عدالت مهدوی در نهج البلاغه
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مهدویت و موعودگرایی موضوعی فرا مذهبی و فرا دینی و از آرمانهای نجات بخش بشری است.
بشریت در گوشه و کنار جهان، در انتظار موعود شب را به صبح می رسانند تا آن یگانه هستی با ظهور خود، جهان را بعد از آنکه پر از ظلم و ستم و تباهی و سیاهی شده است، سرشار از عدل و داد ساخته و دوران رنج و تعب بشریت به پایان برسد.
این اندیشه نجات بخش و این انتظار شیرین و جان نواز، در ادیان مختلف، کتابهای گوناگون و سخنان بزرگان به کرات تکرار شده و هر مرام و مسلک و دین و آیینی، به نوعی انتظار منجی و موعود را می کشد تا دوران تباهی و سیاهی و ظلمت به پایان رسیده و نور ایمان و حقیقت و ظلم ستیزی طلوع کند.
نهج البلاغه؛ این آیینه تجلی نور هدایت و جام لبریز از معرفت علوی نیز به ترسیم چهره امام مهدی(عج) و تبیین اوضاع آخرالزمان و دوران ظهور پرداخته و زمزم سخنان امیر سخن و بیان امام علی(ع) زیبا و دل انگیز، به تصویرگری مهدویت پرداخته است.
خطبه ها و حکمت هایی از نهج البلاغه، به این آرمان بی انتها اشاره کرده است و خطبه های 131، 138، 150 و حکمت های 1، 147 و 209 هرکدام تصویرگر بعدی از ابعاد مهدویت و دوران ظهور هستند.
با توجه به گستردگی موضوعات مختلف، سعی کرده ایم موضوع عدالت به عنوان مهمترین، شورانگیزترین و آرمانی ترین خواسته بشر پیرامون نهضت آخرالزمانی موعود را مورد بررسی قرار دهیم.
عدالت؛ آرمانی شورانگیز
قیام امام عصر(عج) را می توان یک شوک عظیم تاریخی علیه ظلم نامید که به سبب آن، نبرد با ظالمان و ستمگران و بازگرداندن حکومت و وراثت زمین به مستضعفان و محرومان عالم به وقوع می پیوندد.
در واقع عدالت و حس عدالتخواهی که یک حس فطری و برمبنای حقوق متقابل انسان ها است، در رأس آرمانهای تمامی انسان ها قرار دارد و منجی و موعود ریشه تمام ظلم ها را خشکانده و عدالت فراگیر را در عالم گسترش می دهد.
امیرمؤمنان(ع) که خود نماد عدالت و عدالتخواهی در تاریخ بشر است، در سخنان خود بر عدالت دولت مهدوی تأکید کرده و فرموده اند:«و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها... فیُریکم کیفَ عدلَ السیّرة» فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست خواهد آمد، زمام داری که غیر از خاندان حکومتهای امروزی است، (مهدی) عمّال و کارگزاران حکومت ها را به اعمال بدشان کیفر خواهد داد... بدین روی، روشی عادلانه در حکومت حق به شمامی نمایاند.»( نهج البلاغه، خطبه 138)
انقلاب جهانی مهدوی و عدالتی فراگیر
انقلاب مهدوی را می توان جهانی سازی عدل دانست که در نقطه مقابل تفکر جهانی سازی امپریالیستی نظام سرمایه داری غرب است.
در نظام مهدوی، جامعه براساس معنویت و عدالت شکل خواهد گرفت و همه بشریت از حقوق مساوی برخوردار می شوند و عدالت، معنویت، امنیت، ثروت، قدرت و امکانات برای همه فراهم و به صورت عادلانه تقسیم می شود.
هر قدر نظام سرمایه داری کاپیتالیستی غرب بر سودگرایی سرمایه داران و له شدن مستضعفان در مسیر زرسالاری ثروتمندان تأکید داشته و عدالت را موضوعی مهمل و انتظار عدالت را امری عبث تلقی می کند؛ اما نظام عدالت محور مهدوی(عج) نفی استبداد جهانی و ظلم و ستم بر بشریت است و به دنبال اجرای عدالت جهانی و برگرداندن حقوق مستضعفان به آنهاست.
مهدی(عج) میراث دار حکومت صالحان
امیرمؤمنان (ع) درباره روش حکومت امام مهدی(عج) می فرمایند:«الا و مَن ادرکَها منّا یسری فیها بسراج منیر، و یخذوفیها علی مثالِ الصالحین لیحلَّ فیها رِبقاً و یعتقَ رقاً و یصدعُ شُعباً و یشعب صدعاً» بدانید آنکه از ما (مهدی) فتنههای آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گاممی نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و امامان(ع)) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملتهای اسیر را آزاد سازد، جمعیتهای گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان را جمع آوریمی کند.(نهج البلاغه خطبه 150)
در این کلام شیوا و جان نواز امیر سخن امام علی(ع) تأکید شده است که نظام مهدوی، چراغی روشنگر است که با تأسی از روش انبیا و صالحان، گره های زندگی بشر را می گشاید و راه تنفس بشر محروم و مستضعف را باز می کند.
آزادی ملت های مستضعف و اسیرانی که در دست ظالمان گرفتارند و همچنین منهزم کردن لشکر تباهی و ظلم و ایجاد جبهه واحد جهانی برای پشتیبانی از مستضعفان عالم؛ دیگر موضوعاتی است که مورد تأکید این سخن امیرمؤمنان(ع) قرار گرفته است.
