نظر ساواک درباره استخدام اساتید دانشکده ارتباطات: از نظر سیاسی بمصلحت نمیباشد
از 25 تا 31 اردیبهشت هفته ارتباطات و روابطعمومی نامگذاری شده است. علم ارتباطات به طور خاص با دو حرفهی روزنامهنگاری و روابطعمومی پیوند خورده است و نهادهای آموزشیِ تحت عنوانِ «علوم ارتباطات»، کار خود را با آموزشهای روزنامهنگاری و روابطعمومی آغاز کردهاند.
روزنامهها و روزنامهنگاران نقش مهمی در بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی ایران داشته و از انتشار «کاغذ اخبار» میرزاصالح در سال 1253 قمری تا امروز مجموعه وقایعی را پشت سر گذاشتهاند که بیانگر اهمیت آنها است؛ احزاب و سیاستمدارانی که روزنامههای خود را به راه میاندازند، چهرههای سیاسیای که به روزنامهنگاری روی میآورند، توقیف شدن روزنامهها، زندانی کردن روزنامهنگاران، اعتصابها، انتشار بیانیهها، گزارشها و مقالههای پرشور در نقد حکومت، ایجاد تشکلهای تخصصی و نظایر آن از جمله این وقایع است. دولتها و حکومتها نیز گاه موافق و حامی و گاه مخالف و علیه روزنامهها بوده و بین نداشتن آنها به دلیل انتقادها از وضع موجود و روشن کردن افکار عمومی یا داشتن آنها به عنوان بازوی تبلیغاتی و اطلاعرسانیِ در اختیار خود در نوسان بودهاند.
اهمیت این حرفه تا بدانجاست که دانش آن نیز مورد توجه قرار بگیرد. حسین شهیدی در کتاب «روزنامهنگاری در ایران: از رسالت تا حرفه» مینویسد: نخستین دوره آموزشی برای روزنامهنگاران ایران در سال ۱۳۱۸، توسط وزارت فرهنگ برگزار شد. برنامه آموزشی این دوره را سردبیر مجله وزارت فرهنگ، محمد محیط طباطبایی، تنظیم کرد. از جمله معلمان آن دوره محمد حجازی، سعید نفیسی و عبدالرحمان فرامرزی بودند. این دوره با اشغال ایران توسط متفقین و سرنگونی رضاشاه در سال 1320 به پایان رسید. در سال 1322، مربیان آمریکایی دورهای به نام «کلاسهای آزاد روزنامهنگاری» در دانشکده حقوق دانشگاه تهران دایر کردند. دوره بعدی آموزش روزنامهنگاری در ایران، در سال 1343 توسط موسسه کیهان، به ریاست دکتر مصطفی مصباحزاده، عرضه شد. از جمله معلمان این دوره میتوان به دکتر حمید مولانا، دارای دکتری ارتباطات از امریکا، و دکتر کاظم معتمدنژاد، دارای دکتری روزنامهنگاری از فرانسه، اشاره کرد. در سال ۱۳۴۶ مصباحزاده از دولت اجازه گرفت که سازمانی آموزشی به نام «موسسه عالی مطبوعات و روابطعمومی» با دوره چهارساله لیسانس در رشتههای روزنامهنگاری، روابطعمومی و تبلیغات، مترجمی، عکاسی و فیلمبرداری برپا کند. این موسسه در سال 1350 به «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» تبدیل شد. کاظم معتمدنژاد، ابوالقاسم منصفی، صدرالدین الهی، حمید نطقی، رضا مرزبان از جمله استادان این دانشکده بودند.
اهمیت آموزش روزنامهنگاری و ارتباطات، اهمیت انتخاب استادان این رشته را نیز در بر میگرفت به طوری که بر اساس اسناد، ساواک نظارت دقیقی بر گزینش استادان این دانشکده دارد. سندهایی که در ادامه به آن اشاره میشود مربوط به نامهنگاریهای ساواک برای تایید و رد صلاحیت اشتغال به کار دو تن از استادان این دانشکده است. [اسامی این افراد نزد مرکز اسناد انقلاب اسلامی محفوظ است.]
