زندگی اشرافی مسئولان،«موفقیت» را در جامعه مترادف با مصرف گرایی می کند

جامعه را میتوان به یک بوم نقاشی عظیم و پویا تشبیه کرد که در آن، هر قلممو و هر رنگ، در حال تغییر و تحول است. این دگرگونیها تنها به یک بخش محدود نمیشوند؛ بلکه تمامی ابعاد حیات جمعی، از سیاست و اقتصاد تا فرهنگ و روابط اجتماعی را در بر میگیرند.
در جامعه ایران امروز، میتوان نمونههای متعددی از این پیچیدگی و دگرگونی را مشاهده کرد. مثلاً، تحریمهای اقتصادی که امری سیاسی است به طور مستقیم بر کاهش قدرت خرید مردم که مسئلهای اقتصادی است تأثیر میگذارند و این تغییر اقتصادی، به نوبه خود، الگوهای مصرفی و سبک زندگی و فرهنگ جامعه را دستخوش دگرگونی میکند. این وابستگی متقابل نشان میدهد که نمیتوان یک پدیده اجتماعی را به صورت مجزا و ایزوله بررسی کرد.
آینهای تمامنما از جامعه
سبک زندگی، صرفاً مجموعهای از عادتها و رفتارها نیست، بلکه تجسم بیرونی و ملموس تمام مناسبات و تحولات جامعه است. به عبارت دیگر، هر آنچه در لایههای پنهان جامعه میگذرد، در شیوه زیست، پوشش، تغذیه و حتی انتخابهای روزمره مردم بازتاب پیدا میکند. به عنوان مثال، در جامعه ایران، رواج استفاده از خودروهای لوکس و گرانقیمت، صرفاً یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه میتواند نشانهای از افزایش شکاف طبقاتی و رشد مصرفگرایی باشد که از تغییرات اقتصادی و اجتماعی عمیقتری نشأت گرفته است.
در مقابل، برگزاری مراسمهای ساده و بومی در روستاها میتواند بیانگر حفظ ارزشهای سنتی و فرهنگی در برابر هجوم فرهنگ مدرن باشد. بنابراین، بررسی سبک زندگی هر گروه اجتماعی، عملاً به معنای شناخت کلیت آن جامعه است.
نقش مصرف در سبک زندگی و چالشهای آن در ایران
یکی از مهمترین ارکان سبک زندگی، مقوله مصرف است. در جوامع مدرن، مصرف تنها برای رفع نیازهای اولیه نیست، بلکه وسیلهای برای کسب هویت و اعتبار اجتماعی است. در جامعه ایرانی، این موضوع به شکلهای مختلفی قابل مشاهده است. برای مثال، برندگرایی و خرید کالاهای خارجی (مانند پوشاک، کیف و کفش) برای برخی افراد، راهی برای نمایش جایگاه اجتماعی و هویت مدرن است. این در حالی است که در گذشته، مصرف بیشتر بر مبنای نیاز و صرفهجویی بود.
این تغییر الگوی مصرف، نشان میدهد که فرهنگ مصرفگرایی در جامعه ما نفوذ کرده و مصرف را از یک کنش اقتصادی صرف به یک کنش اجتماعی و هویتی تبدیل کرده است.
مسئولان؛ الگوهای خاموش جامعه
در ساختار یک نظام، مسئولان و کارگزاران نقش ویژهای در شکلدهی به الگوی مصرف جامعه دارند. مردم به طور ناخودآگاه، به سبک زندگی مسئولان خود نگاه میکنند و از آنها الگو میگیرند. این تأثیر در سه سطح قابل تحلیل است.
نخست سطح سیاستگذاری است. تصمیمات مسئولان به طور مستقیم بر زندگی مردم اثر میگذارد. به عنوان مثال، سیاستهای وارداتی دولت میتواند منجر به رواج کالاهای خارجی و تغییر الگوی مصرف به سمت برندگرایی شود.
شیوه اجرای سیاستها نیز مهم است. فساد اداری و رانتخواری برخی مسئولان، میتواند این باور را در جامعه ایجاد کند که برای پیشرفت، به جای شایستگی باید به روابط تکیه کرد؛ باوری که به طور غیرمستقیم بر تمایل به مصرف کالاهای لوکس برای نمایش قدرت و نفوذ تأثیر میگذارد.
مهمتر از همه، مسئولان به عنوان یک الگوی رفتاری در جامعه عمل میکنند. رواج زندگی اشرافی و استفاده از خودروهای گرانقیمت توسط برخی مسئولان، این پیام را به جامعه میدهد که «موفقیت» در این نظام، با مصرفگرایی و تجملگرایی تعریف میشود. این رفتار، نه تنها موجب ترویج فرهنگ مصرفگرایی میشود، بلکه فاصله بین مردم و مسئولان را افزایش میدهد.
در مقابل مسئولانی که سبک زندگی ساده و مردمی دارند، مانند شخصیتهایی که در دوران جنگ سادهزیستی را ترویج میکردند، الگویی متفاوت ارائه میدهند و میتوانند به اصلاح الگوی مصرف جامعه کمک کنند. این الگوبرداری از مسئولان، ریشههای عمیقی در فرهنگ و آموزههای دینی ما دارد. برای مثال، در روایات اسلامی تأکید شده است که مردم بر دین و روش حاکمان خود هستند. این اصل، مسئولیت سنگین مسئولان در قبال سبک زندگی خود را نشان میدهد.
