۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۵
کد خبر: ۷۶۸۲۲۲

کشیده ای که بساط جمهوری را برچید

کشیده ای که بساط جمهوری را برچید
رضاشاه سعی داشت که با ورود نمایندگان دست نشانده به مجلس پنجم با بهانه جمهوری بساط قاجار را برچیده و خود بر منصب قدرت بنشیند. آیت الله مدرس اما به عنوان نماینده فراکسیون اقلیت در مقابل نمایندگان سفارشی رضاشاه در فراکسیون تجدد و سوسیالیست ها ایستادگی می کرد.

مدرس در دوره پنجم نیز به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد و همچنان از وکلای مبرز مجلس بود، بلکه باید او را نامی‌­ترین وکلای آن دوره مانند دوره‌­های سابق به شمار آورد. رضا خان سردار سپه که از مدت‌­ها پیش زمینه­‌سازی کرده بود تا قاجاریه را از میان برداشته خود زمام کشور را به­ دست بگیرد، طرح جمهوری را ریخته بود که آن را به وسیله­ وکلایی که خود به مجلس فرستاده بود از تصویب مجلس بگذراند. عده نمایندگانی که در این قضیه با سردار سپه تبانی داشته و قبلاً به او قول داده بودند که او را به ریاست جمهوری برسانند عبارت بودند از فراکسیون تجدد که لیدر آن سید محمد تدین و عده آن در حدود چهل نفر بوده است و دیگر فراکسیون سوسیالیست‌­ها که لیدر آن سلیمان میرزا و عده آن در حدود چهارده نفر بودند.

کارکنان جمهوری وسائل کار را از هر جهت فراهم کرده حتی برای عیدی دادن روز عید نوروز رئیس جمهوری هم پیش بینی کرده و تعدادی سکه­‌های طلا و نقره به نام جمهوری که قبلاً ضرب شده بود تهیه و تدارک دیده بودند.

ولی وجود سیدحسن مدرس و رفقای او در مجلس که بعدها فراکسیون اقلیت را تشکیل دادند مانع از این شد که رضاخان سردار سپه به تحریک انگلیس­ها به ریاست جمهوری برسد و نقشه او را در نطفه خفه کردند. مدرس سعی داشت که هنگام طرح اعتبار نامه عده‌­ای از وکلای دست نشانده سردار سپه مخالفت خود را با انتخاب وی ابراز دارد تا آن­‌ها به مجلس راه پیدا نکنند. ثانیاً مدرس می­خواست با کش دادن بحث و بررسی‌­ها وقت مجلس را بگیرد که جلسات متعددی صرف شود و اعتبارنامه‌­های مصوبه به حد نصاب نرسیده باشد تا مجلس صورت رسمیت و قانونی پیدا ننماید چه اگر مجلس با زمینه‌­ای که برای آن تهیه دیده بودند بدون شک چند روز به عید مانده رسمیت پیدا می‌کرد سردار سپه بدون تردید رئیس جمهوری می­‌شد.

مرحوم مدرس از جلسه سوم این دوره شروع به مخالفت کرد در جلسه سوم مدرس با اعتبارنامه‌­های نبیل‌­السلطنه مدیر روزنامه میهن و میرزا یحیی دولت آبادی که بابی ازلی بود مخالفت نمود اینک اجمالی از مخالفت مدرس در جلسه چهارم با وکالت وکلای قلابی ریاست مجلس با موتمن الملک پیرنیا بود.

مذاکرات مدرس در مجلس

رئيس: وکالت آقای معتمد السلطنه مطرح است آقای مدرس در جلسه ی قبل مخالفت کردند اگر بیاناتی دارند بفرمایند.

مدرس:  .... عقیده من این است که این انتخابات از روی فشار بوده چه نسبت به معتمدالسلطنه و چه نسبت به سایر آقایان!!

شیخ العراقین زاده: مدرکتان چیست؟

مدرس: انتخاباتی که شده از روی فشار شده آن شخص که روی این کرسی بنشیند غصب است. اما مدرک هر کس شبهه‌­ای دارد تشریف ببرد به شعبه و این پرونده‌ها را ببیند. (همهمه نمایندگان)

تدین: خلاف است کذب است

مدرس : این انتخابات، انتخابات ملی نیست این عقیده من است.( همهمه نمایندگان)

مدرس: من عقیده خود را باید اظهار کنم اگر آقایان قبول ندارند رأی بدهند نزاع نیست و اظهارعقیده‌ای است و مجلس باید عقیده‌اش نسبت به تمام مطالب چه انتخابات و چه غیر انتخابات آزاد باشد آقای معتمدالسلطنه همیشه حسب از فرموده آقای رئیس‌الوزرا سردار سپه باید انتخاب شوند در دوره سابق هم همین‌طور شد و بنده به ایشان رأی ندادم این دفعه هم همین‌طور شده.

تدین: این‌طور نیست.

مدرس: این‌طور است.

