خلق انسان توسط موجودات فضایی/ خوش خدمتی رائیلیان به سران ماسونی و صهیونی
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در مقاله پیشرو با عنوان «محور ارزشهای انسانی در تفکر رایلیان» به بررسی دیدگاهها و ادعاهای جنبش نوظهور رایلیان میپردازیم. همچنین در این راستا سعی شده، پوچی ادعاهای پایهگذار این جنبش به شیوه استناد به نص صریح آیات کتب مقدس و براهین عقلی اثبات شود؛ چرا که مدعی پیامبری این فرقه «رایل» خود را ادامه دهنده سلسله پیامبران ادیان بزرگ و وعده شده داده توسط آنها میداند.
آنچه از این مقاله به دست میآید، این است که جنبش رایلیان نه تنها هیچ قرابتی با تعالیم ادیان بزرگ ندارد، بلکه یکی از فرقههای ابداعی استعمارگران است که برای سلطه هر چه بیشتر بر جوامع بشری، با رنگ و لعابی امروزی و به اصطلاح علمی طراحی شده است.
مقدمه
با شکست سیاستهای سکولاریسم افراطی در غرب، تلاش برای بازسازی معنویت در عصر حاضر رو به گسترش نهاد؛ چرا که متفکران غربی دریافتند نیاز انسان به معنویت، تنها راه حل برای برون رفت از خشونتها و سرخوردگیهای روحی و روانی حاصل از زندگی ماشینی امروزی است.
از طرفی هم گرایش نسل جوان به ادیان بزرگ، متفکران سکولار را بر آن داشت که برای ابقای اهداف استعماری خویش چارهای بیندیشند. راه حل برون رفت از این بحران ایجاد معنویتهای نوینی بود که برای ارتباط با ماوراء افراد را به درونگرایی و صلح تشویق میکرد و عاری از هر گونه تعالیم اجتماعی چون ظلم ستیزی و قیام علیه بیعدالتی، بینیازی از تعالیم وحیانی را در عصر علم و تکنولوژی تبلیغ کند.
یکی از این معنویتهای ابداعی جنبش رائیلیان بود که با بهرهگیری از زیر ساختهایی همانند اعتقاد به وجود بشقاب پرندهها، داستانها و فیلمهای علمی تخیلی در مورد موجودات فضایی پا به عرصه وجود گذاشت.
هر چند ناکارآمدی و شکست چنین جنبشهایی از قبل روشن است، ولی باید اذعان داشت که این سرابها هر یک برای مدتی بشر سرگردان و تشنه حقیقت را از مسیر حقیقی دور کرده و به اشتباه افکنده است.
تاریخچه
شبه آیین رایلیان جنبش معنوی نوینی است که در سال 1973 در فرانسه توسط «کلود وریلهون» Cloude Vorilhon که ادعای برگزیده شدن توسط الوهیم(کسانی که از آسمان فرود آمدند) را داشت، پایهگذاری شد.
این جنبش مبتنی برتفکر وجود «Ufo» بشقاب پرندهها و موجودات فضایی است که «وریلهون» با گرته برداری از کتاب مقدس و بعضی از تعلیمات ادیان الهی و غیر الهی و تغییر نام خدا به الوهیم در بیان مراحل آفرینش ایجاد و توسعه آن پرداخت.
کلیات
کلید واژه الوهیم، نقطه عطفی برای ادعاهای وریلهون بود. او با بیان این نکته که «الوهیم» در زبان عبری بد ترجمه شده و به اشتباه خدا نام گرفته است، منکر اعتقاد به خدا و اشتباهی بزرگ در تورات و انجیل شد.
به گفته «وریلهون» که کمی بعد، خود را رایل نامید و مدعی شد، الوهیم او را به پیامبری و این نام برگزیدهاند. الوهیم به معنی کسانی است که از آسمان آمدند که مفرد آن الوها است نه خدا. به این ترتیب نتیجه گرفت که هیچ خدایی وجود ندارد جز خالقین علمی که در کرات دیگر و در لولههای آزمایشگاهی دست به خلق این جهان زدهاند و برترین دستاوردشان هم انسان و برترین نژاد انسان هم یهود است.
