شماره ۱۵۱ فصلنامه علمی پژوهشی «تعلیم و تربیت» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 151 فصلنامه علمی پژوهشی «تعلیم و تربیت» به صاحب امتیازی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با مدیر مسئولی علی لطیفی با سردبیری حسن ملکی منتشر شد.
این فصلنامه در 9 مقاله و 176 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
سیر تحول مفهوم شهروندی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی
پروین احمدی، افسانه نراقی زاده، سما کشاورز دیزجینی
چکیده: شهروندی مفهومی گسترده است که متضمن حقوق و مسئولیتهایی برای فرد در جامعه است. رشد و پویایی جامعه به وجود شهروندانی وابسته است که برای مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی احساس تعهد کنند و از دانش و نگرش لازم در این زمینه برخوردار باشند. دروس گوناگون، به ویژه مطالعات اجتماعی، نقشی بسزا در این زمینه ایفا میکنند. این پژوهش سیر تحول مفهوم شهروندی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی را بررسی کرده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا و منابع مورد مطالعه، کتابهای مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی از ابتدای دهه شصت تا دهه 90 (سال تحصیلی 98-1397) بوده است. در این پژوهش از نمون برگ (چک لیست) مؤلفههای تربیت شهروندی در سه حیطۀ دانش، مهارت و نگرش شهروندی و روش کمی (آنتروپی شانون) استفاده شده و واحد تحلیل صفحات (متون، پرسشها، تمرینها و تصاویر) بوده است. روایی نمون برگ را متخصصان تعیین کرده اند و یافتههای پژوهش با توجه به بار اطلاعاتی به دست آمده از سه مؤلفه دانش، مهارت و نگرش نشان داد که مفهوم شهروندی در سالهای تحصیلی 1360 تا 1381 از کمترین ضریب اهمیت (0/318) برخوردار بوده، در سالهای تحصیلی 1381 تا 1392 و 1394 در جایگاه دوم اهمیت (0/326) قرار داشته و در سالهای تحصیلی 1392 (پایه سوم و چهارم ابتدایی) و 1394 (پایه پنجم ابتدایی) به بعد، بیشترین اهمیت (0/354) و توجه را به خود اختصاص داده است. سیر صعودی توجه به مفهوم شهروندی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی نویدبخش توجه به جایگاه مهم آن در برنامه ریزی درسی است.
اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی بر میزان بار شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دوره ابتدایی دارای مشکلات ویژه یادگیری از نوع خواندن
وحیده زلفی، سید داود حسینی نسب، معصومه آزموده
چکیده:این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی بر میزان بار شناختی و حافظه کاری دانشآموزان دوره دوم ابتدایی دارای مشکلات ویژه یادگیری از نوع خواندن به روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر میاندوآب در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل میدادند که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحلهای 30 دانشآموز با مشکلات ویژه یادگیری از نوع خواندن انتخاب شده و به روش تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل گمارده شدند. برای گردآوری دادهها از آزمون هوشی وکسلر4 که روایی محتوایی آن را متخصصان تأیید کرده اند و دارای ضرایب پایایی تنصیف از 0/71 تا 0/86 است، نمون-برگ(چک لیست) نشانگان نارساخوانی(میکائیلی و فراهانی، 1384) که روایی آن را متخصصان تأیید کرده اند و پایایی آن 0/92 است، آزمون بار شناختی پاس(1994) که روایی آن را متخصصان تأیید کرده اند و پایایی آن 0/89 است و آزمون حافظه کاری ان- بک که روایی آن را متخصصان تأیید کرده اند و پایایی آن 0/78 است، استفاده شده است. آزمودنیهای گروه آزمایش برنامه آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی را در 18 جلسه 45 دقیقهای دریافت کردند، درحالی که آزمودنیهای گروه کنترل فقط آموزشهای مدرسه را دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از پایان آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی تفاوتی معنادار (p<0/001) میان نمرات بار شناختی و حافظه کاری دو گروه وجود داشت. در نتیجه، آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی میتواند بهعنوان یک روش مداخلهای در کاهش بار شناختی نامطلوب و افزایش ظرفیت حافظه کاری دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری از نوع خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
