حجت الاسلام والمسلمین مصباحی مقدم عنوان کرد؛
فاصلهگرفتن از اصول اقتصاد بومی و اسلامی، علت آمارهای بد اقتصادی دهه ۹۰
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آنچه موجب ایجاد آمارهای نگرانکننده اقتصادی در دهه ۹۰ شد، فاصلهگرفتن از اصول بومی و اسلامی مدیریت اقتصادی بود.
به گزارش گروه سیره امامین خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در تاریخ (۱۴۰۰/۱۱/۱۰) فرمودند: «آمارهای اقتصادی دههی ۹۰ حقّاً و انصافاً خرسندکننده نیست؛ آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورّم، آمار مربوط به رشد نقدینگی؛ اینها خرسندکننده نیست. آمار مربوط به تأمین ماشینآلات به هیچ وجه مطلوب نیست، یا مسکن و امثال اینها.
اینها حقایقی است که اگر مسئولین میتوانستند وضعیّت را به شکل بهتری هدایت کنند، یقیناً وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود. خب، آثار این حقایق در زندگی مردم هم نمود پیدا کرده. اینکه دربارهی معیشت مردم اظهار نگرانی میکنیم، مربوط به همین چیزها است. عامل این مشکلات هم صرفاً تحریم نیست؛ البتّه تحریم بلاشک مؤثّر بوده امّا صرفاً تحریم نیست؛ بخش مهمّی ناشی از برخی تصمیمگیریهای غلط یا کمکاریها و امثال اینها است؛ میتوانست این جور نباشد.»
در همین رابطه گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شده است و ایشان معتقد است که آنچه موجب ایجاد آمارهای نگرانکننده اقتصادی در دهه ۹۰ شد، فاصلهگرفتن از اصول بومی و اسلامی مدیریت اقتصادی بود.
در همین رابطه گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شده است و ایشان معتقد است که آنچه موجب ایجاد آمارهای نگرانکننده اقتصادی در دهه ۹۰ شد، فاصلهگرفتن از اصول بومی و اسلامی مدیریت اقتصادی بود.
تفصیل گفت و گو را در ذیل می خوانیم:
در دیدار اخیر، رهبر انقلاب نکاتی را درباره اقتصاد بهخصوص اقتصاد دهه۹۰ فرمودند و آمارهای اقتصادی دهه۹۰ را ناخرسند کننده دانستند. به نظر شما، علت این آمارهای ناخرسندکننده چه بود و ریشه در چهچیز داشت؟
اقتصاد در هر دورهای نشاندهنده عملکرد اقتصادی برنامهریزان، تصمیمگیرندگان، مجریان و مدیران است. اقتصاد دهه ۹۰ نشاندهنده این است که مدیریت در بخش اجرایی کشور کارآمدی لازم را نداشته است؛ بهطوریکه نرخ تورم ما فزاینده شد و بهدنبال آن بیثباتی قیمتها، جهش نرخ ارز و برخی موارد دیگر رقم خورد. در واقع، بهجای بالارفتن سطح تولید تمام هم و غم به برقراری رابطه با غرب و حل مشکل از طریق آن بود. ظاهراً صاحبنظران گذشته جمعبندیای داشتند که اگر ما بخواهیم مشکلات کشور و ملت را حل کنیم، باید مشکلمان با غرب را حل کنیم، وگرنه مشکل اقتصادی حل نمیشود. همه اینها حکایت از آن دارد که این اندیشه تحتتأثیر غرب بوده است.
تفکری که بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد، مسائل بینالمللی را به معیشت مردم گره نزند، به تعبیر دیگر، معیشت مردم را به مسائل بینالمللی گره نزنند و از ظرفیتهای کشور، اقتصاد و نخبگان استفاده کند، میتواند تا حدود زیادی تحریمشکن باشد و اثر آنها را خنثی و بیاثر کند.
در مورد شرطیکردن اقتصاد بیشتر توضیح دهید.
تفکر حاکم بر حلقه مدیران اقتصادی دهه ۹۰ که خروجیاش آن اقدامات و کارها شد، غلط بود. اقتصاد جهانی درصدد این است که تفکر، جایگاه و سلطه خودش را در جهان حاکم کند. در مورد ایران هم همین تفکر را دنبال میکند. طبعاً تفکر آنها میتواند در دانشآموختههای آنها نیز تأثیر بگذارد. به نظر من، این موضوع مهمترین نقطه در مسائل اقتصادی کشور ماست و منحصر به دهه ۹۰ نیست، ولی در دهه ۹۰ تشدید شد، وگرنه در دهههای پیشتر نیز حاکم بود. اکنون باید این تفکر تغییر کند و تفکر بومی، ملی و اسلامی برآمده از درون افکار اندیشمندان ایرانی با نظر و توجه به ایران و ظرفیتهای اقتصادی و نخبگانی، منابع طبیعی و جغرافیایی و سایر ظرفیتها جایگزین شود تا جهش اقتصادی در کشور ما اتفاق بیفتد.
