الگوپذیری از رمضان المبارک در زمینه حکمرانی

شاید در آغازین روزهای ماه مبارک رمضان اکثرا از زاویه آداب «روزهداری» و تماشای «سحر» و «افطار» آن به این ماه عزیز خدا نگریستهاند. اما در نگرشی نو، میخواهیم از پنجرهای دیگر رمضان المبارک آیینهی حکمرانی؛ يعني به مثابه آیینهای که نظمِ آسمانیِ سحر تا افطار و اوقات رمضان المبارک را به نظامِ زمینیِ تدبیر امور پیوند میزند؛ به آن بنگریم.
روح ماه مبارک رمضان که تحقق عبودیت و مبارزه با خوی استکباری انسان است میتواند استعارهای باشد از پارادایم حکمرانی توحیدی که در آن حاکمیت مطلق از آن خداست و نظام سیاسی اجتماعی بر پایه اصول الهی، عدالت، تقوا، و مسئولیتپذیری در برابر پروردگار عالمیان شکل میگیرد. در چنین نظامی، قدرت نه ابزاری برای سلطهگری، بلکه وسیلهای برای خدمت به خلق و تحقق عدالت است.
این محور در مقابل پارادایم طاغوتی قرار میگیرد که بر پایه امانیسم(انسانمحوری، استکبار و انکار مرجعیت الهی) استوار است. در این پارادایم، انسان خود را محور هستی میپندارد و حکمرانی به سمت استثمار، سلطهگری، و نادیده گرفتن حقوق فطری و الهی انسانها حرکت میکند.
قبل از ورود به ماه مبارک رمضان بر شروع آن با توبه و استغفار از گناهان گذشته تاکید میشود؛ همانگونه که حکمرانی نیز با اعتراف به ناکارآمدیها و آسیبهای پیشین نظام حکمرانی کلید میخورد. در واقع توبه استعارهای از مسألهیابی در فرایند حکمرانی است: یعنی حکمرانان باید پیش از طراحی هر برنامهای، ابتدا مسألهها و بحرانهای اساسی و اولویت دار جامعه را کشف کنند؛ همانگونه که یک دولت برای اصلاح نظام سلامت، ابتدا به آمار مرگومیر ناشی از خدمات ناکافی اعتراف میکند. پس بدون مسالهیابی صحیح، حکمرانی به ورطهی انکار و تکرار اشتباهات گذشته میغلتد.
همچنین گفتهاند که روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست بلکه ایجاد یک سیستم انضباطی دقیق برای اتیان اوامر و پرهیز از نواهی الهی است که غرایز طبیعی و باطنی انسان را در چارچوبی مقدس مهار میکند؛ در حکمرانی نیز دغدغه حکمرانان این است که چگونه میتوان امیالِ ذاتاً نامحدودِ قدرت را در قالب قوانین و هنجارهای اخلاقی محدود ساخت؟
مانند قانون اساسی هر نظام حکمرانی که همانند احکام واجب و حرام روزه، یک چارچوب انضباطی را تشکیل میدهد که قدرت حاکمان را به اصولی حقوقی و ارزش مدار محدود میکند تا از استبدادِ نظام و ذی نفعان حکمرانی جلوگیری شود.
احکام پویای ماه رمضان(نظیر تسهیلات روزه برای مسافر و بیمار و...) استعارهای است از ضرورت «حکمرانی تطبیقپذیر» که در آن قوانین، نه بر محورِ جمود اداری، بلکه بر اساسِ اصول تسهیلگرایانه حکیمانه و متناسب با توانمندیهای فردی و اجتماعی افراد طراحی میشود. این رویکرد، بازتابِ فلسفهی «تکلیف به مقدارِ وسع» در اندیشهی اسلامی است که حکمرانی توحیدی را از نظامهای طاغوتی یکسانساز با معیارهای جبری و نادیده گیرندهی تفاوتهای انسانی متمایز میسازد.
کما اینکه شب قدر، لحظهی تعیین سرنوشت سالانه هر انسان مکلفی است؛ میتوان آن را استعارهای از طراحی سیستمهای حکمرانی دانست که در قالب آن، ایدهها به برنامههای عملیاتی تبدیل میشوند. این مرحله، نیازمند تدوین سندهای راهبردی است که همچون تقدیر الهی، مسیر حرکت را مشخص میکنند.
مانند سندهای تحول و توسعه دولتها و یا سند چشمانداز ۲۰ سالهی کشورمان، که همانند «لیلةالقدر» میتواند سرنوشت جمعی جامعه را در چارچوبی زمانمند تعریف کند. بگونهای که غفلت از این مرحله همانند غفلت از شبهای قدر، حکمرانی را به روزمرگی و ایستایی میکشاند.
کما اینکه افطار، تنها شکستن روزه در وقت شرعی آن نیست بلکه تاکیدات فراوانی در روایات بر سفرهداری آن بویژه برای محرومین و مستضعفین جامعه شده است؛ این امر میتواند استعاره و نمادی از توزیع عادلانهی منابع و نعمات الهی یا انفال از منظر اسلام باشد. در واقع حکمرانان نیز در این مرحله، باید مانند سفرهداران افطار، نیازمندان را در اولویت قرار داده و از انباشت قدرت در دست گروههای خاص جلوگیری به عمل بیاورند.
سیاستهای بازتوزیع ثروت(مانند مالیات تصاعدی) همانند زکات فطره،تضمین میکنند که فاصله طبقاتی،به شکافهای اجتماعی دامن نزند.
کما اینکه نمازها و اذکار مخصوص هر شب و اوقات این ماه مبارک و همچنین تاکید بر تلاوت آیات قرآن در این ماه مبارک؛ ابزاری برای نظارت مستمر روزهدار بر خود جهت پرهیز از غفلت و بی بهره نماندن از ضیافت عظیم این ماه تفسیر میشود؛ این مقوله میتواند استعارهای از نظارت چرخهای و فرایندی در حکمرانی باشد. یعنی فرایند حکمرانی نیز نیازمند مکانیسمهای دائمیِ پایش همانند نهادهای نظارتی و ارزیابی چون دیوان محاسبات و ...باشد تا انحرافات؛ پیش از تبدیل شدن به فاجعه، شناسایی شوند.
کما اینکه عید فطر، پایان رمضان المبارک نیست؛ بلکه آغازِ تحولی است که باید در ماههای بعد تداوم یابد. حکمرانی نیز در این مرحله، با ارزیابی موفقیتهای بدست آمده و تحصیل انگیزه قوی و پشتوانه دار؛ زمینهای برای بازسازیِ چرخه جدید در فرایند حکمرانی برای حل مسائل جدید فراهم میکند.
بنابراین حکمرانیِ موفق، همانند فرایند روزهداری موفق در این ماه مبارک است که روزه زبان در آن استعارهای از پرهیز از وعدههای پوپولیستی حکمرانان است.
روزه چشم همانند خوب دیدن مسائل اولویت دار نظام حکمرانی و پرهیز از غفلت در عدم توجه به بحرانهای جامعه است.
روزه گوش همانند شنیدن صدای محرومان جامعه توسط حکمرانان است.
و در نهایت، عیدِ چنین حکمرانی، نه یک روز، بلکه «حیاتِ دائمیِ عدالت» برای یک نظام حکمرانی است.
علی رضا ابوالفتحی