۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۵
کد خبر: ۷۷۶۳۱۳
گزارشی از چهارمین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی؛

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است/لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است/لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان
صاحب نظران علوم اسلامی بر پرهیز از بحث های نظری و نیز نگاه های انجمادی به داشته های قدیم یا ارائه نسخه واحد برای کاربردی سازی همه علوم، لزوم تفکیک فرآیندهای علمی کاربردی سازی از فرآیندهای اجرایی آن و توجه به اخلاق در این مسیر تأکید کردند.

به گزارش خبرگزاری رسا در خراسان، چهارمین هم‌اندیشی صاحب نظران علوم اسلامی پیرامون توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، دوم اسفندماه به میزبانی مشهد مقدس برگزار شد.

در این اجلاس که با موضوع «روش کاربردی سازی در علوم اسلامی» در تالار همایش ولایت برگزار گردید، اساتید برجسته علوم اسلامی در دو نوبت صبح و عصر به ارائه پیشنهاد، همفکری و مباحثه پیرامون «صورت‌بندی روش‌‌سازی علوم اسلامی»، «ابعاد و انواع روش های کاربردی سازی»، «فرایندهای تبدیل معارف اسلامی به کاربست ها» و «فناوری تبدیل معارف اسلامی به کاربست ها» پرداختند. 

الزامات و مبانی نظری لازم برای کاربردی سازی

حجت الاسلام سعیدرضا عاملی، استاد دانشگاه تهران به عنوان آغازگر بحث، در تبیین موضوع توانمندسازی علوم اسلامی گفت: اگر توانمندی سازی را ساده سازی کنیم، می شود گفت «نقش اثرگذار علوم اسلامی در زمینه حکمرانی اسلامی در جامعه» و «نقش کاربردی علوم اسلامی در توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی (برنامه های پنج ساله توسعه)».

وی با اشاره به مسیری که غرب در جدایی دین از نهادهای جامعه طی کرد و به سکولاریزم و از هم گسیختگی و تجربه گرایی معطوف به سعی و خطا رسید(نگاه دکارتی در حوزه علم، به حوزه های اجتماعی سرایت کرد)، افزود:

شکل گیری فلسفه های سیاسی، افزایش تبعیض اجتماعی و بحران عدالت و نابرابری، تنزل یافتن جایگاه انسان، افزایش جنگ و خشونت، کاهش ارتباطات اجتماعی ماندگار و... که بحران های بزرگی را در پی داشت، همه حاصل دوری از اندیشه الهی در پایه روابط بود.

این استاد دانشگاه درباره جایگاه علوم اسلامی در امر توسعه اظهار کرد: در این حوزه، سه قلمرو برجسته است؛ تبیین راهبردهای کلان فلسفی برای حکمرانی و توسعه اجتماعی(که هنوز از دیدگاه اسلام صورت نگرفته است)، تبیین نسبت اندیشه اسلامی با جهان و تعیین نسبت علوم اسلامی با سایر علوم مانند علوم پایه، علوم انسانی و... .

حجت الاسلام سعیدرضا عاملی در ادامه، تاکید بر جایگاه پایه علوم اسلامی به عنوان منبع فکری و ارزشی همه علوم در نگرش به حکمرانی و توسعه و پیشرفت، تاکید بر بومی سازی دانش از طریق نقد و تمرکز بر نیازهای بومی، ملی شدن علوم انسانی با هدف تامین منافع ملی و تحقق ارزش های اسلامی، استعمارزدایی از علم، بازاندیشی انتقادی میراث فکر اسلامی، تقویت نگاه بین رشته ای با توجه به دانش یکپارچه و پرهیز از دخالت بی رویه اندیشه اسلامی در همه اجزای علم(مواجهه تصنعی) را به عنوان هفت رویکرد برای نسبت علوم اسلامی با علوم انسانی مطرح کرد.

وی با اشاره به اهمیت توجه به منویات دینی در بسیاری از حوزه ها گفت: شاید خط قرمزی که دین در حوزه هوش مصنوعی ایجاد می کند، این باشد که هوش مصنوعی چه الگوریتم هایی را نباید ایجاد کند (مانند توسعه مبتنی بر نظام بانکی ربوی). 

هیچ فناوری ای در اختیار علوم اسلامی نیست

حجت الاسلام مجتبی الهی خراسانی، استاد حوزه علمیه خراسان نیز خاطرنشان کرد: در کاربردی سازی با یک روش ساده و تک مرحله ای مواجه نیستیم و تبدیل معارف کلامی، اخلاقی و غیره، به باور اجتماعی و ارزش های مسلط، فرآیند پیچیده ای دارد؛ علاوه بر این، اصحاب فرآیندها و کسانی که گلوگاه های کاربردی سازی را در اختیار دارند، مهارت هایی لازم دارند. بعد سوم کاربردی سازی نیز استفاده از فناوری ها است؛ کاربردی سازی در ابعاد خرد و جزئی، فقط روش و مهارت می خواهد اما برای تولید انبوه (مانند نظام اجتماعی)، فناوری لازم است تا فرآیندها را به گونه ای مدیریت کند که در این دستگاه فناورانه، تبدیل معارف به کاربردها مثل قانون، هنجار و... تضمین شود. نقطه بحرانی ما تقریبا همینجاست که هیچ فناوری ای در اختیار علوم اسلامی نیست؛ فناوری های عمومی هم که در دنیا مطرح است یا برای علوم اسلامی مناسب سازی نشده یا ناشناخته مانده اند. 

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است / لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان؛ نقطه اوج کاربردی سازی علوم

در ادامه، حجت الاسلام علی اکبر صادقی رشاد، عضو پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی پیرامون روش کاربردی سازی در علم فقه، ضمن تاکید بر لزوم بازاندیشی در زمینه تکلیف فقهی و تحول کمی و کیفی آن، تصریح کرد: مبدأ کاربردی سازی دانش فقه همین نقطه است؛ معمولا تصور ما این است که فقیه باید گزاره هایی را از منابع استنباط کند و کمتر به فراتر از آن فکر می کنیم؛ در حالی که پیش از استنباط از منابع، باید علوم مورد استنباط را تولید یا بازنگری کند. لازم است فقیه هم در قلمرو مبانی و مباحث حکمی، فلسفی، الهیاتی، کلامی و هم در فقه و اخلاق و علوم انسانی صاحب نظر باشد؛ کسی که به علوم انسانی اشراف نداشته باشد، نمی تواند فقه کارامد و روزآمد متناسب نیاز بشر ارائه کند(استنباط فقه اکبر). در وهله بعد فقیه باید به کشف نظام ها بپردازد(با تلقی نظام واره بودن شریعت با آن مواجه شود و یافته ها را تبدیل به نظام کند). در مرحله چهارم نیز اجرای نظام در بستر واقعیت ها با توجه به تطورات و تحولاتی که در واقعیت رخ می دهد را داشته باشد؛ (نظام به الگوی اجرایی ای تبدیل شود که بسته به شرایط قابل تطبیق و تغییر باشد) به عبارت دیگر باید از نظامات، الگوی تطبیقی و اجرایی متناسب زمان و مکان بسازد که همان نقطه اوج کاربردی سازی علوم از جمله فقه می باشد. 

وی با تاکید براینکه فقیه نمی تواند فقط به استنباط انباشتی از فروع فقه بسنده کند و کار را تمام بداند، افزود: الگوها، دامنه گسترده دارند و نیازمند نهادسازی هستند که خود بحثی مفصل و شامل تولید روش ها، ابزارها، فرآیندها، شیوه نامه ها و عناصر تشکیل دهنده حکمرانی است. آخرین مرحله نیز سنجش مقام فهم و فعل است.

درباره ساختار و سطوح نظامات نیز نباید ساده اندیشی کنیم زیرا هر یک از اضلاع هندسه معرفتی دین(بینش، دانش، معنویت، اخلاق و فقه که هر یک از این ها یک کلان نظام است) را باید با هم در نظر گرفت و به ساختار تبدیل کرد؛ در واقع نظام، وقتی اسلامی خواهد بود که این ها در هم آمیخته و به ساختار بدل شده باشند؛ مانند معجونی که اگر جزئی از آن نباشد یا کم و زیاد باشد، ناقص و التقاطی و چه بسا مضر می شود. از جمله مشکلات بنیادی و خسارت بار در مدت انقلاب همین بوده است که نتوانسته ایم اخلاق را با فقه یا معنویت، دانش و بینش کنار هم قرار دهیم؛ گاه بر قانون‌گذاری اصرار کرده و از اخلاق غفلت کرده ایم و گاه معنویت را فراموش کرده و نتوانسته ایم جوان را با خدا پیوند بزنیم در نتیجه به کف خیابان آمده و ضدخدا فریاد زده است.

حجت الاسلام صادقی رشاد اضافه کرد: در مرحله بعد باید این مجموعه(در هم آمیخته مبانی الهیاتی، کلامی، فقهی و اخلاقی به عنوان پنج کلان نظام) را بر چهار کلان نظام مناسباتی و ارتباطی (رابطه انسان با هستی، با خدا، با نفس خود، با مردم) سوار کنیم و از این طریق به لایه بعد یعنی تولید نظامات برویم، پس از آن هم به لایه موضوعات رفته و مثلا نظام اقتصادی اسلام را طراحی کنیم که هم بینش، هم اخلاق، هم فقه و کلام را در برگیرد. بنابراین وقتی از نظامات اسلامی صحبت می کنیم، دست کم با پنج لایه نظام، سروکار داریم(در طول، لایه های نظامات مشخص شود و در عرض، با دسته بندی، ساحات نظامات مشخص شود).

این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه الگوی علامه محقق حلی در فقه که چندصدسال است مبنای ساختاردهی به فقه قرار دارد، درست اما برای زمان ما ناکارآمد است، خاطرنشان کرد: ساختار فقط با تغییر ساختار تغییر نمی کند و پیش از آن مبانی باید تغییر کند چنانکه آنچه در غرب رخ داد(ولو غلط)، از تغییر مبانی و بینش و روش علم اتفاق افتاد؛ بنابراین لازم است در چارچوب فوق، ابواب فقه را با همه احتیاطات به 150 باب ارتقا داده و 27 نظام ذیل آن ارائه دهیم.

وی درباره ابزارهای نظام سازی نیز یاداور شد: ظرفیت هایی مانند نگاه فلسفی به حکم، در اصول داریم که مطلقا مغفول است؛ پیش از علم اصول و علم فقه، نیازمند فلسفه فقه و اصول هستیم؛ البته در این میان شاید یک دانش بینابینی هم وجود داشته باشد. در فلسفه حکم، مساله ماهیت، طبقه بندی، تقسیم و کاربردهای حکم مطرح است، مثلا کاربرد حکم وضعی، باید نباید نیست بلکه چگونه ها و اندازه ها را طرح می کند، حکم ارشادی هم کاربردهای زیادی دارد و دست فقیه را خیلی باز می کند بنابراین همین طبقه بندی احکام از ابزارهای مهم است.

حجت الاسلام صادقی رشاد، مقاصد الشریعه را دومین ابزار بسیار کارآمد برای نظام سازی معرفی کرد و گفت: مقاصدالشریعه، غایات علوم اسلامی را می سازد و همه علوم اسلامی باید به سمت تحقق مقاصد الهیه جهت گیری کنند البته ابزارهایی از این دست در اصول زیاد داریم ولی متاسفانه به تکرار سبک های رایج اصرار می کنیم؛ به عنوان مثال درباره توسعه علم اصول به سایر علوم، تنها دو نفر از اصولیین یعنی محقق اصفهانی(شارع محقق) و برادرش معتقدند اصول، محدود به فقه نیست، بقیه می گویند اصول فقه، فقط اصول فقه است اما ابزارهایی دارد که در سایر علوم هم قابل استفاده است.

کاربردی سازی، یک رویکرد و نگرش است

محمود حکمت نیا، استاد دانشگاه نیز در توضیح انواع و روش های صورت بندی در کاربردی سازی علوم اسلامی گفت: کاربردی سازی، یک رویکرد و نگرش است بنابراین وقتی می گوییم کاربردی سازی، باید به عنوان یک رویکرد و نگرش خاص و کاربردی به همه علوم اسلامی نگاه کنیم؛ حال باید دید نگاه کاربردی داشتن به علوم اسلامی چگونه است؟ از ایرادات ما همین ایراد در نگاه به حل مساله است که به نام کاربردی سازی، مسائل را به یک سنخ مطالعات نظری، تبدیل و علوم را از کاربرد، خارج و فلسفی و نظری کرده ایم در حالی که در مطالعات کاربردی، نیازمند تولید فناوری هستیم نه تحلیل نظری. به عنوان مثال، نگاه کاربردی به مفهوم مالکیت، این است که آن را باز کنیم و ببینم مجموعه ابعاد و جهت مسئولیت هایی که در مالکیت وجود دارد، چیست؟ یا درباره مفهوم حق که آن را به سلطه خاص تفسیر کرده و احکامش و روابطش را هم گفته ایم، نگاه کاربردی یعنی بررسی مسائلی که مربوط به حق است، رابطه دولت و حق و طبقه بندی با نگاه کاربردی(مثلا حق مثبت و منفی که در ادبیات دینی ما اصلا وجود ندارد) بنابراین در نگرش کاربردی به علوم بنیادین، دیگر طبقه بندی مفاهیم مانند انچه در فقه وجود دارد، نخواهد بود(گرچه آن هم قابل استنباط است)؛ در واقع مفهوم همان است ولی تحلیل و طبقه بندی متفاوت می شود.

وی با بیان اینکه در نگرش کاربردی، هم مساله یابی، هم حل مساله و هم به کارگیری متفاوت می شود، نظری سازی به جای کاربردی سازی را تهدیدی جدی برای فقه و حقوق و علوم کاربردی دانست و افزود: ما اکنون نه تنها مسائلی را که باید با رویکرد کاربردی حل شود، با این رویکرد حل نمی کنیم بلکه همان علوم کاربردی شده را هم نظری می کنیم؛ از این رو حقوق داریم ولی توان حل مساله نداریم یا قوانین بسیاری برای محیط زیست داریم ولی مساله محیط زیست هیچگاه حل نمی شود. اشکال موجود در کار حقوقی ما این است که گاهی در سطح قواعد بنیادی با نگرش کاربردی کار می کنیم (که می شود قوانین بنیادی)، گاهی هم که می خواهیم مساله اجتماعی را با ابزار حقوقی حل کنیم، از طریق قانونگذاری، تدبیر می کنیم(نه حل مساله با توجه به مبانی) مثلا مجلس به جای قانون، مصوبه تصویب می کند.

این حقوقدان تصریح کرد: قانون یا قواعد بنیادین، از مفاهیم و مطالعات نظری شروع می شود که کار فقها و فلاسفه است و خروجی آن، قواعد کلی رفتار می باشد ولی تدبیر، اساسا از تعارضات، تزاحمات و مساله شروع می شود و خروجی آن، برنامه عملیاتی است؛ همچنین در تدبیر، حل مساله به صورت خلاقانه مطرح می شود ولی در قانون گذاری، خلاقیت در نگرش است نه در حل؛ برای نمونه در استرالیا وقتی مجلس می خواهد در زمینه تدبیر، قانون‌گذاری کند، رهنمودها را تصویب می کند، سپس به متخصصان ارائه می دهد و آن ها بر اساس مفاهیم بنیادین، شیوه حل مساله را در نظام حقوقی طراحی می کنند و این برمی گردد؛ این مدل تدبیر، غیر از مدل تقنین است گرچه هر دو از نگاه حاکمیت، وصف قانون می گیرد و هر دو لازم الاجرا هستند.

حکمت نیا در شرح فرایند حل مساله گفت: مطالعات تدبیری کاربردی، تجزیه ترکیب و نهاد لازم دارد در حالی که در ایران، نهادی برای تجزیه مساله نداریم و همه چه اشخاص چه سازمان ها (محقق، وزارتخانه، حوزه و...) سرتا پای مساله را عهده دار می شوند؛ در صورتی که اگر تقسیم بندی کنیم، سهم بندی درست می شود و هر کس نقش خود را در حل مساله می داند و در نتیجه ترکیب و تجزیه به ارائه راه حل خلاقانه می رسیم.(سنخ حل تدبیری در فرآیند حل مساله، مطالعات چندضلعی، شیوه آن، تجزیه و ترکیب و تقسیم بندی و سهم بندی نیز به لحاظ سازمانی و نهادی است و ارائه راه حل های خلاقانه). در نگاه کاربردی، اصطلاح ورودی هم تغییر می کند برای مثال، مجازات به مواجهه با انحراف تعبیر می شود بنابراین مجازات، یکی از ابزارهای مواجهه خواهد بود. همچنین در مسائل بنیادین، سوالات، ساده و جواب، سخت اما در مسائل تدبیری، مسائل پیچیده است مثلا مساله حجاب به عنوان گناه، به عنوان مفسده، به عنوان مساله امنیتی یا نماد فرهنگی، اقتضائات متفاوتی پیدا می کند.  

حتی در بحث از کاربردی سازی هم، نظری صحبت می کنیم

در ادامه، حجت الاسلام هادی صادقی، استاد حوزه و دانشگاه، اظهار کرد: آسیب کاربردی سازی آنجاست که هنگام صحبت از کاربردی سازی باز هم به بحث های نظری بپردازیم و به عکس در دستگاه اجرایی کشور، بیش از انکه خلأ تدبیر و مباحث کاربردی باشد، با خلا بحث های بنیادین(که به کاربرد رسیده باشند) مواجه هستیم. به عنوان مثال قانون مجازات اسلامی ما کجایش اسلامی است؟ آیا در اسلام این همه مجازات حبس داریم؟. آنقدر در برخورد با آسیب ها، جرم‌انگار هستیم که جرایم زیاد شده است. از طرفی برای مقابله با جرم هم بسیار مجازات‌گرا هستیم که این یک آسیب دیگرشده است؛ در حالی که بسیاری از کیفرشناسان جدید، سمت سایر مجازات ها رفته اند (که ما تحت عنوان تعزیرات اسلامی داریم ولی جرات تحقیقات بنیادین روی آن را نداریم) زیرا مطابق تحقیقات ثابت شده است مجازات باید غیرانتزاعی بوده و درد بدنی بیاورد تا اثربخش باشد.  

تقنین نمی تواند قسیم تدبیر باشد

حجت الاسلام ابوالقاسم مقیمی حاجی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز ضمن نقد مقابل هم قرار دادن تدبیر و تقنین، گفت: تقنین نمی تواند قسیم تدبیر باشد. از سوی دیگر، قوانین مجلس شورای اسلامی ما مملو از قوانین تدبیری است اما چون در شیوه تدبیر دقت نکرده ایم، تدابیرمان هم به سرنوشت مطالعات بنیادین دچار شده است.

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است / لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

جای خالی آینده پژوهی در کاربردی‌سازی

همچنین حجت الاسلام رضا اسفندیاری(اسلامی)، استاد حوزه علمیه قم با اشاره به جای خالی آینده پژوهی در کاربردی‌سازی علوم اسلامی یادآور شد: اگر می خواهیم علوم اسلامی را کاربردی کنیم تا به مأموریتشان برسند، باید بیست سال قبل فکرش را می کردیم؛ الان هم برای 50 سال دیگر باید فکر کرد؛ البته باید توجه داشت که کاربردی شدن در هر علمی به حسب خودش است مثلا کاربردی سازی علم کلام، متفاوت از کاربردی سازی فقه است.

وی، مواجهه فقه با عمل انجام شده را، آسیبِ نبودِ نگاه آینده‌پژوهانه دانست و افزود: توجه به اولویت بندی مسائل در هر علم(مثلا در فقه، فقه الاولویات داریم بدین معنا که فقها و نظام اسلامی باید اولویت ها را کجا قرار دهند؟)، برای کاربردی شدن آن، بسیار مهم و از ثمراتش حل تزاحمات است؛ درون هر علم و نیز در ارتباط بین علوم ممکن است ناسازگاری هایی باشد که باید حل شود تا آن علوم کاربردی شود، مثلا تالیف بین قلوب و تبری، هر دو یک بحث فقهی هستند ولی برای چگونگی جمع میان این ها در جامعه تلفیقی ما هنوز نسخه ای وجود ندارد. نمونه تزاحم در ارتباط علوم با یکدیگر نیز این است که به اقتصاد می رسیم، اخلاق تضعیف می شود؛ اخلاقی می شویم، جلوی شکوفایی اقتصاد گرفته می شود؛ بنابراین اول آینده نگری مهم است، در مرحله بعد، حل تزاحمات درون علوم و تزاحمات ارتباط بین علوم. 

پرهیز از نگاه انجمادی به داشته های قدیم و لزوم تقسیم کار علمی برای موضوع شناسی

در ادامه این نشست علمی، دکتر رضا اکبری، استاد دانشگاه امام صادق(ع) به ذکر چند نکته پیرامون مباحث مطرح شده، پرداخت و گفت: با توجه به اینکه بحث ما درباره ابعاد و روش ها می باشد، اولا نیازمند یک چشم انداز کلی هستیم اما باید مراقب باشیم که انجام فعالیت ها باید به صورت جزئی باشد. از طرفی در اینگونه کارها، مدیریت هرمی جواب نمی دهد و نیازمند استعاره دیگری مثل «فعالیت سلولی» هستیم یعنی مثل سلول های بدن که هر یک کار خود را می کند و مغز فقط بر آن ها نظارت و مدیریت دارد، در هر کاربردی سازی ای باید این روند باشد. نکته بعدی نیز توجه توأمان به ارتباط با بدنه جامعه و کسانی است که در مسئولیت های کلان هستند زیرا غالبا تصویری که از کاربردی سازی ارائه می شود، تحمیل باورهاست که باید از ابزارهایی مثل الهیات روایی و ... استفاده شود تا تصویر درستی در ذهن مردم شکل گیرد.

وی با تاکید بر عدم نگاه انجمادی به داشته های قدیم و نیز لزوم تقسیم کار علمی برای موضوع شناسی، افزود: دوره مجتهدهایی که بتوانند در همه عرصه ها نظر دهند، گذشته است و حداقل برای موضوع شناسی نیاز داریم اساتید از رشته های مختلف با هم تقسیم کار کنند. همچنین لازم است با پرهیز از نگاه ظاهرگرایانه، برای عقل جا باز کنیم(فقه و اصول، تقدس روایات را ندارند؛ اقتضائات تاریخی اجازه می دهد نگاه دقیق تر و فهم بهتری به روایات داشته باشیم).  

این استاد دانشگاه، جلوگیری از سیطره علمی یک دانش به دانش های دیگر و توجه به سهم دیگران (مانند اینکه فکر کنیم، فکر می تواند همه کارهای علوم اسلامی را به دوش بکشد) را به عنوان نکته دیگر ذکر کرد و گفت: یادمان باشد دروس اسلامی، یکی از بازیگران عرصه اجتماع هستند و برای دیگران هم جا وجود دارد بنابراین اگر حقشان داده نشود، تعارض شکل می گیرد؛ پس بهتر است به سمت بیشترین تعامل برویم تا کاربردی سازی دقیق تر و منظم تر شود. البته تربیت نیروی انسانی نیز اهمیت دارد؛ لازم است حوزه های علمیه به جای اینکه صرفا روی دانش ها تمرکز کنند، روی افرادی که باید این ها را به دوش بکشند و در جامعه حضور داشته باشند هم سرمایه گذاری کنند.

دکتر اکبری با اشاره به اهمیت ظرفیت الهیات کاربردی (مانند توانمندسازی تقریبی امام جماعت در زمینه های مدیریت و مشاوره و اقتصاد و ..)، خاطرنشان کرد: یادمان باشد در دوره ای هستیم که افراد با دوکلیک می توانند الگوی زندگی ما را با جهان مقایسه کنند بنابراین اگر چشممان را به روی آنچه در جهان اتفاق می افتد و نظاماتی که ارائه می شود، ببندیم، ممکن است هرچه تلاش کنیم همچنان عقب باشیم و مقبولیت عمومی پیدا نکنیم. توجه به مطالعات تعمیقی، الگوهای رقیب، تغییر الگوی تدریس و شناخت نظریات ناظر به کنش در جامعه(اگر الگوهای کنش در جامعه را نشناسیم، نمی توانیم الگوی کاربردی سازی داشته باشیم) نیز از دیگر نکات لازم در راستای کاربردی سازی علوم می باشد.

لزوم تغییر در رویکرد نیازسنجی و مساله شناسی

حجت الاسلام سیدعلی عماد، استاد حوزه علمیه نیز، غرض از طرح بحث کاربردی سازی علوم اسلامی را پاسخ به مساله هایی دانست که بر لبه عمل شخص حقیقی و حقوقی وجود دارد و گفت: ما درصدد هستیم علوم اسلامی را به گونه ای سیر دهیم که گزاره های اثرگذار در مقام عمل برای افراد تولید کنند؛ با این نگاه، نخستین گام می شود تغییر در رویکرد نیازسنجی و مساله شناسی؛ مسائل کاربردی دو دسته اعم و اخص هستند؛ اخص یعنی در لبه عمل، تدبیرگری می کنند برخلاف مسائل اعم که کاربردی هستند اما نه در مقام کنش فرد بلکه مبانی این را شکل می دهند که مساله چگونه به همان تعبیر، تدبیرگری شود(فرآیندنگاری اقدام و عمل). 

وی با اشاره به اهمیت تفکیک جنس مساله کاربردی (اخص) از غیرکاربردی افزود: در گام بعد به جای اینکه از اندیشه، به نظریه و قواعد مبنا و تدبیر برسیم، اول به عینیت جامعه و لبه عمل و اقدام توجه کرده و مساله را از آنجا تعریف کنیم؛ پس از آن ببینیم برای حل این مساله در مقام قوانین پایه، به چه قوانینی، برای این قوانین به چه نظریاتی و برای نظریات، به چه نظام اندیشه ای نیازمند هستیم؟. نکته دیگر اینکه برای کاربردی سازی به نحوی که بعدا دچار مشکل نشویم، در متدولوژی کاربردی سازی و پاسخ کاربردی به مساله، می بایست عوامل و شاخص هایی را که به کارآمدی و اثربخشی منتهی می شود، در حد امکان در حل مساله مد نظر قرار دهیم؛ به عبارت دیگر باید از نقطه عزیمت مساله خارجی(آستانه عمل) آغاز کنیم، سپس سمت قوانین پایه، نظریه و اندیشه برویم و بعد بازگشت به آن ها و تدبیرگری و اجرای نظارت شده و سنجش اثربخشی.

شکاف عمیق بین قوه عاقله و عامله مردم را نابود می کند

حجت الاسلام سیداحسان رفیعی علوی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، دیگر سخنران این نشست تصریح کرد: از مسائل مهم در جامعه شناسی دانش که از بلایای کاربردی سازی علوم انسانی محسوب می شود، ایجاد شکاف عمیق بین قوه عاقله و عامله است؛ از نگاه جامعه شناسی، دل مشغولی قوه عامله، به خاطر سطح تعامل با مساله، همواره تدبیر عملیات واقعیت است در حالی که مشغولیت قوه عاقله، انتزاع و تحول می باشد بنابراین واگرایی نظری بین این ها وجود دارد و اگر در واقعیت، زعامت تدبیری برای نزدیک شدن این دو صورت نگیرد، دچار شکاف اجتماعی ای می شویم که در عمق آن مردم از بین می روند. 

از دیدگاه این استاد حوزه و دانشگاه، نکته ای که استاد حکمت نیا درباره رویکرد کاربردی اشاره کردند، مساله ای جدی است اما پاسخ استاد صادقی هم درباره اینکه ما با حجم بالایی از تقنین و مقرراتی مواجه هستیم که مبانی را در نظر نگرفته اند، ناقض نظر ایشان نیست(بدین معنا که بتوانیم از تولید مبانی و ایده هایمان در مبانی یا رویکرد مساله استفاده کنیم)؛ در حقیقت مشکل از آنجا شروع می شود که حل مسائل کاربردی مان هم نگاه درستی به مسائل کاربردی ندارد و در قوه عامله، تصرفات و اقدامات، بدون توجه به مبانی است در حالی که توجه به مبانی، ما را از رویکرد کاربردی خارج نمی کند.

وی با تاکید براینکه نیازمند رویکرد کاربردی سازی هستیم و این خلا وقتی حل می شود که واگرایی بین مساله در عامله و عاقله جبران شود، ابراز کرد: به عنوان یک راهکار میانه باید توجه کنیم که مسائلی که در حال حل آن هستیم، مساله واقعی نیستند (فارغ از رویکرد و روش و انتقادات و...)؛ اساسا در حوزه و دانشگاه، داده های مساله را در اختیار نداریم از این رو در حال حل مسائل ذهنی هستیم نه مسائل واقعی؛ ما اصلا داده های بزرگ (مثلا داده 20 سال اجرای یک قانون) تولید نمی کنیم و اگر هم تولید شود، حتی داده های بدوی و حداقلی هم در اختیار حوزه و دانشگاه قرار نمی گیرد به همین دلیل مسائلی که در پایان نامه ها حل می شود، انتزاعی و بیشتر برای گرفتن مدرک است؛ در حالی که ایده نسل پنجم اکادمی ها، حل مساله بر اساس به داده های بزرگ می باشد.

برای مشروعیت بخشی تدبیر باید فکری کرد

در ادامه، حجت الاسلام محمدرضا فلاح تفتی، عضو هیئت علمی ویکی شیعه یادآور شد: نکته این است که اکنون نظام مشروعیت بخشی به تقنین، همان نظام مشروعیت بخشی به تدبیرها بوده و این سوال مطرح است که آیا همان فرایند مشروعیت بخشی تقنین، برای مشروعیت بخشی تدبیر کافی است؟ چراکه تدبیر، نگاه خاصی می طلبد( ازشیوه حل تا مراجعه به کارشناسان مختلف و...). 