او ادعا کرد که آگاهی او به این حقایق به واسطه مشاهده سفینه فضایی و چند ملاقات او با موجودی فضایی که او را «الوهیم» نامید، صورت گرفته است. او با رد هرگونه مذهب و اعتقاد به روح، تنها هدف انسان را رسیدن به لذات حسی، رهایی از رنج و رسیدن به دوران طلایی در همین دنیا میداند. در آخر هم عشق ورزیدن به «الوهیم» و آماده سازی زمین برای فرود آنها را هدف غایی زندگی بشر معرفی میکند.
«رائیلیان» کتاب خاصی ندارند و رایل برای اینکه پیروانش خیلی هم دست خالی نباشند، روش مدیتیشن حسی را به عنوان راهی برای ارتباط با بینهایت و بیکرانگی فضا توصیه میکند. روشی که اصالت را به حواس پنجگانه میدهد و هر نوع کام جویی و هوسرانی را ممدوح میشمارد.
هر چند او اعتقادی به روح ندارد، ولی پیروانش را از زندگی جاودانه مأیوس نمیکند و به آنها توصیه میکند با ارسال کد ژنتیکی خود به مراکز رایلیان، فرصت شبیه سازی و ادامه زندگی به این صورت را برای خود فراهم کنند. البته این در صورتیست که تاکنون علم نتوانسته است حتی حیوانات شبیه سازی شدهای را جز برای چند سال زنده نگه دارد. صرف نظر از این موضوع، موجودات شبیه سازی شده از بسیاری اختلالات و نقصهای جدی رنج میبرند و هرگز این کشفیات جدید علمی، نمیتواند ادعای حیات جاودان رایل را از نظر جسمی محقق کند.
احکام رائیلیان
در احکام رائیلیان تأکید شده: «حداقل یکبار در طول زندگیتان به نزد راهنمای راهنمایان حاضر شوید تا طرح سلولی شما از طریق تماس دستی به کامپیوتر ما منتقل شود. این طرح سلولی در موقع قضاوت نسبت به زندگیتان به حساب خواهد آمد. تماس تله پاتی در ساعت 11 صبح یکشنبه، التزام و وظیفه حداقل یکبار در روز به الوهیم ـ خالقینتان ـ فکر خواهید کرد.
با تمام امکانات سعی خواهید کرد که پیام الوهیم را در اطراف خود پخش کنید. حداقل یکبار در سال، مبلغی برابر با حداقل یک درصد درآمد سالیانهتان را به راهنمای راهنمایان میدهید تا به او کمک کنید، خودش را تمام مدت وقف مأموریتش کند و بتواند برای پخش پیام به اطراف دنیا سفر کند.
حداقل یکبار در سال راهنمای منطقهتان را به خانهتان دعوت خواهید کرد و کسانی را که به هر دلیلی علاقهمند هستند به توضیح راجع به پیام الوهیم گوش دهند، در آنجا جمع کنید.»(1)
برترین دستاورد رایل برای پیروانش مدیتیشن حسی است؛ روشی که انسان را تا سطح یک حیوان متوجه لذت بردن بیقید و شرط از حواس پنجگانه میکند. «مدیتیشن» او حول محور مسائل جنسی با هرزگی و بیقیدی میچرخد. هر چند او با افتخار آن را از الطاف «الوهیم» نام میبرد، ولی روش او ملقمهای است از «مدیتیشنهای شرقی» البته با نازلترین شکل.
رائیل همچنین معتقد است: «مسلماً تکنیکهای زیادی وجود دارد که بیشتر آنها از شرق میآیند و در حقیقت تکنیکهایی است که الوهیم به پیامبران خود یا کارآموزانشان مانند بودا و عارفان تبتی داده بودند. ولی این تکنیکها به بد بیانی ارائه شد که هنوز عقاید خرافی و باورهای پوچ بر آنها حکم فرما بود و بیشتر این تکنیکها را ناقص و اشتباه فهمیدند و هنگام انتقال آنها به مریدانشان کاملاً آنها را تحریف کردند و... .
