بررسی بدعت قمهزنی در ویژهنامه دستهای پنهان
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «دستهای پنهان» ویژه بدعت قمهزنی شامل مقالات، چندرسانهای، مقالات مرتبط، پیامک، گالری، کارت پستال، پرسش و پاسخ، احادیث و ویژهنامههای مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
در این ویژهنامه میخوانیم: «علل صدور فتوای عدم جواز قمهزنی»، «سیر مقابله علما با انحرافات عزاداری»، «بررسی علت جایزبودن قمهزنی در گذشته»، «بررسی سه شبهه پیرامون حرمت قمهزنی»، «تبعات بهداشتی و روانی قمهزنی» «رابطه میان قمهزنی و عزاداری»، «قمهزنی از منظر تاریخ»، «آیا قمهزنی همدردی با امام حسین علیهالسلام است»، «سابقه حرمت قمهزنی»، «پرسش و پاسخ درباره قمهزنی» و «قمهزنی سنت است یا بدعت؟».
آیا قمهزنی همدردی با امام حسین، علیهالسلام، است؟
در ذیل این مقاله از ویژهنامه دستهای پنهان آمده است: یکی از دلائلی که قمهزنان برای عمل خود میآوردند این است که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین، علیهالسلام، است. به گونهای که حتی میتوان گفت یکی از علل اصلی قمهزنی در ابتداء ایجاد آن، این استدلال بوده است.
در جواب از این استدلال نیز باید گفت: باید ابتداء تعریف و محدودهی مشخصی برای مواسات و همدردی مشخص نمود سپس حکم کرد که قمهزنی مصداق مواسات است یا نه. در غیر این صورت باید بتوانیم بسیاری از اعمال را به عنوان مواسات با امام حسین، علیهالسلام، و یارانش انجام بدهیم که تعدادی از آنها حرام بیّن و مشخص است. به طور مثال میتوان حکم نمود به عنوان همدردی با امام حسین، علیهالسلام، افراد در این روز لخت شوند و یا اینکه به زنهایشان تازیانه زنند و یا در بدن خود نیزه فرو ببرند و...
مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی و برابر گردیم. که با این معنی اطلاق مواسات بر قمهزنی از نظر معنای لغوی آن صحیح نیست. زیرا مواسات به فعلی میگویند که در آن چیزی از طرف ما به طرف مقابل اهدا میگردد ولی در اینجا چیزی به امام حسین، علیهالسلام، داده نشده است زیرا انجام این امور یا به خاطر دنیای ایشان است، که آن حضرت در دنیا نیستند، و یا به خاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت، به این کارها نیازی ندارند.
امّا اگر مواسات را به گونهای دیگر معنی کنیم و بگوئیم مواسات با امام حسین، علیهالسلام، نه برای آن است که چیزی به امام حسین، علیهالسلام، داده شود بلکه راهی است که ما در شرایط آن حضرت قرار میدهد تا به این وسیله ما را به یاران حضرت متصل نموده و به عبارت دیگر جزئی از آنها نماید. در این صورت نیز باید همانگونه که امام حسین، علیهالسلام، و اصحابش برای رسالت خویش قیام کردند و خود را برای رسالت و شعارهای عمومی میخواستند و نه شعارها و مسائل شخصی، عزاداری ما هم به همانگونه نشانی از آن شعارها و رسالتها داشته باشد. اگر مصیبت شخصی باشد، باید همدردی هم شخصی باشد. امّا اگر مصیبت، مربوط به رسالت باشد، باید همدردی هم مربوط به همان باشد.
پس اگر سیدالشهداء، علیهالسلام، به خاطر نبرد در راه خدا متألّم میشد، همدردی ما این است که ما هم به خاطر نبرد در راه خدا متألّم شویم، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار بگیریم، انقلاب امام حسین، علیهالسلام، برای این نبوده که اشخاص تنبل و خانهنشین به وجود آیند و در راه رسالت خود فداکاری نکنند. بلکه زندگی ایشان مخالف رسالت امام حسین، علیهالسلام، باشد و در عین حال به خود قداست دهند.
