رخنه سکولاریسم در تار و پود فرهنگ جامعه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیتالله مصباح یزدی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی بر رخنه سکولاریسم در تار و پود فرهنگ جامعه روی اشاره کرد.
متن سخنرانی وی در این جلسه بدین شرح است:
دغدغه افراد برای رفع آسیبها و خطراتی که نظام اسلامی را تهدید میکند، مقدس است، اما اینکه انسان در برابر این خطرها، تهدیدات، کجاندیشیها و کجرفتاریها، باید چه کند و وظیفه فردی، گروهی و اجتماعی او چیست، بحث دیگری است که فهمیدن آن ساده نیست و آیه یا روایت متواتری در این زمینه برای شناخت جزئیات رفتار در چنین شرایطی هم نداریم. در این زمینه دو گونه نگاه جزئی و فراگیر به این مسائل و خطرات وجود دارد، در نگاه جزئی به مشکلات و تهدیدها، هر کس با توجه به نوع تفکر و محیطی که با آن سروکار دارد، برداشت میکند، به عنوان نمونه یک طلبه، مخالفت با احکام شرع را تهدید تلقی میکند؛ یک نظامی، تهدیدهای نظامی که متوجه کشور است را مد نظر قرار میدهد؛ یک سیاستمدار نحوه تعامل و آشتی با دنیا یا مقابله با آن را مورد توجه قرار میدهد. هنرمندان نیز توجه شان بیشتر به هنر است.
اسلامخواهی، انگیزه پیدایش انقلاب اسلامی
هر چند لازمه تشکیل نظام اسلامی، تأمین مسائل اقتصادی جامعه است، اما باید توجه داشت که مهمترین معضل و مسئله در کشور ما، اقتصاد و مادیات نیست، بلکه همان هدفی است که به خاطر آن، انقلاب صورت گرفت.اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد، که در این صورت اگر انقلاب نمیکردیم، بهتر بود، چرا که در آن زمان نه تحریمی دامنگیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هستهای داشتیم و الان در وضعیت پیشرفتهتری بودیم، چرا که از همان زمان قراردادهایی برای صنعت هستهای منعقد شده و در حال اجرا بود.
انقلاب اسلامی، انقلابی با ماهیت فرهنگی بود و نه اقتصادی،فرهنگ همان باورها و ارزشهایی است که زیربنای رفتارهای آدمی است و هر آسیبی که تا کنون به ما رسیده، از همین ناحیه بوده است.
وجود جوانهای پاکی که جان خود را برای پیروزی و حفظ انقلاب فدا کردند، محصول کارهای فرهنگی بوده و نه اقتصادی، تکیه کلام امام(ره)، از روز اول نهضت، اسلام بود و اگر زمانی هم برمیآشفت، به خاطر این بود که برای اسلام احساس خطر میکرد و این نگاه تا آخرین لحظات عمر امام(ره) ادامه داشت، اما برخی مسئولین کمکم اسلام را فراموش کردند، به نحوی که وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، قید اسلامی را قیدی تشریفاتی تلقی کرده بود و بزرگترین دستاورد فرهنگی وزارت متبوع خود را آزادی میدانست که متأسفانه نمونهای از چنین سخنانی را در وزیر فعلی و همکارانشان نیز شاهد هستیم.
این اظهارات برگرفته از تفکر سکولاریسم است. سکولاریسم، همان مسئلهای است که در زمان اصلاحات در سخنرانیهایشان بیان کرده، ترویج کردند و کتابها درباره آن نوشتند و البته هنوز هم میگویند و برخی سخنان دولتمردان فعلی نیز نشخوار سخنان اصلاحطلبان است.
این عده باور ندارند که اسلام عامل سعادت دنیا و آخرت است و محتوای اسلام، فرهنگی است، برخی از افراد همواره شعار داده و دائم از لفظ «مقام معظم رهبری» دم میزنند، اما در عمق دل، اصلا ولایتفقیه را قبول ندارند، بلکه عمیقا باور دارند تنها راه نجات بشریت، ایدئولوژی لیبرال و دموکراسی لیبرال است، هر چند در این قالب، دین هم محدود به نماز، روزه، سینهزنی و روضهخوانی میتواند، وجود داشته باشد.
اگر دین منحصر در نماز و روزه و سینهزنی بود، پس چرا انقلاب شد؟ مگر روضهخوانی از درون کاخ به صورت مستقیم پخش نمیشد؟ مگر در زمان شاه، قرآن منتشر نمیشد؟ مگر حتی در ماههای رمضان از سحر تا صبح صدای مناجاتها بلند نبود؟ اگر اسلام همین بود، چرا امام(ره) نسبت به اسلام احساس خطر کرد؟
اینکه شخصی بگوید عدهای دین را نمیشناسند و متوهم هستند، در همین مسئله ریشه دارد. چون این عده، دین خود را با الهام از فرهنگ غربی تفسیر میکنند و شناخت آنها نسبت به دین، بگونهای نیست که امام(ره) آن را معرفی کرد. بله، ما دینی را که آنها میگویند، نمیشناسیم، ما دینی را میشناسیم که امام(ره) به ما یاد داده است و برای آن انقلاب شده و خونهای زیادی به خاطر آن فدا شده است.
