ارائه الگوی جدید برای اسلامی سازی علوم انسانی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «اسلامی سازی علوم انسانی» پیش از ظهر امروز با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحسین خسروپناه رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی و نقد دکتر مهدی گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیری علمی حجتالاسلام پناهی آزاد عضو هیأت علمی دانشگاه معارف اسلامی در دانشگاه معارف اسلامی قم برگزار شد.
ناهنجاری های فضای علمی کشور
در ابتدای این نشست دکتر مهدی گلشنی با بیان این که در مورد علم دینی به طور کلی ناهنجاریهایی در کشور وجود دارد، اظهار داشت: اگر به اینها توجه نشود بقیه تلاشها بیثمر خواهد بود.
وی در بیان این ناهنجاریهای علمی در کشور افزود: اول غالب بودن دیدگاه علم غربی در مراکز علمی و آموزشی کشور است با نگاه به این که مسائل جامعه را میشود با این علوم حل کرد؛ دوم مطلقنگری در محیطهای علمی کشور چه در پذیرش علم غرب یو چه در رد کردن آن.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: سومین ناهنجاری عدم وجود یک فضای گفتوگو و تبادلنظر جدی میان رویکردهای مختلف تولید علم دینی است زیرا برخی یکطرفه قضاوت و اظهارنظر میکنند؛ چهارم ورود و حضور برخی افراد در فضای علم دینی بدون اطلاع از فضای علم غربی؛ پنجم دور شدن محیطهای علمی ما از اخلاق و ادب اسلامی و تقوای علمی است.
وی ادامه داد: ششمین ناهنجاری جفای برخی از اساتید در سیاسی جلوه دادن تولید علمی به عنوان پروژهای از سوی نظام؛ هفتم بهرهگیری از افراد غیرعلمی در فضای علمی و نا دیده گرفتن نقش و جایگاه فرهنگ در محیطهای علمی و دانشگاهی و عدم توجه به بعد تربیتی در مدارس و مراکز آموزشی و توجه صرف به بعد تعلیمی و عدم وجود وسعت نظر در بسیاری از مراکز از نکاتی است که مانع تولید علم دینی میشود.
گلشنی با بیان این که تولید علم دینی به نظر من سهل ممتنع است گفت: تصویری که از علم دینی در تصور برخی وجود دارد تصویری جاهلانه است و از وضعیت علم اطلاعی ندارند و اگر صورت مسأله را بفهمند بهتر خواهند توانست علم دینی را درک کنند.
در ادامه حجتالاسلاموالمسلمین خسرو پناه با بیان این که به نظر بنده بحث علم دینی در جامعه ما دو آسیب جدی دارد، اظهار داشت: یک آسیب این است که موافقان و مخالفان علم دینی بیشتر به نقلی سازی علم تأکید میکنند و تلقیشان از علم دینی این است که علم را نقلی کنیم در حالی که ماهیت علم مدرن تجربه است.
وی با بیان این که با تعریف علم دینی نمیشود علم را دینی کرد، گفت: برخی بین تعریف و الگو خلط کردهاند زیرا ما برای دینی سازی علوم محتاج الگو هستیم و این که بگوییم علم دینی متأثر از مبانی دینی است یک تعریف است و روششناسی اسلامی سازی علوم مورد غفلت است اگر چه که توجه به روش در عصر مدرن از دکارت شروع شده است.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر مخالفان علم دینی خیال میکند دینی سازی علوم یکشبه تحقق پیدا میکند در حالی که اصولاً تحقق یک علم بعد از تولید نظریهها است و ما باید اول نظریههای دینی را داشته باشیم و اگر ین نظریهها جمع شد تبدیل به علم میشود و باید از اول انتظار نظریههای دینی داشته باشیم تا به تولید علم دینی برسیم.
مقدمات الگوی حِکمی اجتهادی در علوم انسانی
حجتالاسلام خسروپناه در ادامه به بیان چهار مقدمه پرداخت و اظهار داشت: مقدمه اول این است که ارائه تعریف یکسان از علم دینی ممکن است ولی ارائه الگوی یکسان از علم دینی ممکن نیست؛ زیرا تعریف یکسان مستلزم الگوسازی یکسان نیست.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: بنا بر تعریف علم دینی «علم دینی علمی است که مبتنی بر مبانی، روششناسی و جهتگیری دینی است» ولی در الگو باید بگوییم روش ما چیست و جهتگیری چگونه است زیرا روشی که در علوم دینی ارائه میشود با روش علوم اجتماعی متفاوت است بنابراین الگوها هم متفاوت خواهد بود.
