فضیلتهای یک اقتصاد بدون برجام
به گزارش خبرگزاری رسا، پیوند خوردن شرایط اقتصادی كشور با برجام در سالهای اخیر این تصور را در سران كاخ سفید ایجاد كرد كه با خروج امریكا از برجام، این كشور قادر است با وارد كردن یك شوك بزرگ اقتصادی و سیاسی، ایران را با یك بحران و چالش درونی مواجه كند و به زعم گردانندگان و تصمیم سازان كاخ سفید كه نقش منافقین و لابی صهیونیستی و سعودی در میان آنان برجسته است، زمینههای فروپاشی نظام اسلامی را فراهم آورد، برخی از كارشناسان تعجیل چهارروزه ترامپ در اعلام خروج از برجام را نیز متأثر از این برآورد دانستهاند.
این برآورد زمانی که پمپئو در سخنان خود در بنیاد هریتیج شروط دوازدهگانه امریکا در مورد این توافقنامه و آغاز دور جدید مذاکره با ایران را اعلام کرد، روشنتر شد. پمپئو در این سخنان علناً از اعمال بزرگترین تحریمهای ممکن علیه ایران سخن به میان آورد و با تهدید نظامی ایران و هدفگذاری آشکار برای تغییر در ایران به زعم خود با تلاش برای جدایی انداختن میان مردم و نظام اسلامی، اهداف مورد نظر در این خروج را عملیاتیسازی کند.
آنچه را که زمینه اصلی ایجاد این برداشت ناصحیح در دشمنان نظام اسلامی شده است گرفتار شدن چندساله مسئولین اجرایی و دیپلماسی در دام طراحیشده دشمن و پیوند زدن سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران با برجام بود.
اگر چه نمیتوان تأثیر تحریمهای فلجکننده اقتصادی (آنگونه که مسئولین دولت اوباما بر آن تأکید کردند) دشمن را که عمدتاً متأثر از فتنه 88 و قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل، بر مردم ایران تحمیل شد، در افزایش مشکلات مردم نادیده انگاشت، اما فراتر از تأثیر تحریمها، انتظاری که در مراحل مختلف و با وعدههای گوناگون در حل مشکلات اقتصادی کشور متأثر از اجرای برجام ایجاد شد، عملاً فعالیتهای مهم اقتصادی کشور تحت تأثیر فراز و نشیبهای عدم اجرای تعهدات امریکاییها و بعضاً اروپاییها قرار گرفت و کشور از این باب هزینههای زیادی را متحمل شد و همین امر موجب اتخاذ سیاستهایی توسط طرف امریکایی و بعضاً اروپایی شد تا با بهرهگیری از آن، فشارها برای تسلیم ایران را مضاعف سازند.
اکنون خروج امریکا از برجام و سرنوشت مبهم نوع اقدام اروپاییها در عمل به تعهداتشان در برجام، زمینه دور جدیدی از فشارها و بلاتکلیفیها در عرصه اقتصادی کشور را ایجاد کرد که البته از هماکنون میتوان آمار آن را در عرصه اقتصادی و بعضاً اجتماعی کشور مشاهده کرد. اما در نقطه مقابل، خروج امریکا از برجام و تعلل اروپاییها، فرصت مناسبی را ایجاد کرده است تا مسئولان دستگاههای اجرایی و اقتصادی و دیپلماسی کشور ضمن ایجاد تغییر در برنامهها و اقدامات گذشته، با برنامهریزی مناسب، ضمن تقویت زیرساختهای اقتصادی، کشور را برای مواجهه با تشدید تحریمهای آینده، آماده کنند. در این زمینه به نکاتی چند میتوان اشاره کرد.
1- اکنون مناسبترین زمان برای دل کندن مسئولان از «برجام» است، چرا که دیگر مردم بدعهدی امریکا و متحدین غربی را باور و نهایتا این رویه برای دولت هزینهای ندارد. این امر البته به معنی خروج ایران از برجام نیست چون آن ممکن است الزامات خاص خود را داشته باشد، بلکه به معنی آن است که دیگر برجام در محور برنامههای اقتصادی و سیاسی دولت نیست و باید به سمت گزینهها و برنامههای دیگر رفت که اختیار و میدان عمل آن در دست مسئولین ایرانی باشد.
2- اعلام صریح امریکاییها بر اعمال شدیدترین تحریمها، به نوعی تأکید بر همان هشدار گذشته رهبر معظم انقلاب مبنی بر این است که دشمن وارد جنگ اقتصادی با ما شده است. این شرایط بیانگر آن است که نوع حضور و عمل مسئولین در صحنه همچون دوران جنگ باید متفاوت از گذشته باشد. شرایط جنگی نیازمند آماده باش و تلاش مضاعف مسئولان است.
