۲۵ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۱
کد خبر: ۸۶۶۰۱
به مناست درگذشت محمد ارکون؛

خطای تاریخی و تعارض اندیشه

خبرگزاری رسا ـ عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه، با اشاره به اندیش های محمد آرکون درباره قرآن، آن را متاثر از تلاقی افکار متعارض دانسته و گفت: لیدر فکری مستشرقان گرفتار خطایی تاریخی شده است.
خطای تاریخی و تعارض اندیشهبه گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محمد ارکون استاد بازنشسته تاریخ تفکر اسلامی از دانشگاه سوربن پاریس و یکی از پیشگامان جنبش گفتگوی بین ادیان بود که سه‌شنبه شب در سن 82 سالگی در پاریس درگذشت.

ارکون در سال 1928 در دهکده کوچکی در منطقه قبایل شمال شرقی الجزایر متولد شد. پس از آن که دوران مدرسه ابتدایی را در دهکده خود گذراند برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به شمال غربی الجزایر رفت و سپس به مطالعه ادبیات عربی، حقوق، فلسفه و جغرافی در دانشگاه الجزایر پرداخت.

وی در دانشگاه های متعددی تدریس کرده و در سال 1980 به عنوان استاد تمام در دانشگاه سوربن منصوب شد و به تدریس تاریخ تفکر اسلامی پرداخت و رشته جدیدی را با عنوان اسلام شناسی کاربردی ایجاد کرد.
از وی اثاری همچون، اومانیسم عربی قرن دهم، اسلام، دین و جامعه،‌ قرائت‌های قرآن،‌ رساله‌ای در باب تفکر اسلامی،‌ نقدی بر منطق اسلامی،‌ اسلام، اخلاق و سیاست و‌ دریچه‌هایی رو به‌اسلام به چاپ رسیده است.

اما آنچه لازم به ذکر است، بررسی شاخصه های بارز فکری این دانشمند است که با توجه به دور بودن از فضای فکری قاطبه اندیشمندان اسلامی، شایسته واکاوی دقیق بر طبق اصول اسلامی است.

حجت الاسلام محمد رضایی اصفهانی، مدیر موسسه قرآنی المهدی و مدیر مسئول نشریه قرآن پژهی مستشرقان که پیرامون افکار و اندیشه های محمد آرکون به مطالعه و تحقیق پرداخته، در این گفت و گو به تبیین افکار و اندیش های او پرداخته و به تاثیر او بر دانشمندان معاصر پرداخته است.

رسا ـ در ابتدا محمد ارکون را معرفی بفرمایید؟

محمد آرکون را می توان بزرگترین شخصیت معاصر دانست که در سالهای اخیر تاثیرات قراوانی بر مستشرقان و روشنفکران گذاشته است.

این نویسنده پرکار متولد یکی از روستاهای الجزایر و از نژاد بربری بوده که در مدارس فرانسوی الجزایر به تحصیل پرداخت و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته و دکتری خود را در آنجا گرفت.

می توان محمد ارکون را برآمده از تلاقی سه فرهنگ بربری، عربی و فرانسوی عنوان کرد که اندیشه های او به خوبی بیان گر نمود این افکار و تعارضات آن با یکدیگر است.

این نویسنده دارای کتاب های فراوانی مانند ویژگی های اندیشه کلاسیک اسلامی ، مطالعات اندیشه اسلامی، اسلام دیروز و فردا ، برای انتقاد از ذهن اسلامی ، اسلام و عمل از اصالت و تقلید در معنا و اراده سلطه بوده و مقالات گوناگونی به رشته تحریر درآورده که به عربی و فارسی ترجمه شده است.

محمد ارکون در بحث های قرآنی چند بحث و خط اساسی را دنبال می کند که با توجه به آن می توان افکار او را شناخته و درک کنیم که افکار او تا چه اندازه بدبینانه و مغرضانه است.

او در مقاله ای که در دائره المعارف لایگنس درج کرده است، ومن او را با عنوان قرآن و آثار اعتقادی معاصر ترجمه کرده ام، با اینکه نقش دائره المعارف، گزارش نگاری از ماوقع علم است، در پایان مقاله خود پیشنهاد می دهد که دائره المعارفی تدوین شود تا انتقادات نسبت به قرآن در آن جمع شود.

وی قرآن را به نوعی برآیند فکری پیامبر اسلام(ص) و تابع فرهنگ عرب جاهلی و ذهنیت های نبی مکرم (ص) می داند و از همین زاویه است که بحث تاثیر روان شناختی قرآن را مطرح کرده است.

این حرف ها بعدها توسط آقای سروش ترجمه شده و البته بدون استناد در جامعه علمی ایران بیان شد، همچنین ابوحامد ابو زید تحت تاثیر این اندیشه ها بود.

رسا ـ روش علمی او چگونه است؟

محمد ارکون بسیار سخت نویس است و آثار او به مطالعات جدی و عمیق نیاز دارد، و فهم اندیشهای او که در لایه های پنهان کتاب هایش بیان شده نیاز به تمرکز دارد و من یکی از مقالات او را به دلیل همین مغلق نویسی سه بار در دوره دکتری تدریس می کنم.

خلاصه اینکه نباید ساده انگارانه از کلام او رد شد بلکه باید سطر به سطر و با دقت پیش رفت.

