اسلام شکوفا کننده دانش
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، اسلام همواره تاکید فراوان بر دانش و علم آموزی دارد. و همین تأکیدات موجب پیشرفت علمی و فرهنگی در جوامع اسلامی از جمله ایران شده است.
نگرش اسلام به علم و تمدن
مثلث زندگی بشر را دین، فرهنگ و تمدن می سازد. به طوری که فرهنگ و تمدنی را در نزد هیچ قومی نمی توان یافت مگر آنکه شکلی از مذهب در آن وجود داشته باشد. (حجازی،فخرالدین،نقش پیامبران در تمدن انسانی ص 58.)
برای پی بردن به تأثیر دین اسلام در پیشرفت های علمی و فرهنگی ابتدا باید با مبانی نظری آن که برخاسته از متون دینی است آشنا شد. در اسلام، این مبانی برگرفته از قرآن کریم و سنت نبوی و سیره اهل بیت(ع) است.
اسلام در زمان و مکانی ظهور کرد که دنیا را آتش جهل و بیسوادی فرا گرفته بود و در محیط ظهور اسلام تعداد تحصیل کرده ها از عدد انگشتان تجاوز نمی کرد در ایران نیز علم و دانش در حیطه نفوذ طبقات خاصی بود و اکثریت از آن بی بهره بودند. ولی اسلام به فراگیری دانش و نشر آن تأکید فراوان نمود و نخستین پیام الهی که برپیامبر(ص) وحی شد با «اقرا» آغاز گردید.
در قرآن کریم این سئوال انکاری مطرح می شود که آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند برابرند؟ در حقیقت خردمندان هستند که پند می پذیرند.و مسلم است که برتری و رجحان مختص آنان است که می اندیشند و می دانند.
قرآن به عنوان کتابی خردگرا و جهل ستیز علم را بسان اهل ایمان مراتب والائی می بخشد و ایمان و علم را مایه سرافرازی و بلند مرتبگی انسان می داند و می فرماید:«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»
از نظر اسلام انسان به وسیله دانش از فرشتگان برتر گردیده و جانشین خدا در روی زمین شده است. سرانجام اینکه خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ دانشمندان دلهایشان از ترس خدا لبریز است.»
در احادیث و روایات معصومین(ع) به اندازه ای از علم اندوزی و دانشمندان علوم مختلف تجلیل به عمل آمده که هیچ موضوعی به این اندازه مورد سفارش قرار نگرفته است.
سیره عملی و رفتاری پیامبر(ص) فراگیری علم و دانش را تأئید می نماید. آن حضرت در مواجهه با معتکفین مسجد در قالب دو گروه که عده ای دعا می خواندند و عده ای دیگر گفتگوی علمی می نمودند با نیک شمردن هر دو کار، گفتگوی علمی را افضل دانسته و خود به آن گروه می پیوست
دانش مدیون حوزهای علمیه
باتوجه به تأکیدات دینی به دانش و علم آموزی، از این رو در طول تاریخ، دانش همواره از حوزههای علمیه که مرکز علوم اسلامی وانسانی بودند، برخواسته و نقش برجسته حوزههای علمیه در این جهت غیر قابل انکار است. این دانش مبتنی بر فرایندی بوده که در جامعه شکل گرفته و جامعه را اداره میکرده، اما در صد سال اخیر نتوانسته پا به پای جامعه پیش برود. لذا لازم است که حوزههای علمیه ما به این سمت و سو حرکت و نیاز دانشی جامعه را تامین کند. رهنمودهای مقام معظم رهبری در جدی گرفتن فلسفه در حوزه علمیه، میتواند نقش مهمی در این جهت ایفا کند.
حوزه علمیه بایستی به منظور پشتیبانی علوم انسانی تحولاتی را در خود ایجاد نماید که بتواند از این توان پشتیبانی برخوردار شود. حوزههای علمیه حتما نیازمند تعامل با دیگر فرهنگها و تمدنها به منظور تحول هستند.