3- تجربه تیم مدیریتی دولت دوازدهم در ادامه دولت یازدهم نشان داده است که این تیم قدرت تحرک و پویایی برای شرایط کنونی را ندارد، این همان نکتهای است که آقای روحانی خود در هفتههای اخیر چندبار بر آن تأکید کردند و البته در یک نمونه که مسئله اعتراض کامیونداران بود، فشل بودن و عدم حضور در صحنه مسئولین ذیربط هزینههای مضاعفی را تحمیل کرد. شرایط کنونی بهترین فرصت برای رئیسجمهور است تا با تغییر تیم همراه، شرایط را برای مواجهه با جنگ دشمن فراهم کند.
4- در تمام فرازهای انقلاب، زمانی که مردم نسبت به عمق توطئهها و تهدیدات آگاهی داشتند، بیشترین همراهی را با نظام و مسئولان اجرایی کشور داشتند که مصداق آن را میتوان در دوران دفاع مقدس دانست؛ دورانی که مردم برای حفظ کیان کشور در مقابل تهدید بیش از 200هزار شهید در جنگ تحمیلی دادند. اکنون مردم صاحبان اصلی منابع کشور هستند. غریب 1500تریلیارد تومان نقدینگی دست مردم بهترین منبع برای جبران کمبود نقدینگی دولت برای اجرای طراحی اقتصادی است که تاکنون به خاطر دل بستن به حضور بیگانگان معطل ماندهاند. دولت باید تمرکز اصلی خود را بر این بگذارد که بتواند با جلب اعتماد عمومی سرمایههای راکد و بعضاً سرگردان را که هر روز با رفتن به سراغ دلار، سکه، مسکن و... دولت را مستأصل کرده است، به مسیر درست هدایت کند.
5- حل مشکلات اقتصادی کشور در گرو ایجاد این اعتقاد و باور در مسئولان است که با اتکا به توان و نیروی درونی و به ویژه نسل جوان میتوان مشکلات را حل کرد. لازمه این امر ابتدا دل کندن از بیگانگان در عین برنامهریزی مناسب برای بهرهگیری از ظرفیت کشورهایی است که آمادگی تعامل دوجانبه با ما را دارند. تجربه تحریم سالهای گذشته و اعتمادی که دولتهای وقت به توانمندی نیروهای درونی و واگذاری پروژههای بزرگ به قرارگاه خاتم داشتند، عملاً سبب شد که سناریوی تحریم دشمن در آن دوران شکست خورده و ابر پروژههای اقتصادی توسط متخصصان داخلی اجرا و به نتیجه رسید، اکنون زمان اذعان به شکست سیاست تحقیر نیروهای داخلی و اعتماد به آنهاست.
6- اقتصاد مقاومتی و اتکا به ظرفیتهای درونی در شرایط کنونی محور اصلی سیاستگذاریهای اقتصادهای بزرگ جهان نظیر امریکا و چین است. اما این امر بهرغم اینکه در قول مسئولین اجرایی کشور بعضاً مورد تأکید قرار میگیرد، اما در عمل مدیران عالی و به ویژه در باور و عمل مدیران میانی دولت جایی ندارد. این عدم همراهی سبب شده که بسیاری از طرحهای خوب ستاد اقتصاد مقاومتی تنها روی کاغذ باقی بماند و بدنه مدیران میانی در اجرای آن همراه نشود. نظارت و حضور دقیقتر رئیسجمهور در صحنه و عمل میدانی میتواند این نتیجه را جبران کند.
7- فعالان سیاسی اعم از احزاب، گروهها و NGOها در این عرصه میتوانند نقش فعالی در ایجاد ظرفیت و آمادگی عمومی ایجاد کنند، اما گویا جریان سیاسی حامی رئیسجمهور صرفاً برای زمان انتخابات و ایفای نقش تخریبی برای مقابله با رقبا آمادگی دارد و در این شرایط که باید بیشترین نقش ایجابی را در فرهنگسازی و جلب حمایتهای مردم برای عرصههای فوقالاشاره داشته باشد غایب در صحنه است. اگرچه با انتقادات خود عملاً بر ائتلاف مصلحتی در زمان انتخابات و به بازی گرفتن رأی مردم اذعان میکنند. این جریانات و گروهها در صورت صداقت، اکنون بهترین نقش را در ایجاد فضای عمومی و کمک به دولت در عبور از این شرایط میتوانند داشته باشند./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان