۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۶
کد خبر: ۷۹۳۸۴۵
گزارش تحقیق؛

ابهام در مفهوم شعور کیهانی و تناقض‌های درونی

ابهام در مفهوم شعور کیهانی و تناقض‌های درونی
بر اساس پژوهش وحیدرضا املکی، تعبیر «شعور کیهانی» در آثار طاهری دچار نوسان معنایی و تعارض مفهومی است. این ابهام، هیچ تعریف منسجمی از مبادی و موضوع عرفان حلقه ارائه نمی‌کند و موجب تناقض در اصول بنیادین آن می‌شود.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تحقیق «بازخوانی انتقادی اساسنامه عرفان کیهانی (حلقه)» اثر وحیدرضا ملکی که در نشریه علمی «پاسخ به شبهات دینی» منتشر شده است، به نقد مبانی نظری و ساختار معرفتی جریان موسوم به عرفان حلقه پرداخته و با رویکرد تحلیلی، ادعاهای مطرح‌شده در اساسنامه این جریان را در پرتو آموزه های اصیل اسلامی بررسی کرده است.
 
بازگشت به معنویت یا لغزش در شبه‌عرفان؟
 
در آغاز این پژوهش، نویسنده با تکیه بر زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی پیدایش معنویت‌های نوپدید، توضیح می‌دهد که عطش بشر معاصر برای معنا و آرامش، در بستر زندگی مدرن، او را به سوی نسخه‌های بدیل و گاه کاذب معنویت کشانده است. عرفان حلقه به‌عنوان یکی از این جریان‌ها در دهه هفتاد خورشیدی در ایران ظهور کرد و با ترکیب اصطلاحات علمی، روان‌درمانی و عرفان، توانست مخاطبانی از لایه‌های تحصیل‌کرده جامعه را به خود جلب کند.
 
مقایسه‌ای میان عرفان اسلامی و عرفان حلقه
 
پژوهش ملکی با بررسی مبانی نظری کتاب «عرفان کیهانی» اثر محمدعلی طاهری، نشان می‌دهد که در این جریان، محوریت خداوند و توحید الهی جای خود را به «شبکه شعور کیهانی» داده است؛ شبکه‌ای که در اساسنامه، به‌عنوان منشأ آفرینش و عامل هدایت جهان معرفی می‌شود. نویسنده این مبنا را فاقد استدلال عقلی و شهودی معتبر می‌داند و آن را نوعی «تغییر مبنا از خدامحوری به انسان‌محوری» توصیف می‌کند که با روح عرفان اسلامی در تضاد است.
 
ابهام در مفهوم شعور کیهانی و تناقض‌های درونی
 
به‌گفته پژوهشگر، تعبیر «شعور کیهانی» در آثار طاهری دچار نوسان معنایی و تعارض مفهومی است؛ گاه به‌مثابه آگاهی حاکم بر جهان، گاه روح‌القدس و زمانی نیرویی ناشناخته معرفی می‌شود. این ابهام، تعریف منسجمی از مبادی و موضوع عرفان حلقه ارائه نمی‌کند. افزون بر این، موجب تناقض در اصول بنیادین آن نیز می‌شود؛ از جمله در تبیین «مجازی بودن جهان هستی» و نسبت آن با وجود «شعور الهی».
 
از روش‌شناسی تا پیامدهای اجتماعی
 
در بخش‌های بعدی مقاله، نویسنده با تحلیل روش‌شناسی عرفان حلقه، آن را فاقد معیارهای سنجش معرفت عرفانی می‌داند. به باور او، این جریان نه به شریعت، نه به تجربه پیران طریقت و نه به عقل جمعی تکیه دارد، بلکه بر شهود شخصی بنیان‌گذار خود استوار است. این ویژگی، عرفان حلقه را از جایگاه یک نظام معرفتی به سطح تجربه‌ای فردی و غیرقابل ارزیابی علمی فرو می‌کاهد. افزون بر این، به لحاظ اجتماعی، گسترش چنین آموزه‌هایی می‌تواند به نسبی‌گرایی دینی و تضعیف مرجعیت معرفتی در حوزه دین منجر شود.
 
از ادعای وحدت تا بازگشت به کثرت
 
ملکی در پایان این تحقیق باورمند است عرفان حلقه در پی رسیدن به وحدت عالم انسانی است، اما خود در دام پراکندگی مفهومی و تعارض‌های درونی گرفتار آمده است. این جریان که مدعی اتصال مستقیم به حقیقت واحد است، در عمل میان مفاهیم مجازی، شهود فردی و استدلال‌های متناقض سرگردان مانده و از راه وحدت، به وادی کثرت بازگشته است.
ارسال نظرات