لزوم پرهیز از ارائه نسخه یکسان برای کاربردی سازی همه علوم

حجت الاسلام علیزاده، استاد حوزه علمیه نیز با اشاره به دسته بندی علم از لحاظ ماهیت به سه گروه نظری، نیمه کاربردی و کاربردی افزود: دانش های اسلامی نیز در همین دسته بندی قرار دارند؛ فلسفه، نظری  اخلاق، نیمه کاربردی و فقه، کاربردی(البته امروز فقه استدلالی جنبه های نظری جدی گرفته که ممکن است خروج از ماموریت تلقی شود و نیازمند بازنگری است)؛ بنابراین در کاربست و کاربردی سازی، هر یک از این سه دسته علوم، باید متناسب با ماهیت و ماموریت اولیه ای که برایش تعریف شده است، بازتعریف شود نه بر اساس یک نسخه واحد و کلی(یکسان انگاری).

به اعتقاد او چرخه حیات دانش شامل تولید، اشتراک گذاری و انتقال، مصرف، بازتعریف و بازتولید است که در این بین، حلقه مصرف دانش بااینکه جایگاه مهمی دارد و کاربردی سازی وابسته به آن است، معمولا مورد غفلت قرار می گیرد؛ در مصرف دانش نیز مهم، سطوح مصرف دانش است که شامل خود نهاد علم(مانند علوم عالی یا توسعه ای)، آحاد شهروندان و اعضای جامعه، مصرف اجتماعی خرد(خانواده ها و گروه ها)، مصرف اجتماعی میانه(زیرنظام ها و نهادهای اجتماعی مانند سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت)، مصرف اجتماعی کلان (توسط دولت یا نظام حکمرانی) و مصرف اجتماعی فراملی (توسط امت یا نهادهای بین المللی) می شود و در کاربردی سازی علوم اسلامی لازم است این سطوح بصورت تفصیلی مورد توجه قرار گیرد و مشخص شود که بناست آن علم در چه سطح و مقیاسی کاربردی شود؟ بدین منظور نیازمند سطح بعدی یعنی درگیرشدن دانش با لایه های مصرف هستیم، در غیر این صورت کاربردی سازی عقیم می ماند.

استاد حوزه علمیه، مصرف و تقاضا را منوط به احساس نیاز دانست و گفت: مصرف شدن به شتاب گرفتن کاربردی سازی کمک می کند؛ پس باید دستگاه رصد و کشف داشته باشیم که نیازهای این سطوح را کشف، فهرست و به نهاد علم مثل کلام و فلسفه و .. منتقل کند(مثلا تا در جامعه اسلامی، حکومت اسلامی شکل نگیرد اصلا احساس نیاز به مصرف فراورده های فقهی شکل نمی گیرد؛ آحاد مومنین اگر بخواهند به عنوان بهره بردار، فراورده های دانش را مصرف کنند، زیست بوم این بهره برداری، استقرار سبک زندگی اسلامی است. دانش در یک فضای طبیعی شکل می گیرد، رشد می کند بنابراین ما در دادوستد پایاپای با بومی که دانش را شکل داده است قرار داریم و به صورت دستوری و صرفا درون فعل و انفعالات نهاد علم نمی توانیم مهندسی کنیم). 

حجت الاسلام علیزاده یادآور شد: علوم اسلامی، دانش فرهنگی هستند و برخلاف علوم فناورانه نیازمند مشروعیت فرهنگی؛ این علوم چنانکه با نظام ارزشی، ناسازگاری بنیادین داشته باشند اصلا اجازه رشد پیدا نمی کنند چون جامعه آن ها را سانسور می کند و مصرف نمی شوند. همچنین علوم باید از نظر عقلانی برای جامعه مفید و کارامد تلقی شوند؛ اگر نخبگان سیاسی اقتصادی بیرون از نهاد علم، به این جمع بندی برسند که یک علم سودمند نیست، تقاضا برای آن علم، نزول می کند، کل چرخه دانش متوقف می شود یا نسخه های کاربردی آن محلی از اعراب نخواهد داشت و کاربردی سازی غیرعقلایی می نماید. 

بایدها و نبایدهای کاربردی سازی

آیت الله ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت توجه به بایدها و نبایدها در فرایند کاربردی سازی علم فقه تصریح کرد: اگر ندانیم برای کاربردی سازی، چه کارهایی نباید انجام شود، ممکن است حتی به عنوان راهکار از آن ها استفاده کنیم؛ گرچه اکنون این کارها انجام می شود و شرایط به گونه ای شده است که برای واضحات، باید چانه زنی یا تاکید کرد یا احیانا ناسزا شنید(مانند اینکه شریعت ما اخلاقی و عادل است یا فقیه باید از نصوص مبین اهداف عالیه شریعت در استنباط استفاده کند).

وی، تاکید بر اصالت و توهم اصالت به عنوان شرط کافی را اولین نباید مسیر کاربردی سازی علوم اسلامی برشمرد و افزود: در حال حاضر تاکید بر این است که آنچه از گذشتگان داریم، شرط کافی است و حتی برخی علما فکر می کنند دیگر کاری نداریم برای اصول انجام دهیم؛ این حساسیت بر تراث گذشتگان، جلوی کاربردی سازی و رشد علم را می گیرد.

این استاد حوزه علمیه قم، ترویج جریان فقه معاصر بدون توجه به اقتضائات آن، نگاه اتمیک به اسناد و ورود غیرفنی به عرصه های مجهول توسط کسانی که از فقه معاصر بحث می کنند را از دیگر نبایدهای کاربردی سازی معرفی و ابراز کرد: در مقابل، تاکید بر اصالت و انضباط فقهی به عنوان شرط لازم (و نه کافی)، ترویج جریان فقاهت معاصر(به معنای فقه معاصر با التزام و قبول لوازم آن) مطالعه همه عناصر به حق دخیل در استنباط، اصلاح رویکرد کاربردی سازی و توجه به فقه کشف و خلق(گاهی کشف نظام آنقدر ظریف و لطیف است که به خلق بیشتر می نماید تا کشف) جزو بایدهای مسیر است؛ در حالی که متاسفانه برخی که جزو تصمیم گیران هم هستند، معتقدند می توانیم 95درصد مسائل جامعه را با اصول عملیه حل کنیم!.

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است / لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

اهمیت تعیین رویکرد و احراز دانش تخصصی در کاربردی سازی

حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی نیز در شرح طرح خود گفت: مفهوم کاربردی سازی، تعیین کننده مباحث بعدی مترتب بر آن است؛ ممکن است اینطور به نظر بیاید که در یک طرف، علوم اسلامی داریم و یک طرف هم مسائل کف جامعه که باید این ها را به علوم اسلامی عرضه کنیم و جواب بخواهیم؛ در حالی که کاربردی سازی، به معنای تحقق بخشی به نظام معرفت دینی قلمداد می شود (یا همان تمدن نوین اسلامی که عینیت بخشی به مجموعه معارف اسلام در ظرف ساختارهای اجتماعی است) بنابراین  

رویکرد کاربردی سازی در فرایند آن اهمیت دارد. همچنین چنانکه در نشست گذشته مطرح شد، به خاطر تنوع مسائلی که با آن مواجه می شویم، روش کاربردی سازی، یک روش واحد و ساده نیست.

وی ادامه داد: برای اینکه به تنوع روش های لازم و ارتباط این ها با هم در فرآیند کاربردی سازی دست یابیم، باید به نظام یا فرایند موضوعاتی که در کاربردی سازی با آن مواجه هستیم، پی ببریم تا بر این اساس به نظام دانشی لازم و نظام روش یابی دست یابیم (توجه به نظام موضوعات و فرایندها منتهی به شناخت عرصه ها و روش ها می شود). اولین نیاز ما، فهم جامع و قاعده مند از معارف اسلامی است لذا منظومه معارف اسلامی در قالب دستیابی به فقه اکبر که اعم از اعتقاد، اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی می باشد، به دست می آید. عرصه های این نظام معارف، فرد، جامعه و حکومت است.

حجت الاسلام پیروزمند، دومین نیاز کاربردی سازی را احراز دانش تخصصی مورد نیاز برای تحقق فقه اکبر(از طریق تحول در علوم انسانی) دانست و گفت: برخلاف نظر استاد رشاد، در کاربردی سازی، حوزه تفقه، نباید اینقدر گسترده باشد؛ درست است که فقه باید گسترده و پویا اما بنا نیست بار همه دانش ها را به دوش کشد. سومین گام کاربردی سازی نیز طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (بیان معادله تکامل و پیشرفت) و نظامات آن اعم از نظامات تدبیر و حکمرانی(تنظیم ارتباطات حکمرانان با یکدیگر، با مردم و با سایر حاکمیت های فراملی) است و پس از آن باید گفت نسبت معارف اسلامی در تعیین این عوامل، اهداف و سازوکار چیست؟ 

این استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: نظام دانشی باید در خدمت نظام معارف باشد تا کاربردی سازی در سطح اخر خود را نشان دهد؛ این نظام مسائل به ما نشان می دهد که هر یک، دانش پشتیبان و روش استنباط و فهم مناسب خود را می خواهد؛ اگر روش فهم منابع، پایه گذاری نوین نشود، دستمان زیرسنگ روش های تجربه‌گرای علوم انسانی خواهد ماند و مانع کاربردسازی می شود چنانکه اکنون این اتفاق افتاده است. 

چرخه حکمرانی در کاربردی سازی علوم اسلامی

در ادامه، حجت الاسلام نجف لکزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم در توضیح چرخه حکمرانی در کاربردی سازی علوم اسلامی گفت: محل نزاع ما در اینجا، مسائل پیچیده هستند که حل آن ها از عهده یک علم و مجموعه یا وزارت به تنهایی بر نمی اید بلکه باید مجموعه کنشگران دور هم جمع شوند. 

