افشای یک سناریوی شوم؛ ارتباط پنهان بیانیه اصلاحات با پروژههای براندازی نرم

اشاره:
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، به تازگی حجت الاسلام محمدتقی فاضل میبدی در نوشتاری که در کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین منتشر شد، در حمایت از بیانیه اخیر جبهه اصلاحات مدعی شد که این جبهه «از سر دلسوزی و برای دور کردن ایران از سایه شوم جنگ و تحریمهای بیشتر غرب و آمریکا، که کشور را به ورطه نابودی کشانده و اقتصاد کشور را فلج ساخته، بیانیهای صادر کرد»ه است. این بیانیه با 11 پیشنهاد، بیش از آنکه راهکاری عملی برای رفع تحریم ها ارائه کند، با کلی گویی و انتقادهای غیرسازنده، تنها به تشدید فضای دو قطبی و سوء استفاده بازیگران خارجی از آن دامن زده و به مثابه خنجری بر پیکره انسجام ملی است. مواضع اتخاذ شده در این بیانیه در مواردی با اصول مسلم انقلابی و منافع ملی کشور در تقابل قرار می گیرد. در ادامه متن یادداشت یکی از فضلای حوزه علمیه قم در پاسخ به نوشتار فاضل میبدی که به خبرگزاری رسا ارسال شده است تقدیم مخاطبان می شود.
« خطاب به آقای محمدتقی فاضل میبدی و حامیان بیانیه جبهه اصلاحات:
سخنی که به نام «دلسوزی» عرضه میکنید، نه چراغی برای روشنایی، که پردهای برای فریب است؛ نه برهان استوار، که بیان آشفته؛ نه عقلانی و منصفانه، که آمیخته با احساس و اغراض. شما میخواهید در جامه خیرخواهی، حربه تفرقه بر پیکر وحدت بنشانید؛ اما کلامی که بر پایه گزینشهای سطحی و تفسیر به رای بنا شود، هرگز جز پژواک باطل نخواهد بود.
استاد معظم دانشگاه مفید، اگر داعیه عقل و خیرخواهی برای ملت دارید، چرا سلاح شما دشنام است و سرمایه شما تحقیر؟ شما که مدرس دانشگاهید، منطق در آمار و تحلیل است، نه در طعن و تمسخر. قرآن، آیینه حق است، نه ابزار جدل سیاسی. آنکه آیات الهی را به سود جناح خود مصادره میکند، نه مفسر قرآن، که تاجر سیاست است.
این نقاب «دلسوزی برای نجات ایران از جنگ و تحریم» جز پردهای برای توجیه نیست. آیا بیانیههای متناقض و سست، کشور را از فشار دشمنان میرهاند؟ یا برعکس، وحدت ملی را ـ که بزرگترین سد در برابر طوفان تحریم است ـ در هم میشکند؟ عقل سیاسی حکم میکند در هنگامه تهدید، صفوف فشرده شود، نه آنکه قلمهای بیپروا بر طبل اختلاف بکوبند و در میانه میدان، دشمن را شاد کنند.
پرسش از اینکه «چرا تریبون نماز جمعه یکجانبه است»، ریشه در بیدرکی از ماهیت این نهاد دارد. نماز جمعه رسانه بیطرف نیست، منبر سیاست رسمی است. انتظار اینکه این تریبون، جولانگاه مخالفان نظام گردد، مانند آن است که به دشمن اجازه دهید در قلب فرماندهی نیروی مسلح سخن براند. این، نه عقل است، نه انصاف؛ بلکه جهل آمیخته به تعمد است.
حمله به شورای نگهبان نیز جز مغالطهای آشکار نیست. رد صلاحیت، نشانه ضعف معیار نیست، بلکه گواه استواری قانون است. آنکه از این سازوکار قانونی ناراضی است، در حقیقت با اساس جمهوریت و اسلامیت نظام سر ناسازگاری دارد.
شما از «قولوا للناس حسنا» دم میزنید اما قلمتان لبریز از تحقیر است. چگونه از اخلاق قرآنی سخن میگویید و همزمان دیگران را به «بیشرافتی» متهم میکنید؟ این زبان، زبان اصلاح نیست؛ زبان خصومت است. این لحن، لحن قرآن نیست؛ لحن کینه است.
روش شما نه عقلانی است، نه قانونی، نه ثمربخش. این مسیر، ره به جایی ندارد جز بنبست؛ این قلم، بار نمیآورد جز شکست. تاریخ، داور بیرحمی است؛ و دیر یا زود، پرده از چهره این بازیها فرو خواهد افتاد. آن روز، آشکار خواهد شد که رویای تغییر نظام با شعار و بیانیه، سرابی بود در کویر خیال و آنان که بر این راه پای فشردند، جز حسرت و خسران درو نخواهند کرد.»