۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۶
کد خبر: ۶۹۹۰۳۵

بشکند آن دست که انداخت دست

بشکند آن دست که انداخت دست
محمدی سهروردی از طلاب حوزه علمیه قم به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی ابیاتی را در وصف سردار سلیمانی سروده است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با تشکیل داعش در سال ۲۰۱۴ که ادعای خلافت جهانی کرد و خود را حکومت اسلامی نامید به برخی از کشور های اسلامی از جمله سوریه و عراق حمله کرد و به سرعت، بخش‌هایی از شمال شرقی سوریه را تصرف کرده و شهر رقه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد؛ سپس هم‌زمان با اقدام نظامی در سوریه به عراق حمله کرده و موفق شدند رمادی و فلوجه را که از مهم‌ترین شهرهای استان انبار در عراق است به قلمرو خود اضافه کنند؛ اما سردار سلیمانی با شجاعت، با قدرت مدیریت میدانی و هدایت نفوذ معنوی و با شناختی که از توطئه استکبار و پیچیدگی مبارزه با آنان داشت با شناخت کامل محیط و تمیز دوست و دشمن از همدیگر، پا به عرصه مبارزه و مقابله با خون ریزان و جگر خواران داعش گذاشت و با هدایت معنوی، امنیتی و نظامی فوق العاده، کمر داعش و گروهای تکفیری را شکست و پایان سیتره آنان را بر ممالک اسلامی اعلام نمود.

دولت تروریستی آمریکا که خود از بنیانگذاران داعش بود نتوانست فعالیت های کمرشکن سردار دلها را تحمل کند و با چشم پوشی از تمام هزینه ها و عواقب شهادت حاج قاسم، دست به ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت زد که موجی از نفرت و خشم میان ایرانیان، مسلمانان و همه آزادگان جهان نسبت به رژیم ایالات متحده آمریکا را به همراه داشت.

 اخلاص، تقوا، ولایتمداری و مردم‌داری سردار سلیمانی باعث شده تا به طور ویژه در قلب همه مردم جای داشته باشد و همیشه یاد و نام او زنده بوده و راهش پُر رهرو باشد به همین خاطر و به مناسبت سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، حجت الاسلام جلال محمدی سهروردی از طلاب سطوح عالی حوزه علمیه قم شعری را در وصف سردار سلیمانی سروده است که به شرح ذیل است:

بشکند آن دست که انداخت دست

از سر بغض و حسد و ذات پست

بشکند آن پا که انداخت پا

تير ستم زد به دل و جان ما

آه كه شیطان بزرگ و  لعین

آنکه بُود دشمن اسلام و دین

طفل خبيثش که بنا کرد این

فتنه چو انداخت به روی زمین

چون همه جا کرد در آن دم کمین

قطع کند نسل همه مسلمین

بغض و  حسد بود سلاحش چنین

خواست که نابودی این سرزمین

یک دفعه  آن نور خدا  شد ظهور

کرد در آن معرکه ها خود حضور

بغض و حسد ریشه بذرش کشید

دست خدا بود که شیطان چشید

چون که یدالله بُود فوق دست

با ید او خانه شیطان شکست

دود شد آن هیمنه و هيبتش

رفت به بنیان همه شوکتش

نور خدا جان خودش را فدا

کرد به راه همه انبيا

تا كه حرم امن و حريم همه

امن ز شيطان و از اين همهمه

ليك بدانيد كه نور خدا

نيست خَمُش گرچه بُود سرجدا

مکتب او شور کند در جهان

گرچه که رفتند سلیمانیان

مکتب او نور به پا می کند

عشق حسین قبله نما می کند

حِجر سلیمانی و باشد بیان

زنده بُود راه نکو هر زمان

 

 جلال محمدی

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴ دی ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۹
چه سروده زیبا
2
0