۲۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۶
کد خبر: ۴۳۱۱۲۱
گفت‌و‌گو با همسر شهید مدافع حرم؛

شوق شهادت ملیت نمی شناسد/ حب به اهل بیت انسان را فدایی حرم می‌کند

شهید عربی قبل از سفر با فرزندانشان درباره مقام و جایگاه حضرت رقیه(س) و حضرت علی اصغر(ع) بسیار صحبت کردند و با الگو قرار دادن آنها و بحث دفاع از این سرزمین و بحث ولایت و مطیع امر رهبری بودن، بچه ها را برای شهادت خود آماده کردند به طوری که آنها می دانستند پدرشان کجا و برای چه رفته است.
شهید علی اکبر عربی شهید مدافع حرم

اشاره: سال ۶۱ هجری قمری، امام حسین(ع) راهی کوفه است که حربن یزید ریاحی در محل کربلا راه را بر امام حسین(ع) و خاندان ایشان سد می‌کند و امام(ع) هر چه او را نصیحت و موعظه می‌کند بی‌فایده است و راه برای ادامه مسیر امام باز نمی شود.

 

در همین زمان عمر سعد که به طمع حکومت بر ری عازم کربلا شده به لشکریان حر نزدیک شده و نه تنها راه را سد نمی‌کند بلکه آب را هم بر روی امام حسین(ع) می‌بندد و این موضوع موجب تنبه و آگاهی حر و پیوستن او به یاران امام حسین(ع) می‌شود هر چند که این کار نمی‌تواند مانع بروز واقعه کربلا و شهادت طفل شش ماه امام (ع)در این سرزمین شود.

 

عاشورا رخ می‌دهد و یاران امام یکی پس از دیگری وارد میدان می‌شوند و از آن جایی که تشنگی عرصه پیکار را بر همه به‌خصوص کودکان تنگ کرده، قمر درخشان بنی هاشم یعنی حضرت عباس(ع) به عنوان فدایی حرم اهل بیت(ع) پرچم سبز ولایت را بر دست گرفته و عازم می‌شود تا برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) از فرات آب آورده و با دشمنان پیکار کند و حتی وعده‌های عمر بن سعد و سپاهیانش و شمر و اذن امان و امان نامه‌ها هم نمی‌تواند این فدایی حرم را از خمیه ها دور کند؛ آخر او اذن جهاد و دفاع از حرم را از شاه نجف حضرت علی(ع) دارد و با همین اذن، جانانه وارد میدان شده و برای رساندن آب خود را به فرات می‌رساند و در حالی که لب‌هایش از عطش تشنگی خشک شده و بر هم چسبیده است از خویشتن و هستیش می‌گذرد و مشک آب بر دوش با لب تشنه راهی حرم می‌شود.

 

 

علمدار مدافع حرم با تیغ ناجوانمردانه به شهادت می‌رسد؛ اما تا آخرین لحظه هم مدافع حرم است و دست از دفاع از حرم بر نمی‌دارد ولی پس از شهادت عباس علمدار، یاوری برای دفاع از حریم ولایت و حرم اهل بیت(ع) باقی نمی‌ماند و ندای« هل من ناصر ینصرنی » امام حسین(ع) در گوش تاریخ طنین انداز شده و امام از همه نسل ها در همه زمان ها، استمداد یاری و دفاع از حرم را دارند و پس از شهادت امام حسین(ع) به گواه تاریخ اهل بیت(ع) به اسارت برده می‌شوند و در اینجا زینب کبری(س) مدافع حرم می‌شوند و با افشاگری خود در خصوص کربلا برای همیشه یزید و یزیدیان را در تاریخ بی آبرو می کنند.

