جنگ تمام شد؛ اما زخم نفوذ باقی است

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد مهری، پژوهشگر مسائل نظام دفاعی اسلام، و نویسنده کتاب «فقه اطلاعات و امنیت»، در نشست تخصصی «امنیت ملی و چالشهای نوین» با تحلیل ابعاد پدیده نفوذ و لایههای پیچیده آن در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، به تشریح پیچیدگیهای پدیده نفوذ پرداخته و گفتند: جنگ به پایان رسید، اما پرسشهای جدی درباره عمق نفوذ اطلاعاتی موساد در ایران همچنان در کانون توجهات امنیتی و گفتگوهای عمومی قرار دارد.
وی با اشاره به گفتمان عمومی شکل گرفته پس از جنگ افزود: در هر جمع مردمی که بنشینی، هرجا گعده ای از مردم می بینید، صحبت ماجرای نفوذ است با این تعابیر که؛
1- اگر نفوذ نبود نمی توانستند فرماندهانمان را شهید کنند
2- آنقدر حواسها پرت حجاب دختران بود، از بقیه غافل شدند
3- نفوذ به سطح بالا رسیده
4- این افغان های بیچاره که نمی توانند، خانه فرماندهان ارشد را بدانند.
5- افغان ها بهانه است، باید جای دیگری دنبال جاسوس بگردند و از این قبیل حرف ها. این ها سوالاتی است که در لابه لای صحبت های مردم و حتی اظهارات برخی از مسئولان و اهالی سیاست مکرر تکرار می شود.
نویسنده کتاب «فقه اطلاعات و امنیت»، در این نشست تخصصی با تحلیل جامع ابعاد پدیده نفوذ و لایههای پیچیده آن در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل به 10 سوال اساسی و کلیدی امروز جامعه پاسخ داد.
سوال 1: آیا نفوذ در جنگ 12 روزه اسرائیل، یک پدیدهی کاملاً نوظهور، جدید و بیسابقه بود، همان گونه که بعضی ها چنین القاء کردند، و بر نظام و دستگاه های اطلاعاتی – امنیتی تاختند، یا سابقه تاریخی داشته و صرفاً نسخه پیشرفتهتری از آن در جنگ اخیر بکار گرفته شد؟
حجتالاسلام والمسلمین مهری، با رد این ادعا که «نفوذ، چالشی کاملاً جدید و بیسابقه است» خاطرنشان کرد: نفوذ در جنگ ۱۲ روزه بیسابقه نبود، بلکه نسخه مدرنشده همان تهدیدات قدیمی بود که با فناوریهای نوین تقویت شده است. تفاوت اصلی در مقیاس، سرعت و پیچیدگی آن بود، نه ماهیت آن. بنابراین، انتقاد از دستگاههای امنیتی به دلیل «غافلگیری»چندان منصفانه نیست، زیرا آنها سالهاست با اشکال مختلف نفوذ مقابله کردهاند، اما باید توانمندیهای خود را در برابر تهدیدات دیجیتال ارتقا دهند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفتند: بهرهبرداری از عناصر نفوذی برای جاسوسی و خرابکاری، یکی از ابزارهای قدیمی دشمنان در جنگهای نیمهسخت بوده است. با مرور تاریخ میتوان نمونههای متعددی را در این رابطه مثال زد. یک نمونه معروف آن ماجرای نفوذ «الی کوهن» جاسوس اسرائیلی به ردههای بالای حکومتی نظام وقت سوریه در دهه 60 میلادی است.نمونهای بینظیر از عملیات نفوذ استراتژیک است. کوهن با هویت جعلی «کامل امین ثابت»، خود را یک تاجر ثروتمند سوری بازگشته از آرژانتین معرفی کرد و با اتخاذ مواضع تند ضدصهیونیستی و ایراد سخنرانیهای آتشین در مجلس سوریه، به سرعت مورد اعتماد مقامات این کشور قرار گرفت. این جاسوس اسرائیلی نه تنها به حلقه نزدیکان حکومت سوریه راه یافت، بلکه به عنوان نامزد وزارت دفاع این کشور نیز مطرح شد. دسترسی او به اطلاعات محرمانه نظامی سوریه، ضربات جبرانناپذیری به توان دفاعی این کشور وارد آورد.
این کارشناس نظام دفاعی اسلام هشدار داد: «اگر چنین القا شود که نفوذ پدیدهای کاملاً نوظهور است، ناخودآگاه این پیام را منتقل میکند که نظام با چالشی بیسابقه و خارج از تجربههای گذشته روبهرو شده است». در حالی که اینگونه نیست، پدیده نفوذ در ایران چالشی مستمر است که از ابتدای انقلاب تاکنون در اشکال مختلف وجود داشته است و دشمنان همواره از این روش برای ضربه زدن به امنیت ملی ایران استفاده کردهاند. با تورقی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران نمونههای متعددی از نفوذ را میتوان مشاهده كرد: از نفوذ مجاهدین خلق در دولت موقت تا کودتای نوژه، نفوذ بنیصدر، نفوذ مهدی هاشمی در بیت منتظری، عملیاتهای تروریستی توسط عناصر نفوذی مثل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ توسط محمدرضا کلاهی، انفجار دفتر نخستوزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ توسط مسعود کشمیری که با ظاهر انقلابی و مواضع تند ضدصهیونیستی به بالاترین سطوح امنیتی کشور نفوذ کرده بود، حتی در سالهای اخیر، مواردی مانند
1- عبدالرسول درّیاصفهانی (مسئول امور بانکی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با ۵+۱)
2- جیسون رضائیان (جاسوسی از برنامه هستهای ایران و نفوذ به اماکن مهم دولتی و افشای برنامهها و افراد و شرکتهایی که تحریمهای ایران را دور میزدند).
