۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۸
کد خبر: ۴۵۵۴۸۹
آیت الله مکارم تبیین کرد؛

زیبایی شناسی عاشورا در سلوک عرفانی حضرت زینب

حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسين(ع) رهبرى كاروان اسيران را به همراه امام سجاد(ع) به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و كودكان مراقبت مى‏ كرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار مى‏ داد و در كوفه و شام با افشاگرى‏ هايش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشيد و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، در واقعۀ  جانسوز کربلا مصائبى بر خاندان رسول الله صلى الله عليه و آله  وارد شد كه قابل تصور وقابل بيان نیست؛ مصائبى كه اشك ‏ها را از ديده‏ ها سرازير مى‏ سازد و اعماق روح و جان را آزار مى‏ دهد.[1]لیکن  زينب سلام الله علیها پناهگاه همۀ مصيبت‏ ديدگان واقعۀ کربلا است؛ آن حضرت  همه غم‏ ها را به دل و جان خرید و همه دشوارى‏ ها را بر خويش هموار مى‏ ساخت، تا ديگران را آرام‏ كنند.[2]

لذا همانگونه  که روح بلند پدر بزرگوار ایشان حضرت علی علیه السلام از مقام والا و بى‏ نظير او در عرفان‏ و معرفة الله حكايت مى‏ كند،[3] حضرت زینب سلام الله علیها نیز در فرازهای متعدد بالأخص در پاسخ به طعنه  ابن زیاد آن مرد سفاك بى‏ رحم و خطرناك، نسبت به این حادثه ، با يك دنيا شجاعت فرمود: «ما رأيت إلا جميلا؛ هولاء قوم کتب الله علیهم القتل فَبَرزوا الی مضاجعهم؛من  جز زیبایی (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم؛ آنان گروهي بودند که خدا شهادت را  برايشان  رقم زد پس به سوي آرامگاه ابدی خود  شتافتند.».[4]

بی شک این معرفت زیبای عاشورایی  انسان را در عالمى از نور و عرفان‏ فرو مى‏ برد که به كوچكى اعمال و طاعاتش در پيشگاه خداوند واقف مى ‏سازد و راز و رمز قرب او را آشكار مى‏ كند[5]، آن حضرت  در اين گفتار پرمعنا در واقع يك دوره عرفان‏ اسلامى را در قالب عبارتى كوتاه ريخته و سير و سلوك الى الله و نتايج و مقامات آن را نشان می دهد.[6]

«ما رأیت الا جمیلا»؛ تبلور عزت نفس، عظمت و شجاعت مقام حضرت زینب کبری سلام الله علیها

بی تردید صبر در برابر مشكلات حيات فردى و اجتماعى ومصائب؛[7]به معناى استقامت همراه با تلاش براى حل مشكل است،[8]،[9] نه به معناى تسليم و سستى و زبونى در مقابل دشمن ، بلكه در دفاع و عزت‏ و تجلى‏ مى‏ كند[10].

از این رو انسان باید ناراحتى‏ها را به جان بخرد و با نفسش مخالفت ورزد تا بتواند به پيروزى بزرگ اخروى دست يابد. مگر مى‏ شود بى‏ درد و رنج و نچشيدن محروميت و مصائب‏ به جايى رسيد؟[11]بلکه اگر مى ‏خواهيم مقاممان بلند و والا باشد و بر بساط قرب الهى بنشينيم، بايد ناراحتى و مشكلات را تحمل كنيم و با نفس خويش به مبارزه برخيزيم.[12] زیرا دنيا خانه بلا وامتحان است. و در آن امتحان ‏هاى اولياى خدا سخت‏ تر و سنگين‏ تر است.[13]

هر كه در اين بزم مقرب‏تر است‏        جام بلا بيشترش مى‏ دهند[14].

در قرآن کریم می خوانیم: «لقد خلقنا الانسان فى‏ كبد[15]؛ما انسان را در رنج آفريديم» و زندگى او پر از رنج­هاست[16]‏.