 

سال ۱۴۳۷ هجری قمری، یزید و فرزندان ابوسفیان،یهود نابکار و خوارج زمان امروز دیگر بار در لباسی به ظاهر مدرن و شیک عزم کربلا و پیکار با خاندان اهل بیت(ع) را دارند و این بار برای اینکه زینبی نباشد تا افشاگری کنند قصد بی‌حرمتی به حرم عقلیه بنی هاشم را داشته و می‌خواهند هر جور شده بنی هاشم و بنی هاشیمان را نابود کنند تا حکومت طاغوتی خود را با فارغ بال و در نبود جبهه حق بر پا کنند و در راه رسیدن به این هدف حتی از بریدن سر کودک سه ساله سوری، فروش ناموس اسلام بر سر بازارهای برده‌فروشی،شهید کردن مادران و باقی گذاشتن کودک چند روزه تا چند ساله در آغوش مادر تا بمیرند و مثله مثله کردن اعضای بدن و به دندان کشیدن قلب سر باز سوری از هیچ کدام ابایی ندارند و روازنه هزاران کودک را در یمن، عراق و سوریه قربانی تمناهای پست نفسانی خود کرده و مانند یزید با میگساری و مثله مثله کردن مردم نام اسلام را به لجن کشیده و اسلام را که دین رحمانیت است به دین توحش در مقابل چشم جهانیان تبدیل کرده اند، غافل از اینکه هنوز «ندای هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع) در گوش تاریخ غوغا می‌کند و امروز بر خلاف عاشورا که کسی نبود تا این ندا را پاسخ دهد و اسلام حقیقی را به کمک اهل بیت(ع) در جامعه جاهلی ثانوی صدر اسلام احیا کند؛ امروز جوانانی رشید از تبار بنی هاشم با قامتی رشید مانند حنظله غسیل الملائک مانند حربن یزید ریاحی و مانند ۷۲ تن یاران کربلا عازم دفاع از حریم ولایت و معرفی چهره اسلام رحمانی شده‌اند و اذن جهاد خود را اول از شاه نجف و پس از آن از نایب برحق فرزندش امام زمان(عج) و از سلاله پاکش یعنی سید علی خامنه ای دریافت می‌کنند و جان بر کف عازم میدان نبرد می‌شوند و بر سربندهایشان شعار« کلنا عباسک یا زینب» را حک کرده‌اند و تمام دل خوشیشان همین شعار است تا یزدیان بدانند اگر در کربلا یک عباس بود امروز عباس ها از حرم عقیله بنی هاشم و حرم حسین فاطمه(س) دفاع می‌کنند و کوچکترین اجازه بی‌حرمتی را نمی دهند.

 

 

کسی چه آگاه است از دل این جوانان هاشمی تبار که بعضی هاشان با چندین فرزند به سن رقیه امام حسین(ع) یا به سن علی اصغر امام حسین(ع) یا در شرف ازدواج یا در شب عروسی عازم میدان پیکار شده اند.

 

کسی چه می‌داند که این چه عشقی است که این‌ها را به جبهه کشانده که حاضر شده اند از فرزند تازه متولد شده خود روی برگردانده و عازم جبهه نبرد شوند و کسی چه از دل فرزندان این جوانان هاشمی تبار آگاه است که بعضی از آن‌هاحتی پس از شهادت پدر چشم به این عالم گشوده اند.

 

آری امروز عباس های هاشمی تبار با هر نژاد و زبانی از فارسی، عربی و اردو گرفته با یک زبان و یک شعار سخن می‌گویند و آن شعار « کلنا عباسک یا زینب» است امروز دفاع از حریم حرم ایرانی، افغانستانی، کرد، لرد، بلوچ، فارس و مازنی و ترک نمی‌شناسد و همه این‌ها یک زبان می شناشد و آن زبان عشق به آل محمد است.