آنان که با حسین، علیهالسلام، همدردی میکنند مجاهدانی هستند که رو در روی دشمن میایستند؛ دشمنی که ما را در دو راهی شمشیر و ذلت قرار میدهند، و ما در پاسخ میگوییم: «هیهات منّا الذله؛ هیچگاه تن به ذلت نمیدهیم» و بر او یورش میبریم و او بر ما یورش میآورد و شاید زخمیمان سازد... و اینگونه است که ما با حسین، علیهالسلام، همدردی میکنیم. امّا این که در جشنوارههایی نمایشی بنشینیم، و تماشای کسانی مشغول باشیم که در صحنهای ساختگی بر سر خود میزنند آیا میتوان این را همدردی با امام حسین، علیهالسلام، نامید؟
احیای امر مذهب
مدافعان قمهزنی ادعا میکنند که با قمهزنی پایههای دین را تقویت مینمایند و از آن به عنوان یک نوع تبلیغ برای مذهب شیعه یاد میکنند که قادر است دیگران را به اسلام و تشیع علاقهمند نماید.
در جواب باید گفت: بطلان این استدلال نیز بسیار مشخص و واضح میباشد و نیازی به اثبات ندارد؛ زیرا اصلیترین دلیل حرمت قمهزنی موضوع وهن و تضعیف مذهب بودن آن است؛ به گونهای که انجام آن چهرهای زشت و وحشیانه از اسلام و تشیع در منظر غیر مسلمانان یا حتی بعضی از مسلمانان، بر جای میگذارد.
دانشمند پرآوازه شیعی علامه سید محسن امین(ره) در این زمینه میگوید: چه لزومی وجود دارد در برانگیختن به کاری (قمهزنی) که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی و یقینی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود و مردم را از دین متنفر میکند و باعث خردهگیری بر دین خواهد شد. آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمیکند که باید از قمهزنی خودداری نمود، آیا مقتضای اصلاح دین آن نیست که فعلی (که جزء دین بودن آن مشخص نیست) و باعث دوری و تنفر مردم از دین میگردد، ترک گردد. حتی اگر ما قمهزنی را مباح هم بدانیم باید آن را ترک نمود چون از واجبات نمیباشد که ترک آن ضرری به دین وارد کند (و باید به خاطر مصلحت ترک شود.)
همچنین از قمهزدن به عنوان عزادارى براى امام حسین، علیهالسلام، ، از محضر امام خمینی(ره) سؤال شده بود که به عرض معظمله رسید. فرمودند: شما مىخواهید براى خدا کارى انجام دهید. در شرایطى که کارى به ضرر اسلام تمام شود، بهتر است که چنین کارهایى انجام نگیرد. مثلاً قمهزدن که موجب وهن اسلام مىشود. شما تا مىتوانید دستجات و سینهزنى را با شکوهتر انجام دهید.
واقعیّت این است که بسیاری از مردم در دایرهی تنگی زندگی میکنند، و گمان میبرند که دنیا همان دایرهی تنگ آنان است. از این رو باید به اینان فهماند که اسلام برای تمامی جهانیان آمده است. ما میخواهیم درک کنیم که چگونه به حرف جهانیان گوش فرا دهیم. ما با چالشهای فرهنگی، فکری و سیاسی، بیش از چالشهای نظامی مواجهیم. اگر عدّهای، ابزارها و شیوههای خود را پیش بردهاند و با شمشیر بر سر خود میزنند و یا با زنجیر پشت خود را مجروح مینماید، این قبیل اعمال ناشی از محیط و جامعه روزگارشان بوده است و آنها را از قرآن مجید یا سخنان پیامبر، صلی الله علیه وآله، یا امام، علیهالسلام، یا برنامهریزی یک عالم یا فقیه برنگرفتهاند؛ بلکه اینها احساساتی بوده که جوشیده است، و مردم هم بدون چون و چرا از آن پیروی کردهاند. مشکل برخی از مردم چنانکه قرآن میفرماید، این است که میگویند:إنّا وَجَدْنا ءاباءَنا علی اُمَّةٍ و إنّا علی ءاثارهم مقتَدُون؛ ما پدران خود را بر آیینی و راهی یافتیم و ما از پی ایشان رهسپاریم.»
