نقشه های بر باد رفته!
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از خروج ترامپ از توافق هستهای در اردیبهشت سال جاری و اعلام بازگشت تحریمها طی دو مرحله در نیمه مرداد و آبان، مقامات آمریکایی رسماً اظهار کردند که هدف از جریان سازی علیه اقتصاد ایران اسلامی، «تغییر محاسبات» کشورمان در دو حوزه «منطقهای» و «موشکی» است. مسئولین ردهبالای کاخ سفید اما در این مقطع زمانی، اظهاراتی را بر زبان راندند که نشان میداد به اصطلاح هدف پنهانی آنها چیزی فراتر از واگذاری امتیازات از سوی جمهوری اسلامی است.
«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی آمریکا در تیرماه سال گذشته در جمع گروه تروریستی منافقین علناً اعلام کرده بود که «نتیجه تصمیم فعلی دولت ترامپ برای بازبینی سیاستهایش در قبال ایران باید این باشد که این کشور نتواند پیروزی چهلسالگی انقلابش را جشن بگیرد.» مدتی پیش از آن نیز «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه سابق آمریکا در نشست استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان تصریح کرده بود که دولت ترامپ، سیاستش را بر همکاری با مخالفان داخلی در ایران برای «تغییر نظام» قرار داده است. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سیاست «اعلامی» آمریکا از برقراری مجدد تحریمها عبارت است از تلاش برای کلید زدن دور جدیدی از مذاکرات با هدف اخذ امتیازات جدید و بهاصطلاح تغییر رفتار ایران اما سیاست «اعمالی» واشنگتننشینها چیزی کمتر از تغییر نظام نیست.
دراینارتباط، اندیشکده آمریکایی «استراتفور» در گزارشی که اخیراً آن را منتشر کرده تأکید نموده است که تحریمها هیچیک از این دو هدف را محقق نمیکند! در بخشی از این گزارش آمده است: «کارزار تحریمی تحت رهبری ایالاتمتحده به ایران لطمه میزند، اما با وجود مشکلات اقتصادی، به فروپاشی حکومت ایران منجر نمیشود. ایالاتمتحده امیدوار است با افزایش تحریمها، ایران را به بازگشت به میز مذاکره وادار کند. این اتفاق نخواهد افتاد و جناحهای سیاسی در این کشور ثبات نظام سیاسی را بر سیاستبازی ارجح قرار خواهند داد.»
تحریمهای آمریکا در این حوزه به چند دلیل فاقد کارایی است. اول اینکه بر اساس مطالعات آماری که صورت گرفته است، تحریمهای وضعشده علیه ایران هرچند ممکن است در کوتاهمدت تأثیرگذار باشند؛ اما بهمرورزمان بیفایده خواهند شد. شاهد این مدعا آن است که حذف نفت ایران از سهمیه بازار انرژی جهان موفق نبوده و آمریکاییها از سر ناچاری، مجبور شدهاند 9 کشور را از تحریمها معاف کنند. دوم، بسیاری از کشورها در مقابل ایجاد محدودیت کاخ سفید بر سر معامله با ایران، ابراز ناراحتی و نارضایتی کرده و اعلام کردهاند که با تحریمهای آمریکا همراهی نمیکنند.
سوم، سیاستهای خصمانه غرب باعث شده دیپلماسی خارجی ایران از کشورهای غربی به سمت کشورهای شرقی متمایل شود و به همین دلیل، از آثار سوء تحریمهای غرب بر کشورمان کاسته شده است. چهارم، اقتصاد جهان امروز چندقطبی شده و دیگر اینگونه نیست که با تحریمهای فشل آمریکا، ارتباطات تجاری گسترده ایران قطع شود و ساز و کار مالی کشور بهطور کل فروبپاشد و پنجم، کشورهای منطقه و همسو با جمهوری اسلامی به دنبال حذف دلار از چرخه معاملات خود هستند و در این راه، اقدامات مهمی نیز برداشتهشده است.