 

اما متأسفانه عمرو عاص های زمان و کسانی که در آغوش دشمن بوده و جز رقصیدن به ساز دشمن چیزی نمی شناسند، وقتی که دیدند که تیر مکر نمی‌تواند این جوانان هاشمی تبار را از میدان به در کند از تیر زبان استفاده کردند که این‌ها به خاطر پول به جهاد رفته‌اند و گرنه جنگیدن در کشور بیگانه یعنی چه، ما را به غزه لبنان، عراق و سوریه و یمن چه کار، غافل از اینکه آنچه می‌گویند زیبنده خودشان است که به نام نبرد فی سبیل الله اذن جهاد نکاح و زنا با محارم خویش را می‌دهند ولی افسوس از اینکه عده‌ای ابوموسی اشعری که بدون فکر بر مبنای حکمیتی پوچ و تو خالی حق ولایت را به دشمن می‌دهند این بار هم وارد میدان شده و سخنان بی‌مایه عمر و عاص را در جامعه ترویج می‌کنند که این دفاع و جهاد، جهاد اهل بیت(ع) نیست بلکه جهاد پول است که به قول حضرت امیر(ع) نفرین بر این دهان ها و امان از این زخم زبان‌ها.

 

ما هم در این میدان نبرد سخت با شعار فرهنگی«کلنا عباسک یا زینب» وارد شدیم و همرزم با یاران شهیدمان، اسلحه قلم را به دست گرفتیم و به میدان آمدیم تا با معرفی این شهدا و سبک زندگیشان، ابو موسی ها را از میدان به در کرده تا باردیگر ولی امرمان و علی زمان مجبور به پذیرش حکمیت جباران دوران نشود.

 

در همین زمینه خبرنگار خبرگزاری رسا گفت و گوی خود را به مدد از سید شهدا(ع) و به اذن مولای متقیان امام علی(ع) و با کسب رخصت از امام زمان(عج) از خانم رضایی، همسر شهید بزرگوار مدافع حرم، شهید علی اکبر عربی انجام داده است که تقدیم خوانندگان محترم می شود.

 

عشق به آل محمد و فرمانبری از علی زمان او را به سوریه کشاند

 

رسا ـ با سلام در ابتدا اگر مقدور است تاریخچه ای کوتاه از زندگی شهید عربی برای ما بیان بفرمایید؟


خانم رضایی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با بیان این که شهید علی اکبر عربی در تاریخ چهارم خرداد ماه سال ۱۳۵۵ هجری شمسی در روستای سرکوبه از توابع شهرستان خمین در استان مرکزی در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشوده است، گفت: این شهید بزرگوار دوره ابتدایی و راهنمایی خود را در همان روستا در کنار خانواده به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به شهرستان خمین سفر کرده و در آنجا مدرک فنی خود را دریافت کردند.

 

 

وی افزود: این شهید بزرگوار در سال ۷۲به جای خدمت مقدس سربازی وارد سپاه شد و دوره آموزشی خود را در همدان شروع کرد و بعد از آموزش های لازم به طور رسمی در سپاه خمین مشغول به کار شد.

 

همسر شهید مدافع حرم تصریح کرد: شهید عربی در همان روزهای بعد از استخدام به منطقه کردستان(مهاباد ) رفت و در در نبرد برای مقابله با فتنه حزب کوموله شرکت کرد و پس از سرکوب فتنه حزب کوموله و سه سال خدمت در خمین، رهسپار دیار اراک شد و در آنجا هم به مدت چهار سال در عرصه های مختلف به ملت غیور ایران خدمت کرد

 

خانم رضایی ادامه داد: شهید عربی در سال ۸۵ با من ازدواج کردند و مراسم ازدواج خود را در نهایت سادگی و به دور از هیاهو و غنای موسیقی و تجملات و ابتلا به حرام آغاز کردیم و ثمره این ازدواج مبارک سه فرزند به نام های فاطمه(۸ ساله)، محمد مرصا(۷ ساله ) و طهورا(۱۱ماهه) است.

 

 

خادمی شهید عربی در مسجد مقدس جمکران و حرم حضرت معصومه(س)

 

وی افزود: شهید عربی بعد از ازدواج و عزیمت به قم تحصیلات خود را ادامه داد و همزمان با ادامه تحصیل در سال۸۶ در مسجد مقدس جمکران به عنوان خادم افتخاری مشغول شدو در سال ۹۰ هم در حرم حضرت معصومه(س)و در صحن صاحب الزمان (عج) آستان مقدس کریمه اهل بیت(ع)به عنوان خادم افتخاری پذیرفته و مشغول به خدمت شد.