واقعیتی که ما در پی تثبیت آن هستیم، جاری شدن اسلام زلال به سمت جهانیان و گرویدن آنان به اسلام است. هدف ما اسلام آوردن جهانیان است، و لو آن که صد سال دیگر این امر تحقق یابد. امروز ذهنیّت سر خورده و در عین حال پیچیدهی انسان معاصر، آماده پذیرش پیامی نجاتبخش است، و اسلام دارای چنین پیامی هست حتی برای عصرهای آینده با هرچه پیشرفت... تنها مسئله، مسئلهی پیامرسانان و پیامگزاران اسلام است!
اگر مصلحانى چون علامه سید محسن امین(قدس سره)، هفتاد سال پیش به موضوع وهن مذهب توجه کردهاند و همگان به ویژه عالمان را به مبارزه با برخى پدیدههاى عزادارى که موجب وهن مذهب مىشود، دعوت نمودند، در زمان حاضر که سطح علمى و آگاهى افکار عمومىِ مردم، به ویژه جوانان و دانشجویان، ارتقاء یافته است و در این عصر، که عصر ارتباطات نام گرفته و فنآورى اطلاعات بشر را قادر کرده، در زمانى بسیار اندک با استفاده از شیوههاى نوین رسانهاى و نرمافزارى هر پیامى را به دورترین نقاط زمین بفرستد، در چنین زمانى، هرگاه مطلبى بىپایه گفته یا نوشته شود، یا رفتارى ناصحیح و نامعقول از گروهى سر زند یا شعار و رثایى غلوآلود و شرکآمیز سرداده و خوانده شود، فوراً این قبیل شعار، گفتار، نوشتار و رفتار به سراسر عالم مخابره مىشود و زمینه را براى دشمنانى که مترصد ضربهزدن و ایراد اتهام بر مذهب اهلبیت، علیهمالسلام، و مسلمانان مىباشند، فراهم مىآورد و در نتیجه خسارات جبران ناپذیرى را بر جاى خواهد گذاشت که با اساس پیام عاشورا ناسازگار است.
به ویژه در حال حاضر که در پى وقوع انقلاب اسلامى، فرهنگ عاشورا، توان نیرومند خویش را در صحنه بین المللى در مبارزه با قدرتهاى شیطانى و افشاى چهره واقعى استکبار جهانى به اثبات رسانیده است و آنان که منافع خود را با پیام حسین، علیهالسلام، در خطر مىبینند، آمادهاند با هر بهانهاى سیل خروشان امواج تبلیغى خود را گسیل دارند و افکار عمومى جهانیان، به ویژه جوانان آرمانگراى مسلمان و حقّ طلب را که اکنون در بسیارى از مناطق حسّاس همچون لبنان و فلسطین به سوى اهداف حسین، علیهالسلام، جلب شده است، منحرف کنند و آنان را از دنبال کردن سیره و روش حسین، علیهالسلام، مأیوس گردانند.
براساس همین هوشمندى و زمانشناسى است که فقیهان بزرگى همچون امام خمینى(ره) عزادارىِ موهن مذهب را ناروا دانسته و تحریم کردند. معمار جمهورى اسلامى با آنکه معتقد بودند عاشورا با همان سنتهاى سابق باقى باشد و دستهجات سینهزنى و نوحهخوانى به همان قوت خودش باشد و سینهزنى و نوحهخوانىها را رمز پیروزى ملّت مىشمرد و هشدار مىداد که قلمفرساها، با اسامى مختلف، شما را از این مسیر منحرف نکنند. با این همه نسبت به جهات غیرشرعى عزادارى حساس بود و مىفرمود: ما و هیچ یک از دینداران نمىگوییم که با این اسم، هرکسی هرکارى مىکند خوبست.