حتى نگاهى به زندگى انبياء و اولياء الله به ویژۀ حضرت زینب نيز نشان مى‏ دهد كه زندگى اين گل­ هاى سرسبد آفرينش نيز با انواع ناملايمات و درد و رنج­ها قرين بود،[17] لذا انسان باید با قبول اين حقيقت قرآنی خود را با مشكلات تطبيق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گيرد، تا بر ناملايمات غلبه كند.[18]

اینچنین است که زنى كه داغ شش برادر و دو فرزند و ده­ ها نفر از بستگان و اصحاب باوفاى پدرش را ديده و اكنون به صورت اسيرى به سوى کوفه و شام مى‏ رود، اما همچون شيرى مى‏ غرد و همچون طوفانى سهمگين مى‏ خروشد و سيلى از ملامت و سرزنش را به سوى بى‏ وفايان كوفه سرازير مى‏ سازد و قلوب و عواطف را تسخير مى‏ كند و بذر انقلاب را بر ضد حكومت جائر بنى‏ اميه در سرزمين دلها مى‏ پاشد؛ که خطبه های غراء و تكان دهنده حضرت زينب‏ كبرى عليها السلام در کوفه و شام از جمله مسائل حيرت‏ انگيز داستان کربلا است.[19]

و به همين دليل است که حضرت زينب‏ عليها السلام هنگامى كه مى‏ خواست ابن زیاد را سرزنش كند با تعبير «يابن مرجانة»[20] او را مخاطب ساخت.[21]

در خطبه معروف حضرت زينب‏ سلام الله علیها شير زن كربلا كه در شام در مقابل يزيد ايراد فرمود ؛ هنگامى كه ديد يزيد با گفتن كلمات كفرآميز و اشعار معروف «لعبت هاشم بالملك ...» كه بيانگر عدم ايمان او به اساس اسلام بود همه چيز را به سخريه گرفته، بعد از حمد الهى و درود بر پيامبر صلی الله علیه و آله چنين فرمود:« اگر تو امروز با اين اشعار كفرآميز اسلام و ايمان را انكار مى ‏كنى و به نياكان مشركت كه در جنگ بدر به دست مسلمانان كشته شدند مى‏ گويى اى كاش بوديد و انتقام‏ گيرى مرا از خاندان بنى هاشم مى‏ ديديد، جاى تعجب نيست اين همان چيزى است كه خدا فرموده كه مجرمان سرانجام آيات ما را تكذيب مى‏ كنند ...».[22]

و در خطبه آتشين ديگرش در شام در برابر يزيد گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطى قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودى كوچك و بى‏ مقدار مى‏ دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش .... آنچه در توان دارى انجام ده؛ ولى هرگز نمى‏ توانى نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!».[23]،[24]

به همين دليل در احاديث اسلامى از امام على عليه السلام آمده است كه فرمود: «الشجاعة عز حاضر ؛ شجاعت‏ عزت‏ حاضر است »![25]از این رو باید حضرت زينب‏ كبرى عليها السلام را قهرمان كربلا نامید.‏[26]

شکوه معرفت و شناخت الهی در کلام عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها

معرفت‏ خداوند و شناخت صفات جمال و جلال او، سرچشمه هر خير و خوبى و زیبایی و ريشه تمام فضايل اخلاقى و اعمال صالح است.‏[27]

هم چنین معرفت‏ رابطه مستقيم با تواضع وعلم  دارد و به قول امام‏ حسين عليه السلام: «مدارك العلم لقاح المعرفة»: «درس و بحث علم، زاينده معرفت است»؛[28]زیرا علم، شعاع معرفت‏ و شناخت و به منزله قلب ايمان مؤمن است واگر علم نباشد نشانه خموشى و به سردى گرائيدن معرفت و آيتى بر مردن ايمان و ايستادن قلب ايمان است[29]، لذا حس شكرگزارى بندگان(تواضع) به درياى بى‏ كران جود و سخايش و امیدواری به ذات پروردگار، به معرفت‏ صفات جلال و جمالش رهنمون می گردد. [30]

حال اگر انسان به مقام قرب الهى راه يابد و حلاوت معرفت‏ او را با ذائقه جان بچشد و از جام عشق او سيراب گردد هرگز در مسير بندگى و طاعت پروردگار، احساس خستگى نمى‏ كند بلكه هر چه پيش‏تر مى‏ رود جدى‏تر و مصمم‏ تر مى‏ شود و شتاب بيشترى به خود مى ‏گيرد.[31]

