چند گزارش تاریخی از دشمنی آشکار آمریکاییها با ایرانیها
تصاویری از ایرانیها در حالی که لبخندی زیبا بر لب دارند، تصویری پرتکرار در فضای مجازی از دوران پیش از پیروزی انقلاب است. تصاویری که عمدتاً صامت هستند، اما اینطور القا میکنند که زندگی در جریان است و حال دل همگی خوب. اما این تصاویر چه مقدار با روایتهای تاریخی تطابق دارد و به واقعیت نزدیک است؟
طی دهههای گذشته تلاشهای متعددی در جهت خلق اثر در حوزه ادبیات داستانی انقلاب صورت گرفته است. کارهایی که تلاش دارند به بازنمایی تصویری از دوران پیش از انقلاب و همت جمعی برای تغییر این تصویر بپردازند. کتاب جدید هادی حکیمیان از این دست از آثار است. او در «اسپاگتی با سس قرمز» تمرکز خود را بر چرایی شکلگیری روحیه آمریکاستیزی در مردم پیش از انقلاب گذاشته است. فضای کتاب در منطقهای به نام «آهنشهر» میگذرد؛ منطقهای کمبرخودار با مردمی سنتی و مذهبی تا اینکه با اکتشاف و بهرهبرداری از یک معدن سنگ آهن، پای عدهای مهندس، تکنسین و کارمند آمریکایی به این منطقه باز میشود؛ بهطوری که کمکم آمریکاییهای شاغل در معدن یک شهرک مدرن و امروزی به نام «آهن شهر» برای اسکان خانوادههایشان در این منطقه بنا می کنند.
ورود افراد بومی به آهن شهر ممنوع است تا اینکه در نزدیکی جشن شکرگزاری آمریکاییها یکی از کارمندهای ایرانی آهن شهر به نام معصوم خانی برای پیدا کردن تعدادی بوقلمون دست به دامان اهالی روستا میشود. در این بین دو نوجوان به نامهای حسینعلی و کوچک علی حاضر میشوند در ازای گرفتن کرایه برای معصومخانی بوقلمون و خروس بیاورند. این دو دست به کار شده و هرچه بوقلمون و خروس توی روستا هست برای معصومخانی میآورند. معصومخانی به بچهها گفته که پرندهها را مدیر مدرسه آمریکایی آهن شهر برای نشان دادن به شاگردهایش میخواهد و بعد از یکی دو روز همه پرندهها را با کرایه آنها پس میدهد اما ... .
حکیمیان در کتاب جدید خود با تمرکز بر یک جامعه کوچک به عنوان نمادی از ایران آن روز، تقابلهای فکری و فرهنگی میان ایرانیها و آمریکاییها را به تصویر بکشد. کتاب او جزو معدود آثاری در حوزه ادبیات داستانی انقلاب است که به چرایی شعار «مرگ بر آمریکا»، به عنوان یکی از اصلیترین شعارهای انقلاب اسلامی میپردازد.
کتاب «اسپاگتی با سس قرمز» که چندی پیش به قلم هادی حکیمیان منتشر شده، اثری است که در حوزه ادبیات داستانی انقلاب نوشته شده و تلاش دارد به مخاطب نوجوان امروز از چرایی شعار «مرگ بر آمریکا» بگوید.
او در گفتوگویی با تسنیم درباره دغدغه خود برای نوشتن این کتاب گفت: در حوزه داستان انقلاب، چه داستان کوتاه و چه داستان بلند، برای گروه سنی نوجوان کار زیاد انجام شده و حتی در حوزه هنری جایزهای به اهتمام زندهیاد امیرحسین فردی در این زمینه طراحی و اجرا شد که در حال حاضر نیز برگزار میشود. اما در حوزه رمان انقلاب، ما هنوز در ابتدای راه هستیم.
