۲۵ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۰
کد خبر: ۷۷۸۷۱۹
سید احمد خمینی دو سال پس از پیروزی انقلاب:

نه زندان رفته‌ایم، نه شکنجه شده‌ایم فقط و فقط منسوب امامیم

نه زندان رفته‌ایم، نه شکنجه شده‌ایم فقط و فقط منسوب امامیم
من صریحا می‌گویم که موضع‌گیری‌ اخیر برادرزاده‌ام حسین آقا را قبول ندارم و با حرف‌های ایشان مخالفم... من با موضع‌گیری‌های عموی عزیزم حضرت آیت‌الله پسندیده مخالفم، در عین حالی که شدیدا به ایشان احترام می‌گذارم.
در اواخر فروردین ۱۳۶۰ حدود هفت ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حاج سید احمد آقا خمینی فرزند امام طی یک مصاحبه مطبوعاتی دیدگاه‌های خود را درباره مسائل روز بیان کرد. این مصاحبه در شرایطی انجام می‌شد که کشور علاوه بر جنگ با مشکلاتی چون اختلافات گروه‌های سیاسی داخلی دست و پنجه نرم می‌کرد. حمله تندروها به سخنرانی برخی از رجال انقلابی مثل آیت‌الله لاهوتی، حمایت سید حسین خمینی (فرزند حاج آقا مصطفی) از بنی‌صدر در بین اختلافات او با رجایی، انتقادات صریح آیت‌الله پسندیده برادر امام از حزب جمهوری اسلامی و... بروزاتی از همین اختلافات بود. مشروح این گزارش را که روز ۲۴ فروردین ۱۳۶۰ در صفحه ۱۱ روزنامه اطلاعات منتشر شد در ادامه می‌خوانید:
 
حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی قبل از طرح سوال خبرنگاران گفت: ابتدا لازم می‌دانم یکی دو مسئله را تذکر دهم: اول این‌که ما منسوبین حضرت امام باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه می‌شود و یا به ما احترام می‌شود، و الا خود ما که چیزی نیستیم و ویژگی‌هایی نداریم. نه زندان رفته‌ایم و نه شکنجه شده‌ایم و نه در فلسفه غرب و شرق اهل نظریم و نه در فقه و اصول مجتهد. نه ادیبیم و نه منطقی، فقط و فقط منسوب امامیم. پس باید دقیقا توجه کنیم که اگرامام نبودند، هرگز کسی ما را بدان صورت نمی‌شناخت تا با ما مصاحبه کند. پس من من نکنیم که هیچیم. من چون فرزند امام هستم می‌آیند و با من مصاحبه می‌کنند، چاپ می‌کنند و آن را تیتر می‌کنند و الا از قبیل من زیادند و از من بهتر بسیار. و در حوزه‌های علمیه سراسر ایران از قبیل ما فراوان که کسی با آنان مصاحبه‌ای نمی‌کند. لذا باید توجه کنیم که از این انتساب سوءاستفاده نکنیم که خلاف شرع مبین است.
مسئله دیگر این‌که اگر هم بگوییم که من کاری با امام ندارم و من خودم هستم و حرف‌های من حرف‌های من است و به امام مربوط نمی‌شود (کما این‌که از روی عدم آگاهی قبلا گفته شده بود) این خدعه و فریب است، زیرا تنها با عنوان فرزند امام و غیره است که می‌توانند لی‌لی به لالامان گذارند و الا کسی هستی تا کسی تو را بشناسد؟ چه رسد به این‌که با تو صحبت کند و تیتر کند و هرکس استفاده خودش را بکند. خودت را بکشی فرزند امامی و با این ژست که: نخیر با امام کاری ندارم و فقط حرف‌های خود را می‌زنم، کار تمام نمی‌شود، پس باید مصاحبه نکنی و یا اگر مصاحبه می‌کنی، صددرصد باید امام راضی باشد، و الا سوءاستفاده‌چی هستی، چون چیزی نیستی. تو را به خدا به خودمان رجوع کنیم؛ آیا غیر از این است؟ پس سعی کنیم خلاف نکنیم، چون می‌دانیم از قبیل ما هزاران هزار هستند. پس چرا سراغ آنان نمی‌روند؟
مسئله دیگری که باید به خواهران و برادران خبرنگارم بگویم این است که شما ملاک در مصاحبه را چه می‌دانید؟ آیا صلاح است معیارهای غیراسلامی را ملاک قرار دهید و تنها و تنها نسبت به امام را معیار مصاحبه قرار دهید. اگر چنین است نکنید که هم ما از این کار گمراه می‌شویم و هم تاریخ درباره شما خوب قضاوت نمی‌کند.
 