3- محمدعلی شعبانی (مسئول رسانهای هیات مذاکرهکننده، کارآموز سابق نایاک که سال۱۳۸۶ به اسرائیل سفر کرده و با نهادها و افرادی از جمله مئیر جاویدانفر دیدار داشته).
4- سیامک نمازی (دلال نفتی و از دلالان در قرارداد کرسنت و عامل تشدید تحریمهای ایران).
5- کایلی مور گیلبرت (جاسوس استرالیایی که برای رژیم صهیونسیتی جاسوسی میکرد و در یک دولت اصلاحطلب به ایران نفوذ کرد و البته در نهایت با بدرقه گرم دولت آزاد شد).
6- نزار زکا (جاسوس لبنانی که برای آمریکا جاسوسی میکرد، وظیفه اش مقابله با طرح دولت برای تشکیل اینترنت ملی بوسیله ارتباط با وزارت ارتباطات دولت بود).
7- مراد طاهباز (یهودی با تابعیت سهگانه ایرانی- آمریکایی- انگلیسی و از جاسوسان مراکز حساس نظامی ایران در پوشش پروژه زیستمحیطی).
8- هما هودفر (ایرانی کانادایی و موسس «ولوم» که شبکهای بینالمللی برای فمینیستهای دنیای اسلام بود. مهمترین کار این شبکه هم استحاله نرم فرهنگی، مخصوصا در موضوع حجاب بود).
9- عماد شرقی (اوکراینی یهود تبار که به لطف برجام و به بهانه همکاری تجاری وظیفه جمعآوری اطلاعات ناوگان غیرنظامی - اورژانس، آتشنشانی و سکوهای نفتی - ایران را عهده دار بود).
10- نازنین زاغری (ایرانی بریتانیایی! مادری مهربان و دلسوز که انگلیس حاضر بود برای آزادیش ۵۳۰ میلیون دلار بدهد - معادل ۵ تا اف۳۵-).
11- علیرضا اکبری (معاون سابق وزیر دفاع، از عوامل سرویس جاسوسی انگلیس بود که سال ۱۴۰۱ اعدام شد). 12- محمود رضا خاوری با تابعیت پنهان کانادایی توانست اعتماد سیستم را جلب کند، به ریاست بانک ملی ایران منصوب شد. بررسی این موارد، الگوها و روشهای نفوذ را آشکار میسازد و درسهای مهمی برای مقابله با تهدیدات آینده دارد.
سوال 2: پدیده نفوذ در عرصه بین المللی عمدتاً در دو قالب اصلی «جاسوسی کلاسیک» (نفوذ موردی) و «جنگ شناختی» (نفوذ جریانی) ظهور یافته است. این دو مفهوم را تبیین و تشریح کنید؟
حجت الاسلام مهری با اشاره به انواع نفوذ در عرصه بین المللی، گفتند: ما دو مدل نفوذ داریم: 1- نفوذ موردی (کلاسیک): به مجموعه فعالیت های مخفیانه و سازمان یافته ای اطلاق می شود که با هدف جمع آوری اطلاعات محرمانه از کشور هدف صورت می گیرد. و عموماً شامل جاسوسی فردی، نفوذ به نهادهای حساس یا افشای اطلاعات است و اثرات آن کوتاهمدت و قابل رصد است. 2- نفوذ جریانی (جنگ شناختی): شکل نوین و پیچیده تری از نفوذ است که بر ذهنیت ها، باورها و تصمیم سازی های کشور هدف تأثیر می گذارد. و یک فرآیند بلندمدت است و از طریق شبکهسازی، رسانهها، فضای مجازی و جریانهای فکری انجام میشود. این نوع نفوذ بهآهستگی و بدون جلب توجه، باورهای جامعه را تغییر میدهد.بنابراین نفوذ جریانی خطرناکتر از نفوذ موردی است، چرا که به صورت خزنده و نامحسوس بنیانهای فکری نظام را هدف گرفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه در تبیین مفهوم نفوذ موردي بیان داشتند: در نفوذ موردي(کلاسیک)؛ دشمن می آید یك نفر را جاسوس میکند، به او پول و امكانات می دهد، یك سري آموزش ها می دهد که برود خبري و اطلاعاتی به دست آورد و با آنها، یا شخص را ترور فیزیكی کند و یا شایعه اي راه اندازد و ترور شخصیت نمایند. مثل چهار تن از دانشمندان هستهاي که به شهادت رسيدند. شهيد شهرياري، شهيد علي محمدي، شهيد رضايي نژاد، شهيد احمدي روشن رحمه الله عليهم. بعد از تحقيقات روشن شد تقريبا شكل ترورها يكي بوده و از يك جا مديريت ميشده است و آن اسرائيل بوده است. اما مسئله اينجاست كه اسرائيل چگونه اطلاعات كامل و دقيق دانشمندان هستهاي را به دست آورده است. مشخص شد يكي از نخبگان ايراني و تحصيل كرده در دانشگاههاي اروپايي و مرتبط با آنها و شركتهاي اروپايي كه مورد اطمينان مسئولين ايراني قرار گرفته بوده، اطلاعات 30 نفر از افراد شاخص تحقيقات نظامي و هستهاي ما را در اختيار اسراييل قرار داده است.