امکانسنجی "حق بر آموزش" به منزلۀ مبنایی برای مسئولیت کیفری
سعید قماشی، رقیه صادقی رام
چکیده: انسان موجودی اجتماعی است و تداوم این زندگی جمعی جز با وضع مقررات الزامآور از سوی دولت امکانپذیر نیست. قوانین کیفری با جرمانگاری رفتارهای مغایر هنجار از ارزشهای اجتماعی حمایت میکنند. عدم رعایت قوانین کیفری، همراه با مجازات خواهد بود که شدیدترین ضمانت اجرای قابل اعمال است. از آنجا که حق و تکلیف اصولاً لازم و ملزوم یکدیگرند، الزام به رعایت مقررات، میبایست با حقوقی برای اعضای جامعه همراه باشد. تکلیف به رعایت مقررات قانونی از سوی دولت، بدون جامعهپذیری، آگاهی از مقررات و احترام به حقوق دیگران، تکلیفی یکجانبه خواهد بود. یکی از حقوق انسانی که مبنای مسئولیت کیفری بوده و نقشی اساسی در توانمندسازی انسان، آگاهی نسبت به حقوق و تکالیف، جامعهپذیری، مدارا و رواداری دارد، آموزش است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی این مسأله است که حق بر آموزش به عنوان یک حق اساسی، چه تأثیری بر تضمین مسئولیت کیفری متوازن دارد و آیا نیستی یا کاستی آن میتواند در ایجاد مسئولیت کیفری یا استحقاق تحمل مجازات مؤثر باشد؟ این پژوهش، کتابخانهای و اسنادی، با بهرهگیری از کتابها، مقالات، مقررات داخلی و اسناد بینالمللی دربارۀ حق بر آموزش، به روش استدلالی و تحلیلی- توصیفی انجام شده و پژوهشی است کاربردی که میتواند راهگشای قانونگذار در توجه به حق بر آموزش در مسئولیت کیفری باشد. یافتهها بیانگر این است که گرچه این حق در قانون اساسی مورد حمایت قرار گرفته اما در قوانین کیفری ایران، به تأثیر آن به منزلۀ اساس مسئولیت کیفری بیتوجهی شده و در آن هیچ دفاعی با عنوان دفاع نیستی یا کاستی حق بر آموزش پیشبینی نشده است.
شناسایی آسیبهای سیستم مدیریت منابع انسانی در نظام آموزشی آموزش و پرورش و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود نظام (پژوهش کمی)
الهه سلیمی، ناصر میرسپاسی، کرم اله دانش فرد
چکیده:پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیبهای سیستم مدیریت منابع انسانی در نظام آموزشی آموزش و پرورش و ارائه پیشنهادهایی برای بهبود آن انجام شده است. این پژوهش، ماهیتاً کمی، از نظر هدف توصیفی و از نظر گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از معلمان و مدیران مدارس دولتی استان تهران بوده و نمونه آماری به روش نمونه گیری احتمالی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. در این پژوهش شناسایی آسیبهای این نظام بر اساس مدل میر، در چهار حوزه جذب و تأمین، آموزش و بهسازی، نگهداری و به کارگیری منابع انسانی صورت گرفته است. به این منظور، مصاحبه های اکتشافی با خبرگان آموزش و پرورش انجام و با توجه به مبانی نظری مرتبط، سؤالات پرسشنامه پژوهش تنظیم شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای LISREL و SPSS و روش تحلیل عاملی تأییدی و آزمون t تک نمونه ای به کار گرفته شده است. یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین آسیبها از نظر معلمان و مدیران، در حوزه نگهداری در مؤلفه های حقوق و مزایا و ایمنی، در حوزه آموزش و بهسازی، مؤلفه ارزیابی عملکرد و در حوزه کاربرد، مؤلفه انگیزش است. از میان این آسیبها می توان به نامناسب بودن شاخصهای رتبه بندی و ارزیابی عملکرد، حقوق و مزایای پایین نسبت به سایر دستگاههای اجرایی کشور، فقدان حمایتهای قانونی مانند بیمه مسئولیت مدنی و قضایی برای معلمان و نبود نظام کارراهه شغلی اشاره کرد.
