آغوش باز دانشگاه تهران برای طلاب علاقهمند
اشاره: رهبر معظم انقلاب در رابطه با اهمیت ارتباط حوزویان و دانشگاه میفرمایند: ما میگفتیم روحانیون به دانشگاه بروند؛ حالا روحانیون هم رفتهاند. البته روحانیون وجود مبارکی هستند؛ اما نه آن مقداری که توقع بوده است. الان روحانیونی که در دانشگاه هستند، آیا واقعاً همان شبحی را تداعی میکنند که دانشجویان با دیدن مرحوم شهید مطهری از روحانیت به چشم میآوردند؟ این سیلی که از دانشگاه به طرف حوزه قم راه افتاد و مرتب آمدند طلبه شدند، بهخاطر چه بود؟ چون شبحی که از روحانیت در نظرشان بود، شبح مطهری و باهنر و مفتح و امثال اینها بود. آیا این آقایی که حالا به دانشگاه میرود، همان شبح را تداعی میکند یا نه؟ قاعدتاً نه. این خلأ را شما با مقالههاتان پُر کنید؛ بگذارید حوزه آن جایگاه خودش را داشته باشد.
دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران به منظور تربیت طلاب متخصص در امر مدرسی معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور و دانشگاه تهران تأسیس گردیده و با شرایط خوب کاری و علمی که برای طلاب فراهم نموده گام مؤثری در ارتباط هر چه بیشتر حوزویان و دانشگاه برداشته است.
خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا گفتوگویی با دکتر رمضان رضایی، معاونت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ترتیب داده است.
دکتر رضایی در این گفتوگو با اشاره به فرصتهای تحصیلی و علمی پژوهشی خوبی که دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران برای طلاب علاقهمند و مستعد به وجود آورده است گفت: فارغالتحصیلان این دانشکده علاوه بر مدرک و مجوز مدرسی و تدریس در دانشگاه چه بسا به عنوان محقق و پژوهشگر، مقاله نویس، طراح طرحهای پژوهشی، رایزن فرهنگی در وزارتخانهها و در سیستمهای اداری و اجرایی حوزه فرهنگی نیز فعالیت میکنند.
متن این گفتوگو در ذیل به خوانندگان تقدیم میشود.
رسا - برای آشنایی بیشتر با دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در رابطه با اهداف و رویکرد این دانشکده توضیح اجمالی بدهید.
دانشکده معارف و اندیشه اسلامی یکی از دانشکدههای دانشگاه تهران و مانند بقیه دانشکدهها اعم از دانشکده حقوق و علوم سیاسی، الهیات و معارف اسلامی، ادبیات و علوم انسانی، زبانهای خارجی، علوم اجتماعی، جغرافیا، فنی، علوم پایه فیزیک و شیمی و غیره است.
میدانید که دانشگاه تهران دانشگاه مادر است و بیش از هشتاد سال از تأسیس آن میگذرد. همه مصوباتی که در دانشگاه تهران به عنوان قانون آموزشی تصویب میشود، وزارت علوم و تحقیقات و دانشگاههای دیگر از آن الگو میگیرند و جزء آیین نامههای اصلی کشور میشود.
دانشکده معارف و اندیشه اسلامی جدیدالتأسیس است و مختص مدرسی معارف اسلامی است. در این جا دانشجویان در مقطع فوق لیسانس و دکترا تحصیل میکنند که اکثراً طلبه بوده و برای مدرسی آماده میشوند و ارشد و دکترای مدرسی میگیرند.
پنج رشته در این دانشکده اعم از مدرسی علوم قرآن و متون، اخلاق اسلامی، مدرسی تاریخ و تمدن اسلامی، مدرسی انقلاب اسلامی و مدرسی مبانی نظری اسلام وجود دارد. اگر به دانشگاه الهیات نظری بیاندازید این رشتهها را دارند، اما آنها گرایشات فقه شافعی و فلسفه دین و غیره دارند که ما این دست گرایشها را نداریم.
این دانشکده برای دانشگاههای کل کشور مدرس تربیت میکند. هدف اصلی ما یک بعدش این است؛ اما بعد دیگر آن تربیت مدرس برای استادی معارف اسلامی در دانشگاه تهران است.