وی با بیان اینکه تعیین نظام تراز در هر حوزه ای نیازمند فناوری است که در دنیا تولید شده ولی ما هنوز استفاده نمی کنیم یا نادرست به کار می گیریم(صرفا به معنای لغوی و سنتی)، افزود: نام این فناوری، حکمرانی است؛ حکمرانی سنتی، حکومت کردن بود که مسائل مربوط به حکومت را حل می کرد ولی در حکمرانی نوین، اینگونه است که برای حل مسائل پیچیده، باید مجموعه ذیربطان دور هم جمع شوند و همفکری کنند مثلا استفاده از مدل قرارگاه برای حل مسائل پیچیده، الگوی خوبی است که تجربه اش را داشتیم (در مقابله با داعش که سردارسلیمانی در واقع حکمرانی مقاومت انجام داد).

این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که وقتی هنوز در حوزه علوم اسلامی به این نقطه اجماع و همفکری نرسیده ایم، چطور می شود حل مساله کرد؟، ادامه داد: ما نیازمند دانش و کنش حکمرانی هم هستیم؛ در حکمرانی، اولین گام، کشف مساله و اجماع بر سر آن است. پس از آن، تعیین سیاست های حل مساله، تنظیم‌گری(ساختار یا قوانین جدید یا بازنگری آن ها نیاز است)، تسهیل‌گری(رفع موانع و توانمندکردن کنشگران مرتبط با حل مساله) و نظارت و بازخوردگیری مطرح می شود. اینکه رهبرمعظم انقلاب تاکنون 56 مساله ابلاغ کرده اند که حدود 36 تای آن باید عملیاتی شود ولی هنوز اصلا از سیاستگزاری وارد تنظیم گری نشده است، از ضعف ما در تسهیلگری و کنش حکمرانی حکایت دارد.

حجت الاسلام لکزایی یادآور شد: کاربردی سازی علوم اسلامی یعنی این علوم، توانمندی دارد که با دیگر کنشگران دور یک میز بنشیند، سر مساله به تفاهم برسد و سایت را به رهبری، تنظیم گری را به قوه مقننه و تسهیل را به قوه مجریه پیشنهاد دهد. حکمرانی هم می گوید دولت همه کاره نیست، دست از سرش بردارید، بنا نیست دولت همه کار کند؛ او هم یک کنشگر است؛ بروید سراغ سایر کنشگران.

 روشن نبودن قواعد نظری پایه؛ علت عدم موفقیت کاربردی سازی

در ادامه دکتر حکمت نیا در نقد ارائه حجت الاسلام لکزایی گفت: دلیل اینکه موفق نیستیم، روشن نبودن قواعد نظری پایه است مثل اینکه وقتی دولت می خواهد در زمینه بهداشت و سلامت کار کند، به لحاظ قواعد نظری معلوم نیست وظیفه اش تامین سلامت است یا دسترسی به امکانات سلامت یا طبقه بندی سلامت یا حل تعارضات حوزه سلامت؟. از سوی دیگر اینکه اشاره کردید مساله طرح کنیم، سوال این است که چه کسی باید مساله طرح کند؟ پیچیدگی در اینجاست که چه کسی طرح مساله می کند، چه کسی سراغ فقیه یا حقوقدان می آید یا پرونده حقوقی طراحی می کند؟ مثلا در کمیته بورس، شرکت مساله طرح کند یا سهامدار؟ هر یک طرح کند به نفع خود طرح می کند. 

وی افزود: در ارائه استاد پیروزمند نیز، خلاقیت طرح ایشان فقط این است که از پایین به بالا به کاربردی سازی پرداخته اند اما سوال این است که بر چه مبنایی باید حتما از مبانی شروع کنیم؟ چنانکه شروع از بالا هم مسلم نیست و سه بحث روش شناسی مهم دارد؛ برخی می گویند از اصول برخی دیگر می گویند از مساله و برخی نیز می گویند از مبانی باید شروع کرد بنابراین اتفاقا نظریه شما ناکارامدترین نظریه است.

ضرورت رسیدن به تعریف مشترک از علم و فناوری

حجت الاسلام عماد نیز یادآور شد: وقتی از کاربردی سازی علوم اسلامی صحبت می کنیم، باید ابتدا به اصطلاح مشترک از تعریف علم (نهاد علم یا علم اخص یعنی کشف چیستی، چگونگی و روابط میان اشیاء و پدیده ها) و فناوری و نوآوری (افراد خلاق از کنار هم قرارگیری مجموعه قوانین، روابط را می سازند) برسیم؛ باید دید جان علم کجاست و در فناوری که وارد می شود چه تولید می کند؟ فناوری در علوم انسانی، تولید دستنامه برای شخص حقیقی در ساحت های مختلف است، بعد این فناوری ها عمل می کند و با نوآوری کارامدی بیشتر پیدا می کند. بنابراین لازمه کار این است که به دستنامه های مختلف در حوزه های اجتماعی از کلان حکمرانی تا حکمرانی های خرد برسیم؛ هرچند ممکن است این دستنامه های تولیدی، تعارضاتی داشته باشند که باید با سیستم دیگری آن ها را دریابیم. مطابق نظر استاد حکمت نیا معتقدم باید مساله را از کف قصه و لبه عمل شخص ببینیم.

علم را اکوسیستم ببینیم

همچنین دکتر اکبری در ارائه دیدگاه خود تصریح کرد: در صحبت های استاد علیزاده و برخی دیگر از اساتید، استعاره (عرضه تقاضا برای علم) مطرح بود که این استعاره ها در جهت دهی به اذهان بسیار موثر است. استاد پیروزمند نیز الگوی هرمی ارائه دادند مبنی براینکه یک فیلسوف عاقل ناظر داریم که از بالا نظارت و محدودیت ها و نقایص را کشف می کند اما من با الگوی استاد لکزایی موافق هستم که علم را به منزله اکوسیستم می بیند؛ این هم یک استعاره است به معنای نوعی شبکه بودن، در هم تنیدگی و عدم تمایز؛ اگر این را قبول کنیم، برخی نکات استاد حکمت نیا قابل رفع است. همچنین اگر از منظر حکمرانی نگاه کنیم، نیازمند توجه به نظرات بهتر و انتخاب هستیم که آیا به دنبال حکمرانی شبکه ای هستیم یا حکمرانی چندسطحی و...؟.

هدف، تمدن سازی است یا کاربردی سازی؟

حجت الاسلام سیدعلی طالقانی، استاد حوزه علمیه مشهد نیز با اشاره به اینکه هنوز درباره مفهوم کاربردی سازی، اتفاق نظری وجود ندارد، گفت: تا اینجا دو مفهوم اصلی در ارائه ها وجود داشت؛ نخست اینکه منظور از کاربردی سازی، پرکردن شکاف میان علوم اسلامی و نیازهای فردی اجتماعی است و دوم اینکه آیا کاربردی سازی، چیزی از جنس تمدن سازی و اقامه دین و حکمرانی است؟ یا یافتن راهکارهایی برای حضور دیدگاه های علوم اسلامی و فرهنگ علمی اسلامی در جامعه در سطوح مختلف؟. لازم است در این زمینه هم که هدف، تمدن سازی است یا کاربردی سازی؟ خوب است بحث شود.  

مدل سازی؛ دال مرکزی کارامدسازی

در ادامه این نشست علمی، حجت الاسلام حمید واسطی، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه مشهد به ارائه پرداخت و گفت: مقصود از کاربردی سازی، ایجاد تغییر در جهت رشد است به این ترتیب که با رفع نیاز، درمقیاس های فردی، ذهنی، رفتاری، خانوادگی، اجتماعی، بین المللی و... رشد ایجاد کند. هدف ما این است که ببینیم چطور می شود برای کارامدسازی علوم اسلامی، زیست بوم شکل داد و استاد علیزاده نیز زیست بوم را کامل توضیح دادند. تفاوت کارامدی با کاربرد این است که در کارامدی، کاربرد باید طوری باشد که منفعت، بر هزینه بچربد و در محیط رقابت هم برتر باشد. از طرفی اگر اسلامیت نظام، یک مساله امنیت ملی است، کارامد سازی علوم اسلامی نیز یک مساله در مقیاس امنیت ملی محسوب می شود.

وی با اشاره به نمونه مولفه های زیست بوم در قالب مدل تصریح کرد: برای شکل گیری زیست بوم، باید به سمت مراکز مهارت محور، مدل ساز و محصول ساز (اعم از مراکز پژوهشی مدیریتی و ....) حرکت کرده و بتوانیم محصول تولید کنیم؛ برای چنین حرکتی نیازمند دانستن فرمول تغییر هستیم؛ فرمولی بر اساس الگوی علی عاملی به این ترتیب که: «تغییر در ....؟ از .... ؟ به...؟ با .....؟». این فرمول در شناخت مسائل و نیازها هم کاربرد دارد.

این استاد حوزه علمیه، مدل سازی و پردازشگر دانستن علوم را دال مرکزی مسیر کاربردی سازی دانست و افزود: این پردازش به معنای تبدیل علوم به پروتکل ها آن هم با رویکرد مهارت است؛ اگر بنااست علوم اسلامی با تمام مقیاس ها کارامد شود، باید دو مدل تحویل دهیم که تابع تبدیل دارند(ورودی-پردازش-خروجی) و اگر این پردازش برای تبدیل به گام های اجرایی صورت نگیرد، هیچ وقت کارامدی حاصل نمی شود.

حجت الاسلام واسطی در ادامه به پشتوانه های فلسفی این دیدگاه اشاره و تصریح کرد: یکی از الزامات مفهومی بحث، قدر و اندازه است که کاربردی سازی را شکل می دهد؛ برای ایجاد یک چیز در عالم کثرت، تشخص لازم است و تشخص هم نیازمند تحیّث و تمیّز است؛ در این بین دانش کاربردی سازی، کشف این حیثیات و ابعاد و پیاده سازی آن ها در میدان را برعهده دارد. (منطق هستی شناسی ها، تشخیص ابعاد برای موجودیت ها است یعنی منطق به کاربرد رساندن علوم).

