رضاشاه با اتخاذ سیاستی مشابه سیاست نادرشاه هویت اقوام ایرانی را نادیده گرفت
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چهارمین نشست از سلسله نشستهای گفتوگوی انتقادی با عنوان «هویت ملّی ایران معاصر» با حضور پژوهشگران و کارشناسان رشتههای مختلف علوم انسانی و جمعی از علاقهمندان به مباحث فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی برگزار شد.
هیچ مهاجمی در طول تاریخ نتوانسته بر فرهنگ و تمدن ایرانی غلبه کند
دکتر سید محمّدرحیم ربانیزاده، استادیار تاریخ و رئیس پژوهشکده مطالعات قرآنی، ضمن بیان عنوان سخنرانی خود با موضوع «هویت قومی» به ساخت موزاییکی جامعه ایران با توجه به تشکیل شدن از اقوام مختلف اشاره کرد و گفت: ایران گونههای مختلفی از اقوام و مذاهب و آیینهای متعدد را در خود جای داده است. در چنین جامعهای با تنوع قومی بسیار، هویت از اهمیت خاصی برخوردار است. این تنوع قومی به مثابه تیغی دو لبه میتواند باشد و در صورت بهرهبرداری صحیح میتوان از آن در جهت انسجام و یکپارچگی ملی، که بسیار مهم است، بهره بود. ایران در طول تاریخ مورد هجوم اقوام گوناگون بوده ولی همچنان ایران باقی مانده است.
صفویه به عنوان اولین دولت ملی در ایران شناخته میشود و پیش از آن عموماً حکومتها برآمده از ایلات و قبایل بودند و ساختار حکومت، ساختار ایلی بود. ایلاتی که در جهت تعامل با سایر ایلات بودند نسبت به آنانی که تعامل نداشتند، در حکمرانی موفقتر عمل میکردند. شاه اسماعیل صفوی نیز به عنوان اولین حاکم صفوی نسبت به غیر قوم قزلباش تعامل چندانی نداشت ولی شاه عباس برعکس سیاست او تلاش کرد تا با تعامل با سایر قبایل، زمینه حکمرانی مناسب را ایجاد کند. وی با اقوام مختلف ازجمله کردها تعامل کرد و علاوه بر اینکه از آنها در نبردهای نظامی بهره برد، حتی افرادی از کردها را به عنوان فرمانده نظامی و همچنین سفیر و نماینده کشور یا حاکم بخشهایی از کشور انتخاب کرد.
نادرشاه افشار با نادیده گرفتن هویت دینی و فرهنگی اقوام مختلف، سیاست عدم تعامل و کوچ اجباری آنها را پیش گرفت. اتخاذ چنین سیاستی، علاوه بر اینکه اشخاص را از گذشته خود و فضای فیزیکی متعلق به آنها جدا میکرد، آنان نسبت به مکان جدید نیز الفتی نمییافتند. بدین ترتیب در دستگاه حکومت بجای شایستهسالاری، افرادی که کمتر بن و ریشه داشتند رشد یافتند.
در دوره کریم خان زند به منظور رشد اقتصادی کشور، سیاست تعامل سازنده با ایلات و قبایل انتخاب و به منظور جلوگیری از شورش آنها، نمایندهای از میان آنان انتخاب و سمتی در دربار به او داده میشد که البته نقش گروگان داشت. اتخاذ چنین سیاستی منجر به پیشرفت چشمگیر ایران در این دوره شد.
دکتر ربانیزاده با گذر از سلسله قاجاریه، به سیاست تختهقاپو کردن عشایر در دوره پهلوی اشاره کرد و گفت: در دوره رضاشاه با نادیده گرفتن هویت فرهنگی و قومی اقوام مختلف، سیاستی مشابه سیاست نادرشاه نسبت به اقوام مختلف در پیش گرفته شد. در این دوره با تحمیل رویههای بدون کارشناسی، تلاش شد تا عشایر در یکجا ساکن شده و آنها نسبت به هویت و فرهنگ خود بیگانه شوند.
وی سپس به سیاست رهبران جمهوری اسلامی در نگاه به اقوام مختلف اشاره کرد و گفت: پس از انقلاب رویکرد تعامل با اقوام مختلف و سهیم کردن آنان در حاکمیت برگزیده شد که به عنوان نمونه برگرفتن اسامی استانها و شهرها از نام اقوام مختلف نشانهای از این سیاست تعاملی است.
دکتر ربانیزاده در پایان سخنان خود با اشاره به حضور و نقشآفرینی و رشادتها و ایثارگریهای اقوام و مذاهب مختلف در جنگ تحمیلی، ایرانیت ایران را مؤلفهای بسیار مهم در تاریخ ایران برشمرد. و گفت: هیچ مهاجمی نتوانست در طول تاریخ ایران را از پای درآورد. مغولها و سایر مهاجمان نهایتاً مغلوب تمدن و فرهنگ ایرانی شدند. ضرورت دارد مراقب نقشههای خائنانه برخی از داخل کشور که یا از روی ناآگاهی و جهل و یا به دلیل منفعتطلبی و یا دلایل دیگر، در پی ضربه زدن به کشور هستند باشیم و از ایرانیت ایران دفاع کنیم.