آموزشهای اصلی که به شکرانه الوهیم دوباره کشف شدند، بازگشتی است به منشا و به ما کمک میکنند تا اساس همه این تکنیکهای شرقی را دریابیم... مدیتیشن حسی به ما کمک میکند تا تکنیکهای بیداری ذهن را رها از لایههای کهنه دینی دوباره کشف کنیم.»(2)
فرجام بشر از دیدگاه رائیل
او اعتقادی به جهان پس از مرگ ندارد و به پیروانش نوید میدهد که با پیشرفت علم دیگر مرگی وجود نخواهد داشت. تنها با ارسال کد ژنتیکی برای مرکز رائیلیان میتوان با شیوه شبیه سازی ژنتیکی برای همیشه زندگی کرد. او به پیروانش وعده میدهد که میتوانند مدام خود را شبیه سازی کنند و این ادعا در حالی است که هنوز یک مدل شبیه سازی سالم در حیوانات هم صورت نگرفته که بدون نقص بتواند به زندگی ادامه دهد.
شبیه سازی، کشف علمی نوپایی که به خیال رایل برای حذف خدا و روح از زندگی بشر کافی است، تنها کشف یکی از راههای تولید مثل در انسان است. روشی مانند قلمه زدن. در این روش خالقیتی صورت نگرفته، بلکه تنها به وسیله لقاح سلول تخمی که آفریده پروردگار عالم است، به روشی غیر معمول تولید مثل صورت گرفته است.
جایگاه پیامبران ادیان بزرگ در اندیشه رائیل
رایل روشی متزورانه و عوام فریبانه را برای هم سو جلوه دادن آیین خود با تعالیم انبیا و ادیان بزرگ در پیش میگیرد؛ ولی دیری نمیپاید که با اعلام پیش فرضهایش برای به رسمیت شناختن ادیان، توخالی بودن ادعایش نمایان میشود.
او در ابتدا سعی میکند پیامبران را فرستادگانی از جانب الوهیم معرفی کند، ولی از آنجا که شبه آیین رائیلیان تفاوت ماهوی با تعالیم ادیان دارد، برای توجیه این فاصله عمیق، مدعی میشود که تنها او بر اساس الهامات خالقین فضاییاش، قدرت رمزگشایی از مطالب کتابهای مقدّس را یافته و جز اندکی که به او الهام شده، بقیه مطالب خصوصاً در انجیل، حرفهای بیهوده و شاعرانهای بیش نیستند.
دست آخر هم به این نتیجه میرسد که دیگر هیچ احتیاجی به اجرای احکام و تعالیم مذهبی نیست و اعتقاد به ادیان، تنها برای درک آرامش درونی و عشق ورزی به الوهیم کافی است.
فراتر از این در شبه آیین رائیلیان تقریباً تمام کارها و اعمالی که در ادیان بزرگ حرام اعلام شدهاند، جایز و حتی بر انجام آنها تأکید میشود که از آن جمله میتوان به جواز زنا، همجنسگرایی، بیقیدی در انجام مناسک عبادی، بیتوجهی به بنیان خانواده، عدم اعتقاد به روح و تقدیس و تکریم شیطان اشاره کرد.
بیاعتقادی به کانون خانواده و ترویج بیقیدی جنسی
رائیل که آیینش را بر محوریت لذات حسی بنا کرده، هر نوع قید و بندی را در روابط انسانی بدوی و مانع ارتباط با بینهایت میداند. او حتی سفارش میکند که از کودکی آموزش لذت جسمی و جنسی را به کودکانتان بدهید و در لذت بردن به قراردادهای مذهبی تن ندهید. برای کسب بالاترین لذت خود را به وسیله خانواده محدود نکنید. روابط آزاد را با هر چند نفر و با هر جنس تجربه کنید. تنها چیزی که مهم است، لذت حسی شما است.
«تعلیم و تربیت جنسی هم خیلی مهم است به شرط اینکه تنها کار اعضا و استفاده از آنها را آموزش ندهد. تعلیم و تربیت جسمی به ما میآموزد که چطور از اعضایمان لذت کسب کنیم. فقط به خاطر لذت و نه لزوماً به منظور استفاده از بازدهی این اعضا.»(3)
«اگر مایل به داشتن یک زوج هستید، او را آزادانه انتخاب کنید. ازدواج چه مذهبی و چه دولتی بیفایده است...! ازدواج را که فقط اعلامیه برای تصاحب یک شخص است، رد کنید. یک مرد یا یک زن نمیتواند جزو دارایی کس دیگری باشد. هر نوع قرارداد نامهای فقط میتواند هماهنگی بین دو شخص را نابود کند.»(4)
باید این نکته را به رائیل، این مفتون شهوات حیوانی گوش زد کرد که ازدواج بر اساس قوانین مذهبی، قراردادی الهی است که نه تنها کوچکترین صدمهای به انتخاب آزادانه فرد نمیزند، بلکه سبب ایجاد استحکام کانون خانواده و تشدید حس مسؤولیت پذیری افراد نسبت به یکدیگر میشود.
