۰۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۱
کد خبر: ۷۰۳۴۹۵
یادداشت؛

چرا مشاوران متخصص نمی‌توانند مشاوران مدارس علمیه باشند؟

چرا مشاوران متخصص نمی‌توانند مشاوران مدارس علمیه باشند؟
حجت الاسلام والمسلمین عالم زاده در نوشتاری به نقد و بررسی جایگاه مشاوره و مشاوران تخصصی در مدارس علمیه پرداخته است.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین عالم زاده، معاون تهذیب حوزه های علمیه در نوشتاری به نقد و بررسی جایگاه مشاوره و مشاور در حوزه علمیه پرداخته است.

متن کامل این نوشتار بدین شرح است:

واژه «مشاور» در ذات خود گرفتار نوعی اجمال و دارای ابهامی سخت و سنگین است. به همین جهت از این جمله که «فلان کس مشاور است» فی‌ذاته چیزی دستگیر مخاطب نمی‌شود؛ یعنی معلوم نمی‌شود که او در چه زمینه‌ای مشاوره می‌دهد؟

مانند واژه‌ی «متخصص» که واژه‌ای میان‌تهی و بی‌تعین است. وقتی گفته می‌شود «فلان‌کس متخصص است» تصویری در ذهن ما نقش نمی‌بندد. این واژه ابدا معلوم نمی‌کند که در چه موضوعی به چنین کسی باید مراجعه کرد! این واژه‌ها تنها با مضاف‌الیه خود، معنا و تعین می‌یابد. اگر گفتیم «متخصص گوش و حلق و بینی» یا «متخصص فروش» یا «متخصص برق صنعتی» تازه معنای آن آشکار می‌شود.

همین کلام درباره کلمه‌ «مشاور» نیز جاری است. معنای مشاور تنها با مضاف‌الیهش روشن می‌شود و بدون آن، در ابهام و اجمال، غوطه‌ور است. توجه کنید: «مشاور املاک»، «مشاور تغذیه»، «مشاور حقوقی»، «مشاور پزشکی»، «مشاور خانواده»، «مشاور اختلالات روانشناختی» و ... این مضاف‌الیه‌ها هستند که معنای مشاور را روشن می‌گردانند.

به همین ملاک، وقتی سر در یک ساختمان، تابلوی «مرکز مشاوره» را می‌بینیم معنای محصلی از آن درک نمی‌کنیم؛ مگر آنکه مضاف‌الیهی برای آن وجود داشته باشد: مرکز مشاوره املاک، مرکز مشاوره خانواده، مرکز مشاوره تحصیلی یا ...

البته نمی‌توان انکار کرد که در روزگار کنونی کلمه «مشاور» به شکل مطلق در «مشاوره روانشناسی» تبادر و انصراف دارد. یعنی مشاور کسی است که تخصص روانشناسی دارد و می‌تواند در موضوعات مربوط به این دانش اظهار نظر تخصصی کند؛ اما با این همه راه مغالطه بسته نیست؛ زیرا در پاره‌ای از «مراکز مشاوره» مشاوره حقوقی یا مشاوره تغذیه هم داده می‌شود و دقیقا معلوم نیست به چه دلیلی در این مراکز «مشاوره فقهی یا اعتقادی» وجود ندارد؟!

نکته مهم دیگر که منشا سوء برداشت‌ها و مغالطات دیگری می‌گردد اینکه برحسب مضاف‌الیهی که به واژه‌ی «مشاور»، روح و معنا و تعین می‌دهد لازم است تحصیلات تخصصی وجود داشته باشد. کسی که می‌خواهد «مشاوره‌ی تغذیه» بدهد باید «رشته‌ی تغذیه» خوانده باشد، کسی که می‌خواهد «مشاوره‌ی حقوقی» بدهد باید «رشته‌ی حقوق» خوانده باشد و کسی که می‌خواهد «مشاور پایان‌نامه‌های فقهی یا کلامی» باشد باید در فقه یا کلام تسلط داشته باشد و ...

بنابراین نمی‌توان توقع داشت که فارغ‌التحصیلان رشته کلام، مشاوره حقوقی یا اخلاقی بدهند! ‌نیز نمی‌توان اجازه داد که فارغ‌التحصیلان رشته روانشناسی، مشاوران املاک یا تغذیه شوند!