تضعیف هویت ملی نظام اجتماعی را دچار تجزیه و فروپاشی میکند
دکتر یحیی فوزی، استاد علوم سیاسی و معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به موضوع «عناصر و مؤلفههای سازنده هویت ملی در ایران» پرداخت. ایشان گفت: بررسی مسأله هویت پیشینه تاریخی داشته و در یک نگاه میتوان در دو عرصه فردی و جمعی به بحث هویت پرداخت، در عرصه فردی سوال این است که من کیستم و در عرصه ملی بحث بر سر این است که ملت چیست و چه چیزی برسازنده یک ملت است؟ چه عناصر و مؤلفههایی آن را تقویت و چه مواردی آن را تضعیف میکنند؟
دکتر فوزی با تأکید بر موضوع بحث خود در زمینه هویت ملی و اینکه این بحث از زمان شکلگیری دولت ـ ملت در ساخت سیاسی مطرح شده است، ادامه داد: در زمینه هویت ملی سه رویکرد متصور است:
رویکرد جوهرگرا که براساس آن هویت ملی دارای عناصر ثابت و غیرقابل تغییر بوده و هویت ملی بنابر آن عناصر تکوین مییابد.
رویکرد برساخته بودن هویت ملی که بنا بر آن هویت در حال تغییر است و در هر دورهای عناصر هویت ملی میتوانند متفاوت باشند.
رویکرد مبتنی بر نگاههای جامعهشناسانه و تاریخی که بنا بر آن هویت ملی هم در طول تاریخ ساخته میشود و هم تحت تأثیر عناصر و عوامل یک دوره میتواند تغییر کند.
این استاد علوم سیاسی با اشاره به اینکه در پی آن است که با بهرهگیری از رویکرد سوم به شناخت عوامل ثابت و متغیر هویت ملی در ایران معاصر بپردازد، به اهمیت رابطه میان تقویت و تضعیف هویت ملی با تقویت و تضعیف دولت اشاره کرد. وی هویت ملی را جوهرۀ دولتها دانست و گفت: اگر هویت ملی تضعیف شود، نظام اجتماعی دچار تجزیه و فروپاشی میشود و این نشان میدهد موضوع هویت ملی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
دکتر فوزی سپس سه دسته عوامل ثابت در هویت ملی ایرانیان را برشمرد و گفت: جغرافیای سیاسی ایران به عنوان یک عنصر دیرپا از زمان باستان و دوره مادها، هخامنشیان، ساسانیان تاکنون اولین عنصر ثابتی است که در هویت ملی ایرانیان نقش دارد. ایران دارای تاریخی طولانی است و ایرانیان به آن افتخار میکنند. ایران از زمان هخامنشیان نظام سیاسی داشته و جغرافیای سیاسی آن پابرجا مانده است.
اعتقادات و فرهنگ به عنوان یکی از مشخصههای کشورهای شرقی در مقابل کشورهای غربی عنصر دیگری است که از عناصر مهم و ثابت برسازنده هویت ملی ایرانیان به عنوان یکی از کشورهای شرقی است. غربیها عموماً مادیپرست و انسانمحور بودهاند در حالیکه شرقیها خداباور، آخرتگرا و به معنویت گرایش دارند. تأکیدی که در زرتشت بر خیر و شر و آخرتگرایی میشود مؤیدی بر این امر است.
درواقع ایرانیان اسلام را ادامه جهانبینی قدیم خود دیدند و به این دلیل مروّج اسلام شدند و با عرفان و کلام شیعی و… در پی تقویت و اشاعه و گسترش اسلام بودند. براین اساس دینداری جوهره هویت ایرانی بوده و تا امروز تداوم یافته است. در کنار دینداری، ارزشهای دیرپای دیگری همچون همزیستی، مدارا، عدالتطلبی، مبارزه با ظلم و سلطهگری، مبارزه با دروغ و… که تحت تأثیر همان اعتقادات دینی هستند، جوهره هویت ملی ایرانیان را برساخته است.
در میان اقوام مختلف ایرانی افتخار به سعدی، حافظ، فردوسی و… و گرامیداشت مراسمهای ملی همچون نوروز، شب یلدا و… یا پاسداشت آیینهای دینی همچون واقعه عاشورا، ولادت ائمه و امامان علیهم السلام و… مشترک است. دکتر فوزی نتیجه این وضعیت و اشتراکها را ایجاد همسرنوشتی دانست که براساس آن پیوند و همبستگی میان ایرانیان با اقوام و نژادهای مختلف در خوشیها و ناخوشیها پدید آمده است.
زبان فارسی سومین عامل برسازنده هویت ملی ایرانیان است که با آن اقوام مختلف از دیرباز تاکنون با یکدیگر مراوده و تعامل داشتهاند. به رغم تغییرهای مختلف در آن، زبان فارسی امروز ادامه زبان فارسی میانه و آن نیز ادامه زبان فارسی باستان ایران است. این زبان حلقه وصل همه اقوام بوده و آثار ارزشمند و بزرگی که ایرانیان پدید آوردهاند بدان زبان بوده است.
این استاد علوم سیاسی سپس با اشاره به اینکه عوامل متغیری نیز براساس رویکرد سوم در ساخت هویت ملی ایرانیان مؤثر است، گفت: ازجمله این عوامل میتوان به جهانی شدن اشاره کرد که در پی همانند کردن فرهنگهای مختلف و تسلط و غلبه یک فرهنگ خاص بر سایر فرهنگها است و به شدت بر ساخت هویت ملی مؤثر بوده است. همچنین سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی دولتها از دیگر عوامل متغیر است که بر بحث هویت به شدت تأثیرگذار است.
دکتر فوزی در خاتمه سخنان خود تأکید کرد: با بررسی و تحلیل این عوامل میتوان دریافت که چه عوامل منجر به تقویت یا تضعیف هویت ملی میشوند و این موضوع به منظور تحلیل درست و صحیح از وضعیت کشورها بهویژه ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است.
ناكارآمدى و اشتباهات خود را
به مردم نسبت ميدهند...!