اگر باور داریم که تنها عامل سعادت ما، دین است و باید به نظام اسلامی نگاهی فراگیر داشت و نه جزئی، اولین قدمی که باید برداشته شود، شناخت اسلام و تلاش برای اجرای آن در جامعه است. یعنی در وهله اول باید آن دینی که امام(ره) برای آن احساس خطر کرد را به خوبی شناخت و فرهنگ اسلام را زنده کرد. البته اصل این وظیفه بر عهده روحانیت و دین شناسهای واقعی است که دین را به همان معنایی که امام(ره) فهمیده بود، بشناسند و به میدان بیایند، وگرنه دین شناسان قلابی به میدان آمده و دین را هرگونه میخواهند به مردم میفهمانند.
لزوم آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی
بسیاری از کسانی که در طول نهضت، منبرها رفته و سخنرانیها کردند، قلم زده و مقالهها نوشتند، زندان رفته و شکنجهها شدند، عقبگرد کردهاند! حتی به یاد دارم اولین کسانی را که سعی میکردند در سخنرانی هایشان در مسجد اعظم قم یا تهران، حتی با استدلال به آیات قرآن، عنوان امام را برای امام خمینی(ره) ترویج کنند و امروز برخی از آنها برگشتهاند کسانی که برای جهاد و شهادت، سخنرانیهای پرشور داشتند، امروز عقب گرد کردهاند. لذا یک گروه پویا و زنده باید به آسیب شناسی پرداخته و عواملی را که سبب شده تا وضع به اینجا برسد، شناسایی کند و راهکاری برای مقابله با این آسیبها و قرار گرفتن در مسیر صحیح ارائه کند.
بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، عدهای فرهنگ را همان ساز و تنبور میدانند و پیشرفت در هنر را ساخت فیلمهایی میدانند که بتوانند در جشنوارههای غربی پذیرفته شوند، ولو اینکه فیلمسازان آن و محتوای فیلمها، ضداسلام و انقلاب اسلامی باشد. اکثریت دولتمردان وقتی از توسعه نام میبرند، آرمانشان آمریکا، هرچند یکی از ایالتهای سطح پایین آن است. یعنی آرزوی نهایی آنها این است که بتوان از امکانات و تجهیزات آنها استفاده کرد و آنها ما را جزء خود بدانند. چنین تفکری است که سبب شده رفتار دولتمردان به جایی برسد که میبینید.
البته با چند منبر رفتن و سخنرانی نمیتوان فکر چنین افرادی را عوض کرد،اگر قرار بود با سخنرانی و نوشتن مقاله، تفکرشان عوض شود، بهترین نمونه، سخنرانیهای موجود امام(ره) و صحیفه امام است، که نه تنها بر آنها اثر نمیگذارد، بلکه سعی دارند تا ریشه تفکرات امام را بزنند. همان گونه که به صورت تلویحی و با گفتن اینکه برخی مسائل که در اول انقلاب صورت گرفت، درست نبود و یا انقلابی بودن به معنای بالا رفتن از دیوار نیست، برخی تصمیمات و مواضع امام(ره) را اشتباه میدانند و مثلا تسخیر لانه جاسوسی را کاری بسیار اشتباه میدانستند و مواضع امام(ره) در این قضیه را زیر سوال میبرند.
وقتی افرادی مبانی دینی خود را سالها در حوزههای علمیه شناختهاند و با چند سال حضور در آمریکا یا انگلیس، این چنین تغییر کردهاند، چگونه میتوان انتظار داشت که با چند سخنرانی تفکرشان عوض شود؟ البته آنها دشمن قسم خورده اسلام نیستند، اما فکرشان عوض شده و اتفاقا دشمن هم وقتی زمینه را مساعد دیده، روی فکر آنها کار کرده است، لذا دین را بهگونهای تفسیر میکنند که در راستای تفکرشان است.
گاه بسیاری از مغالطات هم صورت میگیرد تا این تفکر در جامعه حاکم شود و این امور در زمان اصلاحات نیز رواج داشت، وقتی رهبری تا این اندازه بر مسئله فرهنگ تأکید کرده و یک سال را به این نام، نامگذاری میکنند، عدهای فرهنگ را همان خواست مردم بیان میکنند که دولت باید برای تحقق آنها بکوشد. گاه نیز گفته میشود مگر اسلام مخالف توسعه است؟ مگر اسلام مخالف آزادی است؟ و سخنانی از این قبیل. در حالی که اسلام مخالف آزادی و توسعه نیست، اما عملی که آنها انجام میدهند، کاملا مخالف اسلام است. این به خاطر نوع نگاه سکولار است که براساس این نگاه، تفکر امام(ره)، تفکری ارتجاعی و عقب مانده تلقی میشود.
باید راهی پیدا کرد تا تفکر صحیح اسلام در مسئولین حاصل شود، باید دنبال برنامهریزی برای آینده بوده و کادرسازی کرد. حداقل برنامهریزی شود تا در آینده این سیر نزولی و دور شدن از ارزشهای اسلام، استمرار پیدا نکند.
آیتالله شهید بهشتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال کادرسازی نیروهای انقلابی بود تا بعد از سرنگونی رژیم شاهنشاهی بتوانند مناصب کلیدی را در دست بگیرند و براساس اسلام حرکت کنند. حتی سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کارهای علمی و تحقیقی برای حکومت اسلامی انجام میداد. لذا ما هم باید از هم اکنون شرایط آینده را رصد کرده و برای آن برنامهریزی و کادرسازی کنید./998/د101/ف2
منبع: روزنامه کیهان