گمشدهای در میان عمارتها
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بناها از گذشته بخشي از تمدن و فرهنگ يك كشور يا يك شهر به حساب ميآيند و پيشينيان ما تلاش ميكردند تا آموزههاي معرفتي و حتي ايدئولوژيك خود را در ابنيه و ساختمانها به نمايش بگذارند.
آندره گدار معمار فرانسوی و مؤلف کتاب آثار ایران مینویسد: تفاوت در ساختمانهای قبل از اسلام با ساختمانهای بعد از اسلام، نه در ساختمان و نه در شکل آن و نه حتی در طرح و نقشه آنها است؛ بلکه در منظر و لباسی است که اسلام بر اندام ساختمانهای دوره ساسانی پوشانده و خواسته است مفهومی به آنها بدهد که معماری ایرانی قبل از اسلام با معماری مردمی که تحت حكومت اسلامی زندگی میکنند بهوضوح متمایز باشد.
در اين بين و در گذر زمان و با نفوذ معماري غير بومي و نيز وضع قوانين مهندسي به نفع اين معماري وارداتي، چهره شهرها و حتي مراكز عمومي و بالاتر مذهبي روز به روز تغيير كرد، تا ديگر رنگي از آن مباني ديني و معارف والا در ساختمانهاي شهري مثل قم خود نمايي نكند و هويت فرهنگي اين شهر كه بخشي از آن در معماري تجلي پيدا ميكرد به فراموشي سپرده شود.
كافي است سري به بناها كهن و ساختمانهاي جديد قم بزنيد تا اين حكايت برايتان ملموستر شود و معارف گمشده در بين رویش هندسی سیمان، آهن وسنگ را به خوبي مشاهده كنيد.
توحيد در معماري
يكي از اصليترين مؤلفههاي ايدئولوژيك در معماري قم توجه به معارف توحيدي و مشخصاً سير كثرت به وحدت است. در بیشتر ابنيه قم اين مفهوم بهوضوح قابلمشاهده است و هارموني حاكم بر اين بناها به اين شكل است كه از تكثر شروعشده و به نقطه كانوني و وحدت ختم ميشود. اين مفهوم معرفتي در قسمتهاي مختلف ساختمان اعم از طاقديسها، منبتكاريها، معرقها و حتي چلچراغها بهوضوح قابلمشاهده است.
ساختمانهاي قديم قم برخلاف معماري فشنيسم وارداتي از يك هارموني خاص پيروي ميكند و تقریباً در تمام بناهاي تاريخي قم و حتي ميتوان گفت تمام بلاد اسلامي و شيعي اين نظم مبتني به توحيد قابلمشاهده است و بهنوعی ميتوان گفت در زيباييشناسي ايرانيان تخطي از اين نظم باعث فقدان جلال و شكوه بنا ميشده؛ گويي شكوه الهي در اين ابنيه تجلي پیداکرده است.
استاد حسين صفاري، معمار کهنهکاری كه بيش از 70 سال از عمر خود را در اين حرفه گذرانده است از استاد معماري خود كه ايامي را به استفاده معرفتي از محضر برخي از بزگان اخلاق و عرفان چون مرحوم آیتالله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي گذرانده است نقل ميكند كه استاد هميشه به ما سفارش ميكرد ساختمان بايد نقطه تجلي توحيد باشد، تا آدمي احساس كند زير سقف خدا نشسته است و تلاش ميكرد نظم كانوني را در همه كارهايش مراعات كند.
معماری انسان را به سمت آرامس نیل میدهد
دكتر عبدالحسين خسرو پناه، استاد و پژوهشگر فلسفه دین و عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نيز با اشاره به پيروي معماري قديم از دانش حكمت و فقاهت گفت: توجه به سير از كثرت به وحدت اصليترين مؤلفهاي است كه از حكمت در معماري بناهاي گذشته شهرهايي مثل قم متجلي شده است. وي افزود: چون آدمها در حيات دنیویشان بهشدت گرفتار كثرت هستند آرامش خود را از دست ميدهند و اين فقدان آرامش طبيعتاً ازنظر روحي، رواني و معنوي به انسان آسيب ميزند؛ در معماري حكيمانه قديم براي اينكه بتواند از اين آسيب نجات پيدا كنند بناها را بهگونهای ميساختند كه وقتی شخص وارد منزل، محل كار و يا عبادتگاهي ميشود يك وحدت، يك تناسب و يك هارموني احساس كند و به اين واسطه به آرامش برسد.