این سیر معرفتی را می توان در فداکاری آن حضرت در صیانت از امامت و امام زمان به عنوان نماد انسان کامل و صاحب معرفت الهی مشاهده نمود؛ لذا على بن الحسين عليه السلام مى‏ گويد: «شبى كه پدرم فرداى آن به شهادت رسيد، بيمار بودم و عمه‏ ام زينب‏ از من پرستارى مى‏ كرد. [32]

هم چنین معرفت و شناخت امام عليه السلام در خطبه های آن حضرت در کوفه به خوبی نمایان است؛ حذيم بن شريك اسدى‏[33] مى‏ گويد: در آن روز به زينب دختر على عليه السلام نگريستم كه در کوفه خطبه مى‏ خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا (زبان على عليه السلام در كام اوست و) با زبان اميرمؤمنان على عليه السلام سخن مى‏ گويد. آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد و خاندان پاكش چنين فرمود:[34]«...كشتن فرزند خاتم پيامبران، معدن رسالت و آن كس كه سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حريم شما و پناه حزب و گروه شما (شيعيان) و قرارگاه آرامش شما، بهبودى‏بخش زخم‏هايتان، پناهگاه شما در گرفتاري ها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههايتان‏[35]..»

و یا زینب کبری سلام الله علیها در خطبۀ تاریخی شام از زیبایی و جاودانگی قیام و شهادت سخن گفت و سیر معرفتی « ما رأيت إلا جميلا»را بیش از پیش هویدا ساخت؛ آن حضرت فرمود؛«...در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پريشانى آنها را بر طرف خواهد ساخت و داد آنها را بستاند (آرى،) ««ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون؛[36]،[37]گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شده‏ اند، مرده‏ اند، بلكه زندگان جاويدند و نزد پروردگارشان روزى مى ‏خورند»[38].

هم چنین کلام معرفتی امام علی عليه السلام که شهادت‏ را تشبيه به پيراهنى كرده است كه جنگجويان از لشكرش آن را در تن پوشيده‏ اند؛ پيراهنى است زينتى و زيبا، موید تحلیل زیبایی شناختی حضرت زینب سلام الله علیها است.[39]

اینچنین است که امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: «وأنت بحمدالله عالمة غير معلمة، فهمة غير مفهمة؛ خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمند خرد نياموزيده‏ اى».[40]

«ما رأیت الا جمیلا»؛ در پرتو مقام تسلیم و رضایت در برابر قضای الهی

لازم به ذکر است هنگامى كه انگيزه تلاش انجام وظيفه الهى، خشنودى حق و جلب رضايت‏ خداوند باشد، آن زمان همه مقدمات، ابزارها و افراد همراه، رنگ و بوى ديگرى دارند؛ سود و زيان، نفع و ضرر، كاميابى و ناكامى نيز معناى ديگرى پيدا مى‏ كند.[41]

سرباز جبهه حق و عامل به وظيفه الهى، زمانى خود را كامياب و خوشبخت مى‏ بيند كه توانسته باشد وظيفه عبوديت و بندگى خويش را به نحو احسن انجام دهد.[42]

نافع از ابن عمر نقل مى‏ كند كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ايمان بنده به خدا كامل نمى‏ شود مگر اينكه در او پنج خصلت باشد: توكل بر خدا، واگذارى امور به خدا، تسليم‏ در برابر مقدرات او، رضايت‏ به قضاى الهى، شكيبايى بر آزمايش خدا، چرا كه هر كه دوستى و دشمنى‏اش و عطا و منع عطايش خدايى باشد، ايمان را كامل كرده است.[43]،[44]

صبر جمیل؛ شاخصۀ زیبایی شناختی واقعۀ عاشورا

گفتنی است «صبر جميل‏» به معنى شكيبائى زيبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد، و توأم با بي­تابى و جزع و شكوه و آه و ناله نگردد، و در غير اين صورت جميل نيست.[45]

صبر جميل‏، صبرى است كه نه بى تابى در آن باشد و نه شكايت نزد مردم. برخى گفته‏ اند: صبر جميل‏ آن است كه براى خدا باشد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در برابر اين سؤال كه صبر جميل‏ چيست؟ فرمودند: «هوالذى لاشكوى معه؛ صبرى است كه شكايتى در آن نباشد.»[46]

