چالشها و ظرفیتهای ایجاد سکوهای مشترک ارتباطی در جهان اسلام

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سید علی محمد رضوی مدیر گروه ارتباطات دانشکده دین و رسانه در نشست علمی "امکانسنجی ایجاد سکوهای مشترک با کشورهای جهان اسلام؛ با تاکید بر سکوهای ارتباطی" که روز شنبه در ساختمان مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی برگزارشد، اظهار داشت: این پژوهش با نکات مثبت قابلتوجهی همراه است و برخی جنبههای مربوط به آن که با دقت و تلاش انجام شده، شایان تقدیر است، با این حال، برخی موارد نیازمند دقت و بازنگری بیشتری هستند و موضوعاتی مانند استخراج مبانی، مصادیق یا چارچوبها، ابعاد مختلف مرتبط با حوزه سکو، و مفاهیمی چون فرصتها، تهدیدات، استراتژیها و سایر مسائل از جمله نکات محوری این طرح هستند که اگرچه نیازی به تشریح همه آنها در این جلسه نیست، اما توجه به برخی جنبههای دیگر نیز ضروری به نظر میرسد.
وی گفت: نخستین نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، عنوان طرح یعنی «امکانسنجی ایجاد سکوهای مشترک با کشورهای جهان اسلام» است، وقتی از امکانسنجی سخن به میان میآید، باید به سمت بررسی این پیش برویم که آیا اساساً چنین امری شدنی است یا خیر، این یعنی پرداختن به این پرسش که آیا ایدهای که در ذهن داریم، قابلیت تحقق دارد یا خیر؟ همچنین باید مشخص کنیم که اگر شدنی باشد، چه ملاحظات، ظرفیتها و الزاماتی را باید در نظر گرفت و مزایا و معایب احتمالی آن چیست. بنابراین مفهوم امکانسنجی تفاوت اساسی با فرآیند ارزیابی دارد.
رضوی افزود: اساساً ارزیابی زمانی معنا دارد که ایدهای از مرحله نظری گذشته باشد و بتوان آن را در حوزه عملی مورد بررسی قرار داد. اما ما هنوز در مرحله طرح ایده هستیم و نمیتوانیم به شکل دقیق ارزیابی فرصتها، تهدیدات یا حتی راهبردها را مدنظر قرار دهیم، زیرا هنوز این پدیده به عمل نرسیده است. بنابراین، پرداختن به نقاط قوت و ضعف چیزی که هنوز تحقق نیافته، زود است.
مدیر گروه ارتباطات دانشکده دین و رسانه گفت: امکانسنجی یعنی ارزیابی قابلیت وقوع یک امر و فهمیدن اینکه آیا ایده مورد نظر امکان اجرایی شدن دارد یا خیر؟ تصویری که ما باید جستجو کنیم، تصویری مبتنی بر واقعیت باشد؛ آیا میتوان سکوی مشترکی میان کشورهای جهان اسلام ایجاد کرد؟ و اگر بله، چگونه؟ پاسخ به این چگونهها ما را به مسیر روشنی هدایت خواهد کرد.
وی بیان کرد: تحقیق حاضر به دنبال بررسی امکانسنجی یک گفتمان مشترک میان کشورهای اسلامی است؛ گفتمانی که نهتنها در سطح حکومتی، بلکه در میان افکار عمومی این کشورها نیز مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد، در ابتدا، مسئله اصلی بر این متمرکز است که آیا اصولاً چنین گفتمانی در میان 57 کشور اسلامی جهان، با توجه به تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، امکانپذیر است یا خیر؟ همچنین، آیا این گفتمان توانسته یا میتواند به سطحی برسد که هم در میان حاکمان و هم در میان کاربران و شهروندان عادی، مقبول واقع شود؟ از سویی دیگر، بحث بر سر اقدامات لازم برای ترویج این گفتمان در هر دو سطح دولتی و مردمی نیز مطرح است.
رضوی اظهار کرد: یکی از چالشهای بزرگ در مسیر ایجاد و تحکیم چنین گفتمانی، تعامل میان سیاستگذاری حکومتی و باورها یا تمایلات افکار عمومی است و این دو بخش، غالباً در تناقض با یکدیگر قرار دارند و هماهنگی بین آنها میتواند فرایندی پیچیده و گاهی مخاطرهآمیز باشد؛ بنابراین، جای پرسش است که آیا ابزارها و رویکردهای مناسب برای سنجش امکان تحقق این ایده وجود دارند؟ و اگر چنین ظرفیتی فراهم است، چگونه میتوان این گفتمان را در میان کشورهای اسلامی و در سطوح حاکمیتی ترویج کرد؟
وی بیان کرد: نکته دیگر، بررسی تأثیر نظریات استعماری و پارادایمهای جهانی بر امکانسنجی چنین گفتمانی است، حقیقت این است که در دنیای امروزی، کشورهای اسلامی نهتنها با چالشهای درونی مواجهاند، بلکه از جانب نظامهای سلطهگر جهانی نیز تحت فشار قرار دارند، نظامهایی که از طریق ایدئولوژیهایی چون لیبرالیسم و ساختارهای اقتصادی-سیاسی قدرتمند، محدودیتهایی جدی ایجاد میکنند، برای مثال، حضور کشورهایی مانند اعضای سازمان بریکس در عرصه اقتصاد جهانی نشاندهنده نیروی اعتراضی فرای سلطه دلار است؛ اما چنین قدرتهای اقتصادی و سیاسی همچنان در سطحی متفاوت از کشورهای اسلامی عمل میکنند. این مسئله نشان میدهد که اختلاف بنیادین میان اهداف فرهنگی- سیاسی کشورهای اسلامی و بازیگران اصلی نظام سلطه جهانی، یک چالش واقعی است که نباید نادیده گرفته شود.