هر سال در طول ترم برای ۶۰۰ واحد در هر ترم از دانشکدههای مختلف تهران، برای دروس ۱۴ واحدی از این دانشکده معرفی میکنیم.
دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران سال تحصیلی ۹۱ ـ ۹۲ با ۱۳ عضو هیئت علمی و حدود 95 نفر مدعو تأسیس شد و به عنوان گروه معارف زیر نظر دانشگاه الهیات و معارف اسلامی بود و اکنون که دانشکده شده ۳۳ عضو رسمی در هیئت علمی، با مدعوین کمتر دارد و ۶۰۰ واحد از دروس کارشناسی را تأمین و برای تدریس در دانشکدههای مختلف دانشگاه تهران برنامهریزی میکنیم.
پس یک بعد کارشناسی و یک بعد دیگر تحصیلات تکمیلی است. کسی که در این دانشکده دکترا دریافت میکند به عنوان مدرس از قم، دانشگاه و وزارت علوم گزینش میشود.
با اتمام رساله دکترا دانشجویان قادر به تدریس هستند و همزمان مجوز استخدام آنها صادر میشود.
این فارغ التحصیلان علاوه بر مدرک و مجوز مدرسی چه بسا به عنوان محقق و پژوهشگر، مقاله نویس، طراح طرحهای پژوهشی، رایزن فرهنگی در وزارتخانهها و در سیستمهای اداری و اجرایی حوزه فرهنگی نیز فعالیت میکنند.
تا این تاریخ دانشکده فقط از بین طلاب دانشجو پذیرفته و نظر رییس محترم دانشکده نیز این است که از بین طلاب دانشآموختگان گزینش شوند.
در مقطع کارشناسی ارشد به دلیل اینکه دانشکده در تهران است، طلاب قمی استقبال کمی دارند اما در مقطع دکترا استقبال زیاد است. دانشجویان تهرانی و شهرستانی بسیاری داریم، برای همین در مقطع دکترا مصاحبههای سختی را برای پذیرش طراحی میکنیم.
دانشکده در هر مقطع تکمیلی ۵ نفر پذیرش دارد در عین حال آنها در استانها و دانشگاههای دیگر میتوانند تدریسشان را همزمان با تحصیل آغاز کنند؛ اما برای تدریس در دانشگاه تهران به ۵ سال سابقه تدریس در جاهای دیگر نیاز دارند. شرایط تدریس در دانشگاه تهران دارا بودن مدرک دکترا و سابقه ۵ سال تدریس است.
دانشجویان جوان به اساتید معارف و روحانیت در دانشگاه نگاه ویژهای دارند.
اولین شرط تدریس در اینجا این است که طلاب استاد خوبی بوده و با دانشجو تعامل داشته باشند همچنین از عهده چالشها و فراز و فرودهایی که ما امروزه دچار آن هستیم برآیند. ما تلاشمان بر این است افرادی که با آسیبها و مسائل روز درگیر هستند را در این فرآیندها شرکت دهیم. برای همین برای تدریس از اساتید برجسته مثل رییس دانشکده علوم اجتماعی، الهیات و چند تن از اساتید برجسته قم استفاده میشود.
شخصیتهای برجسته دانشگاهی در این دانشکده تدریس و چالشهای جامعه را به دانشجویان منتقل میکنند. شما مشاهده میکنید که اساتید معارف در جامعه در معرض توجه هستند و نقدها متوجه آنها میشود. برای مثال راننده تاکسی به کسی ناسزایی گفته و او به این اساتید نقد دارد که چرا جامعه به اینجا رسیده است. در صدا و سیما و یا در سطح جامعه هر اتفاقی که میافتد همه از اساتید معارف میخواهند پاسخگو باشد.