واکاوی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در محیط یادگیری ترکیبی مدارس متوسطه: مطالعه سنتزپژوهی
پریوش زارعی، زهرا طالب، علی اکبر خسروی بابادی، سودابه عضدالملکی
چکیده: مطالعه سنتزپژوهی حاضر با هدف شناسایی ویژگیهای پشتیبانی کننده محیط یادگیری ترکیبی از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان مدارس متوسطه انجام شده است. جامعه آماری برگرفته از پنج پایگاه اطلاعاتی خارجی در بازه زمانی 2017 تا 2020 به تعداد 128 مطالعه بود که با روش فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2003) به ترکیب داده های به دست آمده از منابع پیشین پرداخته شده است. به منظور کنترل کیفیت مطالعات، از چک لیست (نمون برگ) استروب استفاده شده است و 22 مطالعه در تحلیل نهایی شناسایی و انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که اولاً چارچوبهای ابزاری مطالعات، محیط یادگیری ترکیبی را از نظر راهبردهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری توصیف می کنند و بر اساس این توصیف، یک نقطه شروع برای پژوهشهای آتی به منظور غلبه بر مشکلات طراحی مربوط به راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان در محیطهای یادگیری ترکیبی فراهم می-شود. ثانیاً، پژوهشها و تجربه های دیگر از این رویکرد واکاوی برای توصیف و پشتیبانی از راهبردهای یادگیری در محیطهای ترکیبی بهره مند می شوند. توانایی توصیف محیطهای یادگیری ترکیبی به روشی منظم، درهایی را برای مجموعه ای از مداخلات عملی باز می کند و پژوهشهای بیشتر در مورد موضوعات خودنظارتی را تسهیل می کند. این امر به طراحان این امکان را می دهد تا راهبردهای خودتنظیمی یادگیرندگان را با دقتی بیشتر هدف قرار دهند.
تدوین برنامه راهبردی بازاریابی فدراسیون ورزش دانشآموزی ایران
ملیحه حقدار ساحلی، احمد محمودی، محمدحسین قربانی، محسن حلاجی
چکیده:این پژوهش با هدف تدوین برنامه راهبردی بازاریابی فدراسیون ورزش دانشآموزی تدوین شده است. روش پژوهش آمیخته بود که بهصورت کیفی و کمی اجرا شد. نمونه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل مدیران و مسئولان فدراسیون ورزش دانشآموزی، اساتید دانشگاه و متخصصان حوزه ورزش دانشآموزی (16 نفر) و در بخش کمی شامل رئیس، نایبرئیس، دبیر فدراسیون، رؤسای کمیتهها و واحدها در فدراسیون (11 نفر)، مسئولان انجمنهای ورزشی (25 نفر) و رؤسای هیأتهای استانی (32 نفر) بود. بهمنظور شناسایی نقاط قوت، ضعف و فرصت و تهدید از الگوی SWOT استفاده شده است. پرسشنامه پژوهش بر اساس الگوی مطرح شده در چهار بخش نقاط قوت (12 گویه)، نقاط ضعف (11 گویه)، فرصتها (10 گویه) و تهدیدها (12 گویه) طراحی شده است. به منظور تجزیه و تحلیل استنباطی اطلاعات از تحلیل SWOT استفاده شد. نتایج نشان داد که «دید مثبت و قابلاعتماد به نهاد آموزشوپرورش برای دانشآموزان و والدین» در حکم مهمترین نقطه قوت، «ارتباط ضعیف با رسانههای گروهی و عدم پوشش رسانهای ورزش دانشآموزی» مهمترین نقطه ضعف، «تمایل حامیان مالی مختلف برای ورود به مدارس» مهمترین فرصت و «عدم وجود زیرساختهای مناسب در ورزش دانشآموزی» بهمنزلۀ مهمترین تهدید بازاریابی ورزشی فدراسیون ورزش دانشآموزی ایران مشخص شدند. همچنین جایگاه راهبردی بازاریابی ورزشی در منطقه ST (رقابتی) قرار دارد. نتایج تحلیل و شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدها منجر به تدوین چهار استراتژی ST، سه استراتژی SO، سه استراتژی WT و سه استراتژی WO شده است.
