دفتر مشق فرهنگ غرب بر قامت زنان ايراني!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، انگار ديگر بايد عادت كرده باشيم. مدلهاي جديد لباس پوشيدنها در جامعه را ميگويم. هر روز شاهد ورود يك مدل جديد از نوع پوشش در بين آقايان و خانمها هستيم و هنوز مسئولان فرهنگي و متوليان برخورد با نوع پوشش زننده در گيرودار حل و رفع اين نوع از پوشش هستند كه به يكباره شاهد ظهور و بروز نوع ديگري از پوشش و ظاهر شدن برخي از خانمها و آقايان با پوشش و لباس ناهنجار ديگري هستيم. در اين ميان با توجه به حساسيت حضور بانوان در جامعه نوع پوشش آنان از اهميت بيشتري برخوردار است و ورود مانتوها و لباسهاي زنانه به طور حتم بايد با وسواس و دقت نظر بيشتري پيگيري شود.
با اين حال بعد از ورود انواع مانتوهاي ناهنجار در سالهاي گذشته حالا هر روز شاهد ورود نوع جديدي از پوشاك ناهنجار براي بانوان هستيم كه در سايه غفلت مسئولان فرهنگي و مديران متولي حوزه حجاب و عفاف رخ ميدهد. موضوع ساماندهي پوشش و معرفي و تبيين نوع خاصي از مد و پوشش براي بانوان و آقايان در جامعه چندين سال است كه در كشور مطرح است و حتي تاكنون از سوي نهادها و دستگاههاي مختلف نشستها و جلسات متعددي نيز برگزار و طرحها و نظرات گوناگوني نيز ارائه شده است. با اين حال و به رغم عضويت دهها دستگاه مختلف در كميته عفاف و حجاب شاهد كمكاري دستگاههاي دولتي و متوليان حوزه عفاف و حجاب و نيز مسئولان انتظامي در اين خصوص هستيم.
از مانتوهاي شيشهاي تا دفتر مشق
هنوز مدتي از ورود مانتوهاي شيشهاي به بازار نگذشته است كه شاهد ورود مانتوهايي با نوشتههاي انگليسي با كلمات و جملات نامتعارف در بازار لباس بانوان هستيم. مانتوهايي كه بيشتر شبيه تخته سياه يا بهتر بگوييم بعضيهايشان شبيه دفتر مشق هستند كه پشت آنها پر شده است از نوشتههاي مختلف به زبان انگليسي كه خود همين ترويج زبان انگليسي ميتواند مروج فرهنگ غربي باشد.
نوشتههايي با زبان انگليسي و با معنايي كاملاً بيمحتوا كه گاه حتي معناي ناهنجار نيز ميدهد و افراد بدون اطلاع از معني و محتواي نوشتههاي پشت مانتو آن را خريداري ميكنند.
يادم هست چندي پيش برخي از بانوان خوشسليقه ايراني دست به طراحي و توليد مانتوهايي زدند كه منقش به اشعار حافظ و سخنان ادبي بزرگان بود كه البته با خطي بسيار زيبا و به صورت نستعليق و با استفاده از تكنيك خوشنويسي نوشته شده بود.
دفتر مشق فرهنگ غرب بر قامت زنان ايراني!
خوب يادم هست زماني كه اين مانتوها طراحي و توليد شد استقبال اندكي از اين نوع مانتوها كه كاملاً هم اسلامي بود صورت گرفت به گونهاي كه شاهد توزيع اندك اين مانتوها در بازار بوديم.
اين درحالي است كه همان زمان هم برخي از افراد نسبت به ورود اين نوع مانتوها به بازار اظهار نگراني كردند و با اين بهانه كه اين نوع مانتوها ميتواند بيشتر باعث جلب نظر شود با توزيع و ورود اين نوع مانتوها مخالفت كردند.
بيمهري به لباسهاي منقش به عكس شهدا
قصه زماني دردمندتر ميشود كه هنوز بيمهريهاي مسئولان و متوليان حوزه فرهنگ به طراحان يا توليدكنندگان تيشرتهاي منقوش به نقش شهدا و سرداران بزرگ انقلاب و نوشتههاي ارزشي را فراموش نكردهايم. اگر يادتان باشد همين چند سال پيش چند جوان خوشفكر ايراني تيشرتهايي را طراحي كردند كه بر روي آنها عكس سرداران بزرگ و شهداي انقلاب اسلامي از شهيد همت گرفته تا شهيد كاوه و برونسي، خرازي و حتي حاجاحمد متوسليان و شهداي هستهاي نقش بسته بود يا جملات ارزشمندي مانند «من هم يك دانشمند هستهاي هستم» بر روي آنها نوشته شده بود كه متأسفانه از اين كار بسيار خوب و ارزشمند حمايت نشد.