در واقع مهدویت شالوده و اساس ظلم و ستم را از بین خواهد برد و قفل های تاریخ را باز خواهد کرد و با شکل گیری نهضت مهدوی(عج) نظم جهانی سکولار از هم پاشیده شده و نظم نوین مهدوی برپایه عدالت، ظلم ستیزی و حمایت از محرومان و مستضعفان، با تأسی از شیوه صالحان و انبیای الهی شکل می گیرد.
عدالت فکری و فرهنگی در عصر مهدوی
اگر بخواهیم درباره شؤون مختلف عدالت در حکومت مهدوی سخن به میان آوریم، علاوه بر عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، باید توجه ویژه ای نیز به عدالت فکری و فرهنگی و عقلانی در عصر ظهور داشته باشیم.
بر کسی پوشیده نیست که تمدن منحط غرب با غفلت زایی به دنبال بیان نظریه پایان تاریخ است و ایالات متحده را جامعه آرمانی و آرمانشهر انسانی نامگذاری کرده است.
فوکویاما نظریه پرداز برجسته غربی در کتاب«پایان تاریخ و آخرین انسان» و دیگر نظریه پردازان غرب مدرن مانند پوپر که در مصاحبه خود با نشریه اشپیگل می گوید: «از مدینه فاضله و عدالت جهانی دیگر حرف نزنید، اینها خزعبلات است، زیرا مدینه فاضله و سقف تاریخ همین جامعه ایالات متحده آمریکاست»به دنبال القای این تفکر به جهانیان است که تمدن غرب اوج آرمان انسانی است.
این نظام فکری و فرهنگی با توان رسانه ای، علمی و ایدئولوژیک خود به دنبال القای این انگاره است که نظام لیبرال سرمایه داری غرب پایان تاریخ است و موعودگرایی و عدالت جهانی موضوعی عبث و بیهوده است.
انقلاب مهدوی در واقع یک انقلاب فکری و فرهنگی است به طوری که در روایات ما اشاره شده است که بخش عظیمی از ظرفیت بالقوه تعقل انسان تا قبل از ظهور تعطیل است و وقتی امام عصر(عج) ظهور کنند، عقلانیت فعلیت پیدا می کند و با این انقلاب فکری و فرهنگی، معلومات و اطلاعات جدیدی در دسترس بشر قرار می گیرد.
طبق روایات همه معارفی که اکنون نزد بشر است در برابر معارفی که مهدی موعود(عج) خواهد آورد، تنها دو حرف از 27 حرف است و 25 حرف را او به بشریت می آموزد و این موضوع حکایتگر یک انقلاب عظیم فکری، فرهنگی و معرفتی است.
در این باره، امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغهمی فرمایند: «یعطفُ الهوی علی الهدی اِذا عَطفُوا الهُدی علی الهَوی، و یعطف الرأی علی القرآنِ اِذا عطفوا القرآنَ علی الرأی... و یُحیی میّت الکتابِ و السّنّةِ»; (حضرت مهدی(عج)) خواسته ها را تابع هدایت وحیمی کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار داده اند، و در حالی که نظریههای گوناگون، خود را بر قرآن تحمیلمی کنند، او (مهدی) نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآنمی سازد و کتاب خدا و سنّت پیامبر را زندهمی گرداند.(نهج البلاغه خطبه 138)
حکومت مستضعفان؛ حاصل انقلاب مهدوی
حکومت مستضعفان و بازگرداندن حق غصب شده محرومان، حاصل و نتیجه انقلاب مهدوی(عج) است و با شکل گیری این انقلاب نظم نوین جهانی شکل خواهد گرفت که پایه های آن بر اخلاق، برابری، آزادی و معنویت استوار است.
در هنگام انقلاب مهدوی(عج) جبهه ای به عرض تمام گیتی شکل خواهد گرفت و حقوق مردم مستضعف استیفا می شود و با پرچم عدالت خواهی؛ «یملأ الارض عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» زمین و جوامع بشری را بعد از آنکه مملو از ظلم و ستم شده است، از عدالت آکنده می کند و حقوق انسان های محروم و مستضعف از ظالمان و ستمگران گرفته می شود و احقاق حقوق آنها صورت می گیرد.
امیرمؤمنان(ع) در این باره می فرمایند: «لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلکَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)» دنیا پس از سرکشی به ما رویمی کند; چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود که خداوندمی فرماید: اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.(نهج البلاغه حکمت 209)
در واقع هدف و فلسفه اصلی نهضت امام مهدی(عج) نجات مردم است و آرمان ایشان احقاق حقوق بشریت است و در برابر مافیای ستم و ظلم جهانی با زبان سلاح سخن می گوید و با توده های مردم و انسان های محروم و مظلوم و مستضعف با تواضع و نرمی سخن می گوید.
انقلاب مهدوی(عج) انقلابی در راستای برادری، دوستی، صلح، رحمت و یگانگی و با پرچم عدالت است و نبرد نهایی او نیز برای صلح است و می جنگد تا مخالفان صلح جهانی و ظالمان و ستمگران تاریخ را از میان بردارد تا مانعی برای عدالت و انقلاب همه جانبه وجود نداشته باشد./872/ی۷۰۲/س