معنای علوم اسلامی
آنچه که حائز اهمیت است معنای علوم اسلامی. اینکه چگونه آنرا میتوان تعریف کرد و بنا به هر تعریف، موضوع فرق میکند.معانی مختلفی برای علوم اسلامی ذکر شده است اما شاید جامعترین معنای علوم اسلامی را مرحوم
شهید مطهری چنین بیان فرموده است«۱- علومی که موضوع و مسایل ان علوم اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است که اصول و فروع اسلام به استناد انها اثبات میشود، یعنی قران و سنت، مانند علم قرایت، علم تفسیر، علم حدیث، علم کلام نقلی،علم فقه، علم اخلاق نقلی.
2- علوم مذکور در فوق به علاوه علومی که مقدمه ان علوم است، علوم مقدمه مانند: ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت و معانی و بیان و بدیع و غیره و ماننده کلام عقلی، و اخلاق عقلی، و حکمت الهی، و منطق، و اصول فقه، و رجال و درایه.
3- علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است، یعنی علومی که تحصیل ان علوم و لو به نحو واجب کفایی بر مسلمین واجب است و مشمول حدیث نبوی معروف میگردد: (طلب العلم فریضه علی کل مسلم) یعنی دانش طلبی بر هر مسلمانی واجب است. میدانیم علومی که موضوع و مسایل انها اصول و یا فروع اسلامی است و یا چیزهایی است که به استناد انها ان اصول و فروع اثبات میشود، واجب است تحصیل و تحقیق شود، زیرا دانستن و شناختن اصول دین اسلام برای هر مسلمانی واجب عینی است و شناختن فروع ان واجب کفایی است.
شناختن قران و سنت هم واجب است، زیرا بدون شناخت قران و سنتشناخت اصول و فروع اسلام غیر میسر است. و هم چنین علومی که مقدمه تحصیل و تحقیق این علوم است نیز از باب مقدمه واجب واجب است، یعنی در حوزه اسلام لازم است لااقل بقدر کفایت همواره افرادی مجهز به این علوم وجود داشته باشند، بلکه لازم است همواره افرادی وجود داشته باشند که دایره تحقیقات خود را در علوم متن و در علوم مقدمی توسعه دهند و بر این دانشها بیافزایند.
علماء اسلامی در همه این چهارده قرن همواره کوشش کردهاند که دامنه علوم فوق را توسعه دهند و در این جهت موفقیتهای شایانی بدست اوردهاند و شما دانشجویان عزیز تدریجا به نشو و نمو و تحول و تکامل این علوم اشنا خواهید شد.
اکنون میگوییم که علوم ( فریضه) که بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در انها واجب است منحصر بعلوم فوق نیست. بلکه هر علمی که بر اوردن نیازهای لازم جامعه اسلامی موقوف بدانستن ان علم و تخصص و اجتهاد در ان علم باشد بر مسلمین تحصیل ان علم از باب باصطلاح ( مقدمه تهیویی) واجب و لازم است.
توضیح اینکه اسلام دینی جامع و همه جانبه است، دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اکتفا نکرده است، دینی است که جامعه ساز، انچه را که یک جامعه بدان نیازمند است، اسلام ان را به عنوان یک واجب کفایی فرض کرده است. مثلا جامعه نیازمند به پزشک است، از این رو علم پزشکی واجب کفایی است، یعنی واجب است بقدر کفایت پزشک وجود داشته باشد و اگر به قدر کفایت پزشک وجود نداشته باشد بر همه افراد واجب است که وسیلهای فراهم سازند که افرادی پزشک شوند و این مهم انجام گیرد.
و چون پزشکی موقوف است به تحصیل علم پزشکی، قهرا علم پزشکی از واجبات کفایی است. همچنین است فن معلمی، فن سیاست، فن تجارت، انواع فنون و صنایع. و در مواردی که حفظ جامعه اسلامی و کیان ان موقوف به این است که علوم و صنایع را در عالیترین حد ممکن تحصیل کنند ان علوم در همان سطح واجب میگردد. این است که همه علومی که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است جزء علوم مفروضه اسلامی قرار میگیرد. و جامعه اسلامی همواره این علوم را فرایض تلقی کرده است علیهذا علوم اسلامی بر حسب تعریف سوم شامل بسیاری از علوم طبیعی و ریاضی - که مورد احتیاج جامعه اسلامی است - نیز میشود.