نظرتان درباره «خط سوم» چیست؟
بگذارید کمی به عقب برگردیم. شبی گفتند آقای علی تهرانی در جایی بود. رفتم تا به ایشان بگویم این‌گونه موضع‌گیری‌ها را چگونه توجیه می‌کنید؟ آن‌جا که رفتم جمعیتی را دیدم، به محض این‌که نشستم، یک سری سوال مطرح شد. من از اول عقیده‌ام این بوده است که عده‌ای هستند مکتبی و معتقد که روی چشم‌مان، عده‌ای هم هستند که مکتب را عنوان کرده‌اند و از آن نان می‌خورند. عده‌ای هم هستند اهل قلم و بیان و به اصطلاح روشنفکر، که هیچ‌گونه شناختی از جامعه ندارند و فقط مواظب‌اند عقب نیفتند که خطرشان کمتر از دسته دوم نیست. من گفتم و می‌گویم باید به اسلام راستین توجه کرد و این دو خط که باطل است را کنار گذاشت و خط سوم راستین است و تنها راه نجات است را دنبال کنیم. من بیش از این هیچ نگفتم. خط سومی که امام راهبر آن است. بعد شنیدم این نوار را پخش کرده‌اند و گفته شده که من جلساتی چه قبل از زمان صحبتم و چه بعد با اشخاصی داشته‌ام، این را تکذیب می‌کنم. من با هیچ‌کس جلسه‌ای نداشته و ندارم، البته در آن جلسه صحبت‌هایی شد که اگر فرزند امام نبودم، جواب می‌دادم ولی سکوت را نفع دانستم.
 
راجع به چماق‌داری نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی نوشتید و چرا وقتی شبیه این مسئله برای دیگران اتفاق افتاد، مطلبی ننوشتید؟
برای هرکس نامه را می‌نوشتم، این سوال برای عده‌ای مطرح می‌شد و من در همان نامه هم نوشتم که موضوع شخص برادرم حضرت آقای لاهوتی نیست، بلکه موضوع زیر پا گذاشتن ارزش است. به همین جهت بود که با این‌که با موضع‌گیری‌های آقای لاهوتی موافق نبودم چماق‌داری را شدیدا محکوم نموده و می‌نمایم. این‌ها موضوعاتی است کاملا از هم جدا. این‌که ایشان شکنجه شده‌اند و به این انقلاب خدمت کرده‌اند و معلول انقلاب‌اند یک مسئله‌ای است و این‌که موضع‌گیری‌های ایشان صحیح نیست، مسئله‌ دیگری است و این‌که پاره‌ای به خاطر این‌که از شخصی خوش‌شان نمی‌آید یا مطالب سخنرانی شخصی با فکر و عقیده‌شان نمی‌خواند و می‌خواهند با چماقی روی آن را بگیرند، مسئله دیگری است که همه افراد مسئول و غیرمسئول مملکت آن را محکوم کرده و می‌کنند.
علی‌الفرض که مطالب شخصی با اساس جمهوری اسلامی هم مخالف باشد، مقامات مسئول باید جلوی آن را بگیرند. خلاصه با چماق هیچ‌ کاری حل نمی‌شود، جز این‌که آبروی جمهوری اسلامی ریخته می‌شود و مردم ما شدیدا با آن مخالف‌اند و باید شدیدا با آن مبارزه کرد.
 