وي تصريح كرد: يعني بين آرامش انسان با وحدت و همبستگي و نظاممند بودن و هارموني بودن يك نسبت تلازمي برقرار است و تجلي عنصر وحدت كه يكي از سه ركن عرفان اسلامي است، در معماري قم و شهرهاي مذهبي و نمايش سير از كثرت به وحدت انسان گرفتار در تكثرات را به آرامش ميرساند و وقتي به او محل كار يا منزل يا يك مركز ديني و مذهبي مثل حرم و مسجد پاي ميگذارد در سايه اين مبناي توحيدي و تجلي آن در بنا ناخودآگاه از همه ناملايمات عبور كرده و آرامش پيدا ميكند.
كتيبهها واعظان صامت
يكي ديگر از تجليگاههاي معرفتي كه بهصورت صريحتر به معارف اصيل اسلامي پرداخته است، كتيبههايي است كه بر سر در خانهها و اماكن مذهبي نصب ميشد، اين كتيبهها گاه حامل پيامهاي توحيدي و ولايي مانند آيه تطهير و آيات توحيدي بوده و گاه به خاطر آثاري كه در آموزههاي ديني براي آن ذکرشده است سردر و يا ديوارهاي بناهاي كهن استفاده ميشد. بهعنوانمثال طبق روايات براي جلوگيري از ريزش ساختمانهايي كه ارتفاعي بيش از هشت زراع، يعني چيزي در حدود چهار متر و سي سانت داشتند آنها را به"آيتالكرسي" مزين ميكردند و يا براي جلوگيري از چشمزخم سردر خانهها را به و آيه "ان يكاد"متبرك ميكرند.
محمد حسيني از كهنهكاران كاشي معرق با ابراز تأسف از حذف كتيبهها از نماي خانهها و حتي بسياري از بناهاي عمومي افزود: درگذشته بسياري از روايات و آيات بهواسطه كتيبه بودن بر ديوارها نصبالعين افراد قرار ميگرفت و همين باعث ميشد كه كتيبهها حكم واعظان صامت را داشته باشند و بسياري از معارف به همين واسطه و بدون هيچگونه هزينهاي نسلهاي متمادي به افراد منتقل شود.
دكتر رضا برنجكار، رئيس انجمن كلام اسلامي حوزه علميه قم و نظريهپرداز حوزه جنبش نرمافزاری با اشاره به تأثيرپذيري انسان از پيرامون خود افزود: وقتیکه هنرمند هنر خود را در قالب كتيبهها به نمايش ميگذارد، انساني كه دائم در تماس با اين کتیبهنگاریهاست قطعاً از آن تأثير ميگيرد؛ چون انسان با پيرامون خود زندگي ميكند و بهعنوان يك موجود تأثیرپذیر حتي بهصورت ناخواسته از آن هنر متأثر ميشود.
آينههاي اخلاق
آينهكاريها بخشي ديگر از معماري قديم اين شهر بوده كه بيشتر در بناهاي مذهبي استفاده ميشد و فلسفه آن اين بوده است كه آدمي با همه تكبرها و منيتها وقتي به آستاني مقدس ميرسد ابتدا خود را در اين آينههاي بريده، شكسته ببيند و همه آن چیزی كه از خودساخته است در اين شكست نور فروبریزد و سپس با خود شكسته سر بر آستاني معرفت افزا فرود آورد.