ارزش به کرامت انسانی و توجه به نیازهای فطریای چون عشق ورزیدن و دوست داشته شدن، نه تنها هماهنگی بین دو فرد را نابود نمیکند، بلکه ازدواج را از روابط مشابه حیوانی متمایز میکند. احساس امنیت، توجه به احساسات و عواطف انسانی همان چیزی است که رایلیان از درک آن بیبهرهاند.
البته او در جای دیگر میگوید: «اگر دوست دارید که تجربهای جنسی یا جسمی با یک یا چند شخص دیگر چه مرد، چه زن داشته باشید، همان طور که میل دارید، رفتار کنید؛ به شرط اینکه آنها موافقت کنند. همه چیز در راه شکوفایی حقیقی برای بیدار کردن جسم و در نتیجه ذهن، آزاد است. ما سرانجام از دوران بدوی و عقب افتادهایی که در آن زنها اعضا تولید مثل متعلق به جامعه به حساب میآمدند، بیرون میآییم. زنها هم اکنون به خاطر علم میتوانند آزادانه شکوفایی و تکمیل جسمی خود را بدون ترس از مجازات حاملگی تجربه کنند. زنها بالاخره حقیقتاً با مردان برابر شدند؛ چرا که میتوانند به راستی از بدنشان بدون ترس از نتایج ناخواسته لذت ببرند.»(5)
«داشتن یک فرزند لزوماً به معنای ازدواج و حتی زندگی با یک مرد نیست. بسیاری از زنها هم اکنون تصمیم گرفتهاند، بدون اینکه ازدواج کرده باشند و یا با مردی زندگی کنند، یک یا چندین بچه داشته باشند.»(6)
او نه تنها به بیقیدی تاکید میکند، بلکه از مردان و زنان میخواهد که نسبت به همسرانشان غیرتی نداشته و آنان را در این راه یاری کنند و میگوید: «فردی که واقعا عشق میورزد، آرزو میکند که زوجش کسی را ملاقات کند که به او خوشی بدهد؛ حتی بیشتر از خود عاشق. چون آنچه در کل برای او مهم است، شادی دیگری است. فرد خودخواه همواره زوجش را زیر نظر دارد تا مبادا کس دیگری را ملاقات کند که به او لذت بدهد. کسی که به درستی عشق میورزد، سعی میکند تا روابط زوجش را با دیگرانی که علایق مشابهی با زوجش دارند، تسهیل کند.»(7)
بیبندباری جنسی، بیتوجهی به فطرت انسانی و ترویج بیقیدی در خانواده، پیامی است که رایل سعی دارد آن را در قالب کلماتی جدید، رمانتیک و زیبا جلوه دهد؛ بیتوجه به اینکه آماربالای خودکشی، افسردگیها و بیماریهای حاد روانی، مولود همین روابط بیقید و شرط در غرب و متمایز نکردن عواطف انسانی از شهوات حیوانی صرف است.
در قسمتی دیگر رایل سعی در عادی جلوه دادن هم جنسگرایی میکند و در تمثیلی ناشیانه دستهای استعمار را بیش از پیش نمایان میکند. «قبول کردن عربها و همجنسگرایان با تمام خصوصیاتی که دارند و سعی در درک آنها بسیار مشکلتر است. چون غربیها شرطی شدهاند که از عربها نفرت داشته باشند و همجنسگرایان را مسخره کنند.»(8)
واقعاً رایل چطور میتواند این همه فاصله و تقابل آشکار با تعالیم انبیای الهی را توجیه کند و آیین ادعایی خود را هم راستا با ادیان بزرگ جهان نشان دهد؟ در تورات و انجیل و همین طور قرآن، پروردگار عالم به صراحت، جامعه بشری را از آلوده شدن به بیقیدیهای جنسی ـ زنا و لواط ـ برحذر داشته و این اعمال را از گناهان بزرگ برشمرده شده است.