 
مشورت منسوبین امام با یکدیگر
 
شما در ابتدا راجع به منسوبین امام مسائلی را مطرح نمودید، آیا منسوبین امام تا چه اندازه در کارهای‌شان با یکدیگر مشورت می‌کنند؟
اصولا کاری نمی‌کند تا با یکدیگر مشورت کنند. گاهی مصاحبه‌ای است همین و بس. و من صریحا می‌گویم که موضع‌گیری‌ اخیر برادرزاده‌ام حسین آقا را قبول ندارم و با حرف‌های ایشان مخالفم. صحبت‌های ایشان به خود ایشان مربوط نمی‌شود ولی این نباید موجب شود تا ما بدون هیچ دلیلی بگوییم ایشان به فلان گروه و دسته وابسته است. نه ایشان به هیچ گروهی وابسته نیست. ایشان یا عصبانی شده است و این مسائل تند را بیان داشته است، و یا فکر کرده و به این نتیجه رسیده است. خلاصه باید مواظب بود تا کسی مطلبی گفت که مطابق میل ما نبود، او را منحرف و یا وابسته قلمداد نکنیم که این خطرناک است. مثلا من با موضع‌گیری‌های عموی عزیزم حضرت آیت‌الله پسندیده مخالفم، در عین حالی که شدیدا به ایشان احترام می‌گذارم.
ما نباید زحمات بسیار ایشان را فراموش کنیم. من با این‌که به ایشان شدیدا علاقمندم با موضع‌گیری‌های‌شان مخالفم. این دو مسئله است کاملا قابل تفکیک که نباید با هم مخلوط گردد. ایشان واقعا مقاوم هستند و مورد احترام حضرت امام و نباید خدای ناکرده به ایشان توهین شود.
 
نظر خودتان را درباره جنگ بگویید و معتقدید چگونه جنگ باید خاتمه یابد؟
همان‌طور که بارها شورای عالی دفاع اعلام کرده است، باید شرایط ایران مو به مود اجرا گردد. من هم با آن‌چه شورای دفاع عنوان کرده است موافقم. امیدوارم پیروز شویم که البته اگر عراق شرایط ایران را نپذیرد، پیروزی از آن ماست. در زمینه جنگ آن‌چه مهم است هماهنگی تمام نیروهای مسلح است. همان‌طور که امام فرمودند، نیروهای مسلح ما از طبقه محروم می‌باشند. آنان که وضع‌شان خوب بوده است که نمی‌گذاشتند فرزندشان نظامی شود. ارتش نجیب و شجاع ما با سپاه غیور دلاورانه در مقابل دشمن ایستادند. تمام نیروها از بسیج و ژاندارمری، نیروهای عشایری و مردم همه در این جنگ ثابت کردند که به میهن اسلامی خود شدیدا علاقمند می‌باشند.
آقای خامنه‌ای که از جبهه می‌آیند داستان‌هایی از تقوا و بردباری ارتشیان دارند و همچنین سپاهیان انقلاب که نهادی است انقلابی با چهره‌های پرفروغ از ایمان و عشق به شهادت. من دست یکایک آنان را می‌بوسم. اینان از پاک‌ترین چهره‌های این مرز و بوم هستند که تمام مشقات را از جان و دل پذیرا هستند. پیروزی از آن دلاوران ماست که حق همیشه پیروز است. باید سعی کرد تا ارتش و سپاه هرچه بیشتر با هم متحد شوند و گزارش‌هایی که به عرض حضرت اما می‌رسد، دال بر اتحاد این دو نیروست.
 
 
سید احمد خمینی: با چماق هیچ کاری حل نمی‌شود جز این‌که آبروی جمهوری اسلامی می‌رود/ نه زندان رفته‌ایم، نه شکنجه شده‌ایم فقط و فقط منسوب امامیم...
ارسال نظرات