۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۶
کد خبر: ۲۶۳۰۰۱
با حضور طلبه نویسنده؛

رمان بی مترسک در شاهرود نقد و بررسی شد

خبرگزاری رسا ـ رمان «بی‌مترسک» اولین اثر علی غبیشاوی، طلبه حوزه‌ علمیه قم در نشست انجمن اهل قلم شهرستان شاهرود نقد و بررسی شد.
حجت الاسلام بطحايي
حجت الاسلام سید احمد بطحایی، معاون آموزش مدرسه اسلامی هنر قم، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، از برگزاری جلسه نقد و بررسی کتاب بی مترسک علی غبیشاوی خبر داد و گفت: این نشست به همت بنیاد فرهنگی عروه الوثقی و انجمن اهل قلم شهرستان شاهرود، با حضور نویسنده، منتقدین و جمعی از نویسندگان و کتاب‌دوستان شاهرودی به معرض نقد و بررسی گذاشته شد و نویسندة کتاب، شنونده‌ی انتقادها و تمجیدهای مخاطبان شاهرودی بود.
 
 
وی در ادامه این گفت‌وگو گزارشی از این نشست ارائه کرد که متن زیر، گزارش کاملی از گفته ای وی آمده است:
 
 
 
رمان بی مترسک نقاط قوت و ضعف زیادی دارد
 
 
در ابتدای این نشست عماد عبادی، منتقد و دبیر انجمن اهل قلم شاهرود پس از خوش‌آمدگویی به نویسنده نسبت به مسائلی همچون نثر داستان، طرح و پیرنگ و نوع روایت راوی، نکاتی را طرح کرد که عموماً در سخنان دیگر حضار نیز به آن اشاره گردید.
 
 
دبیر انجمن اهل قلم شاهرود با اشاره به نقاط قوت و ضعف رمان بی مترسک خاطر نشان کرد: نثر،دایره واژگان وسیع نویسنده از نقاط قوت داستان است.
 
 
وی افزود: استفاده از گویش خوزستانی گرمابخش نثر کتاب است و نثری که به کمک آن، احساس مخاطب به خوبی درگیر کتاب شده و تا پایان داستان مخاطب از کتاب نا امید نمی‌شود، اما از طرفی جملات بلند و مطول، یکی از اشکالات کار بود که از فصل دوم کتاب به بعد، نمود بیشتری دارد و به همین دلیل گاهی رشته‌ی کلام از دست خواننده خارج شده و سردرگم به دنبال سر و ته جمله می‌گردد.
 
 
عبادی این رمان را بیشتر از آن که مبتنی بر داستان مدرن باشد، نوعی قصه دانست و گفت: بررسی عناصر داستان مدرن، در این رمان جایی ندارد، نه شخصیت پیچیده‌ای یافت می‌شود نه کشف جدی از طرف خواننده صورت می‌گیرد اما شروع و میانه و پایان خوب و کلاسیکی دارد و دلیل لذت بردن خواننده از کتاب، نه کشف یک مفهوم یا ماجرا، که قصه‌سرایی راحت کتاب است.
 
 
وی در ادامه سخنانش بی ابهام بودن رمان را یکی از مشکلات جدی این کتاب بیان کرد و ابراز داشت: نیاز مخاطب جوان امروز به کشف و پیچیدگی در داستان است که این نکته از نظر نویسنده مغفول مانده و هر جا ابهام و سؤالی پیش می‌آید، نویسنده بدون معطلی از جایگاه دانای کل به ابهام پاسخ داده و مخاطب را از لذت درگیر شدن در عمق کتاب باز می‌دارد.
 
 
با اغماض از چند اشکال بی مترسک طرح قوی دارد
 
 
در ادامه این نشست نقد و بررسی مژگان میرحسینی، نویسنده و فعال در حوزه داستان، که یکی دیگر از منتقدان و در عین حال علاقه‌مندان به این رمان بود، پلات رمان را بسیار عالی و جذاب دانست و گفت: فارغ از چند اشکال جزئی که قابل اغماض است، یک طرح مناسب و قوی برای یک رمان محسوب می‌شود.
 
 
وی در قسمت نگارش، عدم پرداخت مناسب رمان را علت هدر رفتن این طراحی جالب بیان کرد و اظهار داشت: در قسمت نگارش رمان، طرحی با این کیفیت و قوت، به علت عدم پرداخت مناسب و نپختگی داستان، هدر رفته و این ماجرا یک حسرت را برای ما به جا می‌گذارد و ای کاش نویسنده روزی این طرح را بازنویسی کند و در غالب رمانی 400 صفحه‌ای منتشر کند.
 