امام علی علیه السلام میفرمایند: اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛ مردم، به دولتمردان خود شبیه ترند تا به پدرانشان.
افزایش مصرفگرایی در ایران، یک چالش جدی است که نیاز به اصلاح دارد. در این میان، سبک زندگی مسئولان به عنوان یک عامل کلیدی در الگوپذیری مردم، باید مورد بررسی و نقد قرار گیرد. فاصله گرفتن سبک زندگی برخی مسئولان از سبک زندگی مطلوب و گرایش آنها به تجملگرایی، نه تنها به ضرر جامعه است، بلکه یک ضرورت اخلاقی و رسالتی است که باید برای تحقق یک جامعه سالم و پویا به آن پرداخت.
تأثیر بر الگوهای مصرفی و اقتصادی جامعه
سبک زندگی مسئولان، به طور مستقیم بر الگوهای مصرفی مردم اثر میگذارد. وقتی مردم شاهد زندگی تجملی و مصرفگرایانه برخی از مدیران و مسئولان هستند، به طور ناخودآگاه این پیام را دریافت میکنند که برای موفقیت و کسب جایگاه اجتماعی، باید به سمت مصرف کالاهای لوکس و زندگی اشرافی گرایش پیدا کنند.
فرض کنید یک مدیر از خودروهای بسیار گرانقیمت خارجی استفاده میکند. این موضوع، نهتنها حس تبعیض و بیعدالتی را در جامعه افزایش میدهد، بلکه میتواند الگوی مصرف را به سمت خرید خودروهای لوکس و چشم و همچشمی سوق دهد. در مقابل، مسئولانی که از خودروهای داخلی استفاده میکنند، به طور غیرمستقیم مصرف کالای ایرانی را ترویج کرده و به تولید ملی کمک میکنند. این تفاوت در سبک زندگی، در نگاه مردم، به معنی تفاوت در ارزشها و اولویتهاست.
اعتماد مردم به حکومت و مسئولان، یکی از مهمترین پایههای ثبات اجتماعی است. سبک زندگی مسئولان میتواند این اعتماد را تقویت یا تضعیف کند. سادهزیستی و دوری از تجملات، به مردم نشان میدهد که مسئولان از جنس خودشان هستند و درد و رنج آنها را درک میکنند.
تصور کنید در دوران بحرانهای اقتصادی و تحریمها، خبری از زندگی اشرافی یک مسئول منتشر میشود. این خبر، به سرعت اعتماد مردم را نسبت به تلاشها و سیاستهای دولت کاهش میدهد. مردم با خود میگویند: اگر مسئولان به فکر مردم بودند، اینگونه زندگی نمیکردند. در مقابل، خاطرات سادهزیستی مسئولان در دهه اول انقلاب، مانند زندگی در خانههای ساده یا استفاده از وسایل نقلیه عمومی، باعث افزایش سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی شده بود.
سبک زندگی مسئولان، میتواند بر فرهنگ کار و تلاش در جامعه تأثیر بگذارد. زمانی که مردم مشاهده میکنند که برخی مسئولان بدون تلاش و صرفاً با استفاده از رانت و جایگاه خود به ثروت و زندگی لوکس دست یافتهاند، انگیزه خود را برای تلاش و پیشرفت از دست میدهند.اگر جامعه شاهد باشد که فرزند یک مسئول بدون شایستگی، به موقعیتهای شغلی بالا دست مییابد و سبک زندگی بسیار مرفهی دارد، این باور در جامعه شکل میگیرد که مسیر موفقیت، از طریق روابط و نه از طریق شایستگی و تلاش میگذرد. این پدیده، روحیه رقابت سالم و سختکوشی را در جامعه از بین میبرد.
سبک زندگی مسئولان و خانواده آنان، به عنوان یک الگوی رفتاری، میتواند ارزشهای فرهنگی جامعه را تغییر دهد. اگر مسئولان و خانواده آنان به ارزشهای اخلاقی و دینی پایبند باشند و آن را در زندگی خود نشان دهند، این ارزشها در جامعه نیز تقویت میشود.پوشش و رفتار اجتماعی یک مسئول و خانواده اش، به طور مستقیم بر الگوی پوشش و رفتاری جامعه، به ویژه نسل جوان، تأثیر میگذارد. مسئولانی که خود و خانواده شأن پوششی ساده و موقر دارند، به طور ناخودآگاه این پیام را منتقل میکنند که پوشش مناسب، به معنای سادگی و احترام به هنجارهای اجتماعی است. در مقابل، مسئولانی که به سبکهای پوششی نامتعارف گرایش دارند، میتوانند فرهنگ جامعه را به سمت ارزشهای متفاوتی سوق دهند.
در نهایت میتوان گفت سبک زندگی مسئولان فقط یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک کنش اجتماعی قدرتمند است که میتواند پایههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه را دگرگون سازد. به همین دلیل، مسئولان باید بیش از هر فرد دیگری، نسبت به سبک زندگی خود حساس و آگاه باشند.