حکیمیان با بیان اینکه انقلاب اسلامی در کنار جنبه مذهبی که داشت، وجه استکبارستیزی و آمریکاستیزی نیز داشت که تا امروز هم در جریان انقلاب پا برجا باقی مانده است، اضافه کرد: با این حال کمتر این موضوع در ادبیات ما، به ویژه کارهایی که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است، مجال بررسی و مطرح شدن یافته است.
نویسنده کتاب «اسپاگتی با سس قرمز» در ادامه به ریشهیابی این روحیه در میان ایرانیها پرداخت و افزود: رشته تحصیلی من تاریخ است. طبق شواهد تاریخی، دشمنی آمریکا با ملت ایران به چند دهه قبل از پیروزی انقلاب بازمیگردد. نمونه بارز آن را میتوان در کودتای 28 مرداد سال 1332، دید؛ یعنی زمانی که هنوز بحث انقلاب اسلامی مطرح نشده بود. چه دلیلی دارد که آمریکا علیه دولت ملی مصدق کودتا کند و شاه را که فرار کرده، از این طریق به کشور بازگرداند؟ این واقعه 25 سال قبل از پیروزی انقلاب رخ داده است.
وی با بیان اینکه آمریکا همواره با جریانهای مردمی در ایران مشکل داشته است، یاداور شد: این رویکرد آمریکا را میتوان در سال 1320 در زمان حکومت رضا شاه نیز دید. در آن زمان، آمریکا و انگلیس از یک سو و روسیه از سوی دیگر، خاک ایران را اشغال میکنند. در آن زمان هم اصلاً بحث حکومت دینی مطرح نیست.
حکیمیان به بخشی از جنایت سربازان آمریکایی در خاک ایران در سال 1320 اشاره و اضافه کرد: در تاریخ روایتهای مختلفی از این حضور وجود دارد که کمترین آن، بدمستی کردن سربازان آمریکایی و زیر گرفتن مردم ایران با ماشین بود که هیچکس هم جوابگوی این نوع اقدامات آنها نبود. بعد هم که موضوع کاپیتولاسیون مطرح شد؛ این طرح که در دهه 40 تثبیت شد، به نیروهای آمریکایی حق انجام هرکاری را میداد و هیچ دادگاهی هم نمیتوانست آنها را محاکمه کند.
به گفته این نویسنده؛ طبق اسناد خود آمریکاییها، حقوق و درآمد نیروهای آنها در ایران در دهه 50 بیش از حقوقی است که آنها در خود آمریکا دریافت میکردند. نیروهای آمریکایی به محض ورود به ایران، خانه ویلایی با نوکر و کلفت و راننده و حقوق مکفی داشتند؛ این در حالی است که مردم ایران در رنج مشکلات اقتصادی بودند. حلبیآبادیها در اطراف تهران در حال گسترش بود و زاغهنشینی شیوع پیدا میکرد.
حکیمیان ادامه داد: مجموع این عوامل سبب شد مردم ایران، به ویژه در طبقات متوسط و ضعیف، از آمریکاییها متنفر شوند. نوع رفتار تحقیرآمیز آمریکاییها تنها با مردم عادی خلاصه نمیشد، آنها همین نوع نگاه را به رجال سیاسی و حتی شاه ایران داشتند.
وی با اشاره به چند نمونه تاریخی در این زمینه گفت: مستشاران آمریکایی ابایی از توهین به شاه ایران که بالاترین مقام ایران بود، نداشتند. مقامات آمریکایی با هواپیمای خود وارد خاک ایران میشدند، یک هفته در ایران بودند، اما شاه ایران خبر نداشت و آنها هم به دیدارش نمیرفتند.