ادعاهای نامشروع
بسیاری از افرادی که دست به اینگونه اعمال میزنند، ادعا مینمایند که مصیبت امام حسین، علیهالسلام، آنگونه در ایشان ایجاد حزن و اندوه میکند که آنها را از خود بی خود کرده و کنترل عقل را ازآنها میگیرد، و به قول خودشان دیوانه امام حسین، علیهالسلام، میگردند و در انجام این امور تکلیفی بر آنها نیست.
جای بسی تعجب است که با این ادعاها باید جایگاه و منزلت ایشان نسبت به امام حسین، علیهالسلام، از ائمهی اطهار، علیهمالسلام، هم بالاتر باشد، زیرا ائمه اطهار، علیهمالسلام، با وجود اینکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند، هیچ خبری از آنها به دست ما نرسیده که این افعال را هر چند به صورت کوچکتر انجام بدهند؛ و حتی امام حسین، علیهالسلام، در شب عاشورا از خواهر خویش زینب، علیهاالسلام، میخواهد تا پس از وی گریبان پاره نکند، صورت نخراشد و فریاد نکشد.
این افراد باید بدانند قیام عاشورا، قیامی نیست که هدف نهایی آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد؛ بلکه هدفی بسیار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آن عزت و آزادگی برای زیستن و زندگی کردن است که این هدف جز با فکری باز و تأملی دقیق در نهضت عاشورا به دست نمیآید و هیچ میانهای با دیوانگی ندارد.
نتیجه
اولا باید حد مشخصی برای همدردی مشخص نمود که اعمال خلاف شرع همچون قمه زنی به عنوان همدردی با امام حسین، علیهالسلام، انجام نگیرند ثانیا قمه زنی به عنوان همدردی با امام حسین علیه السلام پذیرفتنی نیست زیرا امام حسین، علیهالسلام، و اصحابش برای رسالت خویش قیام کردند و خود را برای رسالت و شعارهای عمومی میخواستند و نه شعارها و مسائل شخصی، عزاداری ما هم به همانگونه نشانی از آن شعارها و رسالتها داشته باشد. آنان که با حسین، علیهالسلام، همدردی میکنند مجاهدانی هستند که رو در روی دشمن میایستند؛ دشمنی که ما را در دو راهی شمشیر و ذلت قرار میدهند، و ما در پاسخ میگوییم: «هیهات منّا الذله؛ هیچگاه تن به ذلت نمیدهیم».
سیر مقابله علما با انحرافات عزاداری
در مقاله دیگری از این ویژهنامه آمده است: قال رسول الله (ص): یحمل هذا الدین فی کل قرن عدول ینقون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین کما ینقی الکیر خبث الحدید؛ در هر قرنی، افراد عادلی پاسداری دین را به عهده می گیرند و تأویل اهل باطل و تحریف غلوکنندگان و دروغ نادانان را از دین می زدایند؛ همان گونه که دمِ آهنگر، مواد زائد را از آهن می زداید».
گوهر یکدانه اقامه عزای ائمه هدی (ع) چون اکسیری حیات بخش، یکی از مهمترین کارکردها را حفظ مکتب اهل بیت (ع) به عهده دارد؛ از این رو، علمای اعلام در حفظ و صیانت از این مجالس اهتمام تامّ داشته و کوشیده اند آن را از گزند انحرافات و تندروی ها محفوظ نگاه دارند.
دردوران معاصر نیز این رسالت حساس، مورد توجه و اهتمام زعمای حوزه علمیه قرار داشته، علمای روشن بین به سهم خود در زدودن آفاتی که از روی جهالت عوام و گاه با تحریک و توطئه معاندان، دامنگیر این محافل گرانقدر می شد، کوشیده اند.