حضرت موسی(ع) فرموده: «با زنی که همسر مرد دیگری است، همبستر نشو و خود را به وسیله او نجس نساز.»(9) و یا فرمود: «هیچ مردی نباید با مرد دیگری نزدیکی کند، چون این عمل بسیار قبیح است.»(10)
حضرت عیسی مسیح(ع) نیز فرمود: «گفته شده است که زنا مکن، ولی من میگویم که اگر حتی با نظر شهوت آلود به زنی نگاه کنی، همان لحظه در دل خود با او زنا کردهای.»(11) و یا خداوند در قران کریم میفرماید: «و لا تقربوا الزنا انّه فاحشة و ساء سبیلا؛ گرد زنا نروید، زیرا این کار یک کردار پلید و راه گمراه کننده است.» (12)
«عمل شنیع زنا یک راه طبیعی و خالی از خطر برای اطفای شهوت نیست. جامعهای که شهوت خود را از طریق زنا اشباع میکند در یک جاده ناهموار و خطرناک افتاده که عاقبت آن دوری از مقصد و افتادن در پرتگاههای هولناک است.
نیروی خدادادی شهوت برای ابقای نسل انسانی و ایجاد یک سلسله هیجانات روحی و عاطفی در مرد و زن است که این هیجانات ضامن تشکیل خانواده و اطفا شهوت از یک طریق محدود و قانونی است. ولی ارتکاب به زنا نه تنها اجتماع را به مقصد ابقا نسل نزدیک نمیکند، بلکه اجتماع را در هزاران دره مخوف پرت میکند که دهها میلیون بیماران مقاربتی و میلیاردها دلار بودجه معالجه آنها و میلیونها کودکان بیسرپرست، تنها گوشهای از این پرتگاهها را نشان میدهد.»(13)
نتیجه گیری
با بررسی اجمالی شبه آیین رائیلیان، به این نتیجه میرسیم که این مسلک هم همسو با تفکر دین نوین جهانی است و توسط استعمارگران برنامهریزی و تبلیغ میشود. این مطلب با تعاریفی که رایل از یهودیان و کشور آمریکا در جای جای الهاماتش ارایه میدهد، همینطور از تغییری که در آرم فرقهاش که در ابتدا علامت سواستیکا بود و چون از طرف صهیونیستها خصمانه قلمداد شد، آن را به ستاره پنج پر در حال دوران تغییر داد و حتی کابالا را نزدیکترین کتاب به حقیقت معرفی کرد، به خوبی دریافت میشود.
در آخرین خوش خدمتی به سران ماسونی و صهیونی، او نام «مادک راکه» به قول خودش «الوهیم» برای این جنبش در نظر گرفته بودند به «رائیلیان» تغییر داد و نام خویش را نیز «رائیل» نهاد. نامی که در برگیرنده قسمت دوم کلمه اسرائیل است.
گر همه این قطعات را در کنار معنویت شخص محور و لذتگرای توصیه شده رایل بگذارید که نه تنها برای بشر نیازی به خدا نمیبیند بلکه بشر را نیز در رده خدایان قرار میدهد، خواهید دید که این آیین تنها، یکی از فرقههایی است که در راستای هدفگذاری کشورهای استعماری برای رسیدن به دین نوین جهانی ترویج میشود.
دینی که تنها برای تایید و گسترش سیطره غرب بر زندگی معنوی مردم تعریف شده است تا با جدا کردن انسانیت از تعالیم الهی و معنویت حقیقی، آخرین دژ مستحکم را برای برچیده شدن سیطره استعماری خود بر ملتها از میان بردارند.
/993/703/ر
محقق: طاهره یاوری
................................
منابع:
1 ـ رایل، الوهیم مرا به سیارهی خویش بردند. 1986: 42
2 ـ مدیتیشن حسی ،1998: 16
3 ـ پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند،1986، ص 52
4 ـ الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، 1986، ص 55
5 ـ همان 53
6 ـ همان 54
7 ـ مدیتیشن حسی،1988، ص 33
8 ـ همان. ص 32
9 ـ لاویان، فصل 18:20
10 ـ لاویان، فصل 18:23
11 ـ انجیل متی، فصل 5:28 و 29
12 ـ اسرا 32
13 ـ گناهان کبیره. ج.1: ص 200