معرفی پروژه نقش مربی در تربیت اخلاقی و معنویت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پروژۀ «نقش مربی در تربیت اخلاقی ـ معنوی» که از سوی حجتالاسلام محمد عالم زاده نوری، حسن بوسلیکی و حسین مرادی تدوین یافته، به تهیه کنندگی مرکز اخلاق و تربیت اسلامی و از سوی مرکز نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در دست نشر است.
برای آشنایی با این پروژه به معرفی آن میپردازیم:
آیا پیمودن مسیر سعادت الزاماً نیاز به استاد دارد؟ چگونه میتوان مربی شایستهای برای حرکت شناخت؟ آیا چنین مربی، قابل دستیابی است؟ چه بهرهای از استاد میتوان گرفت و چگونه باید با او مواجه شد؟... این قبیل پرسشها، ابهامهایی است که ذهن جوانان مشتاق کمال را عموماً فراگرفته و پاسخی روشمند، روشن، گویا و بموقع میطلبد. پاسخی مثبت برای آنکه مشتاقان سعادت بتوانند اصل ضرورت، نوع نیاز، کیفیت و زمان مراجعه به مربی را بدانند و پاسخی منفی برای آنکه مدعیان دروغین و کمبضاعت را بشناسند و مورد سوء استفاده قرار نگیرند.
علیرغم رواج این پرسشها و اهمیت این دغدغهها، به جهت سنت تحفّظ یا کتمان در پرداختن به اینگونه موضوعات از سوی فرزانگان شهرتگریز، کشف پاسخ این سؤالها دشوار و نوعی رازآلودگی بر آن تحمیل شده است. این ویژگی بهرغم تحریک کنجکاوی و هوشیاری افراد، این موضوع را از معرض بررسیهای عالمانه خارج ساخته، به برخورد سلیقهای و غیر قابل اعتماد مبتلا کرده است. در این نوشته تلاش شده فضای عمومی بحث مربی به صورتی جامع و گویا در شش فصل برای مخاطب روشن گردد.
فصل اول به بیان کلیات و مفاهیم اختصاص دارد. در فصل دوم اصل ضرورت مربی به معنای نقشآفرینی فراوان او در فرایند تربیت و تسهیل مسیر رشد اثبات و به ابهامها و تردیدها پاسخ داده شده است و در نهایت تأکید شده که نیاز به مربی در شرایط و مراحل مختلف یکسان نیست. بدین ترتیب مربی مورد نیاز در قدمهای آغازین با مربی مراحل نهایی متفاوت است. آنچه مبتدی نوپا برای حرکت نیاز دارد به سرعت و سهولت بیشتری قابل دسترسی است، زیرا آموزشهای اولیه را میتوان از مربیان درجه دو و سه نیز دریافت کرد. برپایة این نگاه مربیان در یک خوشة تربیتی طبقهبندی خواهند شد.
فصل سوم به ویژگیهای مربی و بیان شایستگیهای علمی، عملی و اخلاقی او اختصاص دارد. در این فصل استمداد از خدا، استمرار اقدام و عمل و تلاش و جستجوی روشمند برای احراز صلاحیتها قبل از مراجعه به مربی و بعد از آن به عنوان راهکارهای احراز این صلاحیتها و دستیابی به مربی شایسته پیشنهاد شده و جایگاه کشف و کرامت در این مقام تبیین گشته است.
در فصل چهارم وظایف و شئون عام مربی در پیشگیری، درمان و رشد و نیز کارکردهای ویژه مربی در تربیت معنوی بیان شده است. مربی چند گونه آگاهی در اختیار متربی میگذارد: مقاصد و کمالات، همچنین ارزشها و تکالیف را مینمایاند، خطرات و موانع را گوشزد میسازد، اولویتها را در مقام تزاحم روشن میکند و علائم تشخیصی را معلوم میسازد. همچنین با تذکر و موعظه، تشویق و دلگرم سازی، ایجاد تمرکز، امیدبخشی، ارائه الگوهای موفق، الزام و عتاب و فراهم نمودن حلقة صالحان به متربی انگیزة حرکت میدهد. نقاط قوت و کاستیها و رذائل اخلاقی او را تشخیص میدهد، مشکلات کلیدی او را مییابد و میتواند بهخوبی در این موارد ریشهیابی کند. پس از آن با ارائة راهکارهای موردی و مصداقی (برنامه) متناسب با ویژگیها و شرایط متربی، او را بهسوی سلامت اخلاقی و سپس کمال و تعالی سوق میدهد. علاوه بر این او را در مسیر حرکت وانمیگذارد و مشفقانه همراهی میکند یعنی با نظارت مستمر بر اجرای صحیح برنامه، و مطالبه و ارزیابی فعالیتهای متربی در جریان حرکت او قرار میگیرد و هرگاه متوجه تصمیم یا روش نادرستی از ناحیه او شد تذکرات لازم را به او میدهد و یا در بسته دستورات خود تغییرات لازم را اعمال میکند.
مربی باید روال تربیت را به سوی استقلال متربی راهبری کند و از وابستگی دائم او به خود بکاهد. اگر قرار باشد فرایند تربیت تا ابد زیر نظر مربی ادامه داشته باشد، جریان تربیت با خطر جدی مواجه خواهد شد؛ چرا که مربی همواره همراه متربی نیست. بنابراین لازم است جریان تربیت به سمتی هدایت شود که ضرورت مراجعه به مربی آرام آرام کم شود و متربی بتواند مسیر رشد را مستقلاً طی کند.
در آموزههای اسلامی علاوه بر بیان معارف والای اخلاقی بر نقش الگو در تربیت نیز تأکید شده است. الگو تجسم عینی کمالاتی است که انسان در پی آن است. مربی علاوه بر معرفی الگوهای مناسب، خود نیز در جایگاهی است که خواسته و ناخواسته، با رفتار و گفتار در مقابل دیدگان متربی قرار دارد و بر جان الهامپذیر او اثر میگذارد. هرچه محبت و ارادت متربی به او بیشتر باشد، الگوبرداری از رفتار و شخصیت او بیشتر و تأثیرات او در جان متربی عمیقتر است.
مربی در تربیت معنوی علاوه بر این همه، مراحل سلوک را برای متربی تبیین و وقایع شهودی را تفسیر میکند و با دعا و حمایت معنوی از او، او را در مسیر سلوک مدد میرساند.
فصل پنجم به وظایف متربی اختصاص دارد. متربی قبل از مراجعه به مربی باید با ملاکهای صلاحیت او آشنا شود، شور و اشتیاق درونی در خود ایجاد کرده باشد، برای دستیابی به مربی شایسته علاوه بر استمداد از خدا و اعتصام به او، تلاش کند، و صداقت عملی خود را در طلب معنویت نشان دهد.
بعد از مراجعه به مربی نیز باید همت و تلاش شخصی خود را بهکار گیرد، حدود مراجعه را رعایت کند، رازدار باشد، عتاب مربی را تحمل کند و برای او دعا کند و از او الگو گیرد.
این اثر در فصل ششم به بحث اطاعت از مربی پرداخته است. اگر ضرورت یا فایده فراوان مربی را پذیرفته باشیم، باید اذعان کنیم که حدی از اطاعت برای این منظور ضروری است. بدون اطاعت، فایدهای برای مربی تصور نمیشود؛ زیرا معنای لزوم مراجعه به مربی، مرجعیت مربی است. مرجعیت مربی نیز مستلزم اطاعت است. اگر لازم باشد به استاد مراجعه شود، لازم است از او اطاعت هم شود و اگر بنای اطاعت نباشد مراجعه لزومی ندارد.
بنابراین اطاعت از مربی به عنوان یک اصل مسلم اولیه که در مقام شک نیز باید بدان رجوع کرد بسیار روشن و مورد اتفاق است؛ اما در این زمینه سؤالاتی مطرح است:
1. آیا ملاکی برای سنجش اوامر مربی وجود دارد؟
2. آیا مربی وظیفه دارد دستورات خود را مستدل سازد و توضیح دهد یا متربی نباید از مربی انتظار توجیه و توضیح داشته باشد؟
3. اگر مربی دستوری داد که به خطا بودن آن اطمینان داریم، آیا به اطمینان خود عمل کنیم یا به سخن استاد گوش دهیم؟
4. اگر مربی بر خلاف شرع دستوری دهد، آیا متربی موظف به اطاعت است؟
5. اگر مربی دستوری داد که تصور میکنیم با عزت نفس ما سازگار نیست، چه باید کرد؟
6. اگر دستورات مربی عقلگریز باشد، یعنی عقل حکم روشنی به نفع یا به خلاف آن صادر نکند آیا باز هم متربی موظف به اطاعت است و باید به مربی اعتماد کند؟
از طرفی بدون اطاعت، اهداف تربیتی محقق نمیشود و از طرفی مربی معصوم نیست و اطاعت از او ممکن است به هلاکت دین و جان متربی بینجامد. پس لازم است حد و مرز اطاعت روشن گردد. در این فصل پاسخ این پرسشها به تفصیل ذکر شده است./997/د101/پ