تغییر نرم در رفتار مردم با سریالهای 300 قسمتی
اشاره: وقتی مسائل را به سرچشمههای اصلی آن برنگردانیم و به این باور نرسیم که بودجه رسمی سازمان سیا برای حیازدایی در کشورمان بسیار زیاد است، شاید نتوان در مورد بسیاری از اتفاقات اطراف نیز تصمیم گرفت.
حال برای بررسی بیشتر درباره تکنیکهای رسانهای دشمن، خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا نزد حجت الاسلام محمد حسین پیشاهنگ، استاد حوزه سواد رسانه، کارشناس شبکه ولایت و متخصص بحث تلویزیون رفته است تا یکی از ابعاد ماجرای جنگ رسانهای دشمن بیشتر تبیین شود، متن زیر بخش دوم از مصاحبه است که تقدیم مخاطبان محترم میشود. بخش اول را می توانید از اینجا بخوانید.
در بخش اول پیرامون کمپینسازی دشمن در شبکه اجتماعی اشاره شد و به موضوع تغییر نسل پرداختیم. کمپینهایی که مصی علینژاد آنها را مدیریت میکند و حالا از قبل آنها زندگی مرفهی را برای خود در آمریکا دست و پا کرده است.
رسا- دشمن چه تکنیکهایی برای مسئله حجاب در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای استفاده کرده است؟
دشمن برای مقابله با حجاب از روشها و راهبردهای مختلفی استفاده کرده است. یکی از کارهایی که به صورت جدی شروع شد، ترویج پوششهای نامانوس با فرهنگ ایرانی-اسلامی و ترویج بدحجابی و بی حجابی بود. بهترین ابزار برای انتقال الگوهای متفاوت در هر یک از حوزه های سبک زندگی از جمله پوشش، آثار نمایشی در رسانه است. در حوزه حجاب سریالهای زیادی از سال 90 تا همین ایام ساخته شد و در شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای منتشر میشود و الگوی متفاوتی از زن را در جامعه، حتی به مردان معرفی میکند.
تکنیک پختن قورباغه یکی از کارها برای تغییر رفتار
استفاده از فضای نمایشی و ایجاد الگو در دل داستان و قصه برای مخاطب در طول یک سریال 300 قسمتی چنان نرم و آرام در مخاطب و نگرش و بینش و رفتار او تغییر ایجاد میکند که خودش نیز متوجه آن نخواهد شد.
تکنیک پختن قورباغه یعنی مخاطب تغییر را در خودش نمیبیند و بعد از مدتی متوجه میشوند که خودش یا فرزندانش دیگر اعتقادی به حجاب ندارند یا بدحجاب شدهاند و سوالات زیادی نسبت به حجاب در ذهنشان ایجاد میشود که البته بایستی به دنبال جواب نیز بروند و ما نیز زمینه را برای پاسخگویی ایجاد کنیم. اما متأسفانه چون خودش متوجه این تغییر نشده، سئوالات در ذهنش هشدار نمیدهد و شاید هرگز به دنبال هیچ جوابی هم نباشد.
دینداری بدون حجاب
جامعه ایران، جامعهای دیندار و مسلمان است و تغییر دین یا بی دین شدن برایش بسیار دشوار است. جامعه در برابر بی دینی یا تغییر دین مقاومت خواهد کرد اما اگر پوشش او را تغییر داده و سبک زندگیاش تغییر کند، حجاب را کنار بگذارد و تبعات آن را بپذیرد، ممکن است دیگر حتی به تغییر دین یا بی دینی نیز حساسیتی نشان ندهد. (اگر هم بدهد اهمیتی ندارد چون دینی حداقلی و بی خاصیت را نگه داشته است) بنابراین نظام رسانهای غرب، الگویی خاص از دینداری را عرضه میکند که حجاب در آن جایگاهی ندارد.
در سریالهای ترک زنان مسلمانی را میبینید که خدا را قبول دارند اما حجاب ندارند
در شبکه دیگری در مستند و گزارشهای خبری، زنان بی حجابی که در مساجد غرب به عنوان امام جماعت کار میکنند معرفی میشوند. ناگفته نماند که این مساجد با حمایت غرب ساخته شده است و امامت جمعه و جماعت آن به زنانی سپرده شده است که اعتقادی به حجاب ندارند تا بگویند که اگر دین هم دارید و مسلمان هستید، حجاب الزامی ندارد.
حجاب بدون دین و عفاف
تخریب حجاب قدم بعدی رسانهها بود و شاید نه اولین ولی مهمترین کار آنها ترویج نوعی حجاب خالی از عفاف و روح دین بود. در واقع دشمن از دو سو حجاب را تخریب کرد: از یکسو ترویج دینداری لاقید نسبت به حجاب و از سوی دیگر ترویج حجاب لاقید نسبت به دین.
خانم محجبهای که به آکادمی گوگوش آمد و خوانندگی کرد، برای این بود که بگوید حجاب مانع خیلی چیزها نیست و خود حجاب را تخریب میکرد. امروز فضای مجازی به ویژه شبکه اجتماعی اینستاگرام پر است از تصاویر زنان و دختران محجبهای که حجابشان روح عفاف ندارد. در حالی که در اسلام، اصل عفاف است و حجاب وسیله عفاف است.
بدنمایی حجاب و اسلام با هم
یکی دیگر از روشهای رسانههای غربی برای تخریب اسلام و حجاب به عنوان یک ارزش اسلامی، نمایش چهرهای زشت از حجاب و گرایشات اسلامی است. گاهی در برخی سریالها، زنان محجبه یا حتی نیمه محجبهای دیده میشود که در عین مذهبی و مقید بودن به باورهای اسلامی، بسیار بد رفتار یا منفور است. در واقع نقش منفی داستان است. البته گاهی شخصیت منفی ندارد ولی به دلایل مختلف از جمله گرایشات دینی و شاید حجابش، همیشه در بدبختی و عقب ماندگی گرفتار شده است.
این شیوه تنها محدود به آثار نمایشی محدود نمیشود و هر چند وقت یکبار در مستندی، گزارشی یا حتی خبری، با زنی در جهان واقعی روبرو میشویم که چنین شخصیت یا موقعیتی دارد.
کارزارهای رسانهای – اجتماعی علیه حجاب
پس از آماده سازی افکار جامعه یا تغییر نگرش آنها به مقوله حجاب و همچنین ایجاد تغییر در پوشش و الگوهای پوشش در جامعه، اکنون نوبت تبدیل این نگرش و رفتار فردی و زیستی به رفتاری جمعی و تحرّکی اجتماعی است. آخرین تکنیکی که رسانه ها به طور جدی روی آن کار کردند، ایجاد و گسترش کارزارها یا همان کمپینهای اجتماعی علیه حجاب در جامعه بود.
مهم ترین کارزارها را خانم معصومه مشهور به مصی یا مسیح علینژاد بود. او از کمپین «آزادیهای یواشکی» شروع کرد که از زنان میخواست تا در اماکن خلوت عمومی به صورت مخفیانه کشف حجاب کنند. او به مرور کارش را توسعه داد.
کمپین مردان با حجاب
دومین کارزار او، کمپین «مردان با حجاب» بود که برای ضربه زدن به غیرت در جامعه مردان بود تا بتواند حمایت مردان از حجاب زنان را نیز از بین ببرد. مخاطب این کارزار به جای زنان مردان بودند و او که از مردان خواسته بود حجاب به سرشان بگذارند، در مصاحبههای مکرر با شبکههایی نظیر «بیبیسی فارسی»، «صدای آمریکا» و «من و تو» اعتراف کرده بود که قصد دارد مفهوم غیرت را در جامعه دینی ایران از بین ببرد و مردان را در حمایت از زنان بی حجاب و بی حجابی زنان به کنش اجتماعی علیه حجاب وادار نماید.
کمپین بعدی چهارشنبههای سفید بود که برای هنجارشکنی اجتماعی و وارد شدن به عرصه عمومی شکل گرفت. کمپین آزادیهای یواشکی قبح شکنی فردی بود و فقط انتشار رسانهای داشت. اما کمپین چهارشنبههای سفید هنجارشکنی علنی بود که پس از وقوع پدیده دختران انقلاب (که علینژاد آن را از نتایج کمپین چهارشنبههای سفید خود میدانست) وارد مرحله تازهای از کنش گری اجتماعی شد: یعنی برخورد مستقیم آن هم از نوع خشن.
رسانههای معاند با کمپین جدید «دوربین من، اسحه من» به جنگ حجاب و پوشش اسلامی آمدند و با این کارزار، موجبات برخورد نزدیک بین مؤمنین و غیرمؤمنین را به وجود آوردند و ما اطلاع داریم که بسیاری از این برخوردها و اتفاقات، اقدامی سازمان دهی شده بود.
مجاهدین خلق به کمک مصی علینژاد میروند
در کنار این کمپین فرهنگی-رسانهای، شبکههای شبه نظامی از جمله سازمان مجاهدین نیز به این فضا وارد شده و با سناریونویسی و تهیه و تولید فیلمها و ویدئوهای ساختگی اما به ظاهر مستند، کارزار «دوربین من، اسلحه من» را در شبکههای اجتماعی داغ میکردند.
رسا- البته در کنار سازمان مجاهدین خلق، شبکه بهائیت هم به این کمپینها خیلی کمک کرد و در واقع افراد سیاه لشکری را به میدان آوردند تا کمپین خودشان را شکل بدهند و در این میان افراد بی اطلاع را آلوده نماید. به هر حال برای مقابله با این دست کمپینها چه کاری باید انجام داد و روشهایی که باید داشت تا بتوانیم کار را شکل بدهیم، چه چیزهایی میتواند باشد؟
ما باید در سطوح مختلف ورود داشته باشیم. اگر آنها وارد فضای رسانهای شدند، ما هم باید در فضای رسانهای فعالیت کنیم؛ نه فقط کار سلبی؛ بلکه باید هم کار سلبی و هم کار ایجابی بکنیم و به تبع اگر آنها وارد حوزه اجتماعی شدند، ما هم وارد این فضا شویم و فعالیت داشته باشیم.
آنها حجاب را با سیاست پیوند میزنند، ما هم باید وارد فضای سیاسی شویم و از بستر سیاسی استفاده کنیم و فضای سیاسی را اصلاح کنیم و پیوند درستی میان سیاست و حجاب بزنیم و آن را به نمایش بگذاریم.
مشکل پوشاک در بازار مصرفی ایران
اگر آنها وارد فضای اقتصادی میشوند، ما هم باید اقتصادمان را به حجاب گره بزنیم. یعنی این نباشد که بازار در حوزه پوشش از دست ما خارج شود و ما نتوانیم مدیریت کنیم.
امروز وقتی به بازار مراجعه میکنید، یک لباس مناسب پیدا نمیکنید، این یعنی دشمن توانسته است در فضای اقتصادی به نفع اهداف خودش در حوزه پوشش ورود پیدا کند و کار کند، البته ما هم متاسفانه بازار را رها کردهایم.
آنها وارد هر سطحی شدند، ما هم باید در همان سطح و در همان جبهه وارد شویم. بلکه لازم است از انفعال خارج شده و پیش دستی کرده و فعالانه حجاب را در عرصههای مختلف وارد کرده و پوشش اسلامی را نهادینه کنیم.
مهمترین چیزی که در کنار مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد، مسئله رسانه است. دشمن بیش از همه روی این فضا کار کرده است و هنوز هم کار میکند. در فضای ایجابی الگوهای متقن باید ایجاد کنیم و در فضای رسانهای خودمان در موضوع حجاب و پوشش، این مسئله را با مستند یا برنامههای تلویزیونی، تالک شو و ... انجام بدهیم که البته کارهای خوبی صورت گرفته است.
رسا- از جمله برنامههایی که رسانه ملی تولید کرده است، میتوانید اسم ببرید و در این تقابل دقیقا ما چه کردهایم و در کجای نبرد قرار داریم؟
برنامه از لاک جیغ تا خدا همان تالک شوی موفق در حوزه پوشش، آرایش و حجاب بوده است و از اینطور برنامهها کم تولید شده و بالاخره باید بیشتر شود. چرا که متاسفانه در نقطه مقابل، در فضای مجازی و شبکههای تابع آن نیز دشمن زیاد کار میکند.
نگاهم تنها به رسانه ملی هم نیست؛ از نشریات و مجلات مکتوب و الکترونیک گرفته تا کانالها و صفحات اجتماعی تا انواع تیویهای اینترنتی فعالی که برنامهسازی میکنند و مخاطب خودشان را دارند و بر روی مخاطب تاثیر میگذارند. یعنی میخواهم بگویم که منظور فقط رسانه ملی نیست بلکه رسانه ملی هم هست، سینما هم هست، شبکههای اجتماعی هم هستند و همه اینها را که میگردی تازه متوجه میشوی کار زیادی انجام نشده است. در بعضی موارد که حتی متأسفانه اثر معکوس داشتهاند. رسانههای خودمان نیز گاهی مستقیم، گاهی غیر مستقیم، گاهی سهوی و حتی گاهی عمدی، حجاب را تخریب کردهاند.
به عنوان مثال وقتی میخواهیم در حوزه اقتصاد یک زن موفق را نشان بدهیم دیگر به این موضوع توجه نداریم که تبعات پوششی او برای مخاطب چیست و هر کسی با هر پوششی به عنوان الگو معرفی نکنیم. عمده این الگوهای منفی در خلال برنامههایی است که شاید ربطی هم به حجاب ندارند. /882/گ402/س
خبرنگار: امیررضا سلیمانی