از جنس پیام روشن کربلا
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از قدس، شــهادت مظلومانه محسن حججی را همه شنیدند. تصویر اســارت و شهادتش را نیز همه دیدند و خیلی ها گریستند. چند سالی اســت همه ما عادت کرده ایــم هر از چند گاهی خبر، تصویر یا قطعه فیلمی از شهادت جوانان دلیر این مرز و بوم که برای حراست از کیان دین و کشــور و حرم و حریم اهل بیت علیهم السلام، فرسنگ ها دورتر از خاک وطن به خاک و خون غلتیدند را ببینیم و از نبودشان حسرت بخوریم و از وجودشان به خود ببالیم.
اما تصویر اسارت و شهادت محسن حججی، حس عجیبی در خود نهفته داشت که همه را متأثر کرد. هر کس در حد توان خود و با هر عقیده ای به آن پرداخت و از او گفت؛ از او و شهادت مظلومانه اش. گاهی اوقات زمین و زمان و آســمان به اذن خــدا، کاری می کنند که همه اولاد بشــر با همه امکانات و تدابیرشــان از اجرای آن عاجزند.
آخرین تصویر محســن در صحرای خاک و خون شامات، از همین به هم پیوستگی های زمین و زمان و آسمان بود. انگار همه این ها مأموریت داشتند شــهادت او را به بهترین شــکل ممکن به جهان مخابره کنند. حتی عدو هم به امر خدا سبب خیر شد و با ثبت آن تصویر، زمینه ســاز تأثیرگذاری جهانی شهید حججی شد. دشــمنی که گمان می کرد می تواند با این کار دل شیرزنان و شــیرمردان ایرانی و هر مســلمان آزاده و منزجر از اسلام آمریکایی را بلرزاند؛ در لحظه ای کــه قطعاً به اراده او نبود، تصویری ثبت کرد و احساســات همه آزادگان را فارغ از هر رنگ، اعتقاد و مذهبی برانگیخــت و وادار به کنــش و واکنش در جهت تضعیف دشمن متوحش کرد.
مظلومیت حســینی، قســاوت شــمری، خنجر آخته، چادر هنوز برافراشته، آسمان خــون گریه کرده و ... همــه و همه به طرز شــگفت انگیزی گرد هم آمده بودند تا یک حس مشترک میان تماشاگران برانگیزانند. انــگار همه عناصر عکس را کســی در یک نقطــه جمع کرده بود تا چیــزی را به عالم و عالمیان بگویــد. انگار عنصر اصلی عکس بــا آن مظلومیت همراه با صلابتش انتخاب شده بود تا موضوعی را به جهان مخابره کند. حتی گرد و غبار و ابرهای تیره عکس هم با خود پیامی داشتند. پیامی از جنس پیام های روشن کربلا. حســن روح الامین، طراح و هنرمند ارزشی؛ چــه زیبا این تصویر را با ذهن پاک خود بهم آمیخت و آن قاب دقیق تر از صحنه شهادت رزمنده عزیزمان را خلق کرد.
آنجا که دستانِ سَ رور شهیدان عالم، برای آخرین شهید بی سرِ وطن، آغوش گشــوده و به اذن خدا خریدار جان گرانقدرش شده است. یقیناً اگر این نبود این همه تأثیرگذاری در شهادتش نبود. نکتــه ای که به باور همــه و حتی آن ها که اندک تعلق خاطری به دین و آزادگی دارند، در پیام هــا و سخنانشــان پیداســت و آن، تجسم صحنه ای کوچک از مصیبت عظیم کربلاست. انگار روایتگر اصلی این صحنه غم انگیز خود حسین (علیه الســلام) بود و چه خوب همه را در بحبوحــه دنیازدگی هایمان نهیب زد. حســین جان! حال که کارگردان اصلی این برنامه پر مخاطب خودت بودی و به بهترین شــکل، همه را به ذوق و پــای کار آوردی، دعایمان کن قدر ایــن موهبت توجهت را بدانیم.
حسین جان! همه ما شهادت محسن را درک و پیامش را ان شا ءاالله دریافت کردیم. همه ما از آن غروب دهشتناک در عکس و زخم بازو و خنجر تیز شــده به دست یزیدیان زمان، گریستیم و کربلا و مصیبت های غمبارش را در ذهن و دل تداعی کردیم. حسین جان! حال که این شهید عزیز را از بوستان شهادت این مرز و بوم برگزیدی تا دل های همه مشتاقانت را به هم نزدیک تر کند؛ کاری کن تا علاوه بر این حس زیبای وحــدت و همدلــی، آن ها کــه از کربلا و فرهنگ متعالی و پیام های روشن و بی نیاز از هرگونه تفسیرش، فاصله گرفته اند نیز به مســیر منور کربلا بازگردند و همه یکصدا، پژواک کننده نوای اسلام ناب محمدی زیر بیرق ولایت باشیم.
و تو ای محسن عزیز که حس خوب شجاعت و دلیری شیرمردان ایران را به جهان مخابره کردی و عزت و غرور را - در ایامی که برخی از ما به سلفی حقارت خود می بالند و با رفتار خود به امــام راحــل و آرمان هایش در روز روشن پشت می کنند- در همه ما برانگیختی؛ شهد شیرین شهادت گوارایت باد. امــا از تو می خواهیم تــو نیز دعایمان کنی و شمع راهمان باشــی. دعایمان کن روزی نیاید که شرمنده شهید حججی و حججی ها باشــیم. دعایمان کن حیاتمــان همچون خودت، علی وار باشد و مماتمان نیز چون تو، ختم به شهادتِ حسین وار شود و نیز اگر خدا توفیق داد و رهرو راهت بودیم، شافی ما در روز جزا باشی. الهی آمین./۱۳۲۵//۱۰۲/خ