بررسی رابطه خودکارآمدی معلمان و مدیریت دانش با توسعه حرفه ای معلمان شهرستان بیرجند
سمیه سالاری، علی اکبر امین بیدختی
چکیده:یکی از مهم ترین سازمانها در هر جامعه، سازمانهای آموزشی اند و یکی از اصلی ترین ارکانی که نظام تعلیم و تربیت بر پایه آن استوار است، معلمان هستند. به همین منظور، توسعه حرفه ای، به منزلۀ مؤلفه اصلی رشد و پیشرفت معلمان در نظر گرفته شده است که از سوی نظامهای آموزشی برای توانمندسازی آنها به کار گرفته می شود. با توجه به ضرورت توجه به توسعه حرفه ای و به دلیل گسترش سازمانها، شرایطی در سطح جامعه ایجاد شده است که سازمانهای آموزشی برای افزایش توجه به توسعه حرفه ای تلاش می کنند. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی معلمان و مدیریت دانش با توسعه حرفهای معلمان شهرستان بیرجند انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همۀ معلمان شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم کل جامعه آماری 4200 نفر بود که بر اساس جدول مورگان 351 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش و گرد آوری اطلاعات، از پرسشنامه های خودکارآمدی معلمان چانن- موران و وولفولک هوی (2001)، پرسشنامه مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی (1995) و پرسشنامه توسعه حرفه ای دبیران ایوبی آواز (1383) استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میان خودکارآمدی معلمان و مدیریت دانش با توسعه حرفه ای معلمان شهرستان بیرجند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجهگیری کرد که با افزایش خودکارآمدی و مدیریت دانش در میان معلمان، بر توسعه حرفه ای معلمان نیز افزوده میشود.
بررسی تفاوت کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه چهارم مدارس عادی و مدارس زندگی شهر تهران
مینا رنجبری، توران سلیمانی ملایوسف
چکیده :در این پژوهش، تفاوت کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه چهارم مدارس عادی و مدارس زندگی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی، از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل همۀ دانشآموزان پایه چهارم دورۀ ابتدایی مدارس عادی و مدارس زندگی شهر تهران بود. نمونه آماری با استناد به جدول مورگان به صورت نمونهگیری تصادفی طبقه ای غیرنسبتی انتخاب شده و با تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی اندرسون و بورک (2000) مورد ارزیابی قرار گرفته است. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری با نظر متخصصان و اساتید این حوزه مشخص و اعتبار آن با آلفای کرونباخ 0/81 محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری کولموگروف - اسمیرنف و آزمون t مستقل استفاده شده و در همۀ مراحل تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS بهره گیری شده است. یافته های به دست آمده نشان داد که میان دانشآموزان مدارس عادی و مدارس زندگی از نظر کیفیت زندگی، میزان انسجام اجتماعی، میزان ماجراجویی، میزان استفاده از فرصت، میزان رضایت عمومی، میزان رابطه معلم با دانشآموزان با 99 درصد اطمینان و میزان پیشرفت دانشآموزان با 95 درصد اطمینان تفاوت معنادار وجود دارد. یافته های این پژوهش همچنین نشان داد که میان دانشآموزان مدارس عادی و مدارس زندگی از نظر عواطف منفی به منزلۀ یکی از ابعاد کیفیت زندگی تحصیلی با 95 درصد اطمینان تفاوت معنادار وجود ندارد.
پیش بینی همدلی عاطفی بر اساس تنظیم هیجان و خودکنترلی در معلمان
ستار صیدی، حمزه احمدیان، مجید صفاری نیا
چکیده :پژوهش حاضر با هدف پیش بینی همدلی عاطفی بر اساس تنظیم هیجان و خودکنترلی در معلمان انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان شهر سنندج در سال 1396 بود که از میان آنان 425 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003)، خودکنترلی (نیک منش، 1386) و همدلی عاطفی متعادل (مهرابیان و اپستاین، 1972) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها از طریق آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که میان سرکوبی هیجان و همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/05P<) و میان تکانشی بودن، عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن با همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/01P<). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که متغیر سرکوبی هیجان و متغیرهای عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن از مؤلفه-های خودکنترلی معنادارند (0/05 P<). با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت سرکوبی هیجانات و خودکنترلی پایین عواملی اند که می توانند در همدلی عاطفی مشکل ایجاد کنند. از این رو، مدنظر قرار دادن آموزش تنظیم هیجان و خودکنترلی می تواند به افزایش همدلی عاطفی در معلمان کمک کند.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی «تعلیم و تربیت» می توانند به نشانی تهران، خیابان سپهبد قرنی، نرسیده به پل کریمخان زند، نبش کوچه شهید قصرالدشتی، پلاک ۱۸۱، طبقه ششم، دفتر فصلنامه تعلیم و تربیت با شماره تلفن ۸۸۳۲۷۳۵۰ یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qjoe.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.