«نورانی کردن دلها» چگونه محقق میشود؟

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، در منظومه معرفتی اسلام قلب انسان جایگاه صرفی برای احساسات و عواطف نیست بلکه جایگاه اصلی ادراک حقیقت، تبلور توحید و بستر رویش ایمان و معرفت است. قرآن کریم از «قلب» نه بهعنوان یک اندام فیزیولوژیک بلکه بهمثابه آینهای برای تجلی انوار الهی یاد میکند؛ جایی که حقایق هستی در آن انعکاس مییابد و با صفا و جلاء، به مرکز هدایت تبدیل میگردد. آیه شریفه «إِنَّها لا تَعْمَى الأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُورِ» به روشنی نشان میدهد که نابینایی حقیقی نه در چشم بلکه در دلهایی است که از نور حق محروم شدهاند.
در این میان یکی از رسالتهای محوری پیامبران الهی و در ادامه اولیای خدا و عالمان ربانی، احیای همین دلهای مرده و تیره است. دلهایی که در غبار غفلت، جهل، گناه و دلبستگیهای فانی گرفتار آمدهاند و نیازمند نَفَسی قدسی هستند که آنها را از تاریکی به نور سوق دهد. این احیاء نه با موعظه سطحی و سخنسرایی رسمی بلکه با پیوند عمیق معرفتی، تربیتی و نوری حاصل میشود.
پرسش بنیادین در این زمینه آن است که نورانیسازی دل چگونه و از چه طریقی ممکن میشود؟ و روحانیت بهعنوان وارثان حیاتبخش پیامبرانه چگونه میتواند در این عصر فتنهخیز و آکنده از غفلت، دلهای مردمان را از چاه ظلمت بیرون کشیده، آنها را در مسیر هدایت، یقین، آرامش و لقاءالله قرار دهد؟ این مسئولیت عظیم مستلزم بازخوانی نقش هدایتگر روحانیت و احیای سنت سلوکی و عرفانی در متن دعوت اسلامی است.
۱. تبیین توحید و معرفی خدای حاضر و ناظر
نخستین گام در مسیر نورانیسازی دلها بازگرداندن انسان به سرچشمه هستی و آشنا کردن او با حقیقت مطلق یعنی معرفت خداوند سبحان است. در منطق وحی انسان وقتی از یاد خدا تهی میشود در ظلمتِ بیهویتی، اضطراب، ترس و سرگشتگی فرو میرود. دل او دیگر قرار ندارد چراکه گمشده اصلیاش را نیافته است. نقطه آغاز هر حرکت تربیتی و هر سیر معنوی توجه دادن انسان به خدای زنده، حاضر، ناظر و رازق است؛ خدایی که نهتنها خالق عالم بلکه مربی مداوم و دائم آن است. خدای اسلام، خدای فلسفه و ذهنیات نیست؛ بلکه خدایی است حیّ و قیّوم، حفیّ و لطیف، سمیع و بصیر و مجیب دعای بندگان.
در این میان روحانیت بهعنوان وارثان انبیاء و هادیان راه ایمان وظیفه دارد پردههای غفلت را از برابر دیدگان دلها بردارد. روحانیون باید با بهرهگیری از معارف قرآنی و کلمات نورانی اهلبیت(ع) خدای واقعی را آنگونه که هست معرفی کنند نه آنگونه که مردمِ دورمانده از وحی میپندارند. باید دلها را چنان به شهود و حضور خداوند نزدیک کرد که مردم او را در زندگی روزمره ببینند به او پناه ببرند، از او مدد بطلبند و در خلوت و جلوت از یاد او شرم کنند. در این صورت است که دین به عمق جان نفوذ میکند.