بر اساس این سند از سوی ساواک با استخدام این استاد در موسسه عالی علوم ارتباطات مخالفت شده و حضور وی را از نظر سیاسی به مصلحت نمیداند.
پس از آن که رئیس موسسه عالی علوم ارتباطات، دکتر علیقلی اردلان، به مدیر کل حفاظت وازرت علوم و آموزش عالی نامهای ارسال میکند مبنی بر اینکه این استاد 3 کلاس و 200 دانشجو دارد و یک ماه نیز به پایان سال تحصیلی باقی نمانده و ممانعت از حضور ایشان شکایت دانشجویان را به همراه خواهد داشت، با اشتغال این استاد تا پایان سال تحصیلی 49-50 موافقت میشود.
گفتنی است این استاد درس ادبیات، از سال ۱۳۲۶ در مجلهها و روزنامههای تهران همچون اطلاعات، کیهان، سخن، فردوسی، نگین، روشنفکر، امید ایران، راهنمای کتاب، آینده، آدینه، کلک، و کیهان فرهنگی نوشتهاست و مقالهها و مطالب زیادی در زمینههای تاریخ، فلسفه، جامعهشناسی و هنر دارد. همچنین در سابقه این استاد آمده که پس از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شده و یکسال را در زندان شیراز گذرانده است. این استاد همچنان در قید حیات است و به عنوان یکی از چهرههای ماندگار ادب و فرهنگ ایران شناخته میشود.
برای یکی دیگر از استادان این دانشکده نیز از سوی ساواک نامه عدم صلاحیت ارسال میشود که از قرار معلوم پس از نامهنگاریها و اعتراضها در نهایت با حضور این استاد موافقت میشود.
این استاد تحصیلات نظامی داشته و مدتی را در ارتش خدمت کرده است و پس از استعفا از نیروهای مسلح، مدرک اقتصاد را از دانشگاه تهران و دکترای خود را در رشته بازاریابی در امریکا دریافت میکند. در کارنامه کاری او مدیریت شرکت تبلیغاتی، فعالیت در روزنامه کیهان، عضویت در انجمن بینالمللی بازاریابی و تدریس تبلیغات و بازاریابی در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و مدرسه عالی بازرگانی قابل اشاره است. این فرد، پس از انقلاب از ایران خارج میشود و در کیهان لندن فعالیت میکند.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد جمعی از اساتید دانشگاه تهران نامهای علیه کودتا و کنسرسیوم نفت نوشتند و منتشر کردند که دستور اخراج 12 استاد دانشگاه را به همراه داشت. با روی کار آمدن ساواک، استادان و مدرسان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی همواره تحت كنترل ساواك قرار داشتند و رفتار آنان در كلاسهای درس از سوی خبرچینان و جاسوسان ساواك در اختیار این سازمان قرار میگرفت و در پروندههای انفرادی آنان نگهداری میشد تا در صورت مقتضی بر ضد آنان بهرهبرداری شود. سالهای 1349 و 1350 یکی از دورههای تاریخی ایران است که فشار و نظارت بر استادان دانشگاه زیاد میشود و اخراج استادان به دلایل سیاسی رخ میدهد. در مهر 1350 ساواک در نامهای دستور اخراج 47 استاد دانشگاه را صادر میکند. براساس این نامه، ۳۰ نفر از استادان مشمول تصفیه میشوند و به ۱۱ نفر از آنها نیز تذکر داده شد و درخواست میشود تا از آنها مراقبت شود. دو استادی که در این مطلب به آنها اشاره شد، در لیست نامه ساواک مبنی بر اخراج ۴۷ استاد دانشگاه قرار ندارند.