۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۳
کد خبر: ۲۰۹۹۴۶
معصومه آباد:

من زنده‌ام را به توصیه رهبر انقلاب نوشتم

خبرگزاری رسا ـ نویسنده کتاب «من زنده‌ام» گفت: دو سوم کتاب در مطاف خانه خدا نوشته شده است، احساس کردم جایی که خداوند معجزه پیامبرش را کتاب قرار داده، رسالتش را با خواندن آغاز می‌کند و به قلم قسم می‌خورد می‌توانم کتابم را بنویسم.
رونمايي از تقريظ رهبر انقلاب بر کتاب من زنده ام

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، معصومه آباد نویسنده کتاب «من زنده‌ام» عصر سه‌شنبه بیست و هفتم خرداد ماه در مراسم چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت تصریح کرد: آنچه که در کتاب «من زنده‌ام» بیان شده است، خاطرات روزهای سخت اسارت بود که امانت مردم در طول دفاع مقدس در مشت من بود و من به پیروی از سخنان دوستان مبنی بر نگارش خاطرات، قلم به دست گرفته و شروع به نوشتن کردم.

آباد با اشاره به فرموده امام خامنه‌ای در جمع اسراء مبنی بر این که «تا زمانی که این تاریخ ملبس به لباس هنر  نشود، ماندگار نخواهد بود» اذعان داشت: در سال 91 توفیق دیدار با رهبری همراه با خیل عظیمی از آزادگان نصیب من شد که در این جلسه امام خامنه‌ای فرمودند این دوران اسارت قرن‌های کوتاه شده و خلاصه شده‌ای است که انسان‌های مستعد را به الماس درخشان تبدیل کرده است، تا زمانی که این تاریخ ملبس به لباس هنر  نشود، ماندگار نخواهد بود.

نویسنده کتاب «من زنده‌ام» افزود: آنجا بود که احساس کردم 30 سال قصور کرده‌ام، پس به توصیه رهبری شروع به نوشتن کردم و کسی که در طول نوشتن به من امید نوشتن می داد آقای سرهنگی بود.

وی با اشاره به شرایط دشوار نگارش اثر گفت: دو سوم کتاب در مطاف خانه خدا نوشته شده است، احساس کردم جایی که خداوند معجزه پیامبرش را کتاب قرار داده، رسالتش را با خواندن آغاز می‌کند و به قلم قسم می‌خورد می‌توانم کتابم را بنویسم و از خدا خواستم کمکم کند تا هر آنچه که او می‌پسندد به روی کاغذ بیاورم، آنچه که می‌نوشتم در پشت پرده اشک بود؛ اما از همه اینها شیرین‌تر لحظه‌ای بود که به نزد رهبر معظم انقلاب رفتم تا از ایشان برای رونمایی کتابم اذن بگیرم.

آباد با اشاره به تقریظ رهبر انقلاب بر روی کتاب خاطراتش و اشتیاق وی برای مطالعه آن گفت: وقتی خبر تقریظ رهبری را شنیدم سراپا شوق برای گرفتن آن شدم.

نویسنده کتاب «من زنده‌ام» به دیدار دوباره خود با رهبر معظم انقلاب در سالروز آزادی‌اش اشاره کرد و گفت: برایم عجیب‌‌تر روزی بود که از دفتر ایشان با من تماس گرفتند و از من خواستند تا در سالروز آزادی‌ام که مصادف با ورود امام به کشور بود به دیدار ایشان بروم، به من اجازه داده بودند تا هر کسی را می‌خواهم به این دیدار ببرم، من نیز به همراه مادر، خواهر و برادر ، دوستان و آشنایان به دیدار رهبری رفتم، ایشان در این دیدار 3 ساعت برای ما وقت گذاشتند و فرمودند که «رنج کشیدنی است نه خواندنی، اما این کتاب رنج را خواندنی کرد»، من با این حرف ایشان فکر می‌کنم که این معجزه قلم است./9667/202/ع

ارسال نظرات