چالشهای پیش روی اساتید معارف در دانشگاهها/ تعامل با دانشجویان سبب جاذبه خواهد شد
امروزه استادی معارف چه در دانشگاه و چه در سطح جامعه بسیار سخت است. مخصوصاً در دانشگاه تهران که من خود نیز تدریس دارم، میدانم که چه چالشها و سؤالاتی وجود دارد که بعضا به رشته و درس ما نیز ارتباطی ندارد اما وظیفه است که طبق مطالعاتی که هست و یا گرفتن وقت برای مطالعه، پاسخگوی سؤال دانشجویان باشیم. چون آنها ما را از دید روحانیت، انقلاب و ارزشهای انقلابی میبینند.
دانشجویان بسیاری از شبهاتی که وارد میشود جوابشان را در اینجا میگیرند. پس طبیعی است که اساتید بتوانند تعامل خوبی با دانشجویان داشته باشند و اگر استادی این تعامل و تحمل را نداشته باشد دانشجویان با او هم صحبت نمیشوند.
رسا - اساتید حوزوی دانشگاه چه مقدار در تعامل با دانشجویان موفق عمل کردهاند؟
نمیتوانیم بگوییم که همه اساتید در کارشان صد در صد موفق هستند؛ اما برخی موفقیت بیشتری دارند. مسؤولان وزارت علوم هم میدانند که اساتید در چه فشارهایی بوده و هر اتفاقی که در سطح جامعه رخ میدهد، دانشجویان نظرات و اعتراضات خودشان را نسبت به اساتید معارف ابراز میکنند و بعضاً این رفتارها خوب هم نیستند.
اما چون ما متن جامعه هستیم و باید برای ارزشهای انقلابی ایستادگی کنیم و همچنین به این دلیل که دانشجویان، از جوانان فعال، پرشور و بسیار زبده هستند، اساتید باید از هر نظر در پاسخگویی آماده باشند. بنابراین ما بهتر دیدیم دانشکدهای تخصصی تأسیس کنیم که مسائل به صورت اساسی بررسی شود. فاصله زیادی وجود دارد؛ اما این کار باید صورت بگیرد.
این دانشکده نوپاست و مدت زیادی از تأسیس آن نیز نمیگذرد و درصدد هستیم که در این دانشکده بیشتر مباحث علمی در مورد شبهات باشد و نشستهای هم اندیشی صورت گیرد که اساتید برتر این تجربیات و علم را به اساتید دیگر نیز منتقل کنند. این سبب میشود که اساتید آگاهی پیداکرده، از تجربیات هم استفاده کنند و موضوعات و پاسخها را به صورت نادرست به دانشجویان انتقال ندهند.
دانشگاه تهران چون دانشگاه مادر است حمایتهای خوبی از ما دارد و این دانشکده به سوی اهدافی که دارد حرکت میکند. ما اکنون حدود 100 دانشجوی دکترا و فوق لیسانس داریم که طلبه هستند. در هیئت علمی نیز اولویت با روحانیان است.
ارتباط دانشگاه با حوزه علمیه باعث تقویت دانشگاهها خواهد شد
خوشبختانه یک پایه محکمی که ما داریم نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاه تهران است. نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاه تهران که حجتالاسلاموالمسلمین دکتر کلانتری مدیریت آن را عهده دار هستند، ریاست دانشکده معارفواندیشه اسلامی را هم به عهده گرفتهاند، وی از اساتید برجسته و دانشیار، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دارای تألیفات، مقالات زیاذی بوده و در بین دانشجویان شناخته شده هستند و نگاه فرهنگی و علمی خوبی هم به دانشگاه دارند.
همچنین ما با اساتید قم و کسانی که نهاد، مجوز تدریس میدهد تعامل داریم، حتی در پی این هستیم که بدانیم این مجوزها چگونه صادر میشود؛ اما هدف این هست که بهترین اساتید معارف را تربیت کنیم.