وی ابراز داشت: مقدمه دوم این است که مقصود من از علوم انسانی نه مقصود آمریکاییها از علوم انسانی است و نه مقصود آلمانیها زیرا آلمانیها همه علومی که غیر از علوم مهندسی، طبیعی و پزشکی است را علوم انسانی میدانند و آمریکاییها علوم انسانی را در مقابل علوم اجتماعی میدانند و ساختار دانشگاهی ما هم بر اساس سبک آمریکایی است؛ مقصود من از علوم انسانی علوم اجتماعی است یعنی علومی که رفتاری و اجتماعی است.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی خاطرنشان کرد: مقدمه سوم این است که مقصود ما از اسلامی سازی این نیست که علوم مدرن را بخواهیم اسلامیکنیم و مثلاً روانشناسی غربی را اسلامیکنیم زیرا این کار اسلامی سازی حداقلی و گزینشی است بلکه مقصود ما تولید علوم اجتماعی اسلامی است که مبتنی بر مبانی اسلامی باشد و این کار زمان بری است.
وی افزود: مقدمه چهارم هم این است که علوم اجتماعی مدرن به دنبال چیست و فرق علوم اجتماعی مدرن با سیاست مد نظر افلاطون و ارسطو چیست و چه اتفاقی در علوم اجتماعی مدرن افتاده است که این علوم به دنبال شناخت انسان و تغییر انسان است و دقیقاً همان نگاهی که در علوم مدرن به طبیعت داشتهاند در علوم اجتماعی هم وارد شده است.
حجتالاسلاموالمسلمین خسروپناه با توجه به این مقدمات به سه فعالیت اصلی علوم اجتماعی که توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقق و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب اشاره کرد و افزود: انسان مطلوب با انسان ایدئال در اخلاق و انسان کامل در فلسفه متفاوت است و انسان محقق هم از طریق جامعه آماری به دست میآید و نقش تجربه در این جا پر رنگ است و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب هم با استفاده از حقوق و تکالیف و نهادسازی و مباحث راهبردی انجام میشود.
چرا امروزه بحث اسلامی سازی علوم مطرح شده است؟
در ادامه دکتر گلشنی با بیان این سؤال از حجتالاسلاموالمسلمین خسرو پناه پرداخت که چرا الآن علم اسلامی مطرح شده است و در گذشته مطرح نبود و ما چرا به دنبال علم دینی هستیم؟
فلاسفه قدیم اسلامی هم به دنبال اسلامی سازی علوم بوده اند
حجتالاسلاموالمسلمین خسروپناه در پاسخ اظهار داشت: من اعتقاد ندارم که در دوره تمدن اسلامی متفکران ما به دنبال اسلامی سازی علوم نبودهاند زیرا وقتی فارابی و ابنسینا با اندیشه فیلسوفان یونان باستان آشنا شدند با نگاه گزینشی و اسلامی سازی فلسفه و سیاست و حتی طبیعت این کار را انجام دادهاند و با مبانی خاصی شروع به تولید حکمت اسلامیکردند.
وی افزود: ما وقتی میخواهیم به اسلامی سازی علوم بپردازیم کار آنها را ادامه میدهیم ولی علوم اجتماعی در زمان ما تغییر کرده است و نسبت به علمای صدر اسلام با رویکرد جدیدی از علوم اجتماعی مواجه هستیم.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی خاطرنشان کرد: همانطور که علوم اجتماعی به دنبال تغییر انسان است علوم الهی هم به دنبال این کار بوده است؛ ولی در علم و فلسفه مدرن، علوم اجتماعی مدرن آمده است که جای دین را بگیرد و هیومنیست به معنای مدرن همهچیز را زمینی کرده است و نوعی بیتوجهی به معنا و آخرت است در حالی که در فلسفه یونان باستان چنین نبوده است.