قانون ساماندهي مد و لباس در كما
گلايههاي مذكور به جاي خودش باقي است كه شاهد ظهور و بروز لباسهايي عجيب و غريب در حوزه پوشش بانوان و آقايان هستيم. اين همه در حالي است كه كارشناسان اعتقاد دارند لباس هر انسان معرف شخصيت وي است و به نوعي لباس شناسنامه هويتي فرد است و از روي لباس پوشيدن ميتوان به شخصيت فرهنگي هر فرد پي برد.
با اين حال اين روزها شاهد فروش لباسهاي مردانه و زنانه با مدلهاي عجيب و غريب در بازار خصوصاً بازار پايتخت هستيم.
در اين ميان مانتوهاي شبيه تخته سياه در بازارهاي كلانشهرهايي مانند تهران به وفور يافت ميشود و بر تن بانوان تهراني مانتوهايي را ميبينيم كه بيشتر شبيه يك دفتر يادداشت است. مانتوهايي كه قطعاً زيبنده يك بانوي بافرهنگ ايراني كه طراحي و مدل لباس در كشور او قدمتي چند هزار ساله دارد، نيست.
دفتر مشق فرهنگ غرب بر قامت زنان ايراني!
تمام اين موارد در حالي مطرح ميشود كه در اجراي اصل يكصد و بيستوسوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي (مجلس هفتم) در جلسه علني خود در تاريخ 12 ديماه 1385 طرحي را با عنوان «ساماندهي مد و لباس» تصويب كردند كه پس از تأييد شوراي نگهبان به صورت قانون ساماندهي مد و لباس جهت اجرا به دولت تقديم شد. اين قانون كه مشتمل بر 11 ماده و سه تبصره است، پس از ارسال به دولت مورد توجه رئيسجمهور وقت قرار گرفت و در نامهاي پيوستي به وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اين قانون را براي اجرا ابلاغ كرد. اما اينگونه به نظر ميرسد كه اين قانون بعد از گذشت حدود 9 سال از تصويب آن، چندان موفق عمل نكرده و بهرغم تشكيل كارگروه ساماندهي مد و لباس، اين قانون نتوانسته راهكار مناسبي براي جلوگيري از ورود انواع مانتو و البسه نامناسب زنانه و مردانه در بازار شود.
ترجمه نوشتههاي روي مانتو
اما به راستي تاكنون فكر كردهايد معناي نوشتههاي روي اين مانتوها چيست؟ آيا تاكنون كسي به محتوا و معناي اين نوشتهها فكر كرده است؟ آيا بانواني كه اين نوع مانتوها را ميپوشند تاكنون فكر كردهاند كه اين نوشتهها چه معنا و محتوايي ميتواند داشته باشد؟
به طور حتم در اين گزارش مجال بررسي تمامي نوشتهها نيست و تنها يكي دو نوشته روي مانتو و معناي آن را بررسي ميكنيم.
مثلاً يكي از نوشتههاي معروف روي مانتوهاي موجود در بازار جمله معروفي است كه در ظاهر معناي آن ميشود «من يك ملكه هستم». اينكه دقيقاً معناي ملكه چيست و در فرهنگ غرب ملكه به چه معناست و آيا واقعاً ملكه عنواني بهتر از القابي مانند بانو براي زنان ايراني است؟ به اينها فعلاً كار نداريم. اما مسئله اصلي اينجاست كه اين جمله به ظاهر اين معنا را ميدهد اما در حقيقت منظور از كلمه «ملكه» در اين جمله «مرد زننما» است. اين را ميتوان از كارشناسان و فارغالتحصيلان رشتههاي زبانهاي خارجي نيز در اين باره دقيقتر پرسيد. با اين حال برخي از بانوان بدون دانستن ترجمه دقيق اين نوع مانتوها، از آن استفاده ميكنند.
ضمن اينكه نبايد از اين موضوع غافل شد كه استفاده از مانتوهايي با نوشتههاي انگليسي خود ميتواند مروج فرهنگ غرب و نشردهنده زبانهاي بيگانه باشد. موضوع زماني مشكوكتر ميشود كه شاهد افزايش ورود اين نوع مانتوها به بازار بعد از اظهار نظر مقام معظم رهبري درباره بايد و نبايدهاي آموزش زبان انگليسي هستيم. اصلاً قصد اين را نداريم كه اين گزارش را سياسي كنيم و ورود و توزيع انواع مانتوها با نقش و نگارهاي گوناگون و نوشتههاي انگليسي با ادبياتي عجيب و غريب را سياسي جلوه بدهيم اما هر چه هست اين موضوع تيشه ديگري به ريشه فرهنگ ايراني – اسلامي و تهاجمي ديگر به فرهنگ و سبك زندگي بانوان ايراني است. اينكه از يك خانم ايراني بخواهيم مانتويي را بپوشد كه منقوش به جملات انگليسي با معاني عجيب و غريب است به هيچ وجه در شأن و حد بانوان ايراني نيست.