درصدد این هستیم که شبهات دینی، اعتقادی، انقلابی و سؤالهایی که برای دانشجویان در این زمینه مطرح بوده و به سرعت در حال افزایش و تغییر هستند شناخته و علم اساتید را نسبت به آن به روز کنیم. البته نه فقط صرف حوزه باشد. الان عدهای از حوزه علمیه آمدهاند و دوباره به حوزه برمیگردند. سه روز اینجا و دو روز حوزه هستند. ارتباط با حوزه علمیه باعث تقویت دانشگاه میشود. ما اگر ارتباط را قطع کنیم دانشگاهی مطلق میشویم و آن تعاملی که قرار بود بین حوزه و دانشگاه باشد در حد حرف خواهد بود. پس ما این اساتید را از دست نمیدهیم و حتی طلاب دانشجویی که در ایام خاص میخواهند برای تبلیغ بروند برنامه درسی را به نحوی برنامه ریزی میکنیم که از به این امور نیز بتوانند رسیدگی کنند. در حالی که ما جزء دانشگاه تهران هستیم اما نگاهمان به حوزوی بودن بسیار مهم است.
نحوه پذیرش دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران
شما میتوانید این را به تمام حوزههای علمیه اعلام کنید که این دانشکده با آغوش باز طلاب مستعدی که میخواهند با دانشگاه مرتبط باشند، پذیراست و آنها میتوانند از طریق ما اقدام کنند.
ورودی ما سخت نیست و فقط طلبه میپذیریم و کسی که انتخاب رشته کند قبول میشود. مخصوصاً اگر طلاب دارای تألیف، مقالات و پژوهش هم باشند به عنوان مدرسی قبولشان میکنیم. طلابی هم که سطح سه را گذرانده باشند، ارشد را در این جا تحصیل میکنند و بعد به مقطع دکترا وارد شده و در نهایت مدرس خواهند شد. فارغالتحصیلان ما در بین تمام دانشگاهها در اولویت پذیرش برای تدریس هستند. ما فقط پذیرش طلبه داریم و حتی از دانشکدههای امام صادق(ع) و غیره نیز دانشجو نمیپذیریم. این به خاطر حفظ تعامل حوزه و دانشگاه است.
رسا - تعامل حوزه علمیه با دانشگاه و تربیت متخصص مدرسی دانشگاه چه ثمراتی را به دنبال دارد؟
اساتید ما از حوزه هستند و قطعاً بهتر میتوانند با دانشجو در مورد مباحث احکام، فقه، سبک زندگی، مسائل شخصی و جامعه بحث کنند. زیرا مدرسان ما به این مسائل نسبت به کسانی که در دانشگاه در یک رشته خاص تخصص گرفته آشناتر و واقفتر هستند. یکی از هدفهای دانشکده علاوه بر آموزش جنبه تربیتی آن است. دانشجویان ما که بعضاً در شهرهای خود با روحانیان تعامل نداشتهاند، با حضور اساتید روحانی در دانشگاهها میتوانند سؤالات در مورد اخلاق، احکام و مباحث شخصی که در سن بلوغ و در شرف ازدواج برایشان رخ میدهد را از آنها جویا شوند.
هر چند ما میخواهیم اساتیدی تربیت کنیم که دانشگاهی، روانشناس و جامعهشناس هم ابعاد تخصصی باشند. این شخصیت برای ما مهم است. از این دست اساتید همانند اساتیدی چون شهید مفتح و شهید مطهری کم هست اما اگر ما چنین اساتیدی را تربیت کنیم که پاسخگوی مسائل دانشجویان باشد، یک اتفاق خوب در دانشگاه رخ میدهد. اگر استادی فقط طلبه باشد و احکام بداند ولی دانشگاه را نشناسد یک مشکل است و اگر صرفا دانشگاهی باشد و حوزه را نشناسد یک مشکل دیگری است. نباید فکر کنیم که دانشجویان و دانشگاهیان ما به درسهای حوزوی نیازی ندارند. دانشجو باید با احکام و حلال و حرام و مباحث دینی آشنایی پیدا کند و بتواند معارف علوم قرآن را تا حدی تفسیر کند و برای این منظور جایی وجود ندارد، پس باید در خود دانشگاه اساتیدی برای این سوالات و نیازها وجود داشته باشد.