۲. تذکر دائمی به قیامت و بازخواست الهی
از جمله راههای بنیادین در مسیر نورانیسازی دلها، زنده نگهداشتن یاد قیامت و توجه دادن مستمر انسان به حسابرسی دقیق الهی است. فراموشی قیامت یکی از مهمترین عوامل تیرگی دل و زمینهساز غفلت، دنیاپرستی و سقوط معنوی انسان است. هنگامی که دل محضر خدا را فراموش میکند و روز بازخواست را از یاد میبرد احساس مسئولیت در برابر اعمال نیز کمرنگ میشود و انسان به تدریج در مرداب شهوات و غفلت فرو میرود.
در این میدان روحانیت متخلق و مهذب، نقش اساسی و راهبردی ایفا میکند. روحانی هدایتگر باید دلها را با ذکر مرگ، قبر، برزخ، میزان، صراط و دیدار پروردگار بیدار کند. اما این یادآوری باید با حکمت و شفقت همراه باشد. آنگونه که در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مشهود است، هشدارهای قیامتی ایشان نه با خشونت و ترساندن کور بلکه با دلسوزی پدرانه، انذار مهربانانه و محبت آگاهانه انجام میگرفت. این تذکر مهربانانه انسان را از درون متحول میسازد و دل را نسبت به سرنوشت خویش هشیار میکند.
امام صادق(ع) بهروشنی میفرمایند: «ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ و يُقَوّي القلبَ بمَواعِدِ اللّه و يُرِقُّ الطَّبعَ و يَكسِرُ أعلامَ الهَوى و يُطفِئُ نارَ الحِرصِ و يُحَقِّرُ الدُّنيا»؛ ياد مرگ خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شكند و آتش آزمندى را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر كوچك مى كند. این کلام بلند نشان میدهد که یاد قیامت نهتنها عامل ترس، بلکه سرچشمه حیات معنوی است.
در حقیقت دلهایی که با یاد قیامت گرم میشوند از ظلمت دنیا بیرون آمده و در مسیر بندگی خالصانه گام مینهند. روحانیت باید این گرما را در دلها زنده نگه دارد تا جامعه از سستی، دنیازدگی و غفلت رهایی یابد.
۳. ایجاد انس قلبی با قرآن
یکی از راههای مؤثر در نورانیسازی دلها ایجاد انس قلبی و عاطفی با قرآن کریم است. قرآن کتابی صرفاً برای مطالعه ذهنی یا تلاوت صوتی نیست بلکه نوری الهی است که برای هدایت دلها نازل شده است: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ». این نور زمانی دل انسان را روشن میکند که از سطح زبان و گوش عبور کرده و به عمق جان و قلب نفوذ کند.
متأسفانه بسیاری از مسلمانان هرچند با قرآن مأنوساند اما این انس بیشتر در حد قرائت تشریفاتی، مجالس ختم یا تجلیلهای نمادین باقی مانده است. آنچه ضرورت دارد عبور از ظاهر به باطن قرآن است؛ یعنی رسیدن به مرتبه فهم، تدبر، تفقه و در نهایت عمل به آیات الهی. روحانیت باید در این مسیر پیشگام باشد و دیگران را نیز با رفتار و گفتار خویش به چنین ارتباطی عمیق دعوت کند.
انس با قرآن تنها با خواندن آن در گوشه خانه یا مسجد حاصل نمیشود بلکه باید قرآن را به متن زندگی آورد؛ در تربیت فرزند، در سبک زندگی، در روابط اجتماعی، در عدالتطلبی و در مبارزه با ظلم و فساد. چنانکه امام خمینی(ره) هشدار دادند قرآن را از حاشیه مرگ به متن زندگی بیاورید؛ قرآن را نه فقط بر اموات بلکه بر دلهای زندگان بخوانید.
این وظیفه عالمان ربانی است؛ عالمانی که قرآن را نهتنها حفظ کردهاند بلکه در سیرۀ خود آن را زنده نگه داشتهاند. وقتی قرآن از برکت محفوظۀ ذهنی به نور هدایتِ عملی بدل شود آنگاه است که دلها به نور خدا روشن میگردد و جامعه طعم هدایت الهی را میچشد.