کسانی که مخالف اسلامی سازی علوم هستند دین را فردی می دانند
وی اظهار داشت: چون علوم اجتماعی مدرن آمده است که جای علوم الهی را بگیرد ما به دنبال اسلامی سازی علوم هستیم و هدف غایی از علوم اسلامی این است که به تمدن جهانی اسلامی برسیم؛ زیرا دین آمده است تا انسان را به سعادت برساند و کسانی که مخالف اسلامی سازی علوم هستند دین را فردی و شخصی میدانند که تلقیشان از اسلام به عنوان دین جهانی و عاملی برای سعادت بشریت نیست.
علم و دین از هم جدا نست تا بخواهیم علوم را دینی کنیم
گلشنی در ادامه نقد خود خاطرنشان کرد: ما وقتی به دوران تمدن اسلامی نگاه میکنیم جدایی بین علم و دین نبوده است و عبادتشان کار علمی بود و چیزهایی که مطابقت با دین داشت را پذیرفتند و در جاهایی هم تولید علم اسلامی داشتند و در مورد مطالعه طبیعت و انسان عبادت است.
وی افزود: به نظر من موضوع علم دینی از جایی مطرح شد که فارغالتحصیلان دانشگاهها ملحد میشدند و بسیاری از فیلسوفان که موافق اسلامی کردن علوم هستند حرفشان این است که جهانبینی حاکم بر علم عوضشده است و باید جهانبینی اسلامی را وارد علم کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: در زمان نیوتون فرقی میان علم و دین نبود ولی در دورههای بعد کنت و دیگران گفتند که ما نیازی به دین ندارم و الحاد در میان فلاسفه رواج پیدا کرد؛ بنابراین نیاز به اسلامی کردن علوم احساس شد؛ ولی مکتب مهمی که اخیراً اتفاق افتاده این است که فلاسفه خدا باور شدهاند و محیطهای علمی هم به خدا رو آوردند.
وی یادآور شد: الآن علوم اجتماعی نیست که الحاد را ترویج میکند بلکه دانشمندان علوم طبیعی الحاد را ترویج میکنند و نکته این است که علوم اجتماعی در غرب به شدت از علوم طبیعی تبعیت میکند و اگر ما تأکید خود را روی علوم اجتماعی بگذاریم به نتیجه نخواهد رسید زیرا مشکل اصلی حوزه این است که الحاد در دانشگاهها را نمیبیند و اولویتهای زمان را نمیبیند که مردم به علوم طبیعی اقبال بیشتری دارند تا به فلسفه.
داشتن نظریه علم دینی یک رؤیا است
گلشنی تأکید کرد: من این که اول باید نظریههای علم دینی داشته باشیم را یک رؤیا میدانم و من فکر میکنم که الآن چیزهایی که در علوم انسانی اثر میگذارد علوم طبیعی است و ترویج دانشکدههای علوم شناختی در ایران هم این مطلب را ثابت میکند.
وی افزود: ما باید در درجه اول آن دسته از علوم اجتماعی که بر خلاف مسلمات اسلام است را کنار بگذاریم و در درجه دوم به اجتهاد روی بیاوریم و علوم انسانی اسلامی را تولید کنیم و نمیشود برای اسلامی سازی علوم خود را محدود به علوم اجتماعی کنیم.
حجتالاسلاموالمسلمین خسرو پناه در پاسخ به نقد دکتر گلشنی اظهار داشت: این که سر رشته الحاد در علوم طبیعی است نه علوم اجتماعی و علوم اجتماعی فیالجمله متأثر از علوم طبیعی است را قبول دارم و این که در اسلامی سازی علوم طبیعی و علوم انسانی تفاوت وجود دارد هم از بحث خارج است.
علم و دین با هم تداخل ندارند
وی افزود: ولی این که متفکران قدیم علم را عبادت میدانستند و میان علم و دین جدایی قائل نبودهاند باید بگویم که اگر مراد از جدایی تباین است درس است ولی تباین نداشتن به معنی تداخل علم و دین نیست؛ منابع زیادی نشان میدهد که بین علم و دین جدایی به معنای تباین نبوده است ولی این به معنی تداخل علم و دین نیست بلکه تعامل بین علم و دین قائل بودهاند و به خاطر همین هم فلسفه را اسلامی و الهی میکردند.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی اظهار داشت: امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث خود دانستن هر علمی را به قدر کفایت واجب میدانستند ولی نمیشود گفت که بین دین و علم تداخل وجود دارد.