بعضى نيز گفته‏ اند: صبر جميل آن است كه شكايت نزد خلق در آن نباشد، و از آن جميل‏تر اين كه عرض حال خود به خالق كند و با اين عرض حال و پناه آوردن به او، حق عبوديت را انجام دهد.[47]

در تطبیق مفهوم  صبر جمیل در سلوک عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها باید گفت، مشاهده صحنه‏ هاى دلخراش شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش با آن بدن‏ هاى پاره پاره و پايمال سم اسبان كه عمدتا قابل شناسايى نبودند، مى‏ توانست هر بيننده‏ اى را از پاى درآورد ولى طمأنينه و آرامشى كه در زينب‏ كبرى عليها السلام، يادگار صبر و شكوه على عليه السلام ظهور كرد و صلابت و استحكامى كه در كلمات دلنشين او موج مى‏زد، تا حدود زيادى آن فضاى سنگين را شكست و آن را براى آل رسول قابل تحمل كرد.[48]

هم چنین صبر جمیل یعنی اینکه زينب‏ كبرى كه شب عاشورا طاقت تحمل شنيدن خبر شهادت برادر را ندارد، لیکن روز يازدهم دست زيرپیکر خونين برادر كرد و كمى از زمين بلند نمود و عرض كرد: « أللهم تقبل هذا القربان ؛خداوندا اين قربانى را( از خاندان پيامبرت) قبول فرما!.[49]،[50]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت امام حسين عليه السلام رهبرى كاروان اسيران را به همراه امام سجاد عليه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و كودكان مراقبت مى‏ كرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار مى‏ داد و در كوفه و شام با افشاگرى‏ هايش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشيد و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند؛[51]لذا پيشرفت اسلام مرهون زحمات و فداکاری های زنان بزرگ‏ و با شخصيتى  هم چون زينب‏ كبرى برای اجراى حق و عدالت است.[52]

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص605.

[2] همان.

[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص292.

[4] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص25.

[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص136.

[6] همان ؛ ج‏8 ؛ ص297.

[7] ر. ك: بحارالانوار، ج 68، ص 96 به بعد؛ كنز العمال، ج 3، ص 273 به بعد.

[8] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص: 181.

[9] همان.

[10] همان.

[11] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص83.

[12] همان ؛ ص84.       

[13] همان.

[14] همان.

[15] سورۀ بلد؛ آیۀ 4.

[16] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص501.

[17] همان.

[18] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص245.

[19] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص: 565.

[20] معروف اين است كه ابن زياد از فرزندان نامشروع بود، و مادرش مرجانه‏ زن آلوده‏اى بود و به خاطر همين او را به نام مادرش مى‏خواندند و به او ابن مرجانه‏ مى ‏گفتند.( پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص528).

[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏10 ؛ ص168.

[22] ر.ک: بحار الانوار؛ج45؛ص157.

[23] ر. ک: بحارالانوار، ج 45؛ص 133- 135.

[24] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص25.

[25] اخلاق در قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص241.

[26] كليات مفاتيح نوين ؛ ص618.

[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏3 ؛ ص484.

[28] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص152.

[29] همان ؛ ص164.

[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص29.

[31] همان ؛ ص125.

[32] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص401.

[33]  در ملهوف( لهوف) نام او« بشير بن خزيم اسدى» ذكر شده است.

[34] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص561.

[35] همان ؛ ص562.

[36] آل عمران، آيه 169.

[37] عاشورا ريشه ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص600.

[38] همان ؛ ص601.

[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏9 ؛ ص434.

[40] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص564.

[41] همان ؛ ص227.

[42] همان.

[43] بحارالانوار، ج 77، ص 177.

[44] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص50.

[45] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص276.

[46] اخلاق در قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص433.

[47] همان.

[48] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص546.

[49]  مقتل الحسين مقرم، ص 307.

[50] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص403.

[51] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص639.

[52] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن ‏وترجمه(ج‏1) ؛ ص390.

/1323/د102/ج1

ارسال نظرات