پژوهشگر نظام دفاعی اسلام در تبیین مفهوم نفوذ جریانی گفتند: نفوذ جریانی، برخلاف نفوذ موردی که محدود به افراد یا دستگاههای خاص است، یک فرآیند شبکهای و سیستماتیک است که با تغییر باورها، ارزشها و سبک زندگی، هویت ملی و انقلابی یک جامعه را هدف قرار میدهد. در نفوذ جریانی، دشمن با سرمایهگذاری بلندمدت بر روی افراد برای نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تغییر گفتمانهای راهبردی از داخل نظام کار می کند؛ 20 سال، 30 سال روي یك نفر سرمایه گذاري میکنند، او را می آورند در راس یك جریان و دستگاه قرار می دهند و حتی او را صاحب گفتمان می کنند که این فرد با نوع گفتمان و با همراه نمودن جریان هایی در داخل کشور، اهداف از پیش تعیین شده دشمن را دنبال کند. امروز شما می بینید افرادی در داخل نظام اظهاراتی دارند، حرف هایی می زنندکه حاصل فكر و فرهنگي است كه استعمار تلاش ميكند در مراكز تصميم ساز و تصميم گير ما رواج دهد و نفوذ كند. این تفکر به جایی می رسد مسئولي در كشور می آید می گويد«امروز عصر گفتمان است نه موشك»! و اين فكر را به جامعه تزريق می كند كه چه نياز به موشك. یا مسئول دیگری در دولت دهم در نشست تخصصی خودرو- 18 آبان 1393 می گوید: «بدون تعارف بگويم آيا در فناوري الكترونيك يا برق يا صنايع ديگر امكان رقابت را با محصولات كشورهاي ديگر داريم. بگذاريد با خود روراست باشيم؛ ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزي در هيچ تكنولوژي صنعتي نسبت به جهان برتري نداريم». و ديگري در دانشگاه تهران 12 آذر 1392 می گوید: «آيا فكر كرديد آمريكا كه ميتواند با يك بمب تمام سيستم دفاعي ما را از كار بياندازد. از سيستم دفاعي ما ميترسد؟ آيا واقعا به خاطر قدرت نظامي، امريكا جلو نميآيد؟» این اظهارات انسان را به یاد جملات روشنفكران غرب زده عصر پهلوي، مثل حسن تقي زاده می اندازد که گفته بود: «ما بايد از فرق سر تا نوك انگشتان پا فرنگي شويم». يا رزم آرا نخست وزير وقت كه گفته بود: «ملتي كه لياقت لولهنگ سازي ندارد، چگونه ميتواند صنعت نفت را اداره كند». لولهنگ يعني آفتابه گِلي؛ آن زمانها از گِل، آفتابه درست ميكردند. یعنی ايراني، يك لولهنگ نميتواند بسازد! اين جور اين ملت را تحقير ميكردند.
سوال 3: جاسوسی کلاسیک و جنگ شناختی، اگرچه در هدف نهایی (تضعیف نظام) مشترک هستند، اما در ابزارها و شیوههای اجرایی تفاوتهای بنیادینی دارند. تفاوتهای کلیدی و تأثیرات هر یک بر امنیت ملی چیست؟
حجتالاسلام مهری، نویسنده کتاب «فقه اطلاعات و امنیت»، در تشریح تمایزات میان «نفوذ جریانی» (جنگ شناختی) و «نفوذ موردی» (کلاسیک)، این دو را، دو روی یک سکه خواند و گفتند: نفوذ موردی، تخریب سختافزاری؛ و نفوذ جریانی، تغییر نرمافزاری امنیت ملی است. این دو با وجود اشتراکات، تفاوتهای بنیادینی دارند از جمله: 1- نفوذیِ موردی، اطلاعات صحیح به دشمن میدهد؛ اما نفوذیِ جریانی، اطلاعات غلط به مسئولان میدهد. 2- ️نفوذیِ موردی، نشانی دوستانِ وطن را به دشمن میدهد، اما دومی دوستان را دشمن، و دشمنان را دوست معرفی میکند. 3- نفوذیِ موردی، تاکتیکهای ما را به دشمن خبر میدهد، اما دومی میکوشد تا استراتژیهای دلخواه دشمن را در داخل جا بیندازد و سیاستهای کلان را با سودِ دشمن همسو کند. 4- نفوذیِ موردی، مینگذاری میکند، دومی ریلگذاری. 5- نفوذیِ موردی، در سامانهها خرابکاری میکند، اما دومی در ذهن تصمیم سازان. 6- نفوذیِ موردی، دشمنان را هشیار میسازد، دومی دوستان را از واقعیت غافل میکند و در چشم او، نزدیک را دور، و دور را نزدیک، توانا را ناتوان و ناتوان را توانا مینماید و جدول اولویتها را وارونه ترسیم میکند. ️7- نفوذی موردی، از روشهای سنتی مانند جاسوسپروری، هک سامانهها یا نفوذ فیزیکی مثل نفوذ الی کوهن در سوریه برای جمعآوری اطلاعات نظامی استفاده می کند. ولی در نفوذ جریانی، از روانشناسی اجتماعی، مهندسی افکار عمومی و جنگ شناختی استفاده می شود. مثل تولید محتوای جعلی (Deepfake) برای ایجاد تردید در عملکرد نظام یا ایجاد جریانهای فکری انحرافی مانند ترویج «تعامل بیقیدوشرط با غرب» در بین نخبگان. 8- نفوذ موردی با کشف عامل، قابل خنثیسازی است (مانند دستگیری جاسوسان)، ولی نفوذ جریانی حتی پس از افشا، اثرات فرهنگی و اجتماعی آن باقی میماند. مثل تغییر نسلها نسبت به ارزشهای دفاع مقدس یا تضعیف روحیه مقاومت در برابر فشارهای خارجی. 9- نفوذ جریانی عمدتاً نخبگان، رسانهها، دانشگاهیان و سیاستمداران را هدف میگیرد، زیرا این افراد تأثیرگذارترین قشرها در تغییر افکار عمومی هستند. مثل تلاش برای تضعیف بسیج با القای افراطیگرایی، درحالی که بسیج یکی از مهمترین خاکریزهای امنیتی نظام است. در مقابل، نفوذ موردی معمولاً کارمندان ردهمیانی یا نظامیان را هدف قرار میدهد