گفتنی است که چنانچه نیمنگاهی به زنجیره تحریمها داشته باشیم، میبینیم که کلیت این سیاست غیرانسانی، گرچه لطماتی را به کشورمان وارد آورده، اما درمجموع، اقتصاد نظام اسلامی را به سمت مقاومتی شدن و استحکام پیش برده است؛ تا جایی که «اقتصاد مقاومتی» در حال حاضر، به یک گفتمان و مطالبه عمومی مبدل شده است. از زاویه علمی هم که به بحث تحریمها نگاه کنیم، باید گفت که چنانچه کشوری بتواند در سالهای اولیه اعمال تحریمها مقاومت کند و سیستم سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کند، تحریمها را باید شکستخورده دانست؛ همچنان که در 40 سال گذشته این اتفاق افتاده است.
ضمن اینکه نسخه قبلی این تحریمها با ناکامی مواجه شده و این دور نیز قطعاً با فروپاشی مواجه خواهد شد. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا درباره عدم کارایی تحریمهایی که در زمان وی در ریل اجرا قرارگرفته بودند، اینچنین اذعان کرد: «فقط ایران نبود که برای تحریمها هزینه میپرداخت، بلکه چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و تقریباً هر کشور واردکننده نفت در سراسر جهان پس از ساز و کار تحریم، خود را در موقعیتی یافته بود که ادامه یافتن این تحریمها برای آنان میلیاردها دلار هزینه دربر داشت.»
نکته مهم اینکه توان دفاعی – تهاجمی جمهوری اسلامی در اوج تحریمها به خودکفایی رسید و موانع آمریکا نتوانسته است سد راه نفوذ منطقهای ایران باشد که این حقیقت را میتوان از تقلای کاخ سفید برای تضعیف این دو مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی بهروشنی دریافت.
در بخش دیگری از گزارش اندیشکده «استراتفور» به استراتژی آمریکا برای یارکشی از کشورهای منطقه غرب آسیا در برابر ایران اسلامی اشارهشده است. رژیم صهیونیستی، آل سعود و امارات، مثلثی هستند که واشنگتن برای بهاصطلاح مهار ایران روی آنها حساب بازکرده است. آمریکا با شرکایی که برای اقدام علیه جمهوری اسلامی انتخاب کرده، کاملاً دستخالی خود را رو کرده، چراکه این سه رژیم مرتجع، کودک کش و ناقض ابتداییترین اصول حقوق بشری در بحرانیترین و متزلزلترین شرایط خود به سر میبرند.
رژیم صهیونیستی که روزگاری سودای از نیل تا فرات را در سر میپروراند و با بیپروایی به کشورهای همسایه حمله میکرد، اکنون بیش از دو روز نمیتواند در برابر مقاومت فلسطین دوام بیاورد و به دور خود دیوار کشیده است. امارات و آل سعود نیز در جنگ یمن، قافیه را باختهاند و جنایات آنها در این کشور، حتی صدای حامیان آنها را هم درآورده است. ضرباتی که انصار الله به اهداف راهبردی آل سعود و امارات وارد آورده، ضربهپذیری و ضعف مفرط آنها را آشکار کرده و این امر گویای این واقعیت است که آمریکا از این طریق به دنبال دوشیدن بیشتر آنها از طریق ایران هراسی و فروش چند صدمیلیاردی به این رژیمهای مفلوک و مرتجع است.
علاوه بر این، عربستان به دلیل سیاستهای فاجعه بارش جایگاه سابق خود را در میان کشورهای عربی ازدستداده و اختلافات در شورای همکاری خلیجفارس حاکی از این است که کشورهای همپیمان عربستان و ائتلاف نانوشته ریاض با صهیونیستها، توان آنها را تحلیل برده و حتی قادر به پر کردن شکافهای خود نیستند، چه رسد به اینکه در یک جبهه علیه ایران اسلامی دست به تحرکی تأثیرگذار بزنند.
کاخ سفید و شخص رئیسجمهور متوهم آمریکا چنانچه چشمی برای دیدن حقایق داشته باشند، باید گزارش اندیشکده استراتفور و تحقیقاتی نظیر آن را بهدقت مطالعه کنند، از گذشته درس بگیرند و در محاسبات خود تغییر اساسی ایجاد کنند، چراکه عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. جمهوری اسلامی از مقبولیت بسیار بالایی در میان جهان اسلام و منطقه و در داخل نیز از حمایتهای ملت انقلابی برخوردار است و تجربه نشان داده است که ایجاد ائتلاف و فشار همواره به این قدرت و مقبولیت ضریب داده و آن را مضاعف کرده است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت