مؤلفههای پیروزی سپاه اسلام در جنگ احزاب
به گزارش خبرگزاری رسا، در تاریخ صدر اسلام نام غزوه «احزاب» که تقابل کامل جبهه حق و باطل است به چشم میخورد؛ فارغ از حوادثی که در این غزوه روی داده که به عنوان سند حقانیت اسلام و تشیع مطرح است، مانند جمله معروف پیامبر اکرم(ص) وقتی که امیرالمومنین علی(ع) به میدان جنگ رهسپار شد، فرمودند: «بَرَزَ الإِسلامُ کُلُّهُ اِلى الشِّرکِ کُلِّهِ»؛ تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است، این بیان نبی مکرم اسلام(ص) نشان مىدهد که این کارزار سرنوشتساز آینده اسلام و شرک را مشخص مىکرد.
روایت قرآن از بازشناسی رفتار مردم مدینه در جنگ احزاب
قرآن کریم در آیات ۹ تا ۲۶ سوره احزاب در تشریح وقایع این غزوه بیان میکند :«...ای کسانی که ایمان آوردهاید، از نعمتی که خدا به شما داده است یاد کنید، بدان هنگام که لشکرها بر سر شما تاخت آوردند و ما باد را و لشکرهایی را که نمی دیدید بر سرشان فرستادیم و خدا بدانچه می کردید بینا بود؛ آنگاه که از سمت بالا و از سمت پایین بر شما تاختند، چشمها خیره شد و دلها به گلوگاه رسیده بود و به خدا گمانهای گوناگون میبردید.
در آنجا مؤمنان در معرض امتحان در آمدند و سخت متزلزل شدند؛ زیرا منافقان و آنهایی که در دلهایشان بیماری است، میگفتند: خدا و پیامبرش جز فریب به ما وعدهای ندادهاند و گروهی از آنها گفتند: ای مردم یثرب ، اینجا جای ماندنتان نیست، بازگردید و گروهی از آنها از پیامبر رخصت طلبیدند، میگفتند: خانههای ما را حفاظی نیست خانههایشان بیحفاظ نبود، میخواستند بگریزند و اگر از اطراف، خانههایشان را محاصره کنند و از آنها بخواهند که مرتد شوند، مرتد خواهند شد و جز اندکی درنگ روا نخواهند داشت.
رهبر انقلاب اسلامی نیز در دیدار اخیرشان با اعضای خبرگان رهبری با اشاره به جنگ احزاب و آیات مربوط به این جنگ، صفآرایی دشمنان و شیاطین اعم از آمریکا و اروپای خبیث را نشانه حقانیت و قدرت نظام جمهوری اسلامی دانستند و فرمودند: کشور علاوه بر حرکت رو به جلو، در مواردی جهش نیز داشته است و دشمن از این موضوع ناراحت و نگران است و علت اصلی تحریمها هم جلوگیری از این جهشها است اما به لطف خداوند در آینده نه چندان دور، در زمینههای مختلف شاهد جهشهایی خواهیم بود.
حال جای سؤال اینجا است که چه تشابهای میان شرایط کنونی کشور با زمان جامعه پیامبر(ص) در غزوه احزاب وجود دارد؟ با یک نگاه اجمالی برخی مشخصات و پارامترهای مشابه قابل برداشت است:
-مشروعیت انقلاب اسلامی همچون مشروعیت حاکمیت دولت رسول اکرم(ص) است.
-همیشه جریانهای باطل در مقابل حکومت حق میایستند.
در آن زمان قریش به عنوان بزرگترین دشمن صدر اسلام وجود داشت و اینک آمریکا و همپیمانانش به عنوان دشمن درجه یک مسلمانان مطرح هستند.
-عملیات روانی لابی یهود علیه مسلمانان در سال پنجم هجری و در وضعیت کنونی نیز قدرت لابیگری صهیونیستها و همگام کردن بسیاری از کشورهای منطقهای و فرا منطقهای علیه کشور و دهها مسائل دیگر.
برای تبیین و بررسی بیشتر این موضوع، خبرگزاری فارس در سلسله مصاحبههایی به چرایی تطبیق شرایط کنونی کشور با دوران غزوه احزاب پرداخته است که در این بخش با حجتالاسلام والمسلمین کریم خانمحمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفتوگوی تفصیلی داشته است که متن آن در ادامه میآید:
نگاه توده مردم مدینه برای شرکت در غزوه احزاب/ گفتمان غالب آن دوران چه بود؟
با توجه به اینکه غزوه احزاب در سال پنجم هجری رخ داده است و مردم تا حدودی شاکله حکومت اسلامی را لمس کرده بودند، به تبیین بازشناسی رفتار مردم مدینه میپردازید؟
پنج سال از زمان شکلگیری حکومت اسلامی گذشته بود که غزوه احزاب رخ داد. در سال نهم هجری هم مسلمانان به مکه حمله کرده و پیروز شدند و جامعه اسلامی و حکومت شکل گرفت و طبیعی است که مردم مدینه اگر یک سنخ شناسی انجام دهیم،گونههای مختلفی داشتند.
معمولاً توده مردم که خیلی در جریانهای امور اجتماعی شرکت نمیکنند و زندگی عادی دارند و به جنگ اهمیتی نمیدهند؛ در آن دوره یک سری مردم این گونه بودند. یک سری هم منافق بودند؛ در واقع اینها مشرک بودند، اما از ترسشان برای اینکه از مواهب جامعه بهرهمند شوند، ظاهرا اسلام آوردند. بنابراین نه تنها در جنگ شرکت نمیکردند، بلکه گاهی اگر زمینه فراهم بود ضربه هم میزدند.
در رأس این منافقین، عبدالله عبید قرار داشت که پیامبر(ص) با او برخورد خوبی داشت و احترامش را نگه میداشت تا مسلمانان ضربه نبینند، اما یک عده هم مؤمنان بودند؛ یعنی کسانی که پیامبر(ص) را پذیرفته بودند، البته ایمان درجاتی داشت! یک سری مؤمنان کمک مالی میکردند، اما در این رتبه نبودند که با مال و جان به میدان بیایند و خدمت کنند؛ اما یک عده از این مؤمنان هم بودند که به تعبیر قرآن کریم «جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ» بودند؛ یعنی با مال و جان در خدمت دین و حکومت بودند. هم کمک مالی میکردند و هم در موقعیتهای مختلف کمک جانی میکردند، اینها مؤمنان واقعی اطراف پیامبر(ص) بودند.
سومین گروه هم افراد عادی جامعه بودند که اگر با مشقت و مشکل مواجه میشدند، دیگر این اندازه دینشان به این میزان نبود که کمک کنند؛ بنابراین میتوان گفت که در آن دوره از مردم عادی گرفته تا منافقان ساختار اجتماعی آن روز مدینه را تشکیل میدادند؛ پس آنچه باعث شد که مسلمانان در جنگ خندق پیروز شوند، این بود که افراد با ایمان گفتمان غالب را در مدینه داشتند و بقیه گروهها گفتمان غالب را نداشتند، عدهای مخلصانه از پیامبر(ص) حمایت میکردند و همین مجاهدان خالص بودند که جنگ را به پیروزی رساندند.
۱۰ هزار نفر با بیش از هفت هزار شتر سرمایه دشمن برای محاصره یک ماه مدینه بود
چرا جبهه دشمن با آن همه توان نظامی و مادی موفق به پیروزی نشد؟
این سؤال ۲ رویکرد دارد، یکی اینکه چرا دشمنان شکست خوردند و دوم اینکه چرا پیامبر(ص) پیروز شد، اینها ۲ روی یک سکه است و به این باز میگردد که علل شکست دشمن و علل پیروزی مسلمانان را بررسی کنیم؛ ابتدا ما باید علل پیروزی پیامبر(ص) و مسلمانان را برجسته کنیم.
در آن دوران درست است که دشمنان متحد شده بودند و با تجهیزات کامل هم آمده بودند یعنی لشکر ابوسفیان در آن دوران نزدیک به ۱۰ هزار نفر بودند، بیش از هفت هزار شتر با بار داشتند؛ بنابراین یک لشکر عظیمی اعم از مشرکان، کفار و سایر ادیان مثل یهودیانی که علیه پیامبر پیمانشکنی کرده بودند. اینها همه در لشکر کفر بودند و یک اتحادی را علیه مسلمانان شکل داده بودند. اما علیرغم این اتحاد و لشکر کامل در مقابل مسلمانانی که حداکثر ۳ هزار نفر برآورد شده بودند، شکست خوردند ؛ نکته جالب توجه اینکه تعداد دشمنان بیش از سه برابر تعداد مسلمانان بود.
راز شکست اکثریت در برابر اقلیت در غزوه احزاب
حال اینکه بخواهیم بررسی کنیم چرا اکثریت در برابر اقلیت شکست خوردند؟! اینجا، جای عبرت تاریخ دارد. البته این واژه «عبرت» که واژه قرآنی هم هست که ای اهل بصیرت، عبرت بگیرید، مهم است. عبرت به معنای عبور است؛ یعنی تاریخ عینا تکرار نمیشود، بلکه تشابه در تاریخ وجود دارد. بنابراین نمیتوانیم امروز را تشبیه به آن زمان کنیم. به هر حال مؤلفههای مختلفی در تفاوت کنونی و آن دوران وجود دارند. با این وجود میتوان از تاریخ عبرت گرفت؛ یعنی ما باید آموزههای تاریخی را یاد گرفته و از آن پند بگیریم و مراقب باشیم که شبیهسازی نکنیم.
مؤلفههای پیروزی سپاه اسلام در جنگ خندق از مشورت کردن تا استفاده از تکنولوژی
مؤلفههایی که منجر به پیروزی مسلمانان در غزوه احزاب شد را توضیح میدهید؟
یکی از این مؤلفهها، توجه پیامبر(ص) به شورا بود، پیامبر(ص) با یارانش در تمام جنگها مشورت میکرد؛ از جمله در جنگ احزاب. پیامبر(ص) در جنگ احد با مردم مشورت کرد، نظر پیامبر (ص)و برخی مردم در غزوه احد این بود که در داخل شهر باشند، اما نظر جوانان این بود که خارج از شهر بروند و پیامبر نظر آنها را پذیرفت.
با اینکه عدهای پشیمان شده بودند که چرا حرف پیامبرشان را قبول نکرده بودند، اما دیگر میدانستند که پیامبر(ص) اگر چکمههایش را بپوشد دیگر باز نمیگردد. در همین جنگ احزاب هم همین طور شد. پیامبر اکرم(ص) با یارانش مشورت کرد و بعد از مشورت به این نوع جنگ تصمیم گرفتند.
پیامبر(ص)۱۰ روز در محاصره دشمن در جنگ احزاب قرار گرفتند، پیامبر(ص) میخواستند با دشمن معاهدهای ببندد که یک سوم محصول خرمای مدینه را به سران احزاب بدهد تا این جنگ را پایان دهند. افراد گفتند: این تصمیم وحی است یا نظر خودتان است که اگر وحی آمده که حرف خدا است، اما اگر نظر ما را بخواهید ما آماده جنگ هستیم.
پیامبر(ص) با انصار و مهاجر مشورت کرد. نظر آخر این بود که جنگ کنند و پیامبر(ص) هم پیمان نامه را پاره کرد. بنابراین نخستین نکته این بود که پیامبر(ص) اهل شورا بود و نظر مردم را جلب میکرد. خود مسلمانان در این جنگ خواستند مقاومت کنند و دستور یک طرفه نبود. سران کل انصار و مهاجر خواستند با شمشیر مبارزه کنند.
نکته دومی که باعث پیروزی مسلمانان شد، ایدئولوژی و فرهنگ قوی مبتنی بر حقانیت بود. به طور مثال دشمنان ابتنایشان بر این بود که بت هبل و عزا را آورده بودند. حتی در جنگ خندق با صدای بلند شعار میدادند و با صدای میگفتند زنده باد یا زنده باد هبل!و پیامبر(ص) سریع دستور داد که اگر آنها صدایشان بلند است، صدای شما بلندتر باشد، مسلمانان هم گفتند: «اللَّهُ اعْلی وَ اجَلَّ» بنابراین اینها مقابل هم قرار گرفتند. بعد آنها گفتند: «انَّ لَنَاالْعُزّی وَ لا عُزّی لَکُمْ» که ما عزا داریم و لشکر اسلام هم با صدای بلند میگفتند: «اللَّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلی لَکُمْ»، خدای مولای ماست و شما مولا ندارید.
در فضای حقیقی و مجازی با صدای بلند حقانیت خود را فریاد بزنیم
بنابراین در برابر منطق ضعیف بتپرستی در این سمت، هم شعار قوی خداپرستی وجود دارد و مشخص است که این منطق بر آن منطق پیروز میشود، آموزهای که ما امروز میتوانیم یاد بگیریم، در برابر عربده و شعار کفار ما هم باید با صدای بلندتر در فضای واقعی و مجازی پاسخگو باشیم تا آنها احساس نکنند که مسلمانان ضعیف و فرودست هستند، این هم یکی از عوامل پیروزی بود.
عامل دیگر تلاش و کوشش جانانهشان بود، کندن خندق آن هم حدود شش کیلومتر در سنگلاج عربستان کار دشواری بود، درباره این امر نوشتهاند که هر شخصی نیم متر حدوداً خندق کندند با اینکه کار سختی بود. یکی از عوامل پیروزی هم این بود که با این تلاش و کوشش از مهارت و تکنولوژی هم استفاده کردند، خود خندق آن زمان یک مهارت و تکنولوژی محسوب میشد و پیشنهاد خندق هم از سوی یک ایرانی به نام «سلمان فارسی» داده شد.
ماجرا از این قرار بود، بعد از اینکه پیامبر(ص) مشورت کرد، سلمان پیشنهاد داد که در ایران زمانی که تعداد کم بود و دشمن حمله میکرد، خندق میکندیم، به طوری که دشمن با اسب هم نتواند نفوذ کند؛ یعنی دور شهر عمدتاً کشیده میشد. امروزه این مهارت و تکنولوژی همان چیزی است که تجهیزات و آمادگی است؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ». ما باید تجهیزات دفاعی داشته باشیم که پیامبر(ص) به نوبه زمان خود استفاده کرد.
نکته دیگر هم جانفشانی و ایثار به ویژه ایثار مسؤولان بود. در جنگ احزاب فرماندهی جنگ بر عهده خود پیامبر(ص)بود. اگر شما مدینه تشریف ببرید، نمادهایی آن وجود دارد، آن جایی که خندق کنده بودند هنوز از بین نرفته و وجود دارد. هر چند که متأسفانه وهابیها این آثار را از بین میبرند.
اما هنوز هم هست، جایی در منطقه جنگ احزاب وجود دارد که خط محل فرماندهی پیامبر(ص) است. آن وسط مسجدی به نام مسجد سلمان و یک جایی هم مسجد امام علی(ع) و جای دیگری هم مسجد فاطمه زهرا(س) وجود دارد. معنیاش این است که در این جنگ خود پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س) و دامادش حضرت علی(ع) در خط مقدم بودند؛ بنابراین اگر خود مسئولان در خط مقدم باشند و ایثار کنند، مردم هم پای کار میآیند. اما اگر خود مسؤولان به جبهه نروند، این طور نخواهد شد.
همچنین اگر جنگ احزاب را تحلیل کنیم میبینیم که نقش اول در جنگ احزاب را حضرت علی (ع) بازی کرده است. زمانی که «عمر بن عبدود» قهرمان معروف کفار با چند نفر دیگر از خندق به سمت دیگر حمله کردند، عمر شروع به رجزخوانی کرد که امروزه رسانهها این کار را انجام میدهند.
او در این رجزخوانی گفت: آن قدر صدا زدم که صدایم گرفت، آیا مبارزی هست؟! بسیاری از افراد در آن دوره توان نداشتند یا سست ایمان بودند، جا زدند! اما تنها کسی که جلو آمد، حضرت علی(ع) بود و موقع رفتن پیامبر(ص) یک جمله فرمودند: اسلام در مقابل شرک قرار گرفت.
زندگی فرزندان مسؤولان در خارج با منش نبوی سنخیت ندارد
یعنی اگر عمر پیروز میشد، از اسلام خبری نمیماند و کلاً محو میشد و اگر حضرت علی(ع) پیروز میشد از کفر باقی نمیماند، بعد که حضرت علی(ع) پیروز شد و جزئیاتش را همه میدانند، پیامبر (ص)فرمود: ضربه علی(ع) در روز خندق بهتر از عبادت انس و جن است؛ اینها البته نمادین است.