سوال 4: با توجه به اظهارات برخی از مردم، مسئولان و تحلیلگران درباره پدیده نفوذ، به نظر میرسد درک عمومی جامعه از مفاهیمی مانند «نفوذی»، «خرابکار» و «جاسوس» دقیق و واقعبینانه نیست. این سوءبرداشتها چه تبعاتی برای امنیت ملی کشور میتواند داشته باشد؟
حجتالاسلام مهری، با اشاره به ابهام در تعاریف و درک نادرست از مفاهیم امنیتی مانند «نفوذی»، «خرابکار» و «جاسوس» در سطح افکار عمومی و حتی میان برخی مسئولان گفتند: با توجه به اینکه شناخت پدیده نفوذ، نیازمند دانش تخصصی، رویکرد نظاممند و تحلیلهای علمی است و نمیتوان آن را به تحلیلهای احساسی و غیرکارشناسی سپرد، لذا درك مولفهها و چگونگی آن كار هركسي نيست. به همین جهت افکار عمومی درک دقیق و واقعبینانهای از پدیده «نفوذی»، «خرابکار» و «جاسوس» ندارد و این ناآگاهی برای کشور پیامدهایی همچون: 1- کاهش هوشیاری اجتماعی در مواجهه با تهدیدات امنیتی 2- سهلانگاری در فرآیندهای گزینش و استخدام 3- عدم گزارش رفتارهای مشکوک از سوی شهروندان 4- فریب خوردن افراد سادهلوح توسط عناصر فریبکار، به دنبال داشته است.
این استاد حوزه و دانشگاه برای مقابله با این چالش ناآگاهی و درک نادرست افکار عمومی از پدیده نفوذ بیان داشتند: در مواجهه با چالش درک نادرست افکار عمومی از مفاهیم نفوذ، جاسوسی و خرابکاری، کارشناسان چهار راهکار اساسی را پیشنهاد میکنند که میتواند به افزایش آگاهی عمومی و تقویت ایمنی اجتماعی منجر شود: 1- طراحی برنامههای آموزش عمومی: مثل تدوین محتوای آموزشی ساده و همهفهم درباره نشانههای نفوذیها - برگزاری کارگاههای آموزشی در سطوح مختلف جامعه - تولید راهنماهای تصویری و اینفوگرافیک برای انتقال مفاهیم پیچیده - استفاده از زبان غیرتخصصی و مثالهای ملموس از زندگی روزمره. 2- تولید محتوای رسانهای اثرگذار : مثل ساخت سریالها و فیلمهای داستانی با رویکرد واقعگرایانه - تولید مستندهای تحلیلی درباره پروندههای واقعی نفوذ - طراحی بازیهای رایانهای آموزشی با محوریت امنیت ملی - استفاده از ظرفیت پادکستها و شبکههای اجتماعی برای انتقال پیام. 3- ایجاد سازوکارهای گزارشدهی مردمی: مثل راهاندازی سامانههای امن و ناشناس برای گزارش رفتارهای مشکوک - طراحی اپلیکیشنهای موبایلی با امکان ارسال گزارش فوری - تعریف مشوقهای مادی و معنوی برای گزارشدهندگان - آموزش نحوه تشخیص و گزارش فعالیتهای مشکوک به مردم. 4- شفافسازی کنترلشده اطلاعات: مثل انتشار مستندات و تحلیلهای کارشناسی شده از پروندههای نفوذ - برگزاری نشستهای مطبوعاتی با حضور کارشناسان امنیتی - تدوین کتابهای سفید درباره تهدیدات امنیتی - ارائه اطلاعات به صورت مرحلهای و با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی. اجرای همزمان این چهار راهکار در قالب یک برنامه جامع و بلندمدت میتواند به ایجاد «سواد امنیتی» در سطح جامعه منجر شود.
سوال 5: با توجه به درگیریهای ۱۲ روزه اخیر، مهمترین مأموریتهای محوله به عوامل نفوذی و تاکتیکهای پیشرفته مورد استفاده آنها چه بوده است؟
حجتالاسلام مهری، با تشریح پیچیدگیهای پدیده نفوذ در جنگ ۱۲ روزه اخیر، گفتند: دشمنان از ترکیبی هوشمندانه از تهدیدات سنتی و مدرن برای نفوذ به ایران استفاده کردهاند. سه عامل کلیدی در این نفوذ ترکیبی نقش داشتهاند: 1- فناوریهای مدرن: استفاده از ابزارهای سایبری مانند پیامرسانهای واتسآپ، تلگرام، اینستاگرام و هوش مصنوعی برای جمعآوری اطلاعات و عملیات روانی. 2- عوامل انسانی پنهان: عناصر نفوذی با پوشش خودی (مانند کارگران ساختمانی یا فروشندگان) که در مجاورت پایگاههای نظامی فعالیت داشتند و اطلاعات حیاتی را جمعآوری کردند. که این امر به مکانیابی و ترور ۱۹ دانشمند هستهای و ۳۵ فرمانده نظامی منجر شد. 3- ضعفهای داخلی: غفلتهای امنیتی و نقاط آسیبپذیر در سیستم دفاعی کشور که توسط دشمن شناسایی و مورد سوءاستفاده قرار گرفت. این نفوذ ترکیبی باعث شد تلفات انسانی، خسارات زیرساختی و آسیبهای روانی گستردهای به کشور وارد شود.