۴. حضور قلبی در عبادت و معرفی نماز بهمثابه معراج روح
از دیگر راههای اساسی در مسیر نورانیسازی دلها، احیای روح عبادت و معرفی نماز بهمثابه معراج روح انسان است. عبادت، وقتی تنها در سطح ظاهر و الفاظ بماند اگرچه تکلیف فقهی را ادا میکند، اما تحول باطنی و نورانیت قلبی نمیآفریند. آنچه انسان را از ظلمت دنیا به وادی نور منتقل میکند عبادتی است که از جان برخاسته و با حضور قلبی همراه باشد؛ عبادتی که دل در آن بلرزد دیده بگرید و جان در محضر محبوب به خشوع و خضوع درآید.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله با نگاهی ژرف، فرمودهاند: «اَللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ و قَلبٍ لا يَخشَعُ و دُعاءٍ لا يُسمَعُ و نَفسٍ لا تَشبَعُ»؛ دلی که خشوع ندارد، بار خدايا! به تو پناه مى برم از دانشى كه سود نمى دهد و دلى كه خاشع نيست و دعايى كه شنيده نمى شود و نفسى كه سير نمى گردد. این سخن نشان میدهد که جوهره عبادت خشوع و حضور است نه صرف حرکات بدنی یا تکرار لفظی. دل اگر در نماز حاضر نباشد، نور خدا در آن تابیده نمیشود، و معراج روح که حقیقت نماز است، واقع نمیشود.
اینجا وظیفه روحانیت بهعنوان راهنمایان طریق قرب الهی بسیار حساس و تعیینکننده است. روحانیِ مربی باید فراتر از آموزش احکام ظاهری نماز به زنده کردن «قلب» نماز بپردازد. او باید با تبیین معانی اذکار، فلسفه قیام و رکوع و سجود و آداب حضور در محضر پروردگار نماز را از یک «واجب خشک» به یک «لذت روحانی» و «وصال عاشقانه» تبدیل کند.
روحانیت باید نشان دهد که نماز فقط یک فریضه نیست بلکه دریچهای است به سوی آرامش، اتصال، تطهیر دل و عبور از حجابهای مادی. در این صورت است که دلها با نماز روشنی مییابند و انسان لحظهبهلحظه خود را در محضر رب العالمین میبیند.
۵. زدودن رذائل اخلاقی؛ تربیت قلب مقدم بر تعلیم ذهن
یکی از موانع بنیادین در مسیر نورانیشدن دلها آلودگی آن به رذائل اخلاقی است. دلِ آلوده به حسد، کبر، عُجب، حبّ دنیا، خودبینی و حرص نمیتواند آینه نور الهی شود. همانگونه که آینه زنگزده، نور خورشید را منعکس نمیکند، دلِ زنگخورده نیز ظرفیت تجلی انوار ربانی را از دست میدهد. از این رو پیش از آنکه سخن از تعلیم و تبیین معارف الهی به میان آید باید دلها را از آلودگیها زدود و آنها را آماده دریافت حقیقت ساخت. اینجاست که تهذیب نفس و تربیت قلب، مقدم بر تعلیم ذهن میشود.
در این میان روحانیت مسئولیت سنگینی دارد. تربیت اخلاقی و تهذیب باطنی نباید در حاشیه برنامههای تبلیغی و آموزشی قرار گیرد، بلکه باید در متن و صدر آن باشد. مردم بیش از آنکه محتاج کثرت برنامههای فرهنگی یا تعدد جلسات علمی باشند نیازمند حضور یک روحانی مهذّب و خاشع هستند که دلش تربیتشده و زبانش از نور دل تغذیه میکند. گاه یک خطبه اخلاقی از زبان عالمی ربانی چنان تأثیری در جان مخاطب میگذارد که دهها کتاب اخلاقی از ایجاد آن عاجز است؛ چراکه دل تهذیبشده چون چراغی الهی، نور را به دلهای دیگر میتاباند.
