأی دادن به حضرت علی (ع) گذاشته شد و آن حضرت (ع) نپذیرفتند، عملا زمینه برای بازگویی این ماجرا فراهم نبود.
اما زمانی که آن حضرت (ع) با اصرار مردم خلافت را به دست گرفتند، ماجرای غدیر خم را یادآوری کردند و هر چند پیش از آن نیز در زمان خلافت عثمان حضرت (ع) به این مساله طیِ مناشده ای (به معنای احادیثی که علی(ع) افراد را قسم می دادند) اشاره کردند.
ماجرای مُناشده ای که در اوایل صحبت خود به آن اشاره کردید چه بود؟
ببینید در کتاب «فرائد السمطین»، جوینی، جلد یک، صفحه 312، نقل شده امیرمومنان علی (ع) در زمان خلافت عثمان در مسجدالنبی (ص) بودند در مدینه و در آن مجلس دویست نفر از صحابه حضور داشتند. ایشان فضائل خود را که پیامبر (ص) بیان فرمودند، بازگو می کردند و به افراد می گفتند شما را قسم می دهم به خدا که آیا شنیده اید این مطلب را از پیامبر اکرم (ص) و آنها نیز علی (ع) را تصدیق می کردند.
از آن جمله این است که امیر مومنان (ع) فرمودند: شما را به خدا قسم می دهم آیا می دانید هنگامی که آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ...» (آیه 59 سوره نساء) و هنگامی که این آیه نازل شد «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ» (مائده آیه 55) و هنگامی که آیه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»(توبه آیه 16) نازل شد، مردم گفتند: یا رسول الله این آیات مخصوص برخی از مومنان است یا همه؟
خدا امر کرد نبی خود را به اینکه به آنها بیاموزد اولی الامرشان کیست و تفسیر کند برای آنها که چه کسی ولایت دارد بر آنها همان طور که تفسیر و بیان کرده است نماز و زکات و حج را پس من را نصب کرد برای مردم در غدیر خم. و خطبه خواند پیامبر (ص) و فرمود: ایها الناس خدا من را به پیامی پیام داده است که سینه ام نسبت به آن پیام تنگی می کرد و تصور می کردم مردم مرا تکذیب کنند و خدا مرا امر به رساندن این پیام کرد. آنگاه پیامبر اکرم (ص) مردم را جمع کردند و اینچنین خطبه خواندند: شما می دانید که خدا مولای من است و من مولای مومنین و اولی هستم به آنها از خودشان؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمودند: به پا خیز ای علی! پس به پا خاستم. پس فرمودند: من کنت مولاه فعلیٌ هذا مولاه. پس سلمان بلند شد و ایستاد و گفت: یا رسول الله! این ولایتی که گفتید چگونه ولایتی است؟ فرمودند: ولایتی همچون ولایت خودم هر کس من واپیشترم به او (اختیاردارترم) به خودش پس علی (ع) اختیاردارتر است به او از خودش. پس این آیه «الیوم اکملت لکم دینکم ...» نازل شد پس پیامبر (ص) تکبیر گفتند و فرمودند: الله اکبر که تمام شدن نبوت من و دین خدا به ولایت علی (ع) بعد از من تحقق یافت. در این روایت دارد پس خلیفه اول و دوم به پا خاستند و گفتند: یا رسول الله! این آیات مخصوص علی (ع) است؟ حضرت (ع) فرمودند: بلی درباره او و اوصیای او تا روز قیامت (در غدیر خم تنها پیامبر(ص)، علی(ع) را به خلافت نصب نکرده بلکه همه ائمه تا ولیعصر(عج) را پیامبر (ص) به خلافت و امامت نصب کرده است) این دو گفتند: برای ما بیان کن. فرمودند: علی برادر من، وزیر من، وارث من، وصی و جانشین من در امت است و صاحب اختیار هر مومنی بعد از من. پس فرزندم حسن پس از او، حسین بعد از آن و نه نفر از فرزندان فرزندم حسین یکی بعد از دیگری قرآن با آنهاست و آنها با قرآنند از قرآن جدا نمی شوند و قرآن از آنها جدا نمی شود تا در حوض بر من وارد شوند.
در این هنگام جمعیتی که در خدمت علی (ع) بودند گفتند ما خدا را شاهد می گیریم این صحبت ها را از پیامبر (ص) شنیدیم...(فرائد السمطین، جوینی، جلد یک، صفحه 312)
لذا امیرمومنان علی (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) و فاصله بعد از آن نیز زمینه مطرح کردن این موضوع را نداشتند و اساسا مطرح کردن آن هم هیچ فایده و سودی نداشت تا اینکه زمینه برای گفتن آن مطرح شد. از سوی دیگر وقتی مردم برای در دست گرفتن خلافت به حضرت علی (ع) اصرار ورزیدند، ایشان بیان کردند که مشروعیت خلافت و حکومت از سوی خداوند بر آن حضرت (ع) عطا شده بود اما مقبولیت مردمی برای پذیرش حکومت نبود.
بنابراین، این ادعای وهابیت شبهه ای است بر دیگر شبهات آنها و ادعایی پوچ و بی اساس که تنها گزافه بودن سخنان آنها را اثبات می کند و تیری که آنها در تاریکی رها می کنند، گریبان خودشان را می گیرد./1325/د102/س
منبع: شبستان