 

خانم رضایی اظهار کرد: از بدو ورود شهید عربی به قم، ایشان ابتدا در دفتر فرماندهی لشکر مشغول به خدمت شدند و در سال ۹۱ وارد گردان امام حسین (ع) شدند و شهید بزرگوار با وجود اینکه در آن زمان کمر درد شدیدی داشتند و ادامه کار برایشان مقدور نبود کار های سنگینی انجام می‌دادند و در همین زمان در منطقه شمالغرب (سردشت) حضور پیدا کردند و اضافه بر جانشین گردان امام حسین(ع) به صورت همزمان فرماندهی گردان الی بیت المقدس و فرماندهی پایگاه شهید زین الدین منطقه پردیسان قم را برعهده گرفتند.

 

شب زنده داری و انس با قرآن شهید مثال زدنی بود

 

رساـ مهم‌ترین ویژگی مثبت شهید عربی را چه چیزی می دانید؟

 

همسر شهید عربی ادامه داد: از جمله مهمترین و زیباترین خصلت‌های شهید عربی نماز اول وقت بود که ایشان به این امر مهم خیلی اهمیت می دادند و در هرکجا و در هر شرایطی این فریضه مهم را انجام می دادند و بعد از این امر مهم، ولایی بودنشان مثال زدنی بود به گونه‌ای که هرگاه اسمی از ائمه اطهار(ع) می‌آمد ایشان به طور ناخودآگاه شروع به اشک ریختن می کردند و همیشه می فرمودند که اگر می خواهید خدا و امام زمان (عج) از شما راضی باشد باید طوری باشید که این فرزند زهرا (س) خطاب به مقام عظمای ولایت دل شاد باشند.

 

خانم رضایی تصریح کرد: شهید عربی به مقام معظم رهبری ارادت خاصی داشتند و برای فرزندانشان به صورت مداوم در مورد آقا صحبت های فراوانی می کردند.

 

 

وی افزود: این شهید در کمک کردن به دیگران توجه خاصی داشتند به طوری که بیان می کردند اگر کسی کاری از دستش می آید باید برای دیگری انجام دهند و به خصوص خانواده های شهدا و ایشان به خانواده شهدا ارادت خاصی داشتند و همیشه سعی می کردند در برنامه های مرتبط با شهدا شرکت کنند و بیان می کردند که دیدار با خانواده های شهدا انسان را متحول می سازد.

 

همسر شهید مدافع حرم گفت: ایشان علاقه زیادی به بچه های ارزشی انقلابی و مذهبی داشتند و با اشتیاق و علاقه زیادی وقت خود را برای بسیجیان جوان پایگاهشان می گذاشتند و تا حد توانشان به امور آنها رسیدگی می‌کردند و در کنار این وظایف شهید برای خانواده و فرزندان خود احترام زیادی قائل بودند و به فرزندانشان بسیار علاقه مند و با محبت بودند.


رساـ هدف شهید عربی از رفتن به سوریه و جهاد در آنجا چه بود؟

 

خانم رضایی افزود: هدف از رفتن شهید عربی به سوریه دفاع از اسلام و حرم اهل بیت(ع) بود و ایشان همواره بیان می کردند که ما برای دفاع از اهل بیت(ع) همه سعی خود را می کنیم و تا پای جان ایستاده ایم.

 

وی تصریح کرد: ایشان برای اعزام به سوریه بسیار پا فشاری می کردند زیرا مسؤولان با رفتن ایشان مخالف بودند و چون فرمانده گردان به ماموریت سوریه رفته بود در نبود فرمانده مسؤولیت اداره گردان به ایشان محول می شد اما با اصرار فراوان و با مساعد کردن زمینه توانست نظر مسؤولان را جلب کند و موافقت آنها را بگیرد.

