به یاد آن عالم وارسته و مجاهد عرصه فکر و قلم؛ پیرمردی که چشم من بود...
در این چنین زمانهای، گفتن و نوشتن از مردی که تبار عالمان عامل و مجاهدان راستین راه خدا را آیتی ناب و تابناک شد، چه طعم بکر و معصومانهای دارد و چه حس قریب و غریبی در دل و دیده انسان برمیانگیزاند. گفتن و نوشتن از کسی که «بزرگ بود و از اهالی فردا و با تمام افقهای باز نسبت داشت» و این بزرگی و روشنی را از مکتب مجاهدت و تلاش و تکاپوی علمی در محضر آفتاب عالمتاب معارف اهل بیت(ع) یافته و دریافته بود.
پیرمردی که چشم ما بود و چشمه جوشان خیر و ایمان و عرفان، در قامت اجتهاد عالمانه و در هیئت اقامه مومنانه نور. شرح شگفت شرف او در انحنای روزگار ایمانهای لاایمان، حدیث دلدادگی و دلبردگی است به ساحت مقدس اهل بیت نور و مدد گرفتن از آستان جانان.
و در این راه، چه باک از خار مغیلان و غربت یاران؛ که از سالهای دور و دیر، رسم روزگار بر همین منوال بوده است که اهل حق و ایمان و نور و عشق، در کژتابی و بیتابی زمان و زمانه، طعم شگرف هجر و غربت و تنهایی را با تمام وجود حس کنند و دم برنیاورند و خم به ابرو.
باری؛ سخن در مقام و معرفت بزرگمردی است که خود را وقف اهل بیت(ع) میدانست و به درستی چه تعبیری از این سترگتر و شگرفتر و خیره کنندهتر که کسی با خود و خدای خود بر این عهد، آیین بندد و بیعت گزارد که تمام عمر، راست قامت و پرصلابت، بیهیچ شک و تردید و تزلزلی، سر بر آستان جانان بساید و در مقام امن حضور او وقوف یابد و در محضر شریف او ظهور.
اهالی نظر و خبرگان علم و عمل، به خوبی و روشنی، بر قدر و منزلت مجاهدتهای اندیشگی و رهاوردهای علمی ایشان واقفند و بینیاز از یادآوری؛ اما همین قدر هست که نسل نو و نیز بسیاری از نخبگان جامعه فکری و فرهنگی ما به شکل تأسف انگیز و تأثرباری از دریای مواج و پر گهر این جان تابناک، بینصیب ماندهاند و چه بسا کمترین و کوچکترین آگاهی و بهره مندی از این گنجینه سرشار و غنی ندارند. به راستی چرا؟!
شاید دلایل زیادی منجر به چنین وضعیتی شده باشد. از هجوم سهمگین رسانههای دیداری و شنیداری با مضامین و مفاهیمی دیگر گونه و غیر قابل دفاع گرفته تا بیبرنامگی و بیتوجهی مدیران فکری و فرهنگی جامعه و...؛ اما بیتردید یکی از مهمترین آنها، غفلتی است که نسبت به بازآفرینی و احیای امروزین آثار و احوال و شخصیت ارزشمند ایشان از سوی کسانی که علقه و علاقهای به حضرتشان دارند، صورت گرفته.
جامعه امروز ما و خاصه طیف نخبه و روشنفکر و جوانان اهل اندیشه و قلم، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بارور شدن و انتشار روح جاری در اندیشه و سیره علمای راستین تشیع است و در این میانه، بیهیچ تردید و گزافهای، شخصیت حضرت علامه استاد عسکری(ره) از نمونههای منحصر به فرد و از خورشیدهای درخشان و چشمههای فیاض جهان تشیع است.
آری؛ گفتن و نوشتن از بزرگمردی که خود را «وقف اهل بیت(ع)» میدانست و هماره بر زبانش جاری بود که «فرزند مادرم زهرا(س) نیستم اگر ایشان را یاری نکنم» و به همین رسم و بر محور همین عهد و تعهد و در منظومه همین ذکر و فکر، دست به مجاهدتهای بزرگی در عرصه علم و عمل زد، کاری است خطیر و حساس و سخت.
و اینک در آستانه هفتمین سالگرد رحلت آن مرد بزرگ و وارسته، آن علامه مجاهد و شایسته، که خود را به راستی و درستی وقف اهل بیت(ع) کرده بود، یادش را گرامی و نامش را زنده میداریم و امید آن داریم که ما نیز در همین راه نفس زنیم و بر همین مناط، زندگی کنیم.
آمین یا رب العالمین