بلکه مسأله اصلی این است که در جنگ احزاب اگر پیامبر(ص)، دختر و دامادش را به جنگ نمیفرستاد، شاید اتفاق دیگری رقم میخورد؛ بنابراین اگر ببینیم دختر و خانواده مسؤولان در اختلاس هستند یا بچههایشان در خارج از کشور هستند، آن زمان دیگر مردم سست میشوند.
یکی دیگر از مؤلفههای پیروزی مسلمانان در غزوه احزاب این بود که پیامبر(ص) از تکنیکهای جنگی همانند شکستن اتحاد دشمن و دیپلماسی استفاده کردند، یک فردی به نام نعیم بن مسعود که تازه مسلمان شده بود، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت که من چه کاری میتوانم انجام دهم.
پیامبر(ص) به او گفت که اتحاد دشمن را از بین ببرد، داخل آنها شود و بینشان تفرقه بیانداز و او هم رفت و این اتفاق را رخ داد. بنابراین ما نباید کاری کنیم که دشمنان علیه ما متحد شوند؛ یعنی به لحاظ دیپلماسی باید فنونی را اجرا کنیم که اتحاد بین دشمنان را بشکنیم، اگرچه کل کشورها علیه ما باشند؛ البته مبارزه سخت است، در این راه باید عدهای را متحد کرد.
یکی دیگر از مؤلفهها عزم فولادین پیامبر(ص) در جنگها بود. پیامبر(ص) خودش در جنگ حضور داشت و عزم جدی داشت، او هم دعا و معنویت را دارد و هم به موقع شمشیر میکشد.
اینها مجموعه عواملی است که باعث شد پیامبر(ص) در این جنگ با اینکه تمام دشمنان علیهاش اقدام کرده بودند، پیروز شود. بنابراین نتیجه میگیریم که نفرات دشمن ملاک نیست، در عین حال پیامبر(ص)با بهره گیری از عقل و درایت، تلاش، کوشش، رهبری، ایثار و جانفشانی بر دشمنان پیروز میشود.
در جنگ احزاب دشمنان پیامبر(ص) نزدیک به یک ماه پشت مرزها بود و بعد از یک ماه شکست خورد؛ البته در کنار اینها معجزه الهی هم رخ داد؛ یعنی اگر مؤمنان مقاومت کنند، خداوند هم به تعبیر قرآن جنود را میفرستاد، اینطور شد که باد و باران آمد و لشکر ابوسفیان فرار را بر قرار ترجیح دادند.
اگر به آموزههای جنگ احزاب عمل کنیم، پیروزی از آن ماست
با توجه به اینکه پایان جنگ احزاب با موفقیت سپاه اسلام بود، این وضعیت هم برای ما قابل تصور است؟
فکر نکنیم که حتماً مسلمانان چون آن زمان در برابر کفر پیروز شدند، ما هم پیروز میشویم! این برداشت اشتباه است. اما میتوان عناصری را از تاریخ یاد گرفت. با توجه به اینکه چرا و چطور مسلمانان پیروز شدند اگر ما هم ملتزم این عناصر باشیم پیروز میشویم.
در شرایط کنونی نیز اگر مانند پیامبر(ص) عمل کنیم، پیروز میشویم و نباید از تعداد و تجهیزات دشمنان بترسیم. بلکه باید با روحیه عالی کار کنیم؛ اما توجه داشته باشیم آنچه ما را شکست میدهد، اختلاف درونی است، امام خمینی(ره) میگفتند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، این درست است؛ اما اگر خود مسؤولان و ما سست باشیم، اتفاقات منفی زیادی میتواند رخ دهد.
پیامبر(ص) در جنگ احد ابتدا پیروز شدند، بعد سپاه اسلام شکست خورد، چون به آن قواعد عمل نکرد و عدهای به طمع غارت و جمع کردن اموال پایین آمدند و این طمع باعث شد که شکست بخورند، این مقوله همواره وجود دارد، ما هم اگر به سنت الهی عمل نکنیم ممکن است شکست بخوریم؛ اما اگر به سنت الهی عمل کنیم و به آموزههای جنگ خندق عمل کنیم، إنشاءالله پیروز هستیم./998/ج