دكتر عبدالحسين خسرو پناه با اشاره به تبيين اهل حكمت از وحدت به بيان جايگاه مرآت در حكمت اسلامي پرداخته و گفت: آیینهها باعث ميشود كه انسان از تجليات وجود پي به وجود ببرد و كثرت تجلي را ببيند و نكته مهم اينكه اين كثرت وجود را هم بهصورت شكسته ببيند و لذا اگر دقت كرده باشيد در آیینهکاریهایی كه در بناهاي سنتي مثل تالار آیینه حرم امام رضا (ع) هست آينهها بهصورت بريده، بريده روي ديوار نصب ميشود؛ براي اينكه انسان خودش را شكسته ببيند تا ازنظر اخلاقي آن غرور و عجب و تكبرش از بين برود و بفهمد كه چيزي نيست و بهصورت خاضع و خاكسار به درگاه معبود برود؛ بفهمد كه وجودش وهم در وهم است و جز تجلي و عين ربط الی الله چيز ديگري نيست و اين فلسفه آیینهکاریها در اماكن متبركه است.
استاد حسين صفاري در مورد آیینه در معماري گفت: درگذشته گاه حتي دالان ورودي خانهها نيز آیینهکاری داشت تا افراد در بدو ورود به خانه تصوير شكسته خود را ببينند و گمان نكنند چون بيرون خانه كسي هستند اجازه دارند حق اهل خانه را ضايع كنند.
احكام شريعت
توجه به فقه از ديگر نكاتي است كه در معماري بناهاي قديمي بهوضوح به چشم ميخورد ورودي خانههاي قديمي دهليزي بود كه امنيت بصري را براي اهل خانه به همراه ميآورد و تفكيك خانه به هشتي يا همان بيروني و اندروني باعث ميشد تا آن زمان كه بيگانهاي به خانه وارد ميشد اهل خانه با خيال راحت در اندروني حضورداشته باشند و ضخامت ديوارها باعث ميشد تا صدايي از اهل خانه به نامحرم نرسد. خانههاي قديم برخلاف خانههاي یکپارچه امروزي محيطي امن براي اهل خانه بود كه حريم محرم و نامحرم را بهراحتی جدا ميكرد تا نگاه نامحرمي به اهل خانه نيفتد.
حجتالاسلام احمد سالك، عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به شروع موج ساختمانسازی و گسترش شهرها بعد از انقلاب از عدم توجه به مؤلفههاي فرهنگي در معماري ساختمانهاي مختلف، اعم از منازل و اماكن عمومي انتقاد كرد و گفت: متأسفانه شهرداريها براي تأمين مالي خود به فروش تراكم روي آوردند و اين روند همچنان ادامه دارد و كمترين توجه را به مسئله معماري اصيل ايراني و اسلامي ندارند و با الگوبرداری بیچونوچرا از معماري غربي و اروپايي در قالب انبوهسازي بهگونهای عمل كردهاند كه حتي مسائل اخلاقي داخل خانه يعني حيا، عفت از بين رفته؛ و اين واقعاً ضربه عميق و مهلكي به فرهنگ اجتماعي و خانوادگي ما وارد كرده است.
وي با شاره به ابلاغ دستوري از طرف رهبري در قالب سياستهاي كلي نظام در موضوع شهرسازي افزود: دستور از طرف رهبري صادرشده است ولي اجراي آن نيازمند قانونهايي است كه بايد توسط مجلس وضع شود و اين مسئله چند بار در كميسيون فرهنگي مجلس مطرح شد اما نه طرحي از مجلس و نه لايحهاي از طرف دولت و وزارت كشور به مجلس ارائه نشد و در حد حرف باقي ماند.
حرف آخر
با گشتي در قم و نگاه به ساختمانهاي سر به فلك كشيده و با مراجعه به چند منزل كليد نخورده در نقاط مختلف شهر ميتوانيم گمشدن آن معماري فاخر را در هياهوي معماري وارداتي و سرد رايج اين روزها ببينيم؛ خلاصه آنكه حال معماري اين روزهاي قم اصلاً خوب نيست و جا دارد براي بازگشت به معماري اصيل اسلامي لااقل در شهرهاي مذهبي مثل قم همانگونه كه براي استحكام ساختمانهاي سر به فلك كشيده قانون وضع نمودهاند براي استحكام فرهنگ فاخر و احياي مؤلفههاي معرفتي موجود در معماري متعالي ايراني اسلامي نيز قوانين عملياتي و الزامات مهندسي و معماري وضع شود تا در يك دوره فطرت و در بازه زماني نسبتاً بلند به اصلمان برگرديم. /882/ 501/
عبدالصالح شمس اللهي