جریان مقابله ی علمای ربّانی با این انحرافات را در دوران معاصر، می توان در سه مقطع مورد بررسی وکنکاش قرار داد:
1. موج اول؛ مبارزه ی علامه سید محسن امین (ع) با انحرافات عملی در عزاداری و حمایت سید ابوالحسن اصفهانی (ع) از نهضت تنزیه؛
2. موج دوم؛ مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره)با قمه زنی و امثال آن؛
3. موج سوم؛ حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در مورد قمه زنی و حمایت مراجع عظام و علما از آن.
1. موج اول؛ مبارزه علامه سید محسن امین (رحمه الله)
مبارزه علامه سید محسن امین (رحمه الله) باانحرافات عملی در عزاداری و حمایت سید ابوالحسن اصفهانی (قدس سره) از نهضت تنزیه ).
مرحوم علامه سید محسن امین در کتاب خویش به نام التنزیه لأعمال الشبیه با استدلال و برهان ثابت می کند قمه زنی و برخی دیگر ازاعمال رایج در عزاداری امام حسین (ع) نه تنها ثوابی ندارد، بلکه از نظرشرع مقدس حرام است.
در پی انتشار این اثر، که با هدف پاکسازی گردهمایی های مذهبی از بدعت ها و گمراهی ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند که برخی از دوستانش خطر «انقلاب عوام» را به وی گوشزد کردند. ایشان در این باره می گوید: در برابر این رساله برخی از مردم برخاسته، هیاهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هیجان آوردند... آنها در میان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنین پخش کردند که فلانی [سید محسن امین] برپا داشتن عزای امام حسین (ع) را حرام کرده و علاوه بر این، مرا به خروج از دین متهم کردند.
تبلیغات فراگیر درباره دانشمند مصلح دمشق، چنان موثر افتاد که حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها او را گمراه معرفی کردند و برخی از مردم با گرو نهادن خانه ی خود و به دست آوردن اندکی پول، در جهادنامقدس ضدّ سید محسن شرکت جستند.
ولی از آنجایی که حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تاآنجا که پس از اندک زمانی، آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی - که در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند - به طرفداری از امین عاملی و کتاب بیداری بخش او فتوا صادر کرده و به صراحت گفت: ان استعمال السوف و السلاسل و الطبول و الابواق و مایجری الیوم أمثاله فی مواکب العزاء بیوم عاشورا انّما هو محرم و غیر شرعی؛ همانا استفاده از امثال شمشیر و زنجیر و طبل و بوق و امثال آنچه امروزه در دسته ها و مواکب عزاداری عاشورا رایج شده، قطعاً حرام و غیر شرعی است.
این فتوا نیز موجب اختلافات و سر و صدای شدیدی شد و برخی از وعاظ و سخنرانی های خود آیت الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند؛ ولی وی هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده ی خود دست بردارد.
در بصره نیز آیت الله سید مهدی قزوینی به حمایت از علامه سید محسن امین برخاسته و در آثار خویش به انتقاد از قمه زنی پرداخت. وی بر این اعتقاد بود که استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه در مراسم عزاداری حدود یک قرن قبل و توسط مردمانی که تسلط زیادی به قوانین شریعت نداشتند، پدید آمده است.
سیدحسن امین، فرزند علامه سید محسن امین، گزارشی جالب از این وقایع می دهد: ... در این راه، بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم جزائری و دیگران و جالب این است که گروهی از زهاد و عباد معروف نیز از او حمایت کردند. از آن جمله مرحوم شیخ علی قمی معروف به زاهد و شیخ جعفربدیری. این فتوا نجف را به دو گروه تقسیم کرد؛ گروهی به طعنه آنان را «امویین» نامیدند - که همان طرفداران مرحوم امین بودند - و گروهی به نام «علویین» که همان مخالفین او بودند. پس از یک سال از شروع سر و صداها مرحوم امین قصد سفر به عراق را نمود و با آنکه بسیاری از دوستانش او را از سفر نجف منع نمودند، لیکن وی به نجف آمد، جعفرالخلیلی در کتاب خود «هکذا عرفتهم» می گوید: نجف به استقبال او بیرون شهر رفت. همچنین سید ابوالحسن اصفهانی در مقدم پیشواز کنندگان بود. خلیلی اضافه می کند که من اشخاصی را دیدم و نام آنها را ذکر می کند و سید می گفت: من ازهمه شما گذشتم؛ به جز آن افرادی از شما که غافلین را تحریک نمودند.