به همین معیار نمی‌توان اجازه داد فارغ‌التحصیل رشته مشاوره که عمدتا تحصیلات تخصصی مرتبط با رشته روانشناسی دارد و واحدهای این رشته را گذرانده است، درباره طلبگی اظهار نظر کند و مشاوره دهد؛ حتی اگر خودش طلبه باشد!

زیرا اولا در زمینه طلبگی، مطالعه تخصصی ندارد؛ ثانیا تجربیات شخصی او در عالم طلبگی معلوم نیست موفق باشد.

کسی که قرار است به طلبه مشاوره صنفی و طلبگی بدهد باید در باره عالم طلبگی، رسالت‌های حوزه و نگاه کلان به فضای روحانیت، تامل، مطالعه تخصصی و مباحثه گسترده داشته باشد. حضور متخصصان مشاوره (روانشناس) در مدارس علمیه و راهنمایی طلاب در مسایل طلبگی همان قدر ناروا است که حضور متخصصان رشته حقوق در عرصه مسایل روانشناسی به استناد تجربیات فردی و به بهانه معلومات عمومی!

مشاور طلبگی که از آن به مربی راهنما تعبیر می‌کنیم باید بتواند در مدرسه علمیه و در ارتباط با طلبه، هویت آخوندی را تثبیت کند، ارزش‌ها و افتخارات طلبگی را انتقال دهد، رسالت‌ها و ماموریت‌های حوزه را  روشن کند و طلبه را در مسیر پرشکوه طلبگی باورمند و راسخ گرداند. در حالی که متخصصان رشته مشاوره (روانشناسی) برای این امور آموزش تخصصی ندیده‌اند و در آن ورودی ندارند. ورود چنین کسی به این عرصه ورودی بی‌تخصص، سلیقه‌ای و حداکثر بر اساس تجارب فردی در عالم طلبگی است که معلوم نیست در آن هم موفقیت داشته باشد.

بله؛ حضور مشاور (روانشناس) در مدرسه علمیه برای حل مسائل روانشناختی و یاری طلاب جوان در مدیریت عواطف و هیجانات و درمان اختلالات مفید است؛ اما مشروط به آنکه این مشاوران متخصص، در عرصه مسایل طلبگی ورود نکنند و پا در کفش مشاوران طلبگی نفرمایند.

اذا دار الامر بین المشاور (روانشناس) و راهنمای طلبگی با تحلیل فوق به خوبی روشن است که در مدارس علمیه هم به مشاور (روانشناس) نیاز داریم و هم به مربی راهنمای طلبگی و حضور هر دو متخصص در مدارس علمیه مغتنم و مفید و بلکه ضروری است؛ نه این جای آن را می‌گیرد و نه آن کارکرد این را دارد. حال اگر فرض کنیم مدیر مدرسه به هر دلیل نمی‌تواند هر دو شأن را تامین کند و باید از این میان، تنها یکی را انتخاب کند، کدام یک را باید مقدم کرد؟ بی‌هیچ تردیدی مشاور طلبگی بر مشاور روانشناس مقدم است. زیرا در عالم طلبگی ایجاد باور پایه به هویت طلبگی بر هر چیز دیگری مقدم است و اولین قدم در طلبگی به شمار می‌رود؛ بله؛ مربی راهنما و مشاور طلبگی، در صورت کشف مسائل روانشناختی، جوان را به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع می‌دهد. همان گونه که در صورت کشف بیماری جسمی به مراکز درمانی.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۴
متاسفانه مطلبی در ذهن دارند ولی با این ادبیات بعید است توان مدیریتی داشته باشند چون ذهنیت خودشان را منعکس کرده اند
وجای سوال است چرا چند وقتی است به مشاوره گیر داده اند
البته دوره اول مشاوره این نواقص را دارند واشکالاتی به آنها که درمدیریت اند وارد است بسم الله عوضشان کنید اینها اجازه ورود توانمندان را نداده اند .نگذارید نخبگان تحصیل کرده مشاوره وروانشناسی را مراکز دیگر جذب کنند واستخدامی ها وکادریها اطرافتان رابگیرند آنها که برخی پایان نامه هایشان را با 7الی 8سال تاخیر دفاع کرده اند وبا واسطه همشهری گری وارد پست مدیریت شده اند .
0
0