 

شهید عربی هدف از جهاد در سوریه را دفاع از حریم اهل بیت(ع) می‌دانستند نه جهاد برای یک شخص یا گروه خاص


همسر شهید مدافع حرم ادامه داد: شهید عربی می‌فرمودند که ما برای فرد یا سرزمین و دیگر مسائل نمی جنگیم بلکه هدف اسلام و حریم اهل بیت(ع) و دفاع از مردم مظلوم سوریه به خصوص شیعیان گرفتار شده در محاصره چندین ساله است.

 

خانم رضایی تصریح کرد: وقتی که شهید عربی متوجه شدند در منطقه حلب قرار است عملیاتی برای آزاد سازی و شکستن محاصره دو شهرک مهم شیعه نشین نبل و الزهرا صورت گیرد بسیار خوشحال شدند و عزم رفتن به این کشور را برای شرکت در عملیات کردند.


وی افزود: شهید عربی در مدت زمان حضور در سوریه هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ نظامی دائم در تلاش و کوشش بودند و خواندن نماز شب ،قرائت قرآن میان طلوعین، حضور درنماز جماعت و خواندن ادعیه و زیارت در برنامه روزانه ایشان بود به گونه‌ای که یکی از همرزمان ایشان می گفت آخرین شب قبل از عملیات علی آقا طبق معمول مشغول نماز شب بود اما این نماز با نمازهای شب های دیگر فرق داشت در حالی در نماز ایستاده بود که اشک و ناله علی آقا با وجود تاریکی و نور محدود کاملا مشهود بود و حال خاصی داشتند و به سجده رفت و این حالت او شدت گرفت و لحظاتی در سجده ماند و دقایقی بعد زیارت عاشورا خواندند و حالت معنویی خواصی پیدا کرده بودند بطوری که چند نفری که کنار ایشان بودند غبطه خوردند.

 

 

رسا ـ خانم رضایی شما چطور با سه کودک کم سن و سال اجازه دادید که همسرتان برای جهاد عازم یک کشور دیگر شود؟

 

وی افزود: من بزرگ شده دوران دفاع مقدس هستم و خیلی خوب دوران جنگ را به یاد دارم به همین علت حال زنان و کودکان و مردم سوریه را به خوبی درک کرده و از تکلیف همسرم در این زمینه آگاه بودم و گذشته از این من هم مانند شهید عربی علاقه خاصی به ولایت و اهل بیت(ع) دارم و از آن جایی که همسرم اذن جهاد را از ولی امر مسلمین رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای داشتند مانع رفتن ایشان نشدم

 

همچنین علاقه شهید عربی به شهادت مثال زدنی بود به گونه‌ای که ایشان هروقت یک شهید را می‌دید حسرت می‌خورد و از عمق قلب آروزی شهادت می‌کرد و من نمی خواستم مانع رسیدن این شهید به این هدف والا شوم و ایشان را به خاطر خود و فرزندانم فدای دنیا کنم زیرا شهید همواره می‌فرمودند که نمی‌خواهند فدایی دنیا باشند.

 

رسا ـ شیرین‌ترین خاطره شما قبل و بعد از شهادت شهید عربی چیست؟


همسر شیهد مدافع حرم اظهار کرد: شیرین ترین خاطره من قبل از شهادت شهید مربوط به شب هفتم محرم است شبی که آقای عربی تصادفا به جلوی درب منزل شهید علیدوست رسیدند که ایشان متوجه شدند جلوی درب منزل شهید علیدوست شلوغ است؛ بنابراین از ماشین پیاده شدند و به سمت منزل شهید رفتنند که هنگام برگشت متوجه گریه کردن ایشان شدم که ناخودآگاه با صدای بلند گریه کردن ایشان شدت گرفت و آن روز هم طبق معمول از خدا شهادت خواستند.

 

وی افزود: بعد از شهادت ایشان به دلیل وابستگی شدیدشان به خانواده زمانی که از شهرستان برگشتیم متوجه بوی عِطر خاصی شدیم که بعد از اینکه وسایل شهید را آوردند تمام وسایل همان بو را می دادند که این نشانه زنده بودن شهید و حضور ایشان در کنار خانواده و فرزندانشان است.