این استاد حوزه و دانشگاه با استناد به مطالعات امنیتی بینالمللی، دو مأموریت محوری برای نفوذیها برشمرد: 1- جمعآوری اطلاعات (جاسوسی). که با روش های: الف- کسب اطلاعات محرمانه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فناورانه. ب- شناسایی نقاط ضعف سیستم هدف. ج- تهیه لیست افراد کلیدی برای عملیاتهای آینده انجام می شود. 2- خرابکاری. که با روش های: الف - ایجاد اختلال در سیستمهای حیاتی کشور. ب - تضعیف نهادهای حاکمیتی از طریق عملیات روانی. ج- تخریب زیرساختهای استراتژیک تحقق پیدا می کند.
این پژوهشگر حوزه دفاعی با اشاره به تاکتیکهای پیشرفتهای را که نفوذیها برای انجام مأموریتهای خود به کار میبرند، گفتند: نفوذیهای حرفهای با بهرهگیری از سه تاکتیک پیشرفته، این دو ماموریت را به سرانجام می رسانند: 1- استتار هویتی که در قالب: الف- نمایش وفاداری افراطی به ارزشهای نظام. ب- تظاهر به تعهد عمیق مذهبی یا ایدئولوژیک. ج- ارائه سابقهای بینقص و همسو با گفتمان حاکم ارائه می شود. 2- جلب اعتماد که در قالب: الف- انجام وظایف محوله با ظاهری بسیار دقیق و متعهد. ب- پیشقدم شدن در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی. ج- ایجاد شبکه ارتباطی گسترده با چهرههای تأثیرگذار دنبال می شود. 3- تطبیق فرهنگی که در قالب: الف- درک عمیق از ارزشها و تابوهای جامعه هدف. ب- رفتار کاملاً هماهنگ با هنجارهای اجتماعی. ج- پرهیز از هرگونه رفتار غیرمتعارف انجام می شود.
سوال 6: با توجه به پیچیدگی روزافزون تهدیدات نفوذ، به نظر میرسد سازمانهای امنیتی نیازمند تحولی ساختاری در رویکردها و ابزارهای خود هستند. اجرای راهکارهای پیشنهادی میتواند تابآوری سیستم را در برابر این تهدیدات افزایش دهد. راهکارهای اساسی برای تقویت ایمنی ملی چیست؟
حجتالاسلام محمدجواد مهری، نویسنده کتاب «فقه اطلاعات و امنیت»، با اشاره به اینکه برای مقابله با نفوذ ترکیبی دشمن، نیازمند تقویت سواد امنیتی، بهروزرسانی روشهای دفاعی و همکاری همهجانبه نهادهای امنیتی هستیم، گفتند: شش راهکار کلیدی برای مقابله با این تهدید وجود دارد: 1- بازطراحی نظام گزینش و استخدام کشور با تأکید بر شایستهسالاری و کاهش تمرکز صرف بر ظواهر(این مسئله نیازمند ایجاد انعطاف پذیری شناختی نسبت به تهدیدات نوین در سطوح تصمیمساز و سیاست گذار است) 2- بهروزرسانی ساز وکارهای حفاظتی و امنیتی رایج در کشور با استفاده از متخصصان مسلط به دانش روز 3- ارتقاء و روزآمدسازی آموزشها و مهارتهای حفاظتی و حراستی آحاد کارشناسان و مدیران سازمانها و نهادهای حساس با تکیه بر دانش روز و تجربیات جهانی 4- راه اندازی هئیتهای اندیشه ورز در حوزه حفاظت و امنیت و بهره برداری از ظرفیت نخبگان و پژوهشگران 5- سرمایه گذاری فرهنگی و آموزشی در حوزه آگاهی سازی حفاظتی و امنیتی افکار عمومی و شکل دهی فرهنگ عمومی حفاظت و امنیت در سطح جامعه (به طور مثال تولید فیلم و سریالهای جذاب با درون مایه مقابله با عوامل نفوذی و خرابکار) 6- سرمایه گذاری در حوزه پژوهش و آینده پژوهی در عرصه حفاظت و امنیت با هدف تولید آثار علمی و کاربردی روزآمد.
سوال 7: با توجه به انتقادات اخیر برخی جریانهای سیاسی از عملکرد نهادهای امنیتی، آیا اینگونه مواضع نمیتواند به تقویت جنگ روانی دشمن علیه امنیت ملی منجر شود؟ پیامدهای احتمالی اینگونه اظهارنظرها بر روحیه نیروهای امنیتی و افکار عمومی چیست؟
حجت الاسلام مهری با انتقاد از برخی جریانهای سیاسی که دستاوردهای اطلاعاتی ایران در برابر نظام سلطه را ناديده گرفتند بیان داشتند: متاسفانه دستاوردهای چشمگیر این نهادها در مقابله با نظام سلطه، در تحلیلات تحلیلگران و سخنان سیاسیون، عامدانه یا سهواً نادیده گرفته شد. برخی از سیاسیون، و جریان های ورشکسته سیاسی، ناجوانمردانه این روزها حتی از تریبون های رسمی، خدمات و زحمات سازمان های اطلاعاتی و امنیتی کشور را زیر سوال بردند. تضعیف نهادهای امنیتی، بازی در زمین دشمن است. همان دشمنی (ژنرال هرزیلی، فرمانده سابق موساد) که اعتراف میکند: «ایران تنها بازیگر منطقه است که توانسته شبکه اطلاعاتی خود را در عمق خاک ما نفوذ دهد».