2. موج دوم؛ مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره)
(مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره) با قمه زنی و امثال آن )
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریانی تحت تاثیر محافل و روشنفکری در ایران شکل گرفت که با عزاداری حسینی به صورت سنتی، به مخالفت پرداخت. بنیانگذار جمهوری اسلامی در مقابل این تفکر با شدت و حدّت ایستادند و طی چند سخنرانی، به تبیین نقش مجالس عزای حسینی در حفظ و بقای مکتب تشیع پرداخته و ضرورت برگزاری مراسم عزاداری به همان شیوه سنتی را مورد تأکید قرار دادند.
با گسترش برخی مظاهر آزار جسمانی در مراسم سوگواری امام حسین (ع) و امکان بهره برداری دشمنان از این رفتارها، ایشان با صدور حکمی از قمه زنی نهی و جواز شبیه خوانی را مشروط به عدم وهن اعلام فرمودند.
در پی این حکم حضرت امام (قدس سره)، آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و شهید آیت الله مرتضی مطهری و جمعی از علمای بصیر به حمایت از این اقدام و محکومیت این اعمال پرداختند.
شهید مطهری با ذکر سابقه ورود قمه زنی به ایران می نویسد: قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور، از ارتدوکس های قفقاز به ایران سرایت کرده و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.
شهید آیت الله مطهری در کتاب حوزه و روحانیت نیز به این مبحث پرداخته، می فرمایند: قمه زنی در شرایط فعلی هیچ دلیل عقلی و نقلی بر آن نداریم و یکی از مصادیق بارز تحریف محسوب می گردد و حداقل اینکه در زمان فعلی، باعث زیر سوال رفتن تشیع می گردد. از برنامه هایی که هیچ ارتباطی با اهداف امام حسین (ع) ندارند، تیغ، قمه و قفل زدن است؛ قمه زدن هم همین طور است. این کار، کارغلطی است. یک عده قمه ها را بگیرند، به سرهای خودشان بزنند وخون ها را بریزند که چه شود کجای این حرکت، عزاداری است.
روحانیِ شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد نیز به تاثیرات سوء قمه زنی در تخریب چهره تشیع پرداخته، می گوید: سوگواری برای حسین بن علی (ع) و یاد نمودن از فاجعه ی خونین نینوا، اگر به طرز صحیح انجام گیرد، علاوه بر ارزش های اسلامی و معنوی که دارد، اصولاً خود یک عمل منطقی و معقولی است که از عواطف انسانیت و حسّ حمایت از مظلوم سرچشمه می گیرد. اما با کمال تأسف گاهی به نام عرض ارادت به پیشگاه مقدس حسین (ع) کارهایی انجام می شود که در برابر دنیای روز موجب شرمساری و سرافکندگی است. کارهایی که نه با مقررات اسلامی سازش دارد و نه از نظرمنطق، صحیح و قابل درک است. برای نمونه باید موضوع «قمه زدن» را یاد کرد. این عمل ناراحت کننده و چندش آور ... نه تنها با هیچ اصل قابل تفسیر نیست، بلکه مخالفان و دشمنان اسلام در داخل و خارج، از آن به صورت یک حربه ی موثر و قاطع علیه آیین مقدس ما استفاده می کنند.