 

همسر شهید مدافع حرم ادامه داد: شهید عربی قبل از سفر با فرزندانشان در مورد مقام و جایگاه حضرت رقیه(س) و حضرت علی اصغر(ع) بسیار صحبت کردند و با الگو قرار دادن آنها و بحث دفاع از این سرزمین و بحث ولایت و مطیع امر رهبری بودن بچه ها را برای شهادت خود آماده کردند به طوری که آنها می دانستند پدرشان کجا و برای چه رفته است.

 

خانم رضایی ادامه داد: اولین توصیه شهید به فرزندانشان به همان زبان کودکانه بحث نماز اول وقت و ائمه اطهار(ع) و مخصوصا ولایت مداری و اطاعت از رهبری بود و به آنها توصیه می‌کردند همواره مطیع امر ولایت بوده و در مسیر ولایت حرکت کنند.

 

رسا ـ نظر شما در خصوص شایعه هایی که در مورد شهدای مدافع حرم مطرح می‌کنند چیست؟

 

وی افزود: گاهی افراد کوته نگر و سطحی بین جامعه ما اهداف ارزش های همسران ما را زیر سوال می برند و می گویند آنها برای پول رفتند ولی ما در جواب آنها می گوییم که اگر آنها برای پول رفتند ما حاضریم تمام اموال و پولهایمان را بدهیم تا یک ساعت شهدایمان به کانون خانواده برگردند و اگر برای این افراد پول مهم است عزیزانشان را بفرستند تا آنها هم دارای ثروتی دروغین شوند.

 

رسا ـ در خواست شما از مسؤولان و مردم چیست؟

 

همسر شهید مدافع حرم اظهار کرد: ما از کسی انتظار هیچگونه کمک یا ابراز همدردی را نداریم و نخواهیم داشت مخصوصاً دولتمردانمان چرا که ما خدا را داریم و دست نوازش و پر مهر رهبرمان بر سر فرزندانمان است و ما تا علی دوران را داریم غمی نداریم که بخواهیم از کسی انتظار داشته باشیم و از آن‌ها هم می‌خواهیم طبق فرموده مقام عظمای ولایت راهشان را ادامه دهند که شرمنده حضرت ولی عصر(عج) نباشند.

 

رسا ـ توصیه شما به بانوان به‌خصوص بانوانی که می‌خواهند مدافع حرم باشندچیست؟


خانم رضایی افزود: هر قطره خونی که از شهیدی برروی زمین ریخته می شود مسؤولیت همه ما انسان‌ها را بیشتر می کند مخصوصا ما خانم ها که آینده تمام دختر ها و پسرها در دستانمان قرار دارد؛ بنابراین ما مسؤولیم تا آنها را طوری پرورش دهیم تا نه تنها مدیون شهدا نباشیم بلکه فردای قیامت آنها دست ما را هم بگیرند و بدانیم که این زرق و برق دنیوی خیلی زود گذر و سطحی است و نه تنها دنیا بلکه آخرت ما را خراب می‌کند و شهیدان ما مسؤولیت سنگینی را بر عهده ما گذاشته اند که بایستی همه دست در دست هم آن رسالت را انجام دهیم و آن رسالت اطاعت محض از رهبری است تا پرچم کشور عزیزمان به دست بزرگ جانباز کشورمان به دست صاحب اصلی این مملکت برسد و آسیبی هم به کشور نرسد.

 

قسمتی از وصیت نامه شهید عربی:

 

خدایا پرواز را به ما بیاموز که ما مرغ دستاویز نشویم و از نور خویش آتشی در ما بیافروز تا در سرمای بی خبری نمانیم ،خدایا خون شهیدان را در ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را به پیکر ما آویز تا مشت خونیشان را برافراشته داریم، خدایا چشمی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جزراه تو نرود و جانی عطا کن برای تو برود./۹۶۸/گ402/س

 

خبرنگار: فاطمه قاسمی

 

ارسال نظرات