 
میرحسینی افزود: نثر داستان با توجه به سابقه‌ی نویسنده در روزنامه‌نگاری و بیان شیوا و استفاده از اطلاعات بومی و جغرافیایی خوزستان، جذابیت بالایی را برای کتاب به ارمغان آورده است اما گاهی اوقات  به نظر می‌رسد نویسنده دچار نوعی ذوق‌زدگی از نثر شده و با عجله، منتظر نمانده تا ضعف‌های پرداخت شخصیت‌ها اعم از دانشجوهای اعزامی و همین طور پیرمرد راوی را رفع کند.
 
 
وی عدم برجا گذاشتن اثر از برخی افراد این رمان را از ضعف های داستان دانست و گفت: آن‌چه که در این کتاب زیاد به چشم می‌آید افرادی هستند که پیرمردِ راوی به وقت لزوم آن‌ها را از دل ذهنش بیرون می‌آورد و هر وقت کارش با آن‌ها تمام شد بی آن که اثری از آن ها باقی بماند دوباره گم می‌شوند. برای همین است که رمان فاقد شخصیت است.
 
 
منتقد داستانی راویِ پیرمرد را که جایگاه جدی در داستان داشت را شخصیتی با اطلاعات ذکر کرد و ابراز داشت: راوی پیرمرد که همه چیز را می‌داند و بدون وقفه تعریف می کند، هر آن چه را که فکر می‌کند لازم است به شکلی سریع و بی‌معطلی برای مخاطب تعریف می‌کند که بعضاً جاهایی از روایت خارج شده و به زیاده‌گویی می‌رسد.
 
 
وی افزود: این داستان گویا سعی دارد به طرف رئالیسم جادویی برود اما در این مسیر ناتوان است زیرا هیچ یک از شاخصه‌های رئالیسم جادویی در داستان دیده نمی‌شود و فقط احساس می‌شود نویسنده به دلیل ناتوانی در پایان بندی داستان، با ترفند خیالی بودن روستا، به ناگاه یک تغییر موضع ناگهانی داده و خود را از بن بست بیرون آورده که البته این خروج ضعیف، باعث ضعف داستان است.
 
 
رمان بی مترسک مشکل فصل بندی دارد
 
 
در ادامه‌ی جلسه یکی دیگر از حاضران به فصل‌بندی رمان اشکال کرد و حذف خیالی بودن روستا را از فصل اول، نوعی فریب خواننده دانست و خاطر نشان کرد: به دلیل این‌که فصل اول کتاب، روز آخر سفر دو دانشجو را روایت می‌کند فصل‌های میانی، ماجراهای قبل از فصل یک را تعریف می‌کند و فصل آخر نیز باقیمانده فصل اول است، نمی‌بایست یک موضوع(غیر واقعی بودن روستا) به این اهمیت را در فصل اول از خواننده پنهان کرد و او را با این ترفند تا پایان کتاب کشاند.
 
 
این منتقد شکست راوی را یکی دیگر از اشکالات داستان ذکر کرد و افزود: در فصل اول و دوم، راوی «دوم شخص جمع» است و از موضعی جمعی روایت می‌کند ولی در ادامه داستان تبدیل به یک راوی «اول شخص» می‌شود، این مشکل در زمانی که راوی اول شخص از قول پیرمرد داستان را روایت می‌کند دوچندان شده و اصلاً گویا نویسنده یادش می‌رود که راوی اصلی داستان، پسر دانشجوست و نه پیرمرد قصه گو.
 
 
قلم نویسنده شبیه گزارش نویسی جلال آل احمد است
 
 
حسن یزدانی، نویسنده و کارگردان تئاتر یکی دیگر از حاضران جلسه بود که با تحسین جزئی نگری نویسنده، به بیان نظرات خود پیرامون بی‌مترسک پرداخت و گفت: قلم نویسنده شبیه گزارش نویسی جلال آل است و نام‌گذاری کتاب را نیز مناسب با فضای داستان توصیف کرد و پیرمرد راوی قصه را محافظ سنت‌های مزرعه‌ای دانست که آفت تکنولوژی به آن هجوم آورده و این مزرعه به مرور مترسک خود را از دست می‌دهد.
 