رسا - رابطه دانشجویان با این اساتید را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میشود گفت که این رابطه کف جامعه با روحانیت است؟
این که میگویید کف جامعه، در حال حاضر اگر یک روحانی در شهر تهران، در خیابان قدم بزند از هر ده نفر حدود هفت نفر نسبت به او با دید منفی نگاه میکنند، قبول ندارم اما این را نمیتوان به همه جا تعمیم داد. برای مثال در شهرهای دیگر این هفت نفر با دید مثبت به او نظاره میکنند و علاقه به صحبت شدن و مباحثه کزدن با طلبه دارند. یک روحانی را وقتی در ظاهر مشاهده میکنند شناختی نسبت به او وجود ندارد اما اگر این روحانی جاذبه ایجاد کند و وقتی با او هم صحبت میشوند از این همصحبتی لذت برده و آرامش میگیرند.
نقش مهم اساتید روحانی در تغییر نگاه جوانان نسبت به حوزویان و انقلاب
اگر استادی در کلاس درس خوب صحبت کند، دانشجو نیز او را خوب قضاوت میکند و رفتهرفته نگاه به روحانیت تغییر میکند. همانطور که رهبر معظم انقلاب هم فرمودهاند استاد بسیار مهم است. در کلاس وقتی استاد صحبت میکند دانشجو به خوبی متوجه خواهد شد که او در چه سطح علمی قرار دارد، برای مزایا استاد نشده و عمر خود را در راه علم گذاشته است.
وقتی در مورد مبحثی به صورت علمی و محکم بحث میکند دانشجو او را خوب قضاوت میکند. استاد اگر عالم باشد، دانشجو راحت و آرام است؛ اما اگر دانشجو مخصوصاً دانشجوی دانشگاه تهران بفهمد که استاد از لحاظ علمی ضعیف است ادامه کار برای استاد بسیار سخت میشود؛ اما وقتی یک استاد بسیار مسلط باشد، دانشجو راحت است و راحت ترم را پشت سر میگذارد. برای مثال ما استادی برای درس انقلاب اسلامی داشتهایم که دانشجو گفته که ما تازه بعد از پای درس وی نشستن فهمیدهایم انقلاب چیست.
رسا - آیا نیاز یک دانشجوی رشته پزشکی با نیاز یک دانشجوی علوم سیاسی به معارف یکسان است؟ یا هر کدام باید طبق نیاز این معارف را کسب کنند؟
ما اساتیدی که برای تدریس در دانشکده فنی و یا به عنوان نمونه برای دانشکده هنر انتخاب میکنیم، اساتیدی هستند که با هنر از جمله موسیقی، تئاتر، معماری و هنر اسلامی آشنایی خوبی دارند. بنابراین استادی که فرستاده میشود سعی میکند اطلاعات خوبی نسبت به رشته داشته باشد تا بتواند تعامل خوبی با دانشجو برقرار کند. همینطور برای رشتههایی نظیر ادبیات، فنی و غیره که استاد سعی میکند منبع درسی خود را با آن رشته تطبیق دهد.
اما اینکه بگوییم درس معارف برای رشتههای فنی و پزشکی به چه دردی میخورد، این درس مثل هوای مورد نیاز برای تنفس یک پزشک است. درسهای ما جزء درسهای صرفاً عمومی نیست. اگر پزشک ما از معارف و انقلاب و تاریخ کشور خود نداند این یک ضعف برای او به شمار میرود.
رسا - مطالعه این دروس تأثیرگذار هم هست؟
به وضوح مشاهده میکنم که برای دانشجوهای رشته پزشکی چقدر صحبت از ابوعلیسینا و خوارزمی، دانشکده جندی شاپور، مدرسه نظامیه و داروشناسان ملی جذاب است و پیگیر هستند که چه کتابهایی در این مورد مطالعه کنند. در واقع در مییابند که باید پزشکان ایرانی امثال ابوریحان بیرونی را بشناسد و از اینکه من استاد تاریخ تمدن این افراد را میشناسم پی میبرند که باید آنها به عنوان پزشک اطلاعات بیشتری داشته باشند. این مورد در تمامی رشتهها نیز صادق است.
باید توجه داشته باشید که ما فقط در کلاسها بحث احکام نداریم و این دروس را تخصصی و مصداقی بحث کردهایم.