این کارشناس نظام دفاعی اسلام خاطر نشان کردند: مردم ما باید بدانند امروزه دستگاه اطلاعاتی ایران به تنهایی، به جنگ دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی نظام سلطه از آمریکا و اسرائیل و فرانسه و انگلیس و آلمان و سایر کشورهای عضو ناتو گرفته تا مزدوران آنها در منطقه رفته است. این تقابل نابرابر، خود گواهی بر توانمندیهای خارقالعاده این نهاد است. این موضوعِ ساده و کوچکی نیست، چرا برخی نمی فهمند یا نمیخواهند بفهمند؟؟ اینکه ما در جنگ ۱۲ روزه، بخوبی میدانستیم کجای تلاویو و حیفا و پایگاه العدیده را بزنیم که آمریکا و اسرائیل به شدت دردشان بیاید و برای آتشبس، گدایی کنند، حاکی از دست برترِ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ما بود. دسترسی به هزاران سند محرمانه از تأسیسات دیمونا و سیستم دفاعی گنبد آهنین که بزرگترین شکست امنیتی اسرائیل از دهه ۱۹۸۰ محسوب میشود. استخدام شهروندان اسرائیلی از طریق رسانههای اجتماعی و پرداخت با رمزارزها که منجر به دستگیری ۳۰ جاسوس ایرانی توسط شاباک در سال ۲۰۲۴ شد. تنها گوشه ای از موفقیت های دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ماست. خدا میداند این دستگاه خدوم و جان بر کف، طی سالهای گذشته چه تهدیداتی را دفع کرد. افسوس که خیلی اوقات، نمیتوانند گزارش دهند. بسیاری از عملیاتهای اطلاعاتی به دلایل امنیتی قابل افشا نیستند. بنابراین نبايد دستاوردهای اطلاعاتی ایران در برابر نظام سلطه را ناديده گرفت. حال چرا این موفقیتها نادیده گرفته میشود؟ اگر نگوییم از روی ناآگاهی و غفلت بود. اگر نگوییم تسویه حساب سیاسی، جناحی و جریانی بود. قطعاً در راستای تلاش برای تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی کشور و در زمین دشمن بازی کردن است.
حجت الاسلام مهری در ادامه افزودند: نادیده گرفتن دستاوردهای اطلاعاتی کشور و بزرگنمایی نقاط ضعف، دقیقاً همسو با سناریوی روانی دشمن برای تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی است و میتواند روحیه نیروهای امنیتی را تضعیف کند، اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی را کاهش دهد، فضای لازم برای فعالیت عوامل نفوذی را فراهم آورد و به بهانهتراشی دشمنان برای فشار بیشتر بر کشور کمک کند. بنابراین در شرایط حساس کنونی، همه جریانهای سیاسی باید نسبت به عواقب اظهارنظرهای نسنجیده درباره نهادهای امنیتی هوشیار باشند. حفظ امنیت ملی نیازمند وحدت رویه و پرهیز از هرگونه موضعگیری تفرقهانگیز است. و ملت عزیز ایران هم بدانند. دستگاههای اطلاعاتی کشور نه تنها خط مقدم مقابله با تروریسم و جاسوسی هستند، بلکه بارها با عملیاتهای بیسابقه، اقتدار ایران را به رخ دشمن کشیدهاند. قدردانی از این جانبرکفان، حداقل وظیفه هر شهروند ایرانی است.
سوال 8: جنگ 12 روزه اسرائیل، چالشها و نقاط قوت سیستم امنیتی ایران را به خوبی آشکار ساخت. کارشناسان با تحلیل این رویداد، درسهای مهمی را برای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور برشمردهاند که توجه به آنها میتواند تابآوری ملی را در برابر تهدیدات آینده افزایش دهد.
حجتالاسلام مهری، از تحلیلگران حوزه نظام دفاعی اسلام در جمعبندی درسهای جنگ ۱۲ روزه گفتند: این جنگ در عرصه اطلاعاتی و امنیتی، حداقل سه درس کلیدی به همراه داشت: 1- جنگهای آینده بیش از آنکه متکی به قدرت نظامی باشد، بر برتری اطلاعاتی استوار خواهد بود. یعنی امروز در مرحله گذار از قدرت نظامی به برتری اطلاعاتی قرارگرفتیم. جنگهای آینده نه با تعداد موشکها، بلکه با دسترسی به دادههای عملیاتی، نفوذ در سیستمهای دشمن، و جنگ سایبری تعیین میشود. نمونه بارزش هدفگیری دقیق پایگاههای حیاتی اسرائیل در جنگ اخیر که حاصل اطلاعات دقیق از ساختار دفاعی رژیم صهیونیستی بود. 2- بازنگری در پروتکلهای امنیتی و افزایش هماهنگی بین نهادهای اطلاعاتی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بدین معنا که هماهنگی بین نهادهای اطلاعاتی (از سپاه و وزارت اطلاعات تا سازمانهای فناوری) برای مقابله با تهدیدات ترکیبی (نفوذ، خرابکاری سایبری، جنگ روانی) باید بصورت جدی در دستور کار قرار گیرد. 3- جامعه ایران نیازمند درک واقعبینانه از تهدیدات است، نه تحلیلهای احساسی و اغراقآمیز (مانند بزرگنمایی یا کوچکشماری خطرات). درک واقعبینانه از تهدیدات موجب همکاری گسترده مردم در شناسایی عوامل نفوذی و حفظ انسجام ملی می شود که یکی از نقاط قوت ایران در این جنگ بود. این تجربه ثابت کرد که تقویت اعتماد عمومی و مشارکت مردمی، کلید مقابله با تهدیدات امنیتی است.