وی همچنین ضمن تاکید بر لزوم مهاجرت از پارادایم تفسیری به پارادایم شبکه ای یادآور شد: در فضای جاری علوم انسانی در کشور، برای فرار از پارادایم اثبات گرایی و سیطره کمیت، خود اگاه و ناخوداگاه پارادایم تفسیری و مفهوم پردازی حاکم شده که از بزرگترین حفره ها و دره ها است؛ باید برگردیم به این سمت که چطور مفاهیم کلیدی را تبدیل به مفاهیم کمی کنیم و شاخص بدهیم تا قابل سنجش و تشخص و تمیز شود؛ البته این به معنای بازگشت به اثبات گرایی نیست.

وجوه اهمیت نظام سازی در مسیر کاربردی سازی

نوبت عصر چهارمین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی نیز با ملاحظه حجت الاسلام والمسلمین محمد قطبی، استاد حوزه علمیه اصفهان آغاز شد که در زمینه ارتباط نظام سازی با کاربردی سازی علوم اسلامی، پیدا کردن نقاط ضعف و خلاها، کشف ارتباطات علوم با یکدیگر و طراحی نظام (که می تواند اکتشافی یا تاسیسی باشد) و انسجام بخشی به مسائل هر علم را به عنوان وجوه اهمیت نظام سازی در مسیر کاربردی سازی نام برد.

چند پاسخ به اشکالات

در ادامه، حجت الاسلام پیروزمند نیز در نقد مباحث دکتر حکمت نیا تصریح کرد: درباره آنچه ایشان مطرح کردند، صرف نظر از اینکه حرکت از مبانی، حرکت اشتباهی هست یا خیر، باید گفت مشکل اصلا شروع از مبانی یا از مساله نیست، بلکه نظر بنده این بود که مرجع بودن و حفظ مرجعیت معارف اسلامی برای شکل دهی به زندگی فردی و اجتماعی به چه چیزی است؟ و این با پیش فرض دکتر حکمت نیا تعارضی ندارد. درواقع ارائه بنده، ارائه ای مساله محور بود با این ابر مساله که: «عینیت زندگی فردی اجتماعی، چطور تحقق می یابد و مسیر عینیت آن چگونه هموار می شود؟» بنابراین حرکت از  بالا به پایین هم در بحث حکمرانی قابل گفتگو است اما صحبت بنده اصلا معطوف به این نبود؛ بلکه این بود که یک سوال مشترک داریم که سعی کردیم مسیر آن را باز کنیم. استاد لکزایی نیز به درستی سازوکار اجرایی مساله را توضیح دادند که ذینفعان مساله باید دور یک میز بنشینند و زبان تفاهم پیدا کنند که هنوز چنین میزی نداریم؛ اما نکته اینجا است که این افراد دور میز، باید ذی نفعانی باشند که خودشان زبان تفاهم دارند. درباره ارائه استاد واسطی هم باید گفت، نوع نگاه ایشان به کاربردی سازی(اجرایی و عملیاتی) نسبت به تعریفی که بنده ارائه دادم، متفاوت است؛ نه به این معنا که تعریف ایشان، لازم نیست، بلکه به این معنا که اگر به مفهوم کاربردی سازی که بنده عرض کردم، توجه نشود، تعریف ایشان به تنهایی کافی نخواهد بود و ما را جایی نمی رساند.

تفاوت فناوری های جدید با فناوری های قدیم

حجت الاسلام عاملی نیز در پاسخ اشکال یکی از اساتید نسبت به صحبت خود درباره بومی سازی علوم گفت: بومی سازی ای که اشاره کردم، با این نگاه بود که اگر به جنبه مطلوب حکمرانی در نظام اسلامی و نیز نگاه مطلوبی که در جامعه وجود دارد، توجه کنیم، اسلامی شدن تامین می شود اما در عین حال این ما را از تلاش برای ارائه الگوهای اسلامی مستغنی نمی کند.

وی همچنین به تفاوت فناوری های جدید با قدیم اشاره و ابراز کرد: فناوری های قدیم که از انقلاب صنعتی شروع شد و به محتوای دیجیتال و کاربردی شدن الگوریتم در این محتوا رسید، شیئی و فیزیکی بود لذا ارابه صنعت را در مسیر تاریخی اش سرعت بخشید اما فناوری های نو، ماهیت رقومی، الگوریتم پذیری و انعطاف پذیری دارند و سرعتی بالا؛ بنابراین قدرت ایجاد استبداد دارند بدین معنا که اگر در الگوریتم آن ها عمل نکنیم، نمی توانیم خروجی بگیریم و اگر مراقب نباشیم در خطر انحصار قرار می گیری که از تبعات آن، انحصار ذهن و تشدید خشونت رفتاری است؛ با همه این ها فناوری های جدید این امکان را به ما می دهند که بایسته های الهی را به الگوریتم تبدیل کنیم تا به عنوان مثال با وجود رتبه ششم کشور در شبکه عصبی هوش مصنوعی، رتبه بالای 90 در کاربردی سازی هوش مصنوعی نداشته باشیم.

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است / لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

برای کاربردی سازی، در کدام چارچوب حرکت می کنیم؟

در ادامه، حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی درباره تاثیر فرآیند کاربردی سازی بر تنوع روش توضیح داد: غرب از آنجا که دنبال کشف حقیقت نبود، ارزش دانش را به کاربردی سازی و حل مساله می دانست لذا کاربردی سازی را با فناورانه بودن، تجاری سازی، سودمندسازی و توانمند سازی گره زد و در شاخص های نگرشی، گریزی از طبیعت گرایی در تحلیل هستی و دوگانگی ذهن و عین نداشت؛ در شاخص های روشی نیز، حصرگرایی های روشی و کمیت گرایی و تجربه گرایی را قائل شد. حال باید دید وقتی ما از کاربردی سازی صحبت می کنیم، به نوعی داریم در همین چارچوب حرکت می کنیم یا خیر؟.

وی افزود: پاسخ این است که خیر؛ ما در کاربردی سازی علوم اسلامی صرفا به دنبال طبیعت گرایی و مادی گرایی نیستیم و اثرات کارکردگرایی در ایجاد معنویت را هم در نظر می گیریم؛ اگر مدل کاربردی سازی ما در بستر زندگی مادی، در جایی کمبود یا تعارض داشت اما در شاخص های روحی روانی و معنوی موفق بود، قابل قبول است. بنابراین در مجموع قائل هستیم که روش ما در کاربردی سازی، باید ناظر به هر دو حیث (تمشیت مسائل مادی و روحی معنوی) باشد چرا که تبدیل آموزه ها به باور و عمل بخشی از رسالت علوم اسلامی است که این مهم بواسطه کاربردی سازی محقق می شود.

این استاد حوزه، پیدا کردن تاثیر کاربردی سازی در کشف معلومات، طراحی وضع مطلوب بر اساس معلومات کشف شده و بررسی فاصله مطلوب با واقعیت به منظور کشف نیازها(اینجا به روش های کشف نیاز داریم) را مراحل بعدی مسیر کاربردی سازی معرفی کرد و گفت: برای کاربردی سازی، باید احساس نیاز به وضع مطلوب را برای جامعه هدف و مخاطب ترسیم کنیم وگرنه دوگانگی موجود بین وضع مطلوب و احساس نیاز به تغییر، موجب می شود اصلا جامعه با ما همراهی نکند البته این بدین معنا نیست که فقه می خواهد همه مسائل را حل کند بلکه منظور این است که مجموعه شریعت برای حل مساله کفایت دارد و در عین حال به رویکردهای فقه حکومتی و نظام ساز و... هم نیاز دارد. به عبارت دیگر سخن این است که روش کاربردی سازی علوم اسلامی، ناظر به کدامیک از این مراحل است؟.

لزوم بومی سازی کاربردی سازی با ادبیات دینی

حجت الاسلام مهدی رضایی، استاد حوزه علمیه مشهد در ادامه نشست، ضمن یادآوری این نکته که کاربردی سازی در دو الگوی دانش اسلامی و سکولار، مشترک لفظی می باشد و بر این اساس، کاربردی سازی مانند دموکراسی، مبانی متفاوتی پیدا می کند، گفت: لازم است کاربردی سازی را با ادبیات دینی مان بومی سازی کنیم؛ (مثلا با تعبیر علم نافع). از طرفی توجه داشته باشیم که آیا همه دانش ها قابلیت کاربردی سازی دارند؟ و دیگر اینکه با توجه به اینکه کاربردی سازی در هر دانشی به حسب خودش است، منطق کاربردی سازی در هر دانش چگونه است؟ در این منطق، طراحی و کاربردی سازی در یک رابطه طولی قرار دارند یا همزمان به صورت دور معی هستند؟ پیشنهاد من این است که منطق کاربردی سازی در درختواره و هندسه دانش ها جانمایی شود. 

فناوری های کاربست معارف اسلامی/ امتداد استخراج اوامر الهی و تحقق آن در جامعه از اجتهاد می گذرد

 در ادامه، حجت الاسلام قطبی پیرامون فناوری های کاربست معارف اسلامی به ارائه پرداخت و گفت: در مفاتیح الحیات، آمده است که اجتهاد دو نوع است؛ در نوع اول آن، فرایند استنباط دستگاه فقاهتی است که مرسوم است و خروجی اش به دست آوردن حکم خدا اما اجتهاد نوع دوم، شامل روش های تحقق و عمل به اوامر الهی می شود. این نکته نشان می دهد که امتداد استخراج ما امرالله به و تحقق آن در جامعه نیز از مسیر اجتهاد می گذرد. 

وی با استناد به آیه 48 سوره مائده، منهاج را همان روش تحقق شریعت در جامعه برشمرد و افزود: بر این اساس عنوان ارائه بنده، «قواعد الامتثال و مناهج الاقامه» انتخاب شد از این رو می توان گفت هدف نشست حاضر، اقامه و روش هایی است که ما را به اقامه یا همان فناوری حل مساله و جامعه سازی می رساند. راه حل مساله، همیشه رو به آینده است و مساله، حاصل گذشته؛ ما به این علت که روش های پیشین، مساله ساز شده است، دنبال روش های جدید هستیم که آینده مانند گذشته نشود هرچند این به معنای حذف گذشته نیست بنابراین راه حل باید نواوری داشته باشد.