4- علومی که در حوزههای فرهنگی اسلامی رشد و نما یافته است اعم از انکه از نظر اسلام، ان علوم واجب و لازم بوده، و یا نه و اعم از انکه ان علوم از نظر اسلام ممنوع بوده استیا نه، ولی بهر حال در جامعه اسلامی و در میان مسلمانان راه خود را طی کرده است، مانند نجوم احکامی (نه نجوم ریاضی) و بعضی علوم دیگر.
میدانیم که علم نجوم تا انجا که به محاسبات ریاضی مربوط است و مکانیسم اسمان را بیان میکند و یک سلسله پیشگوییهای ریاضی از قبیل خسوف و کسوف دارد، جزء علوم مباح اسلامی است، و اما انجا که از حدود محاسبات ریاضی خارج میشود و مربوط میشود به بیان روابط مرموز میان حوادث اسمانی و جریانات زمینی و به یک سلسله غیب گوییها درباره حوادث زمینی منتهی میشود، از نظر اسلام حرام است. ولی در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی هر دو نجوم وجود داشته است.
اکنون که تعاریف مختلفی از کلمه ( علوم اسلامی) بدست داریم و معلوم شد که این کلمه در موارد مختلف در معانی مختلف استعمال میشود که بعضی از ان معانی از بعضی دیگر وسیعتر و یا محدودتر است، باید بگوییم که مقصود از علوم اسلامی که بنا است کلیاتی از ان گفته شود، همان است که در شماره 3 تعریف کردیم، یعنی علومی که به نوعی از نظر اسلام ( فریضه) محسوب میشود و در فرهنگ و تمدن اسلامی سابقه طولانی دارد و مسلمانان ان علوم را از ان جهت که به رفع یک نیاز کمک میکرده و وسیله انجام یک فریضه بوده محترم و مقدس میشمرده اند»
راه تولید علوم انسانی و اسلامی از نظر رهبری
مقام معظم رهبری در مقام تبیین نقشه راه دستیابی به تمدن بزرگ اسلامی و جامعه سازی ایران اسلامی با تأکید فراوان بر علم و دانش، مهمترین گفتمان جریانساز علمی را در سطح و عمق کشور به وجود آوردند گفتمان تولید علم و نهضت نرمافزاری ایشان برپایه رشد علم و تولید فرهنگ و فناوری برای تمدنسازی اسلامی، مهمترین عامل فرهنگساز و جریانساز در این عرصه است. این گفتمان با اعتقاد به اقتدارآفرینی علم و تعلق آن به همه بشریت و رد هرگونه انحصارگرایی سیاسی نظام سلطه غرب، رازماندگاری انقلاب اسلامی و پیشرفت جامعه اسلامی ایران میداند و با تأکید بر علوم انسانی از میان سایر علوم، به عنوان محرک فرهنگ و جامعه به جهت بخشیدن ارتباط آن با فکر و اندیشه انسان، علوم انسانی را روح دانش و کالبد اصلی علوم بشری و دخیل در حوادث جهانی و نقشآفرینی در اداره کشور و تربیت مدیران جامعه میداند.
همچنین به جهت آنکه این علوم دارای هویت فرهنگی و تاریخی مبتنی بر نیازهای اساسی جامعه و متأثر از جهانبینی و ارزشهای حاکم برجامعهای است که در آن متولد شدهاند و همیشه در حال نو به نو شدن و تکامل است، نگاه تقلیدی و ترجمهای صرف مهمترین آسیب برای جوامعی میداند که به لحاظ فرهنگی، ارزشی، ژئوپولیتکی متمایز از بستر تولید علوم انسانی موجود غرب است. از اینرو نهضت تولید علم در علوم انسانی و جنبش نرمافزاری در فرهنگ و آزاداندیشی در بنیانهای دانش را پایه اصلی استقلال فرهنگی و سیاسی و مهمترین نیاز برای دستیابی به الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی برای رسیدن به جامعهای پیشرفته و عدالت محور میداند.
بدین جهت میبایست: 1- با تکیه بر میراث دینی و علمی برآمده از اسلام و مسلمین، همچون روششناسی اجتهاد، فقه، فلسفه و معرفت قرآن کریم و تفسیر. 2- فهم عمیق و نقادی دستاوردهای جدیدبشری 3- بر اساس روش صحیح و ضابطهمند علمی 4-بدون دلباخته شدن و مغلوب شدن؛ علوم انسانی اسلامی را به معنای حقیقی کلمه تولید کرد.