نویسنده کتاب «اسپاگتی با سس قرمز» با بیان اینکه برخوردهای آمریکاییها با ایرانیها از سر تفرعن بود، افزود: آنها حقوق خوب دریافت میکردند، چون میگفتند ما داریم با آدمهای بیفرهنگ زندگی میکنیم! آمریکاییها پیش از انقلاب در ایران بیمارستان و درمانگاه داشتند اما از پذیرش پسربچه 12 سالهای که تصادف کرده و وضع جسمی خوبی ندارد و دارد میمیرد، امتناع میکنند؛ تنها به این دلیل که ایرانی است و بیمارستان مخصوص آمریکاییها. رفتار توهینآمیز آنها بارها در تاریخ تکرار شده است. از دیگر مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، راهاندازی فروشگاههای پر زرق و برق در سطح شهر بود. به عنوان نمونه، فروشگاهی در جردن تهران راهاندازی کرده بودند که حتی ایرانیهای ثروتمند هم حق ورود به آن را نداشتند.
اقدامات و فعالیتهای ضد ایرانی آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب بخش دیگر صحبتهای حکیمیان بود. او با اشاره به این دست از اقدامات که با تسخیر لانه جاسوسی افشا شد، گفت: کتابها و اسناد متعددی راجع به این دست از اقدامات آمریکاییها منتشر شده که قابل تأمل است. حالا مشخص شده است که آنها در کودتای نوژه و حتی تحریک صدام در حمله به خاک ایران نقش داشتند. ارتباط گرفتن با گروههای ضد انقلاب و فراری دادن بعضی از وابستگان رژیم پس از محکومیت آنها در دادگاه، از دیگر اقدامات آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب علیه مردم ایران است.
او تعبیر «انقلاب دوم» از سوی امام(ره) برای تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان را دوراندیشی امام(ره) توصیف و اضافه کرد: این اقدام دانشجویان که بدون اطلاع دادن به امام(ره) انجام شده بود، دست آمریکاییها برای انجام کودتا علیه انقلاب مردم را بست؛ چرا که در تاریخ ثابت شده هرگاه آمریکاییها با دولتی موافق نباشد، علیه آن اقدام به کودتا میکنند. نمونه آن را میتوان در قبال دولت ملی مصدق و آلنده در شیلی دید.
او با بیان اینکه اینها واقعیتهای تاریخی است که باید برای مخاطب نوجوان امروز در قالب یک کار هنری بازگو شود، گفت: در رمان «اسپاگتی با سس قرمز» به گوشهای از شیوه زندگی آمریکاییها در ایران و فرهنگ آنها که دیگر ملتها را نوکر خود میداند، اشاره کنم. برای جذب مخاطب نوجوان امروز هم تلاش کردم تا کار ریتم هیجانی خود را حفظ کند.
با وجود موضوعات متعدد در حوزه انقلاب، کارهای داستانی نوشته شده در این زمینه چندان تنوع ندارد. به گفته برخی از کارشناسان، ادبیات داستانی انقلاب در سالهای گذشته بدون در نظر گرفتن موضوعات و فضاهای متنوع و متکثر آن، از نوآوری فاصله گرفته است. حکیمیان با اشاره به این موضوع گفت: متأسفانه در حوزه استکبارستیزی برای نوجوانان کار خاصی انجام نشده است. دستگاههای مختلف از جمله آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری، نهاد کتابخانهها، حوزه هنری و ... باید با برگزاری جشنوارهها و مسابقات گوناگون، وارد این میدان شده و زمینه ایجاد رونق را فراهم کنند.
او نوشتن در این موضوعات برای نسلی که جنگ را ندیده و از پیروزی انقلاب فاصله گرفته است، ضروری دانست و افزود: نوجوان امروز معمولاً تصویری که از غرب دریافت میکند، تصویری است که در فضای مجازی به نمایش گذاشته میشود. او تصویری ایدهآل را دریافت میکند. به همین دلیل باید در جهت روایت درست تاریخ وارد شویم و به این نسل بگوییم که وقتی آمریکا وارد کشوری میشود، آزادی و دموکراسی را برای آن به ارمغان نمیآورد. نمونههای آن هم در منطقه خودمان قابل رؤیت است: افغانستان و عراق.