امام خمینی(ره) بارها هشدار دادند که اگر تهذیب نفس در حوزهها جدی گرفته نشود نهتنها علم سودی نمیبخشد بلکه خود به ابزار فساد تبدیل میشود. بنابراین رسالت روحانیت آن است که اول خود را تربیت کند و سپس جامعه را؛ زیرا تنها دلِ پاک میتواند دلهای دیگر را پاک کند. بدون تهذیب، تعلیم اثر ندارد و بدون تربیت، نور ایمان در دلها شعلهور نمیشود.
۶. تبیین ولایت اهلبیت(ع) و پیوند دادن دلها با نور ولایت
یکی از مهمترین منابع نورانیت دل پیوند با ولایت اهلبیت علیهمالسلام است. دلها اگر از نور ولایت جدا شوند گرفتار ظلمات سرد و بیروح زندگی مادی میگردند. اهلبیت(ع) در زیارت شریف جامعه کبیره «نورالله» معرفی شدهاند؛ نوری که خداوند آن را برای هدایت بندگانش در تاریکیهای جهل، فتنه و دنیاپرستی قرار داده است. آنان نهتنها راهبران هدایت بلکه خود مظهر نور و هدایتاند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و اهلبیت پرتوی از این نور مطلقاند.
در این مسیر وظیفه روحانیت بسیار مهم و تعیینکننده است. روحانیون باید محبت و معرفت اهلبیت(ع) را نهتنها در قالب مجالس روضه و سوگواری بلکه در تمام عرصههای زندگی اجتماعی و فردی مردم جاری سازند. این پیوند باید از سطح احساسات لحظهای فراتر رود و به شعور و سبک زندگی ولایی بدل شود. مردم باید اهلبیت را در تصمیمهای اقتصادی، سیاسی، خانوادگی، تربیتی و زیستی خود حاضر ببینند؛ بهگونهای که دلها در نور ولایت آنان تنفس کنند.
اگر بخواهیم دلها را نورانی کنیم، باید نخست شعله ولایت را در جانها برافروزیم. این نور از دلهای مملو از محبت و معرفت اهلبیت آغاز میشود و به جامعهای روشن، مقاوم و هدایتشده ختم میگردد.
روحانیِ نورانی، دل را نورانی میکند
در پایان باید به این حقیقت بنیادین اذعان کرد که «روحانیِ نورانی، دل را نورانی میکند». نور هدایت پیش از آنکه در کلام جاری شود باید در دل و سیرت گوینده تجلی یابد. عالمی که خود گرفتار ظلمت گناه، دلبستگیهای دنیا، غرور علمی یا آلودگیهای نفسانی است حتی اگر سخنش از نور و ایمان باشد، نوری به دلها نمیتاباند. کلمات او از جان نمیجوشد و در جان مخاطب نیز نمینشیند. برعکس دل پاک و آینهوار یک روحانیِ مهذب میتواند همانند چراغی الهی، نور ایمان و حکمت را به اطراف بتاباند.
روحانیِ مؤثر کسی است که خود با نور ایمان و تقوا در مسیر قدم بردارد، تا دلهای دیگر را نیز به نور الهی منوّر سازد. چنین روحانیای نهتنها «گفتار نور» دارد بلکه «رفتار نورانی» و «سلوک ایمانی» دارد و همین سلوک بزرگترین ابزار تبلیغ و تربیت است.
در روزگاری که فتنهها چون شب تار، حق و باطل را در هم آمیختهاند جامعه بیش از هر زمان نیازمند روحانیونی است که قرارگاه نور باشند؛ پایگاهی از ایمان، اخلاص، عرفان، حکمت و ولایت. و این تنها با بازگشت به سنت انبیاء و اولیاء الهی ممکن است: پیوند با خدا، تهذیب نفس، انس با قرآن، توسل به اهلبیت و مجاهدت مستمر در راه اصلاح دلها.
پس هر تحول اجتماعی پایدار از نور دل آغاز میشود و این نور ابتدا باید در قلب روحانیت بدرخشد تا جامعه را روشنی بخشد.