مدیر گروه ارتباطات دانشکده دین و رسانه افزود: در کنار مباحث جهانی، توجه به ظرفیتهای بومی و محلی نیز اهمیت دارد، هرگونه گامی برای ایجاد یک سکوی مشترک ارتباطی میان کشورهای اسلامی باید با سنجش دقیق توانمندیهای ملی، منابع موجود و نقاط قوت داخلی آغاز شود و ارزیابی دقیق این ظرفیتها میتواند به شناسایی فرصتها کمک کند، فهم دقیق از نقاط قوت ملی - چه در بعد فرهنگی و چه در سایر جنبهها - میتواند دریچهای برای عملیاتی کردن ایدهای چون سکوی ارتباطی مشترک باز کند و این ارزیابیها باید مبنایی برای تدوین سیاستها و اتخاذ راهبردهای عملی باشد.
وی اظهار کرد: گرچه اشارات پراکندهای به برخی ظرفیتها یا چالشها شده است، اما به نظر میرسد این موارد هنوز بهصورت منسجم و مبتنی بر یافتههای پژوهشی مطرح نشدهاند، در بخش چارچوب مفهومی تحقیق نیز برخی دیدگاههای کارشناسان معرفی شدهاند که ارزشمند هستند، اما همچنان به عمق کافی برای ایجاد ارتباط مؤثر بین این دیدگاهها و یافتههای پژوهشی نرسیدهاند.
رضوی اشاره کرد: بخشی دیگر از امکانات میتواند شامل ظرفیتها و فرصتهای منطقهای باشد؛ چه از طرف مراکز تحقیقاتی اسلامی، چه از طرف نهادهای مرتبط با سیاستگذاری در کشورهایی چون ایران و بهرهگیری از این ظرفیتها نه تنها تحقیقات را تقویت میکند، بلکه بستر معنادارتری برای شکلدهی گفتمان مشترک فراهم میآورد.
مدیر گروه ارتباطات دانشکده دین و رسانه بیان کرد: برای بررسی امکانها و ظرفیتها در حوزه اقتصاد و فرهنگ، باید به طور جدی روی مجموعهای از ارزشهای جدید اجتماعی و همچنین ظرفیتهای کشورهای اسلامی توجه کرد. اما نکته اینجاست که این موضوعات اغلب در میان فرایندهای تحقیر یا نادیدهگرفتن امکانات کشورهای اسلامی گم میشوند، آنچه به نظر میرسد مورد توجه قرار نگرفته، ارزیابی دقیق این ظرفیتها و طبقهبندی کشورهای اسلامی در قالب قطبهای مشخص است.
وی افزود: به لحاظ ساختاری، میتوان کشورهای اسلامی را بر اساس معیارهایی چون اقتصاد، فرهنگ، سیاست و تجارت به پنج قطب کلی دستهبندی کرد، این رویکرد میتواند امکان شناسایی فرصتها و چالشهایی که در مسیر رسیدن به یک سکوی مشترک وجود دارند، را فراهم کند. با این حال، در چارچوب فعلی تحقیق، به نظر میرسد این تقسیمبندیها یا به درستی انجام نشده یا به پتانسیلهای واقعی این کشورها توجه کافی نشده است.
رضوی گفت: در سطح جهانی و با درنظر گرفتن شرایط خاص ناشی از فرآیندهای جهانی شدن و همگنسازی فرهنگی که از سوی غرب دنبال میشود، کشورهای اسلامی با چالشهای متعددی مواجه هستند. موضوع این است که اگر این ایدهها وارد فاز عملیاتی شوند، باید جنبههای جهانی و تعارضهای احتمالی با دیگر کشورها نیز مورد بررسی دقیق قرار گیرند.
مدیر گروه ارتباطات دانشکده دین و رسانه، گفت: نکتهای که میتواند روششناسی تحقیق را تقویت کند، استفاده از تکنیک دلفی است. بهرهگیری از این تکنیک با درگیر کردن کارشناسان در چند مرحله میتواند منجر به اجماع نظر روشنتری بر روی مبانی کلیدی شود. اما به نظر میرسد چنین روشی در تحقیق فعلی بهدرستی اجرا نشده است، این فقدان باعث شده ارزیابی کار شما، نه تنها برای من بلکه برای هر فرد دیگری نیز پیچیده شود. دادهها بهگونهای ساماندهی نشدهاند که روند دستیابی به نتایج را سادهتر کنند؛ بلکه به نظر میرسد پژوهشگر بر اساس برداشتهای شخصی خود اقدام به تنظیم عناصر تحقیق کرده است.
وی تصریح کرد: یکی از مشکلات اصلی، تمایز نداشتن بین مفاهیمی همچون شناخت امکانها، فرصتها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف است، این مفاهیم هرکدام جایگاه مشخصی در ارزیابی دارند و نبود آنها یا عدم توجه به آنها میتواند بر نتایج نهایی تاثیر منفی بگذارد، دقت بیشتر در روششناسی و توجه جدیتر به این مفاهیم پایه، میتوانست یافتههای ارزشمندتری ارائه دهد.