سوال 9: جایگاه ایران در معادلات جهانی امروز، با وجود فشارهای دشمنان، چگونه ارزیابی میشود؟
حجتالاسلام مهری، نویسنده کتاب فقه اطلاعات و امنیت، تأکید کردند: اگر بخواهیم وضعیت ایران امروز را، با دهه ۶۰ و اول انقلاب مقایسه کنیم می بینیم، در دهه ۶۰، ایران با خیانتهای داخلی، ترورهای منافقین، کودتاهای طراحیشده و کمبودهای لجستیکی؛ حتی در تأمین سیم خاردار برای جبهههای جنگ مواجه بود. رهبري در 5 اسفند 1383 در جمع مهندسين اين را مطرح كرد: ما بايد سيم خاردار را از يك كشور خارجي مي خريديم، اين محموله هم بايد از شوروي آن روز عبور ميكرد. چون پشتيبان عراق بودند، اجازه عبور نمي دادند، كه نه بمب بود، نه اتم بود، نه توپ، نه تانك. سيم خاردار بود، لذا با قيمت دو سه برابر از قاچاقچيان مي خريدند با قيمت بالا وارد مي كردند». امروز بحمدالله ما از آن شرايط عبور كرديم. سالهاي اول انقلاب با شروع جنگ، ما هيچ نداشتيم، امروز دیگر دعوا سر سيم خاردار نيست، بلكه دعوا سر موشك، هسته اي و امثالهم است. امروز ایران در حوزههای موشکی، هستهای، پهپادی و دفاعی، در زمينه ضد زره، جزء ۱۰ کشور برتر جهان است و موشکهای دوربرد آن، قلب رژیم صهیونیستی را نشانه رفته است. در زمينه غني سازي اورانيوم جزء ده، يازده كشور دنيا هستيم. اين فناوري بومي هم هست. البته توجه به این نکته لازم است که امروز بعضی ها مقايسه مي كنند ما را با ديگر كشورها و حال آنكه اين غيرمنطقي است. بايد امروز ما را، با قبل از انقلاب مقايسه كرد. بعضي ها چين را به رخ ما مي كشند. چين در ده سال اول انقلاب، تمام امكانات را از شوروي آن روز گرفت. آن روزي كه هنوز ميانشان به هم نخورده بود، اما ایران در هيچ سالي از سال ها، هيچ قدرتِ داراي دانش و صنعت، به او كمك نكرد. هركاركرديم، خودمان كرديم. اين موفقيت از كجا به دست آمد؟ این پیشرفتهای بومی ایران، بدون کمک خارجی، و تنها با تکیه بر روحیه جهادی و مدیریت مردان الهی مانند شهید تهرانی مقدم و رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری محقق شده است. امروز منطقه در كنترل ماست. اراده دفاعي ما بر اراده استكباري امريكا امروز غالب است و اين شعار نيست. اين واقعيت است. تحلیلگران و کارشناسان بر این باورند که ایران نهتنها از بحرانهای گذشته عبور کرده، بلکه امروز به عنوان یک قدرت منطقهای و فرامنطقهای، معادلات استکبار را به چالش کشیده است و در قویترین موضع دفاعی و تمدنی خود قرار دارد.
حجتالاسلام مهری، استاد حوزه و دانشگاه گفتند: با توجه به اینکه ملت ایران امروز در یک تقابل تاریخی جبهه حق و باطل قرار گرفته، تداوم این نقش تاریخی نیازمند توجه همزمان به چالشهای داخلی و تقویت پایگاه اجتماعی نظام است. برای ایفای نقش تاریخی در این برهه حساس، چند راهبرد کلیدی قابل توجه است: 1- تقویت توانمندیهای دفاعی و فناوری و تداوم توسعه بومی در حوزههای هستهای، موشکی و دفاعی به عنوان بازدارندهای در برابر تهدیدات خارجی 2- تحکیم وحدت ملی و کاهش شکافهای اجتماعی و افزایش مشارکت عمومی 3- دیپلماسی فعال برای گسترش نفوذ در منطقه و جهان 4- مقابله با جنگ نرم و افزایش توان رسانهای برای روایت واقعیتهای نظام و مقابله با تبلیغات دشمن 5- تداوم روحیه جهادی و تقویت روحیه مقاومت و خوداتکایی که عامل اصلی پیشرفتهای گذشته بوده است.