این استاد حوزه علمیه اصفهان در شرح روش های اجرا و اقامه(کاربردی سازی) گفت: از رایج ترین فناوری هایی که در ادوار تاریخی بوده و به بسط ارزش ها و مفاهیم بلند جامعه بشری کمک کرده است، تقنین می باشد که ارزش را به قانون تبدیل و از این طریق، اجرایی می کند. روش دوم، نهادسازی برای اجرا است مانند صندوق قرض الحسنه یا شورای نگهبان. روش سوم، خدمت سازی است مانند خدمت مشاوره (برای ارزش مشورت کردن در دین) از سوی متخصصان. عادت واره سازی به معنای تبدیل ارزش به عادت، روشی دیگر از اجرایی سازی و کاربردی سازی است که مردم پسند و تاب آور روی پای خود می باشد به حدی که حتی گاهی دین و مذهب مردم تغییر کرده اما عادت واره شان خیر(مانند سنت یلدا و نوروز). آیین سازی هم یک روش دیگر است مانند آیین اعتکاف یا شب های قدر.

حجت الاسلام قطبی، فناوری فرایندساز را دیگر روش کاربردی سازی علوم اسلامی عنوان و اظهار کرد: فناوری فرایندساز، سیستم های فرایندی هستند که یک بار ارزشی را منتقل می کنند مانند مدل ورزش های تیمی که ارزش هایی چون کار گروهی، احترام، تعاون و ... را منتقل می کند. ابزارسازی نیز یک روش کاربردی سازی است مانند ابزارهای مدیریت دانش و پروژه. همچنین محصول سازی، در قامت یک محصول، ارزشی را که مد نظر است، منتقل می کند مانند مهر و تسبیح که به فرهنگ ذکر گفتن، دلالت و تشویق می کند.

در عین اتقان روش های استدلالی، از روش های توصیفی غافل نشویم

حجت الاسلام امیرحسین ایمانی مقدم، استاد حوزه علمیه قم نیز در ملاحظه ای کوتاه گفت: روش هایی که اینجا ارائه می شود، روش های تحلیلی و استدلالی است که گرچه از اتقان خوبی برخوردار می باشد اما فراگیری مناسبی ندارد؛ در حالی که مطابق منطق قرآن کریم، توصیف روشی مهم هم در کاربردی سازی کلام و عقاید و هم فقه و اخلاق و رفتار می باشد (مانند پاسخ خداوند به حضرت ابراهیم که بااینکه سوال حضرت، کلامی است، خداوند به روش توصیفی اجرایی پاسخ می دهد). همچنین رکن مهم توفیق تمدن و علوم غربی در توسعه روش هایشان، استفاده از توصیف است. 

توجه به چالش های استفاده از فناوری های نرم در علوم انسانی

همچنین حجت الاسلام فلاح یادآور شد: ویژگی فناوری های نرماین است که عوامل انسانی و محیط اجتماعی، عامل اساسی در شکل گیری ارائه قالب ریزی و....آن ها می باشد که این هم مفید است و هم چالش ساز چراکه موجب مقاومت شدید در برابر استانداردسازی می شود بنابراین اگر در علوم انسانی سراغ فناوری های نرم برویم، باید این چالش ها را هم مدنظر قرار دهیم. 

انسان توانمند منتظر دستور اخلاقی نمی‌ماند/ ادبیات تبدیل به محصول در دانشگاه ها تدریس نمی‌شود

دکتر حکمت نیا نیز در ملاحظه خود تصریح کرد: وقتی از توانمندسازی علوم صحبت می کنیم، با انسان توانمند رو به رو هستیم که توانمندشدنش دست ما نیست و این انسان توانمند، موضوع حکم شرعی امروز در فقه است؛ چنین انسانی که می تواند بشناسد، بسازد و تغییر دهد و بر محیطش در زمینه های مختلف اثر بگذارد، طبعا منتظر دستور اخلاقی نمی ماند. نکته بعدی این است که انسان در چه چیز و از چه لحاظ توانمند شود؟ در این توانمندسازی، مباحث مربوط به اخلاق و علوم انسانی در کجا قرار می گیرد؟ (مانند اینکه چرا انسان ها در محیط مجازی، غیراخلاقی و به دور از آداب صحبت یا تعامل می کنند) پرسش دیگر این است که چه شده است که توانمندی را می فهمیم اما نمی توانیم آن را در محصول جاری کنیم؟ چرا در تولید عالم، جلو ولی در تولید محصول، عقب هستیم؟ یک دلیلش این است که اصلا ادبیات تبدیل به محصول در دانشگاه ها تدریس نمی شود و بر تولید فناوری با همان قالب تولید علم اصرار داریم. در پاسخ استاد اسلامی هم باید عرض کنم که ما بر اساس دین، آینده شناسی یا آینده پژوهشی نمی کنیم بلکه کسانی که قدرت فناوری دارند، آینده را می سازند؛ به عبارت دیگر قدرت ساخت آینده دست کسی است که فناوری دارد.

لزوم توجه به عناصر کلیدی علم نافع در تعریف رهبرانقلاب/ حل مساله ناظر بر نیاز نیست

در ادامه حجت الاسلام علی نهاوندی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به تعریف رهبر معظم انقلاب از علم نافع، گفت: ایشان فرمودند علم نافع علمی است که در چرخه و غایت آن، پنج عنصر کلیدی تولید ثروت، قدرت، امنیت، معنویت و رفاه اجتماعی وجود داشته باشد؛ بنابراین بهره مندی از این ادبیات در کاربردی سازی خیلی موثر است.

وی افزود: از ابتدای نشست درباره چگونگی تبدیل معرفت به عینیت بحث کردیم؛ اینکه اگر تقنین، خوب تنقیح شود، ظرفیت کاربردی سازی در ساحت اجتماعی را دارد؛ گرچه نباید همه موارد دینی را به قانونگذاری فروکاست.

اما دو سوال که برایم ایجاد این است که اولا چطور می شود فقه و شریعت را سر میز قانون ببریم؟ دوم اینکه چطور مسائل میدانی قانون را برای یک دیدگاه صائب به حوزه علمیه و اساتید ارائه دهیم؟.

 حجت الاسلام نهاوندی معتقد است اساسا حل مساله، ناظر بر نیاز نمی باشد و اینکه مسائل را صرفا حول محور نیازها تعریف کنیم، درست نیست. از طرفی خود شریعت این ظرفیت را دارد که نظام های ما را شکل دهد یعنی در فقه، هم روش حل مساله آمده است و هم کارکردهای حل مساله .و.... از دیگر نکات برجسته در فرایند تفقه برای روش های حل مساله، موقعیت شناسی محیطی و اجتماعی است زیرا ما در این دوره با انسان رسانه مواجه هستیم که نیازها و جهت گیری های متفاوت دارد.

اجتهاد و موضوع شناسی؛ آغاز راه کاربردی سازی

در بخش دیگری از این نشست علمی، حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به سطوح کاربردی سازی گفت: شرط لازم برای کاربردی سازی، اجتهاد است؛ اینکه بدانیم چه می خواهیم؟ شرط دیگر، موضوع شناسی است (موضوعات یا عرفی هستند یا تخصصی یا مستنبط) اما بسته به مشکلات درونی علوم و شرایط اجتماعی که وجود دارد، کاربردی سازی فقط با این ها محقق نمی شود(مشکل در عمل است نه شناخت) و این تازه آغاز راه است.

همینجا هم اصالت، شرط کافی تلقی می شود

در ادامه پس از طرح سوال چند تن از طلاب و اساتید مستمع، آیت الله علیدوست با گلایه از اینکه بخش قابل توجهی از گفتمان اساتید حاضر در نشست، به گونه ای است که اصالت را شرط کافی می دانند، افزود: این تاکید دست کم در بعد عمل وجود دارد. فقاهت معاصر با فقاهت قدیم، تفاوت جوهری ندارد بنابراین حتی اگر همان فقاهت قدیم هم در عصر حاضر صورت می گرفت، خود را با اقتضائات روز منطبق می کرد.  

وی در ملاحظه ای نسبت به مباحث استاد اسلامی نیز خاطرنشان کرد: این درست است که بررسی همه عناصر دخیل در استنباط در فقه سنتی پذیرفته و توصیه شده است و ممیز فقه معاصر، در جهت کبروی نیست بلکه در جهت صغروی و مصداق عناصر دخیل در بحث است اما با این وجود (صغروی بودن نزاع) آیا به این صغراها توجه شده است؟ .

مسیر کاربردی سازی، قابل استانداردسازی نیست

حجت الاسلام قطبی نیز در پاسخ این پرسش که آیا غرب هم در کابردی سازی مانند ما طی مسیر کرده است، گفت: غرب به فلسفه، امتداد اجتماعی داده و راهی طولانی را طی کرده است ولی در آن متوقف نشده و سرعت گرفت (در حالی که فقه ما هنوز تازه وارد فقه مضاف شده است)؛ بنابراین راه را ولو طولانی باید رفت اما متوقف نشد. در مجموع شیوه و مسیر کاربردی سازی، قابل استانداردسازی نیست اما چارچوب کلی آن را می شود با استفاده از تجارب دیگران تعیین کرد.