حجتالاسلاموالمسلمین خسروپناه در تبیین الگوی «حِکمی اجتهادی در علوم انسانی» که از ابتکارات خودش است، اظهار داشت: الگوی حِکمی اجتهادی روی مبانی و روش تأکید زیادی دارد و قائل است که باید در اسلامی سازی علوم انسانی از مبانی از قبیل مبانی انسانشناسی و دینشناسی و هستیشناسی معرفتشناسی شروع کرد و باید قلمرو دین را در این مبانی تعیین کرد.
استاد فلسفه اسلامی افزود: مؤلفه دوم در این الگو روش است که هیچکدام از متفکران بر روی روش متمرکز نشدهاند و من قوام علم را بر روی روش میدانم و در علوم اجتماعی هم روی روش حِکمی اجتهادی تأکید دارم؛ روش حِکمی یعنی برهانی و مراد از حکمی بودن، علم نافع است و برهان را استمرار دادهام در حوزه ارزشها.
چهار قسم اجتهاد برای اسلامی سازی علوم انسانی
وی تصریح کرد: من در این الگو برای اسلامی سازی علوم انسانی روش اجتهادی را چهار قسم کردهام و روش اجتهادی اول همان روشی است که در حوزهها جاری است و با استفاده از اصول کلیات را استنباط و بر فروع جاری میکنند.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی اظهار داشت: اجتهاد نوع دوم این است که از حوادث جدید و مکاتب جدید سؤالهایی استخراج شود و بر کتاب و سنت عرضه شود و جوابهایی از کتاب و سنت گرفته شود بدون این که گرفتار تفسیر به رأی شویم، این نوع اجتهاد اولین بار تحت عنوان تفسیر موضوعی توسط شهید صدر انجامشده است و مجتهدان سنتی از این اجتهاد کمتر استفاده میکنند.
وی ادامه داد: اجتهاد قسم سوم ابتکاری است و در میراث ما سابقه ندارد و باید از منظومه معرفت دینی که از اجتهاد قسم اول و دوم به دست آمده است پرسشهایی را به دست آوریم و بر واقعیتهای خارجی عرضه کنیم.
حجتالاسلاموالمسلمین خسروپناه گفت: اجتهاد قسم چهارم هم روشی است برای نهادسازی که برای تغییر انسان محقَق به انسان مطلوب به کار میآید که الآن وارد این بحث نمیشویم.
وی خاطرنشان کرد: ما توصیف انسان مطلوب را با اجتهاد نوع اول و دوم به دست میآوریم و توصیف انسان محقَق را با اجتهاد نوع سوم به دست میآوریم زیرا پرسشهایی که در تحقیقات آماری طرح میکنیم با استفاده از مبانی دینی است و نمیشود گفت که در توصیف انسان محقَق نیاز به مبانی اسلامی نداریم زیرا هر انسانی پیشفرضهایی دارد و آن پیشفرضها در آمارگیری هم دخیل هستند.
رییس مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی افزود: در تغییر انسان محقق به مطلوب هم هر سه قسم اول اجتهاد کار آیی دارد.
در ادامه گلشنی با بیان این که اصطلاح الگوی حِکمی اجتهادی ایراداتی دارد، گفت: تمام علوم اصولی دارند و در پرتو آن اصول اجتهاد میکنند و وقتی الگو را به جامعه ارائه میدهیم باید یک عنوانی داشته باشد که عمومیت داشته باشد زیرا اجتهاد مختص به علوم حوزوی نیست.
وی با اشاره به اشکالاتی در الگوی حِکمی اجتهادی در علوم اسلامی تأکید کرد: روش حِکمی به معنی برهان در تمام علوم استفاده میشود و همچنین در روش اجتهادی در قسم اول و دوم جای بحث نیست و در قسم سوم که ابتکاری است واقعاً لازم است و جای کار دارد و در ایران انجام نشده است و باید با توجه به پیشفرضهای دینی سؤالات و آمارها طرح و بررسی شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: ما میراث گران بهایی از سیره علما و اندیشمندان را در اختیار داریم و سیره علما و متفکران قدیم اسلامی باید الگوی ما در اسلامی سازی علوم قرار گیرند./843/ز۵۰۳/س