بدیهی است که دانشجو من را با اساتیدی که از رشته تخصصی مربوطه تاریخ ایران و اسلام مقایسه میکند و متوجه میشود که من دریایی از اطلاعات و دانشآموخته دانشگاه تهران هستم و تا مقطع دکترا این جا تحصیل و با تمام اساتید آشنایی دارم، آن وقت به ارزش استاد معارف پی میبرد.
فقط در تاریخ تمدن نیست و در تفسیر هم همین است و استادی که از اینجا برای تفسیر علوم قرآن میرود و تفسیر نهج البلاغه را نیز میکند هم مقایسه میشود.
بنابراین اشرافی که اساتید ما بر روی رشتهها و موضوعات دارند بسیار کارساز و تأثیر گذار است. در موضوعات تدریسی دیگر مثل فلسفه، کلام، علوم قرآنی، تاریخ تشیع و حتی انقلاب اسلامی نیز همینطور است. ما تدریس درس تاریخ اسلامی را به عهده کسی میگذاریم که دکترای علوم سیاسی داشته و بعضاً صاحب تألیفات، مقالات و شهرت جهانی هم هستند. برخی فکر میکنند ما طلبهای صفر را بر سر کلاسها میبریم، اینطور نیست. بنابراین دانشجوست که قضاوت میکند. برای همین روی این موضوعات حساس هستند؛ چون هر جا که بحث استخدام باشد اگر دانشگاه تهران باشد در اولویت است. اینکه استاد در دانشگاه مادر تحصیل کرده باشد، در سوال جواب دانشجویان در مورد دانشگاه دوره تحصیل بسیار موثر و باعث ارتباط و اعتماد بیشتر میشود.
رسا - آیا برای پویایی و به روز شدن دروس معارف چارهاندیشی شده است؟
نهاد در حال تغییر دادن محتوای کتابهاست. بالاخره عدهای در حال کار هستند. ما در گذشته این همه کتاب نداشتهایم. مثلاً برای کسی که درس قانون اساسی یا تاریخ تدریس میکرد این همه کتاب وجود نداشت. امروزه چندین کتاب از نشر دانشگاه معارف قم چاپ شده و کتابهایی که خود دانشگاه تهران چاپ میکند.
دانشکده معارف و اندیشه اسلامی کاملاً با نهاد و امور اساتید هماهنگ است. اساتید کمک میکنند و با معرفی کتابها در تألیف کتابهای ارزشمند برای سالهای آینده مشارکت دارند. امروزه برای یک درس حدود ده کتاب وجود دارد که در گذشته اینطور نبوده است.
اگر اساتید خودشان تألیفات داشته باشند در گروهی بررسی میشود و میتوانند آن را تدریس کنند. برای همین در پی تکثیر منابع، متن درسی و تنوع در مطالب هستیم. یک نهادی هم وجود دارد که بر مطابقت با محتوا نظارت دارند و هر سال تغییراتی در سرفصلهای درسی هم صورت میگیرد، البته در تمام علوم اینگونه است و هر چهار سال یک بازنگری صورت گرفته و حداقل سی درصد کتب شامل تغییراتی جدید میشود.
رسا - اگر پیشنهادی در رابطه با تعامل بیشتر حوزه و دانشگاه به مدیریت حوزههای علمیه دارید مطرح کنید.
اساتید و مدیران حوزه با اساتید معارف و الهیات دانشکدهها جلساتی را برگزار کنند که هم برای تأمین نیروی انسانی خود و هم برای بازنگری در متون درسی و استفاده متقابل از منابع درسی همدیگر، همفکری و هماهنگی داشته باشند. این باعث میشود که طلبهای که از حوزه آمده باشد شناخت داشته باشد و اینطور نباشد که نتواند کاری انجام دهد. از طرف دیگر اساتیدی که ما از حوزه آنها را جذب کردیم ارتباط خودشان را با حوزه قطع نکنند. یک آشنایی متقابل بین هر دو قشر ایجاد کنیم تا حوزویان از محیط دانشگاه سررشته کافی داشته باشند. این میتواند با گذاشتن دورهها و اعطای گواهی باشد تا برای آنها امتیازاتی هم در نظر گرفته شود.
/874/402/ر