میدان نظام سازی کشور از مباحثی که در حوزه تقریر می شود، فاصله گرفته است

حجت الاسلام نهاوندی نیز در پاسخ به یکی از پرسش ها خاطرنشان کرد: نظام دینی بر پایه اجرای احکام الهی شکل می گیرد چنانکه امام خمینی همان ابتدای انقلاب اسلامی فرمود اگر منِ طلبه احکام دین را اجرا نکنم همین مردم مرا کنار می زنند. آن زمان واقعا در نظام سیاسی که مبتنی بر تئوری ولایت فقیه (به عنوان نمونه ای از کاربرد نظام سیاسی در سطح اجرایی بود) شکل گرفته بود، حوزه های علمیه مرجعیت داشتند اما بعد از انقلاب بااینکه انتظار می رفت منبع اصلی نظام سیاسی و چرخ دنده حوزه با فضاهای اجرایی متصل شود، این اتفاق نیفتاد و اکنون شاهد هستیم میدان نظام سازی کشور از مباحثی که در حوزه تقریر می شود، فاصله گرفته است؛ مردم در حال حاضر نه اسلامیت و نه نظام سیاسی را از حوزه علمیه نمی گیرند. بر این اساس پیشنهاد موقت من برای کاربردی سازی، ایجاد مبدل ها و ترمینال های تبدیل و توزیع است؛ یعنی دپارتمان ها و حلقه های ستادی و قرارگاهی شکل گیرد که مسائل و مطالعات تطبیقی زیربنایی را به تدقیق و تحلیل بگذارد. 

همچنین حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی در پاسخ این سوال که چرا بااینکه اینقدر پیرامون کاربردی سازی صحبت می کنیم، هنوز علوم اسلامی کاربردی نشده اند؟ گفت: موضوع این نشست، روش کاربردی سازی علوم اسلامی است نه کاربردی سازی و دقیقا به همین دلیل که هنوز روش کار را نیافته ایم، علوم اسلامی کاربردی نشده است.

ضرورت وجود پایگاه استناد در حوزه علمیه

در ادامه حجت الاسلام لکزایی ضمن گلایه از فقدان یک پایگاه استنادی در حوزه علمیه تاکید کرد: لازم است یک جا باشد تا مرتب آمار کتب، نوآوری ها و... را به ما بدهد آن هم نه فقط برای ایران بله در حد حوزه علمیه جهان اسلام. 

از سرمایه گذاری روی مدلسازی غفلت نکنیم

حجت الاسلام واسطی نیز در پاسخ نقدهای مطرح شده به ارائه خود گفت: پاسخ کاربردی سازی علوم اسلامی، دانش مدل سازی است؛ از این رو خواهش می کنم در کنار انجام کارهای بنیادین، سرمایه گذاری روی مدلسازی را هم فعال کنیم که ضرری ندارد.

کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند رشته علمی، دانش و فناوری است / لزوم ساخت الگوی اجرایی متناسب با شرایط زمان

جمع بندی

در پایان نشست روش کاربردی سازی در علوم اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین پیروزمند به جمع بندی مباحث مطرح شده پرداخت و گفت: کاربردی سازی به معنای حل مساله، رویکرد کاربردی به فرایند از مبنا تا حل مساله، تبدیل آموزه های اسلامی به محصول، تبدیل معارف اسلامی به سبک زندگی یا تمدن اسلامی و تبدیل آموزه ها به کارکردهای مادی و معنوی به عنوان تعاریف کاربردی سازی مطرح شد که با هم قرابت و تفاوت هایی دارند.

در زمینه فرایند کاربردی سازی نیز که بخش زیادی از مباحث به آن اختصاص داشت، نظرات متعددی طرح شد؛ از جمله اینکه استاد رشاد معتقد بودند در فرایند کاربردی سازی باید نسبت به وظیفه فقه، نوعی بازبینی صورت گیرد و نظام ها و خرده نظام ها مبتنی بر ارتباط‌گیری و درهم آمیختگی پنج کلان نظام بینش، دانش، معنویت و اخلاق و شریعت با چهار حوزه ارتباطی انسان با خدا، با نفس، با مردم و با دنیا، طراحی شود. آیت الله علیدوست نیز توهم اصالت به عنوان شرط کافی و ترویج جریان فقه معاصر بدون توجه به اقتضائات آن را بعنوان نبایدها و تاکید بر اصالت و انضباط فقهی به عنوان شرط لازم، ترویج جریان فقاهت معاصر، مطالعه همه عناصر به حق دخیل در استنباط، اصلاح رویکرد کاربردی سازی و توجه به فقه کشف و خلق را جزو بایدهای مسیر دانستند.

وی ادامه داد: دکتر حکمت نیا در مجموع معتقد بودند کاربردی سازی از مساله شروع شود(تعیین مساله و قوانین پایه، ارائه نظریه، طرح اندیشه). استاد لکزایی، فرایند کاربردی سازی را در قالب حکمرانی (شامل مراحل اجماع بر مساله، تولید دانش سیاستگزاری، تنظیم گری، تسهیل گری و نظارت) تبیین کردند و پیشنهاد اجرایی شان پیش بینی سازوکاری برای طی مراحل حکمرانی بود. استاد مقیمی حاجی تاکید کردند که کاربردی سازی به معنای سودمندسازی اشتباه و رهزن است و ایجاد باور در روح و روان افراد هم از مصادیق کاربردی سازی می باشد نه خارج از آن. همچنین فرایند کاربردی سازی را شامل تولید علم، ایجاد احساس نیاز و طراحی مدل معرفی کردند. استاد پارسانیا معتقد بودند کاربردی سازی علوم اسلامی نیازمند دو مولفه فهم درست و ایجاد قدرت برای تحقق آن فهم است که مولفه نخست در پرتو موضوع شناسی و حکم شناسی و مولفه دوم با رفع موانع و توانمندسازی محقق می شود. از دیدگاه بنده نیز کاربردی سازی منوط به فهم جامع فقه اکبر، تولید علوم انسانی، طراحی الگوی پیشرفت، مهندسی نظامات اجتماعی، شکل دهی نظام تدابیر، دولت اسلامی، سبک زندگی و ... است.

به گفته حجت الاسلام پیروزمند، استاد واسطی در فرایند تبدیل آموزه به محصول، بر مدل سازی به عنوان دال مرکزی تاکید و پیشنهاد کردند زیست بوم کارامدسازی علوم اسلامی شکل گیرد مانند مثلا ایجاد مراکز مهارت محور و مدلساز و مفهوم ساز. در محور فناوری تبدیل معارف اسلامی به کاربست ها نیز استاد عاملی، فناوری های نوین را با دو ویژگی کمی شدن و سرعت معرفی کردند که باعث می شود این فناوری ها به سمت عدم قطعیت بروند و این روند طبعا علوم اسلامی را هم تحت تاثیر قرار می دهد. حجت الاسلام والمسلمین قطبی نیز انواع فناوری در اجرایی سازی و اقامه ارزش ها را تبیین کردند. 

لزوم تفکیک فرآیندهای علمی از فرآیندهای اجرایی/ خلأ یک رشته علمی و دانش و فناوری در زمینه کاربردی سازی/  کاربردی سازی بدون اخلاق، باخت بزرگ است

این پژوهشگر حوزوی خاطرنشان کرد: در مجموع پیرامون بخش نخست بحث ها باید گفت در عین حال که تعاریف و نظرات اساتید در تضاد با یکدیگر نبود، لازم است نوعی هم‌ذهنی اتفاق بیفتد تا وفاق شفاف تری نسبت به مفهوم کاربردی سازی ایجاد شود. درباره بخش دوم نیز بحث در زمینه روش، ضعیف بود و لازم است بین پیشنهادهای رسیده با واسطه دبیرخانه نشست، تعامل برقرار شود. از طرفی در کاربردی سازی یک فرایندهای علمی داریم(نه به معنای پاسخ های دانشی) و یک فرایندهای اجرایی‌سازی که هردو لازم است ولی باید از هم تفکیک شوند. همچنین در بحث ها خلأ یک رشته علمی به منظور پرورش نیروی انسانی و نیز دانش و فناوری مشهود بود؛ ما در کنار تربیت دانشی و مهارتی نیازمند تربیت اخلاقی به عنوان عالی ترین نیاز جامعه اسلامی هستیم؛ غایت برپایی نظام اسلامی، انسان سازی است و انسان سازی با اخلاق شکل می گیرد؛ اگر کاربردی سازی را چه در بخش روشی و چه فناوری، معطوف به اخلاق نکنیم باخت بزرگی داده ایم. در بخش سوم نیز مشخص شد کاربردی سازی علوم، نیازمند الگو و برنامه، تشکیل گروه ها و نقش آفرینی نسل جوان و اجتهاد در حوزه تحقق و اجرا می باشد(در حوزه قضا مقصود از مجتهد، مجتهد فقهی به معنای سنتی است در حالی که او نه توان قضاوت دارد و نه توان تشخیص جرم دهد. بنابراین چرا اجتهاد قضایی را در این عرصه به رسمیت نشناسیم؟ حوزه های علمیه باید حتما به این هم بپردازند). 

یادآور می شود «روش های کاربردی سازی»، «تدوین مسائل کاربردی» و «به‌کارگیری هوش مصنوعی در علوم اسلامی» عناوین مورد بحث در پیش نشست های این اجلاسیه(با عنوان یکشنبه های روش) بوده و موضوعاتی چون «شبکه نیازهای مرتبط با علوم اسلامی»، «سطوح و گونه های پاسخگویی علوم اسلامی به نیازهای معاصر»، «مدل سازی برای روش های شناسایی و حل مساله»، «جایگاه نیازهای کاربردی در درختواره علوم اسلامی» و «چیستی روش و قلمرو روش شناسی در علوم اسلامی» نیز، در سه اجلاسیه گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

این گزارش حاکیست سلسله هم اندیشی های توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، با هدف ارتقای هم افزایی میان دانشوران علوم و مطالعات اسلامی در مسیر تقویت و ترویج گفتمان توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی برای پاسخ به نیازها و الزامات و چالش های آن و پیش بینی وضعیت، روندها و تحولات آینده علمی و اجتماعی اثرگذار بر توانمندی و توسعه علوم و مطالعات اسلامی، به همت علمی ـ اجرایی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با پیشگامی مرکز تخصصی آخوند خراسانی و مشارکت حوزه علمیه خراسان(معاونت علمی)، مرکز مدیریت حوزه های علمیه(معاونت پژوهش) و مرکز خدمات حوزه های علمیه(با پیشگامی مرکز خدمات خراسان) طرحریزی و اجرا می شود.

ارسال نظرات