همچنین ارکون دارای ادبیات خاصی در مورد قرآن است، و اصطلاحاتی مانند روش روانش شناختی قرآن، تفسیر ادبی و تفسیر تاریخی را وضع نموده است، همچنین عقل عربی و عقل اسلامی از جمله اصطلاحات او است.

رسا ـ لطفا روش تفسیر تاریخی و تفسیر ادبی را بیشتر توضیح دهید.

آرکون دانشمندی است که در طول سالهای تدریس و تکاپوی علمی خود نظریات تفسیر تاریخی و تفسیر ادبی قرآن را مطرح کرد که البته این اصطلاح با اطلاحات مشابه در جامعه علمی ما تفاوت معناداری دارد.

منظور او از تفسیر ادبی قرآن، نه مانند بحث های زمخشری در کشاف است که به بحث از صرف و نحو و لغت می پردازد بلکه حرف امین خولی است که باید تاثیر ادبیات عرب که شامل آداب، عقاید و رفتارهای جاهلیت عربی است بر قرآن بررسی شود و ببینیم فرهنگ عربی تا چه اندازه بر قرآن تاثیر گذاشته است.

منظور او از تفسیر تاریخی نیز بررسی قصص قرآن و آیات قرآن بر اساس تاریخ نزول نیست بلکه می خواهد مطالب قرآنی را مقید به تاریخ عنوان کرده و قرآن را مخصوص زمان گذشته بیان کند.

رسا ـ دامنه تاثیر آرکون بر اندیشمندان هم عصر خود چگونه بوده و افکار او از چه ضریب نفوذی برخوردار است؟

آرکون توانسته بود در این سال ها با مجموعه فکری و تلاش های خود، رهبری مستشرقان جهان غرب را بر عهده گیرد و حتی دامنه تاثیر خود را بر روشنفکران جهان اسلام توسعه دهد که البته این افراد نظریات او را بدون استناد بیان می کنند اما با ریشه یابی افکار می توانیم آبشخور آن را بشناسیم که بررسی نامه آقای سروش به آیت الله سبحانی شاهد این سخن است.

محمد ارکون در یک کلام لیدر مستشرقان غربی در عصر حاظر بود که به صورت کامل در فرهنگی غربی ذوب شده بود و می کوشید تا اندیشه دانشمندان را به سوی خالی بودن قرآن ازوحی سوق دهد.

او قرآن را مانند یک متن عادی مانند آثار ارسطو و افلاطون نگاه می کرد و تفکر وحی الهی و بدون کم و زیادی را قبول نداشت و در نهایت فکر او این بود که افراد باید به نقد قرآن بپردازند.

رسا ـ به نظر شما منشا این نظریات چه بوده و چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟

یک اشتباه تاریخی و یک خطای تاریخی باعث شده تا آرکون دچار چنین افکاری شود، او قرآن را همانند کتاب مقدس مسیحیان شمرده که متی، مرقس، لوقا و یوحنا به کتابت آن طبق فرهنگ خود پرداخته اند.

توضیح اینکه پیروان ادیان یهودیت و مسیحیت هیچکدام کتاب خود را از سوی خدا نمی دانند و حتی قبول دارند که بخشی از تورات هشتصد سال بعد از حضرت موسی(ع) نوشته شده است که امثال آقای آرکون این تفکر را به قرآن سرایت داده اند.

تفکر آسمانی نبودن تورات و انجیل و اینکه خطاها و اشتباهات بشری در آن رخ داده است موجب به حاشیه رفتن آنها از صحنه زندگی بشری شده و عده ای در صدد انجام این هدف شوم درباره قرآن هستند.

رسا ـ اندیشه آسمانی نبودن قرآن را چگونه نقد می کنید؟

باید دانست که قرآن با کتاب های آسمانی ادیان دیگر دارای تفاوت های بارزی است که می توان به نوشته شدن در عصر پیامبر(ص) توسط بیش از چهل نفر از نویسندگان اشاره کرد.

همچنین قرآن به صورت متواتر در ذهن مسلمانان بوده است و بسیاری از افراد قرآن را حفظ بوده و هستند و پیامبر اکرم(ص) آن گونه در نقل وحی ضابط بودند که در قران می خوانیم: قل هو الله احد، قل اعوذ برب، که حتی قل که بمعنی بخوان است ودر متن وحی بوده، نقل شده است.

همچنین نمی توان قرآن را متهم به تاثیر گرفتن از فرهنگ عربی کرد، زیرا قرآن با رفتارها و رسوم عربی دو نوع مواجهه دارد، در برخی موارد که فرهنگ عربی ناقل رفتاری پسندیده مانند حج، مهمان نوازی، وفای به عهد بوده که البته ریشه در ادیان ابراهیمی داشته است، آن را تایید و تقویت کرده و در جایی که آن آداب با عقل، فطرت و اخلاق همخوان نبوده مانند زهار، زنده به گور کردن دختران، تذکر داده و برخورد نموده است.

خلاصه آنکه قران چه از دیدگاه درونی و چه بیرونی با انجیل و تورات تفاوت داشته است و این نوع افکار التقاطی ریشه در تشبیه های تاریخی نادرست است.

رسا ـ از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگذاریم. /909/

ارسال نظرات