۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۰
کد خبر: ۵۰۷۷۵۱
یادداشت؛

زیباترین نمایش بندگی

گريه از خوف خدا، گريه از قصورها و تقصيرها در زندگى، گريه از عذاب و عقوبت، سرانجام گريه از فراق محبوب ازلى، اوج نجواى قدسى عبد با مولا است.
توفیق الهی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، به مناسبت فرا رسیدن آخرین روز از ماه مبارک رمضان دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در مورد نقش گریه در حال دعا و خودسازی یادداشتی در اختیار ما قرار داده که در ادامه از نظرتان می گذرد:

گريه از خوف خدا، گريه از قصورها و تقصيرها در زندگى، گريه از عذاب و عقوبت، سرانجام گريه از فراق محبوب ازلى، اوج نجواى قدسى عبد با مولا است.

آنچنان در هواى خاك درش  مى رود آب ديده ام كه مپرس

گريستن، انكسار دل و خضوع، زيباترين نمايش بندگى است. گريه و زارى، اذعان به فقر و ندارى است: «ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»(اعراف: 55)؛ «پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حد گذرندگان را دوست نمى دارد.» با گريستن، كبر و غرور و قساوت و غفلت و منيت فرو مى ريزد. باران گريه است كه سرزمين دل را مستعد رويش درخت نيكويى ها و گلستان فضايل مى سازد.

غسل در اشك نما كاهل طريقت گويند              پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز

چشم گريان خود نشان عنايت خدا است. به قول آگوستين قديس، سيلاب اشك، قربانى مقبول خدا است.

سوز دل، اشك روان، آه سحر، ناله شب            اين همه از اثر لطف شما مى بينم

كس نديده است ز مشك ختن و نافه چين       آنچه من هر سحر از باد صبا مى بينم

عبوديت مقتضى تواضع و تضرع است.

در كوى عشق شوكت شاهى نمى خرند     اقرار بندگى كن و اظهار چاكرى

آرى اينجا چشم گريان و دل بريان مى خرند و بس.

اينجا تن ضعيف و دل خسته مى خرند       بازار خودفروشى از آن سوى ديگر است

در احاديث بسيارى اين مضمون آمده است كه اشك مؤمن از خوف خدا آتش جهنم را خاموش مى كند. رسول خدا(ص) فرمودند: «من خرج من عينيه مثل الذباب من الدمع من خشية اللّه آمنه اللّه به يوم الفزع الأكبر؛ هر كس از ديدگانش از خوف خدا به اندازه پشه اى اشك آيد، بدان خاطر خداوند در روز قيامت او را ايمنى دهد.»

امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «هيچ چشمى نيست جز اين كه در قيامت گريان است؛ مگر چشمى كه از خوف خدا گريسته باشد، و هيچ چشمى نيست كه از خوف خدا با اشكش پر شود، مگر اين كه خداوند همه آن بدن را به آتش دوزخ حرام گرداند...؛ هيچ چيزى نيست، مگر اين كه پيمانه و وزنى دارد، جز اشك كه خداوند به اندكى از آن درياهايى را خاموش گردند؛ پس اگر بنده اى در ميان امتى بگريد، خداى ـ عزوجل ـ به همه آن امت رحمت آورد.»

 امام باقر(عليه السلام) فرمود: «هيچ قطره اى نزد خدا محبوب تر از قطره اشكى نيست كه در تاريكى شب از خوف خدا بريزد و قصدى جز خدا براى آن نباشد.» نقل است كه حضرت موسى(ع) عرض كرد: «خدايا پاداش كسى كه از خشيت تو بگريد، چيست؟» فرمود: «صورتش را از سوزش آتش حفظ مى كنم و در روز قيامت به او ايمنى مى بخشم.»

قطره اى زان زين دو صد جيحون به است            كه بدان يك قطره جن و انس رست

بدكاران بايد كمتر بخندند و بيشتر بگريند تا مگر اندكى از آنچه را كه كرده اند، جبران كنند: «فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيراً جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» (توبه: 82)، «از اين پس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست مى آورند، بسيار بگريند.»

گريه در عبادت، گاه از خوف خدا است و گاه از شوق به او، نه براى امور دنيا. امور دنيا ارزش گريستن و حسرت خوردن ندارد. مومن نه براى از دست دادن دنيا غمگين مى شود و نه براى به دست آوردنش طربناك مى گردد: «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» (حديد: 23)؛ «تا بر آنچه از دست شما رفته، اندوهگين نشويد و به ]سبب[ آنچه به شما داده است، شادمانى نكنيد.» غم و شادى و گريه و خنده او جايى ديگر است. تقواپيشگان بر خطاهاى خود مى گريند.

امیرالمومنین امام على(عليه السلام)در وصيت به فرزندشان فرمودند: «فالزم بيتك وابك على خطيئك» گريه هاى اميرالمؤمنين در خلوت، گاهى چنان شديد بود كه او را از حال مى برد. او فراتر از گريه، ضجه مى زد: «و لما منها اضجّ و ابكى». گريه نيز جانشين و جايگزين عمل نيست. با اين كه امیرالمومنین امام على(عليه السلام) بسيار مى گريستند، اما شغلش فقط گريستن نبود، بلكه اهل جهاد و انفاق و عمل نيز بود.

هو البكاء فى المحراب ليلا

هو القتال اذا اشتد الضراب

آرى، كسى كه در دنيا از خدا خائف باشد، در آخرت ايمن است، و ديده اى كه در دنيا از خوف خدا بگريد، در آخرت نخواهد گريست.

گريه بر هر درد بى درمان دواست                        چشم گريان چشمه فيض خداست

تا نگريد ابر، كى خندد چمن                              تا نگريد طفل كى نوشد لبن

تا نگريد طفلك حلوا فروش                                ديگ بخشايش نمى آيد بجوش

گريه كملين از اولياى خدا، گريه عشق و شوق است.

بلبلى برگ گلى خوش رنگ در منقار داشت            و اندر آن برگ و نوا صد ناله هاى زار داشت

گفتمش در عين وصل اين ناله و فرياد چيست        گفت ما را جلوه معشوق بر اين كار داشت

آن معشوق آن قدر عزيز و گرامى است كه اگر دريا دريا گريه در شوق او بگرييم، كم است./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات