نشنال اینترست: حمله نظامی و فشار حداکثری به ایران نافرجام بود
این نشریه در تحلیلی با عنوان سراب پیروزی بر ایران نوشت: استراتژی امنیت ملی (NSS) که به تازگی توسط رئیسجمهور دونالد ترامپ منتشر شده، خاورمیانه را برای تفکر سیاست خارجی آمریکا مناسبتر میکند و ادعا میکند که دیگر یک «مزاحمت دائمی» نیست. در طول سال ۲۰۲۵، دولت ترامپ ترکیبی از سیاست انرژی داخلی منطقی، دیپلماسی منطقهای سختگیرانه و اقدام نظامی محتاطانه را برای تحقق این بازتعریف دنبال کرد. هیچ جا این موضوع به اندازه ایران روشن نیست، که فقط سه بار در کل سند ذکر شده است.
تعجبآور نیست که یکی از این ارجاعات به عملیات چکش نیمه شب است، استفاده تاریخی ترامپ از زور علیه تأسیسات هستهای ایران. این عملیات -که نزدیک به پایان جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران در تابستان امسال رخ داد- چیزی را به همراه داشت که هیچ ترکیبی از مذاکرات، توافقات، تحریمها یا خرابکاری نتوانست به دست آورد: اولین توقف کامل غنیسازی اورانیوم در سایتهای هستهای شناخته شده ایران. اما پس از عملیات یک سؤال باقی میماند. اگر «نیروی اصلی بیثباتکننده منطقه» طبق گفته NSS، ایران باقی مانده است، میتوان «شراکت، دوستی و سرمایهگذاری» را در خاورمیانه بدون استراتژی بزرگتر برای مقابله با ایران به طور معنادار دنبال کرد؟
در اینجا، برخی ممکن است به سیاست فشار حداکثری که اوایل سال ۲۰۲۵ برای کاهش صادرات نفت ایران و محدود کردن دسترسی آن به درآمد احیا شد، دلخوشی بیابند. اما امید به اینکه اجبار اقتصادی بتواند جایگزین استراتژی شود، روز به روز بیمورد به نظر میرسد.
در سه ماه گذشته، صادرات نفت ایران کمی بیش از ۲ میلیون بشکه در روز بوده است. این در حالی است که وزیر خزانهداری، در تلاش است صادرات ایران را به ۱۰۰,۰۰۰ بشکه در روز محدود کند. در حالی که دولت شایسته تقدیر است که موضوع پایبندی به تحریمها را در سطح جهانی مطرح کرده و همچنان نفتکشها و شرکتهای کشتیرانی مرتبط را هدف قرار داده است، این ارقام دقیقاً برعکس فشار حداکثری به نظر میرسند. اکثریت قریب به اتفاق نفت ایران با تخفیف به رقیب نزدیک آمریکا، چین، فروخته میشود. در واقع، چین بیش از یک دهه است که بزرگترین واردکننده نفت ایران بوده و یکی از بزرگترین مخالفان تحریمها است. با این حال، به نظر میرسد دولت در قرار دادن مشکل ایران در چارچوب چالش بزرگتر چین مردد است. این در حالی است که تمرکز دولت بر چین و رقابت قدرتهای بزرگ در هر دو کنفرانس امنیت ملی ۲۰۱۷ و ۲۰۲۵ است.
در حالی که پکن در طول جنگ ۱۲ روزه برای دفاع از تهران عجله نکرد، مواد شیمیایی خطرناک را هم قبل و هم پس از جنگ ارسال کرده تا به ایران در بازسازی و گسترش زرادخانه موشکهای بالستیک خود کمک کند. این موشکها نه تنها به اسرائیل، بلکه به پایگاههای آمریکا در منطقه در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۵ شلیک شدهاند. بنابراین جدا کردن ارتباط بین تهران و پکن یک سوءرفتار استراتژیک است.
عملکرد نظامی اسرائیل در برابر ایران و شبکه تهدید آن جای خوشبینی را فراهم میکند. اما این، سودمندی گزینه نظامی را تأیید میکند، نه اینکه به راهحل نظامی برای چالشهای منطقه اشاره کند. نمونه بارز حماس است. با وجود اینکه ضعیفترین نیابتی ایران است، همچنان قدرتمند است و حتی پس از دو سال جنگ در غزه باعث آشوب میشود.
در حالی که تردیدی نیست که حملات اسرائیل نیابتیهای ایران را بهطور قابل توجهی عقب انداخته است، تهران به نظر نمیرسد به اندازه کافی دلسرد شده باشد که شبکهاش تحلیل برود. ایران در واقع، کمتر از یک ماه پس از جنگ ۱۲ روزه، دوباره ارسال قطعات موشک و پهپاد به شورشیان حوثی یمن را از سر گرفت و با وجود از دست دادن «پل زمینی» که از سوریه اسد برای حمایت از حزبالله لبنان عبور میکرد، گزارش شده که ایران مسیرهای تأمین خود را متنوع میکند.