تدین: مدرک بدهید (صدای زنگ رئیس  همهمه نمایندگان)

 

مدرس: من اظهار عقیده ام را می‌کنم شما رأی بدهید من معرفی میکنم شما رأی بدهید بنده عقیده‌ام را عرض میکنم ولو مخالف با تمام روی زمین باشد همهمه نمایندگان  صدای زنگ رئیس) تدین بنده در اینکه ابداً مایل نبودم این گونه مذاکرات در این مجلس پنجم طرح شود ولی متأسفانه طرح شد همان طوری که آقای مدرس اظهار عقیده کردند بنده هم حق دارم اظهارعقیده کنم...

سید یعقوب انوار: بنده موافقم با آقای تدین

رئيس: بلی، موافقید؟

مدرس: بلی

رئیس: بفرمایید.

مدرس: من خیال می‌کردم بعد از بیانات کافی که آقای مخبر فرمودند جای هیچ گونه صحبت به من باقی نمی ماند لیکن متأسفانه آقای تدین اظهاراتی فرمودند که می توانم عرض کنم میتوانم عرض کنم و ان الحرب اولها کلام (جنگ بیرون را می­خواهند بیندازند توی مجلس)

تدین: اشتباه میکنید.

مدرس: اشتباه نمیکنم.

تدين: حرفتان را پس بگیرید.

مدرس: پس نمیگیرم شما میخواهید جنگ بیرون را توی مجلس بیندازید و من حاضر نیستم.

تدین: چه جنگی؟

مدرس: حالا عرض می‌کنم تنها مسئله انتخابات نیست.

تدین: به خودتان هم می‌رسد.

مدرس: برسد بنده و آقای آشتیانی و صد امثال بنده و آشتیانی فدای این جنگ‌های بیرون می شویم. بنده همانم که در مقابل شما مخالفت با قرارداد کردم.

تدين: حرف خصوصی را نزن.

مدرس: حرف خصوصی را شما می‌زنید.

تدین: مطالب خصوصی را چه حق دارید در مجلس مذاکره می‌کنید من حاضر نیستم این‌ها را بشنوم. (تدین از صندلی خود پایین آمد که خارج شود)

مدرس بفرمایید...!

تدین: آقایان بیایید بیرون.

مدرس: بنده همین جا می‌­مانم.

تدین: فراکسیون تجدد را می‌گویم مردکه هر مزخرفی دلش میخواهد می­گوید(!!)

تدین و جمعی از نمایندگان خارج شدند.

مدرس: انتخاباتی که در تهران شده است یک دوسیه دارد که دوسیه آن را هم می‌گویند به شعبه نیامده است.

رئیس: اگر همان وقت که گفته شده بود تنفس داده شود قبول فرموده بودید این طور نمی‌شد.

مدرس: خطاب به رئیس اجازه من محفوظ بماند تا بقیه عرایض خود را بیان بکنم.

(در این موقع جلسه به هم خورد و دیگر تشکیل نشد)

 

سیلی خوردن مدرس و غلیان مجلس از این هتاکی

پس از آنکه جلسه تعطیل شد نمایندگان فراکسیون‌ها به اتاق­های فراکسیون خود رفته و بین نمایندگان نزاع و مناقشه در گرفت. دکتر حسین بهرامی (احیاء السلطنه) موقع را غنیمت شمرده به تحریک تدین سیلی محکمی به گوش سید حسن مدرس نواخت که صدای این سیلی مانند رعد در تهران و اطراف منعکس و پراکنده شد. همین کشیده باعث شد که مردم به مجلس ریخته بر علیه جمهوری قیام نمایند. پس از کتک خوردن مدرس قیافه مجلس اندکی تغییر کرد. از همین تاریخ عده‌ای از نمایندگان از جمهوری‌خواهان و طرفداران سردار سپه کنار رفته و وارد فراکسیون اقلیت و یا طرفدار افکار اقلیت گردیدند و گویا فراکسیون اقلیت هم از همین تاریخ به وجود آمده باشد و لیدر آن را سید حسن مدرس انتخاب کرده باشند.

پس میتوان چنین نتیجه گرفت که بر اثر سیلی که به صورت مدرس خورد شکست سیاسی مهمی به افراد اکثریت و جمهوری‌خواهان که فراکسیون­‌های تجدد و سوسیال اونیفه و سوسیال اجتماعیون بود وارد آمد.

این پیشامد که آن را یک مانور کودکانه‌ی سیاسی می‌توان نامید براثر خبط سیاسی بود که افراد اکثریت می­خواستند به سردار سپه وانمود کنند که آن­ها کاسه گرم‌تر از آش بوده، برای برقراری رژیم جمهوری تا چه حد خدمتگذاری و فداکاری می­نمایند، منتها نتیجه­ عکس گرفته شد. چه بر اثر همین کشیده بساط جمهوری‌خواهان قلابی بر هم خورد و بدنامی ابدی برای آنان در تاریخ و آرشیو مجلس شورای ملی باقی ماند.

 

منبع

دوانی، علی(1394). نهضت روحانیون ایران، جلد اول و دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

ارسال نظرات