سرخط نوشتهها در بيرون از مرزها
اما وقتي موضوع را با برخي از فروشندگان و توزيعكنندگان مانتوهاي زنانه در ميان ميگذارم متوجه ميشوم كه سرخط نوشتههاي روي مانتوها را بايد در بيرون از مرزها جستوجو كرد.
در حقيقت سرخط اين نوشتهها توسط افرادي طراحي ميشود كه يقيناً سالهاي سال است كه كارشان ضربه زدن زدن به فرهنگ ايراني – اسلامي است. سرخط را در بيرون از مرزها شروع و نقطه سرخط را در اينجا ميگذارند.
عماد يكي از توزيعكنندگان و فروشندگان مانتو در بازار تهران در اين باره ميگويد: بازار است ديگر، هرچه مشتري خوشش بيايد بايد بياوريم اما نكته اينجاست كه اين مشتري از اول كه اين مانتو را نديده بود كه از آن خوشش بيايد ولي وارد بازار شد و چند نفر پوشيدند و بقيه هم پسنديدند.
او درباره اينكه چرا اين نوع مانتوها اينقدر زود در ميان برخي از بانوان با استقبال مواجه ميشود ميگويد: شايد در درجه اول قيمت مناسب و ارزان آن باشد اما اگر از من ميپرسيد من ميگويم جواب اين سؤال را بايد در شبكههاي ماهوارهاي آنور آب جستوجو كرد كه اين نوع مانتوها را حتي قبل از ورود رسمي به بازار ايران در شبكههاي خود تبليغ ميكنند.
وي ميگويد: اين نوع اقدامات كاملاً برنامهريزي شده است، هرچند حالا خيلي از همين مانتوها در كارگاههاي زيرزميني در كوچه پس كوچههاي تهران توليد ميشود.
مهرداد يكي ديگر از فروشندگان مانتوي زنانه در بازار است كه ميگويد: ما فروشندهايم و آنچه كه مدبازار باشد ميآوريم. كاري هم به اين نداريم كه لباس مطابق با فرهنگ ما هست يا نه! همين كه جنس قاچاق و تقلبي نباشد كه فردا براي ما دردسرساز شود كافي است، بقيهاش ديگر به ما ربطي ندارد.
وي ميگويد: مشتري ميخواهد ما هم ميآوريم. قانوني ميخريم، قانوني ميفروشيم. ماليات و داراييمان را هم پرداخت ميكنيم، اين كجايش اشكال دارد؟
اين فروشنده مانتوهاي زنانه در ادامه ميافزايد: فروشنده و مصرفكننده كه تقصيري ندارند. شما بگرديد دنبال سرنخ اصلي ماجرا ببينيد اينها كجا توليد ميشود و چطوري وارد بازار ميشود.
وي خاطر نشان ميكند: اين نوشتههايي را هم كه شما ميگوييد من نميدانم چيست و اصلاً چه معنايي ميدهد! مشتري ميپسندد، بازار دارد، ما هم ميآوريم. صحبتهاي مهرداد در حقيقت شبيه صحبتهاي خيلي از فروشندگان البسه در بازار است كه كاري به مسائل فرهنگي عرضه انواع لباسهاي مردانه و زنانه ندارند و فقط دنبال كاسبي خود هستند. در اين ميان بدون شك مقصر اصلي ماجرا كساني هستند كه مسئوليت برنامهريزي فرهنگي جامعه را برعهده دارند.
در هر حال آنچه مشخص است اين كه امروز با نوع جديدي از عرضه مانتوهاي بانوان در جامعه روبهرو هستيم كه اين نوع مانتوها هيچ سنخيتي با فرهنگ ايراني – اسلامي ما ندارد و بايد براي جلوگيري از عرضه آنان اقدام كرد، قبل از اينكه دير شود. اينكه ميگوييم قبل از اينكه دير شود به خاطر اين است كه چنين ماجراهايي به همين جا ختم نميشود و به قول معروف اين قصه سر دراز دارد. هرچند اعتقاد داريم جمعآوري در بازار و جلوگيري از عدم توزيع به تنهايي نميتواند راهكار مناسبي باشد چون بلافاصله شاهد توزيع نوع جديدتري از مانتوها دربازار خواهيم بود كه ممكن است از نوع قبلي بدتر باشد پس بهترين راهكار طراحي و توليد نوع زيبايي از مانتو با مشخصات منطبق با فرهنگ ايراني – اسلامي و تلاش براي فرهنگسازي مصرف آن است كه بتواند جايگزين مانتوهاي ناهنجار در بازار شود. اتفاقي كه سالهاي سال است در انتظار آن هستيم و اين پرسش همچنان باقي است كه آيا قانون ساماندهي مد و لباس بالاخره از كما خارج ميشود؟/998/102/ب3