نویسندگان دغل و قلم های شومی که سالیانی دراز در این کشور مشغول سمپاشی و آلوده ساختن افکار بی خبران از اسلام و نظام عالی و جهانی آن بودند، اکثراً از این نمونه کارها که جمعی از شیعیان پاکدل به نام دین و اسلام انجام می دادند، سوء استفاده می کردند و در نوشته های خود - که سراپا تهمت و افترا به اسلام و تشیع است - آنها را به نام یکی از دستورات مذهبی شیعه معرفی کرده، از مظاهر «شیعه گری» می شمرده اند. سپس در پناه این حربه های موثر، فحش ها وناسزاهای خود را نثار اسلام و مکتب آسمانی آن نموده و با این قبیل تهمت ها - که این کارها جزء دستورات اسلامی است - این آیین مقدس را ناصحیح و نامعقول جلوه می دادند ....
اگر در داخل یک کشور اسلامی، موضوع «قمه زنی» و مانند آن این گونه مورد بهره برداری و سوء استفاده دشمنان قرار گیرد، درخارج از کشور نسبت به قدرت های بزرگ و مذاهبی که به نیروهای استعماری تکیه دارند، می توان به خوبی استنباط کرد که چگونه از این حربه های موثر علیه اسلام ومکتب آسمانی آن از یک طرف و تحقیر نمودن و کوچک شمردن مردم مشرق زمین از سوی دیگر استفاده می کنند.
یکی از دوستانم که دانشجوست و در آلمان غربی مشغول تحصیل است، سال گذشته برایم حکایت می کرد که درآنجا ما به دیدن فیلمی رفتیم که در آن قسمتی از عادات واعمال مردم مشرق زمین نشان داده می شد؛ اعمالی که نشان دهنده ی انحطاط فکری آنهاست.
در آن فیلم، از کشور هندوستان مثلاً دستان گاوهای مقدس و احترام هایی که مردم آنجا در برابر آنها انجام می دادند نشان داده شده، ولی هنگامی که نوبت به ایران رسید، منظره ی «قمه زدن» با همان وضع چندش آوردر فیلم منعکس شد.
... باز داستان دیگری دراین باره دارم که دانشجوی آلمانی به علّت آن که منظره ی قمه زدن را در یک فیلم تلویزیونی دیده بود و دشمنان اسلام، آن را به عنوان «یکی از دستورات اسلامی که باید یک مسلمان واقعی آن را اجرا کند» معرفی کرده بودند، تا مدت ها حاضر نبود مسلمان شود و اسلام را بپذیرد... .
3. موج سوم؛ حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب
(حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در مورد قمه زنی و حمایت مراجع عظام و علما از آن).
پس از گسترش غیر عادی تظاهر به قمه زنی پس از رحلت امام خمینی (قدس سره) و ایجاد زمینه ی بهره برداری خبرگزاری ها و پایگاههای اطلاع رسانی معاند از این صحنه ها برای ضربه زدن به اساس تشیّع، رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که در آستانه ی محرم الحرام در جمع روحانیون استان کهکیلویه و بویراحمد فرمودند، بر لزوم هر چه باشکوهتر برگزار شدن عزای حسینی تأکید و انحرافی بودن جریان قمه زنی در عزای حسینی را تبیین فرمودند و خواستار زدودن این حرکات وهن آمیز از ساحت قدسی عزای حسینی شدند.
پس از انتشار این بیانات و صدور حکم حرمت قمه زنی از سوی ایشان، جمعی از مراجع و شخصیت های فقهی حوزه علمیه، باصدور فتاوای جدید و برخی نیز با تصریح به لازم الإتباع بودن حکم رهبر معظم انقلاب، به عدم جواز این عمل فتوا دادند. نکته قابل توجه اینکه، برخی از این بزرگان بر خلاف فتوای پیشین خود - که قمه زنی را با هدف برگزاری هر چه باشکوه تر عزای حسینی جایز دانسته بودند - فتوا دادند.
شیخ الفقهاء و المجتهدین، حضرت آیت الله العظمی اراکی (رحمه الله) که پس از رحلت آیت الله العظمی گلپایگانی به عنوان مرجع عامّ جهان تشیّع شناخته می شدند، علیرغم فتوای پیشین خود مبنی بر جواز این گونه رفتارها به عنوان مصادیق عزاداری حسینی، با صدور فتوایی جدید، دستور ولی امر مسلمین مبنی بر جلوگیری از اعمال خرافی در عزاداری محرم را لازم الاطاعه اعلام نمودند.
حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نیز بر خلاف فتوای اولیه ی خود - که در آن به جواز قمه زنی؛ البته در خفا و مشروط به قابل سوء استفاده نبودن توسط رسانه های استکباری، فتوا داده بودند - فتوایی جدید صادر و در آن تصریح فرمودند: با توجه به گرایشی که نسبت به اسلام و تشیّع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اکثر نقاط جهان پیدا شده، و ایران اسلامی به عنوام امّ القرای جهان اسلام شناخته می شود، و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام مطرح است، لازم است در رابطه با مسایل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین، (ع) به گونه ای عمل شود که موجب گرایش بیشتر و علاقمندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدّس وی گردد. پیداست در این شرایط، مساله ی قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد، بلکه به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچگونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه ی سوء بر آن مترتّب خواهد شد. لذا لازم است شیعیان علاقمند به مکتب امام حسین (ع) از آن خودداری کنند.
این موج حمایتی از سوی علما و مراجع عظام تقلید و دلایل محکم ارائه شده برای موهن و غیر مشروع بودن این رفتارها، حمایت مجامع حقیقت طلب دیگر کشورهای اسلامی را نیز به دنبال داشت.
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس عراقی، در کتاب تراجیدیا کربلاء در این باره می نویسد: فتوای آیت الله خامنه ای با عکس العمل های متفاوتی در جهان اسلام مواجه شد؛ از یک سو بسیاری از علما و مصلحان و موسسات اسلامی به حمایت از این اقدام شجاعانه برخاسته و آن را تلاشی آگاهانه برای حفاظت از اصالت و خلوص اسلام شمردند؛ چرا که این فتوا بیانگر عزمی والا برای پاکسازی نهادهای مذهبی از بدعت ها و گمراهی ها و مظاهر انحراف بود که از دوران عقب ماندگی و رکود مسلمانان بر جای مانده بود. از سوی دیگر، احساسات و عواطف برخی عوام بر ضدّ آقای خامنه ای به هیجان آمده و ایشان را مورد توهین و ناسزا قرار داده و متّهم به کفر و خروج از اسلام کردند.
البته مقاومت عوام در تغییر رسوم خود، طبیعی و در گذشته هم سابقه دار بوده است. برای مثال، شنیدن ماجرای تلاش حضرت آیت الله العظمی بروجردی در جلوگیری از سنت های غلط در عزاداری هیئات مذهبی قم، از زبان مورخ بنامِ معاصر، حجت الاسلام رسول جعفریان خالی از لطف نیست: حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای بروجردی (مدظله العالی) که رهبری شیعیان جهان را به عهده گرفته و دارای ریاست عامه می باشند و حوزه علمیه قم نیز با رهبری حضرت معظم له اداره می شود، از جریانات نامطلوب بعضی از موکب های عزا اظهار انزجار فرموده و مخالفت خود را با اعمالی که مناسب با جهان تشیع نبوده و مخصوصاً شایسته یک شهر مقدس نمی باشد، ابراز نموده اند؛ ولی متأسفانه بعضی از گردانندگان دستجات عزا گفته اند ما دوازده سال را در تمام امور به حضرت آیت الله مراجعه نموده و از ایشان تقلید می کنیم ولی دهه عاشورا را در عزاداری از معظم له تقلید نخواهیم کرد؛ بلکه از آنچه که خود ما تشخیص می دهیم، پیروی خواهیم کرد!
اینجاست که درد و رنج پنهانی عالمان دلسوز و فقهای دین شناسی چون آیت الله العظمی حکیم (قدس سره) برایمان روشن تر می شود که فرمودند: «ان قضیه التطبیر هی غصه فی حلقومنا»؛ قضیه قمه زنی چون خاری در گلوی ماست!
ویژه نامه اینترنتی «دستهای پنهان» ویژه بدعت قمهزنی در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/ی