تحریف و ناشکری در برابر شخصیت جهانی امام
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | محمدهادی سمتی
اسطورهی ناشناخته
سی سال گذشت؛ یعنی چیزی نزدیک به ۱۹۵۰ روز و هرچه بیشتر میگذرد نام و یاد پدر مستضعفان جهان زندهتر میشود.
نامش روحالله بود. استاد عرفانش دربارهاش گفته بود روحالله واقعاً روحالله است و علامه امینی که با کتاب الغدیرش جهان شیعه و سنی را شگفتزده کرده است او را ذخیره شیعه نامیده بود.
خمینی آنگونه بود که او را مصداق انسان کامل نام نهادهاند (۱) و این ادعای گزاف و بیپایهای نیست.
سخن از مردی است که در عرفان و فلسفه، فقه و اخلاق و اقتصاد و سیاست، حرف نوینی داشت که دیگران یا نمیدانستند یا جرأت به زبانآوریاش را نداشتند.
عرفان و سیر سلوک را بیگانه از سیاست و توجه به اجتماع نمیدانست، اسلام و سیاست را یکی میدانست و بهصراحت میگفت "من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. " (۲)
او فقه را تئوری واقعی و کامل ادارهی انسان و اجتماع از گهواره تاگور میدانست و از نگاه او مجتهد واقعی کسی بود که روش برخورد با حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم برجهان را بداند، روش برخورد با اقتصاد حاکم برجهان را بشناسد و نهتنها سیاستهای حاکم برجهان، بالاتر از آن حتی سیاسیون و فرمولهای دیکتهشده آنان را بلد باشد. خمینی معتقد بود یک مجتهد باید بتواند یک کشور غیر اسلامی را هم بهخوبی اداره کند. (۳)
امام روحالله نقطه پایان جنگ در عالم را، زدایش فتنه میدانست و هرگز از نبرد هشتساله با دشمنان این ملت ابراز پشیمانی نداشت.
او کسی بود که اسلام ناب محمدی را در برابر اسلام آمریکایی مطرح ساخت و در منشور تاریخی روحانیت اعتراف کرد که "بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن بهراحتی از میان نمیرود"
به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، خمینی اقتصاد را وسیلهای میدانست برای رسیدن به عدالت اجتماعی که دارای سه شاخص حفظ محرومان، گسترش مشارکت عموم مردم و مبارزه با زراندوزی است. او در وصیتنامه خود نوشت که اسلام نه با سرمایهداری ظالمانه موافق است نه با کمونیسم که مالکیت خصوصی را نفی میکند.
او یک بزرگمرد عارف بود تا جایی که سید احمد فهری زنجانی در مقدمه خود بر شرح دعای سحر خمینی مینویسد "عشق شدید خمینی به تزکیه و عرفان آن قدر زیاد بود که گاهی علاقهٔ او به پیگیری دروس رسمی حوزهٔ علمیه را تحتالشعاع قرار میداد چنانکه دریکی از غزلهایش میگوید:
عهدی که بسته بودم با پیر میفروش / در سال قبل تازه نمودم دوباره دوش
از قیلوقال مدرسهام حاصلی نشد / جز حرف دلخراش پسازآن همه خروش
دستی به دامن بت مه طلعتی زنم / اکنونکه حاصلم نشد از شیخ خرقهپوش" (۴)
درباره مسائل عبادی امام خمینی رحمت الله علیه، آنچه برجسته و قابل تأکید است پرهیز جدی ایشان از اذیت و آزار دیگران است. بانو ثقفی همسر امام میگوید امام برای خواندن نماز شب و مناجات از چراغ قوه استفاده میکردند و بهآرامی هم راه میرفتند تا کسی بیدار نشود.
دقت امام بهاندازهای زیاد بود که یکی از نوههای ایشان میگوید برای وضو گرفتن تکه ابری را زیر شیر آب میگذاشتند تاکسی از صدای چکه کردن آب بیدار نشود. دخترشان هم نقل میکند که ایشان کسی را برای نماز صبح بیدار نمیکردند مگر اینکه خودمان بگوییم ما را بیدار کنید و درباره بچهها نیز تأکید داشتند که نباید خواب را بر آنها تلخ کرد.
امام مظلوم است و شاید گذر زمان چهره راستین و تحریفنشده او را برای مستضعفان جهان آشکار سازد.
شخصیتی که شرافت مسئولان را در خدمترسانی میدانست (۵) و افزون بر اینکه ضربه به حیثیت اسلام را جرمی نابخشودنی میدانست عاجزانه از آنها درخواست میکرد که مبادا با رفتارشان اسلام را وارونه نشان بدهند. (۶)
اکنون سی سال از فقدان این شخصیت والا میگذرد و آنچه دلها را اندوهگین میسازد، نه از دست دادن او ،بالاتر از آن، نبود برنامهای منسجم و مداوم برای امامشناسی و بدتر از آن تحریف چهره یک اسلامشناس راستین است./918/ی702/س
پینوشت
به نقل از شهید محراب، آیت الله اشرفی اصفهانی
صحیفه امام، ج ۱، ص: ۲۶۹
صحیفه امام، ج ۲۱، ص: ۲۷۳، منشور روحانیت
ویکیپدیا
صحیفه امام ج ۱۵ ص ۷۶
صحیفه امام، ج ۸، ص: ۴