 
یزدانی در ادامه به روایت شخصیت پیرمرد قصه‌گوی رمان هم اشکالی وارد کرد و اظهار داشت: روایت پیرمرد نوعی پرش به زبان نویسنده است، انگار نویسنده از یک جا به بعد عنان زبان پیرمرد را به دست گرفته و مثل یک روزنامه نگار گزارش آنچه را که دیده به خواننده ارائه می‌دهد که با وجود جغرافیای بومی، زبانی غیر بومی و کتابی دارد.
 
 
یزدانی افزود: خیلی متأسفم که نتوانستم این کتاب را بیشتر از یک‌بار بخوانم چون به خاطر نثر زیبایش ارزش چند بار خواندن را داشت.
 
 
اکثر رمان های ما احوالات واقعی مردم حاضر را روایت نمی کنند
 
 
در پایان جلسه یکی دیگر از حضار رمان بی‌مترسک را تابلوی مینیاتوری توصیف کرد که پر است از جزئیات و ظرائف و ابراز داشت: رمان بی مترسک هرچند از پرسپکتیو و عمق خالی است اما داستان آن را یک روایت ساده و زیبا از زیست‌بوم نویسنده است که در این روزهای رمان‌های سرد و بی‌روح شهری، گرمای لذیذی را به خواننده انتقال می‌دهد.
 
 
وی افزود: اگر صد سال بعد کسی بخواهد از احوالات مردم زمان ما آگاه شود به روزنامه‌ها و رمان‌های این دوره مراجعه خواهد کرد و بد به حال ما که در صد سال آینده تصویری معوج از ما به آیندگان ارائه خواهد شد چرا که غالب رمان‌ها و داستان‌های مدرن این دوره، دارای شخصیت‌هایی سرد، بی‌هدف و پوچ هستند که درگیر مشکلات درونی و گرفتاری‌های ذهنی‌ خودشان هستند و وقتشان را با سیگارکشیدن در کافه ها و ول چرخیدن در خیابان‌های سرد زمستانی تلف می‌کنند، با این اوصاف علی غبیشاوی در ثبت مدل زندگی عشایر خوزستان در تاریخ ادبیات کشور موفقیتی قابل توجه کسب کرده و الگوی خوبی برای نویسندگان شهرستانی است تا آن‌ها نیز به جای تقلید از فضاهای سیاه و سرد نویسندگان پایتخت‌نشین، تجربه‌های زیسته‌ی خود را که پر از انرژی و رنگ و حرارت مهربانی‌ است، بسرایند و داستان بوم خود را در تاریخ ادبیات کشور ثبت کنند.
 
 
گفته های نویسنده رمان بی مترسک
 
 
در بخش پایانی جلسه غبیشاوی از کیفیت مطالعه‌ی شرکت‌کنندگان تشکر کرد و این جلسه را یکی از بهترین جلسات نقدی خواند که تا به حال برای کتابش تشکیل شده است.
 
این نویسنده‌ی مستعد و خوش آتیه‌ در ادامه از این‌که مخاطبان اثرش را به این دقت به نقد کشیده‌اند ابراز خوشحالی کرد و گفت: تمام صحبت‌های حاضران را درسی برای بهتر نوشتن آثار آینده‌ی خود به شمار آورد.
 
 
غبیشاوی پیرامون چند نکته، مطالبی مطرح کرد و گفت: نیاز اثر به ویراستاری را صحیح است و عدم انجام آن را از ضعف‌های قبل از چاپ اثر برشمرد.
 
 
وی در ادامه افزود: در بعضی موارد به بن‌بست می‌رسیده و همین نثر و زبان‌بازی بود که راه‌گشای تولید و برون رفت از بن‌بست‌های داستان بود.
 
 
نویسنده‌ی اثر بی‌مترسک اولویت خود را تعریف قصه‌های جذابی دانست که در کودکی آن‌ها را شنیده و در این زمینه افزود: قصه های کودکی باعث شده تا از بعضی از مسائل مانند تعمیق شخصیت‌ها و شخصیت‌پردازی و یا وحدت راوی چشم‌پوشی شود.
 
 
در پایان جلسه لوح یادبودی از طرف انجمن اهل قلم شاهرود به نویسنده‌ی اثر اهدا شد و اعضای انجمن به نوبه‌ی خود از حضور وی در شهرستان شاهرود تشکر کردند./1322/ت302/س
ارسال نظرات