تفاوت عمده چالشهای اقتصادی دهه گذشته با چالشهای اقتصادی مثل دهه ۷۰ را در چه میدانید؟
دهه ۷۰ پس از جنگ بود و ما درگیر بازسازی اقتصادی کشور بودیم. در آن دوره هم به یک معنا تحتتأثیر اندیشه وارداتی اقتصاد نوکلاسیک بودیم با این حال مشکلات کمتری نسبت به حال داشتیم اما در دهه ۹۰، زیرساختها مثل آن دهه بسیار گسترده نبود که بخواهد شکل بگیرد و استمرار پیدا کند. گرچه کمابیش باز هم فعالیتهایی بود که نباید مورد غفلت قرار داد، ولی در هر دو دوره تفکر اقتصاد نوکلاسیک حاکم بود.
زیرساختهایی که در آن دهه شکل گرفته بود به اوضاع اقتصادی دهه ۸۰ کمک کرد ولی تفکر اقتصاد نوکلاسیک همچنان ادامه داشت. برنامه چهارم را بر اساس همان تفکر شکل دادند و برنامهریزی کردند.
اگر چنین اتفاقاتی رخ نمیداد، شاهد وضعیت اقتصادی دهه۹۰ نمیبودیم؟
اگر تفکر اقتصاد بومی و اقتصاد اسلامی در دهه ۹۰ حاکم میشد و از اندیشههای اقتصاد غربی و ایده وابستگی اقتصادی و تجاری فاصله میگرفتیم، مشکلاتمان حل میشد و اگر این نوع تفکر اقتصادی جای خودش را به اقتصاد بومی و آزاد اسلامی میداد، اوضاع و احوال اقتصادی ما در دهه۹۰ خیلی بهتر و متفاوتتر میشد، اما چنین اتفاقی نیفتاد و باید این دهه را هدررفته تلقی کنیم.
اگر تفکر اقتصاد بومی و اقتصاد اسلامی در دهه ۹۰ حاکم میشد و از اندیشههای اقتصاد غربی و ایده وابستگی اقتصادی و تجاری فاصله میگرفتیم، مشکلاتمان حل میشد و اگر این نوع تفکر اقتصادی جای خودش را به اقتصاد بومی و آزاد اسلامی میداد، اوضاع و احوال اقتصادی ما در دهه۹۰ خیلی بهتر و متفاوتتر میشد، اما چنین اتفاقی نیفتاد و باید این دهه را هدررفته تلقی کنیم.
این مسیر ده ساله طیشده چگونه قابل اصلاح و جبران است؟
بسیار دشوار است، ۱۰ سال مدت کمی نیست. ولی در دهه اول ۱۴۰۰ تا پایان ۱۴۰۹ میتوان جهش اقتصادی ایجاد کرد، بهشرط آنکه روی چند نکته کار کنیم؛ اول آنکه درآمد نفت را در بودجه قرار ندهیم، بلکه همه درآمد نفت سرمایهگذاری شود. سرمایهگذاری در حوزههای پیشرو و پیشتاز اتفاق بیفتد و روی انرژی و بهرهوری از انرژی کار کنیم. ظرفیت انرژی در کشور ما بسیار ظرفیت مهمی است. در حال حاضر، این ظرفیت انرژی در حال هدررفتن است. ما روزانه ۹ میلیون بشکه نفت و گاز تولید میکنیم که بخش اعظم آن را بیمحابا در داخل مصرف میکنیم. ما باید از این ظرفیت بهصورت بهینه استفاده کنیم و مصرفمان را به ۵۰ درصد مصرف کنونی کاهش دهیم. این میتواند با اصلاح قیمت و راههای منطقی اتفاق بیفتد.
دوم، تحقق زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم کنیم. من معتقدم که ما نیازمند بانک توسعه جمهوری اسلامی هستیم که درآمد نفت را به این بانک واریز کنیم و از این طریق سرمایهگذاران بخش خصوصی و تعاونی را تأمین مالی کنیم تا آنها پروژههای پیشران در بخش انرژی و غیرانرژی را بهکار بگیرند تا شاهد جهش اقتصادی در دهه آینده باشیم.
ارسال نظرات