سوال 10: در شرایط کنونی که تقابل جبههی حق و باطل به شکل جدیتری نمایان شده، وظیفهی ما جهت حفظ دستاوردهای چهار دههی انقلاب اسلامی و تضمین تداوم آنها چیست؟
حجتالاسلام مهری، پژوهشگر نظام دفاعی اسلام در تحلیل شرایط کنونی تقابل جبهه حق و باطل، توفیق در این نبرد تمدنی را مستلزم اجرای همزمان راهکارهای مادی و معنوی با تکیه بر تجربیات تاریخی و وعدههای الهی دانستند و گفتند: حفظ دستاوردهای چهار دهه گذشته و تضمین تداوم آنها، در گرو چهار وظیفه اساسی است؛ چهار وظیفه ای که در واقع «چهارضلعی استراتژیک» نظام در مواجهه با چالشهای کنونی است: 1- باید کسب روحیه کنیم. 2- به دیگران هم روحیه بدهیم. 3- بصیرت و تبعیت بی چون و چرا از منویات ولی امر و امام جامعه داشته باشیم. امروز تنها کسی که دنیا را میشناسد، راه را میشناسد، راه خیر و شر و صلاح را تشخیص میدهد، آیت الله العظمی امام خامنه اي «مدظله العالی»است. مراقب باشیم، ببینیم علم دست کیست؟ مراقب علمدار باشید! اگر علمدار آسیب ببیند و علم بیافتد؟! آن موقع که علم و علمدار نباشد، همه چیز ما رفته: دین، هویت، ناموس و شرف، کشور ... 4- امدادهای غیبی الهی را فراموش نكنیم: در این 47 سال با این همه مشكلات از اول انقلاب، ترورها، حادثه طبس، شورش هاي خیابانی، هشت سال دفاع مقدس، بحث قائم مقامی رهبری و قصه منتظری، سه فتنه بزرگ - کوی دانشگاه در سال 78 ؛ فتنه 88 و فتنه بنزینی ۹۸ - اگر کمك و امداد الهی نبود، آیا می توانستیم از این ها به سلامت و سر بلندی عبور کنیم و روي پاي خود بایستیم. همانگونه که در بحبوحه توطئه های گوناگون سران کفر - آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان - و بحران عظیم جنگ تحمیلی، امام خمینی فرمودند: «شما جبهه نصرت را باز کنید (إنْ تَنْصُروا اللهَ) یعنی شما برای خدا کار کنید، برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید. خدا هم باز میکند، (یَنْصُرُکُم وَ یُثَبّتْ أقدامَکُم). خدا هم به وعده خودش بی اشکال عمل می کند، اگر نقصی باشد در ما است».(صحیفه امام/ ج ۱۹، ص ۲۰۲). از همین رو، مقام معظم رهبری هم در اوج بمباران های رژیم صهیونیستی و رجز خوانی لشکر رسانه ای کفر در نبرد ۱۲ روزه، خطاب به ملت قهرمان ایران فرمودند: ولَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُه. همه بدانند خدای متعال نصرت را برای ملّت ایران تضمین کرده است.(۱۴۰۴/۰۴/۲).
حجتالاسلام مهری با تشریح الزامات اجرایی چهار محور قبلی، دو عنصر کلیدی و پنج دستور عملیاتی قرآنی را به عنوان نقشه راه این نبرد تمدنی معرفی کردند و گفتند: این چهار وظیفه اساسی که ذکر شد، عملی نمی شود و به دست نمی آید؛ مگر با دو عنصر صبر و تقوا: {1- صبر راهبردی( نه صبر انفعالی، بلکه صبری فعالانه و هوشمندانه در مواجهه با فشارها)
2- تقوای جمعی( ایجاد مصونیت اخلاقی-اجتماعی در برابر جنگ نرم دشمن). إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ. (آل عمران: 120)}. در کنار عمل به پنج دستور قرآنی که خداوند به ما مسلمانان، در این شرایط بحران ِفعلی بین الملی داده است:
1- مدیریت روانی جنگ (آیات 150 بقره و 3 مائده می گوید: فَلاتَخْشَوْهُمْ؛ از دشمن نترسید). نترسیدن از قدرتنمایی دشمنان و تقویت روانشناسی مقاومت در سطح جامعه، مهار ترس و حیرت، با تکیه بر خودباوری است.
2- اقتصاد مقاومتی (آیات 55 توبه و 85 بقره می گوید: فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ؛ از تجهیزات و امکانات مادی دشمن شگفت زده نشوید، وحشت نکنید): عدم حیرت از ظواهر مادی نظام سلطه و تمرکز بر توسعه توانمندیهای بومی؛ در واقع تبدیل تهدیدها به فرصت با تأکید بر تولید داخلی است.
3- مدیریت منابع محدود (آیه 249 بقره می گوید: كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ؛ اگر ایمان به خدا داشته و بردبار باشید، با تجهیزات و نیروهای اندک، بردشمن غلبه خواهید کرد). بهرهگیری بهینه از منابع موجود و الگوسازی از پیروزیهای کوچک مقیاس، اما مؤثر، کاربست هوشمندانه توانمندیهای محدود است.
4- وحدت فراجناحی (آیه 103 آل عمران می گوید: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ وحدت و انسجام داشته باشید). عبور از اختلافات سطحی و ایجاد همگرایی حول محورهای اساسی نظام در واقع همگرایی فراجناحی حول اصول ثابت انقلاب است.
5- بازدارندگی هوشمند (آیه 60 انفال می گوید: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم؛ توانمندی های داخلی خود راتقویت کنید تا دشمن ترسیده و عقب نشینی کند). توسعه همه جانبه قدرت (سخت و نرم) و ایجاد توازن قوا در منطقه، بازدارندگی جامع به ارمغان می آورد. این الگوی هفتبعدی، در واقع نقشه راهی است که قرآن کریم برای مواجهه با ابرچالشهای تمدنی ارائه میدهد؛ ترکیبی از تابآوری درونی (با صبر و تقوا) و کارآمدی بیرونی (با پنج دستورالعمل) که نظام اسلامی را در مواجهه با پیچیدهترین توطئهها بیمه میکند.