رسانه آمریکایی: در صورت جنگ با ایران، اسرائیلیها باید ساز غم را کوک کنند

رژیم صهیونیستی بهرغم ارتکاب جنایات هولناک در نوار غزه، تعدی به خاک لبنان، و ترور بسیاری از رهبران جبههی مقاومت، به هیچکدام از اهداف جنگی اعلامشدهاش دست پیدا نکرد: نه حماس و حزبالله از بین رفتند؛ نه اسرای صهیونیست توسط ارتش این رژیم آزاد شدند؛ و نه ساکنان مناطق شمال فلسطین اشغالی از طریق نظامی توانستند به خانههای خود بازگردند. این در حالی است که برقراری آتشبس در لبنان و پایان قریبالوقوع جنگ در نوار غزه به معنای شکست نهایی اسرائیل پس از بیش از یک سال جنگ و جنایت است. از سوی دیگر، اگرچه عملیاتهای پینگپونگی ایران و اسرائیل علیه یکدیگر در حاشیهی تنشها در فلسطین اشغالی طی مقطعی سطح تنشها میان دو طرف را به سطح بیسابقهای رساند و نگرانیها دربارهی گسترش دامنهی جنگ به فراتر از مرزهای فلسطین و کشورهای همسایهاش را بالا برد؛ اما به اذعان کارشناسان غربی چنین جنگی از عملیات تقریباً یکجانبهی رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان بسیار دشوارتر خواهد بود.
نشریهی آمریکایی «نشنالاینترست» طی گزارشی در همینباره تحت عنوان «اسرائیل باید از غرور بر حذر باشد[۱]» توضیح میدهد که اگر اسرائیل به هوای موفقیتهای نظامیاش در نوار غزه و لبنان وارد یک درگیری گستردهتر با ایران شود، «اسرائیلیها باید تا مدتها سازِ غم کوک کنند.»
آنچه در ادامه میخوانید، گزیدهای از گزارش نشنالاینترست است.
اسرائیلیها اخیراً سوار ترن هوایی بودهاند. پس از عبور از خسارات ناشی از کووید-۱۹ و پنج انتخابات مسلسلوار، سال ۲۰۲۳ قرار بود سال احیای ملی باشد. با این حال، امیدها در اینباره، ماه ژانویه، زمانی رنگ باخت که «یاریو لوین» وزیر دادگستری اسرائیل، از برنامههای خود برای بازنگری در نظام قضایی[۲] کشور پردهبرداری کرد. این خبر، آتش اعتراضات گسترده را در اسرائیل شعلهور کرد و این کشور را در بحران سیاسی عمیقی فرو برد. سپس، ۷ اکتبر[۳]، روزی که طی عملیاتی به رهبری حماس در حمله به جنوب اسرائیل، بیش از ۱۱۰۰ نفر کشته، و ۲۵۲ نفر دیگر ربوده و به غزه برده شدند، دیوار امیدهای اسرائیلیها به کلی فرو ریخت. آسیب گستردهای که در حملهی اکتبر به وجود آمد، به خدشه در اعتماد اسرائیلیها به نهادهای دولتیای (شامل دولتِ مدنی، ارتش، و سرویسهای اطلاعاتی) هم تعمیم پیدا کرد؛ این سازمانها زمانی بسیار مورد احترام [و دارای اعتبار] بودند. در هم شکستن این اعتماد، به مرور زمان و با افشای جزئیات بیشتر دربارهی ابعاد کوتاهی خارقالعادهای رقم خورد که این نهادها [طی مقطع منتهی به ۷ اکتبر] از خود نشان داده بودند. اسرائیل، در اوج ناامیدی، سرگردان شده بود و به نظر میآمد رهبرانش نیز آن را رها کردهاند.
فلسطینیها پس از آغاز عملیات «طوفانالاقصی» با اهتزاز پرچم ملیشان روی یک تانک اسرائیلی نزدیک حصار مرزی نوار غزه در شرق شهر «خان یونس» در جنوب این باریکه ابراز خوشحالی میکنند. در این عملیات غافلگیرکننده، که ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، نیروهای فلسطینی تحت پوشش هزاران خمپاره به صورت همزمان از چندین نقطهی مرز به درون سرزمینهای اشغالی نفوذ کردند و دهها صهیونیست را به اسارت گرفتند. (+)
بیش از یک سال بعد، این احساسات همچنان ادامه دارند. وعدههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دربارهی «پیروزی کامل» توخالی به نظر میآیند. اسرائیلیها یا از این مستأصلند که این وعدهی نتانیاهو هنوز عملی نشده، و یا از اینکه چنین دستاوردی اصالتاً قابلدستیابی باشد، ناامیدند. در همین حال، حماس در مناطقی که ارتش اسرائیل از آنها عقبنشینی کرده، مشغول بازسازماندهی خود است[۴].
در عین حال، روحیهی ضعیف اسرائیلیها، ۱۷ سپتامبر[۵]، به طرز محسوسی تقویت شد؛ زمانی که ناگهان لبنان در کانون توجهات قرار گرفت؛ جایی که هزاران نفر از اعضای حزبالله (دشمن قسمخوردهی اسرائیل) به شکلی غیرمنتظره قربانی انفجارِ تقریباً همزمانِ پیجرهای اِیآر-۹۲۴ ساخت اروپا[۶] شدند[۷]. یکی از سخنگویان حزبالله، این حادثه را (که سفیر ایران در بیروت نیز در جریان آن مجروح شد) «بزرگترین نقض امنیتی» این سازمان از ابتدای جنگ تا آن زمان توصیف کرد[۸]. فردای همان روز، دور دوم انفجارها[۹] شامل صدها [بیسیم] فرستنده-گیرندهی آیسی-وی۸۲ اتفاق افتاد که این دستگاهها نیز توسط عوامل حزبالله استفاده میشدند.
اسرائیلیها با دستکاری باتریهای پیجرهای مورداستفادهی حزبالله یک لایه مادهی منفجرهی پلاستیکی (یا خمیری) بر مبنای PETN و یک چاشنی انفجاری را بین دو لایه سلول باتری جاسازی کرده بودند. (+)
مردی که در انفجار یکی از پیجرها از ناحیهی دو دست و یکی از چشمانش دچار جراحت شده، ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴، در بیمارستان دولتی «صیدا» در شهری به همین نام در جنوب لبنان تحت مداوا قرار گرفته است. بر خلاف ادعای منابع غربی و صهیونیستی، تنها عوامل حزبالله از این دستگاهها استفاده نمیکردند، بلکه در میان قربانیان، تعداد زیادی افراد غیرنظامی نیز وجود داشتند. (+)
اگرچه اسرائیل در ابتدا رسماً دخالت در انفجارهای آن دو روز را رد کرد[۱۰]، اما ارتش این کشور علناً به ترورهای هدفمند بعدی علیه فرماندهان حزبالله، از جمله «ابراهیم عقیل[۱۱]» فرماندهی یگان رضوان، و «ابراهیم قبیسی[۱۲]» فرماندهی یگان موشکی و راکتی این سازمان، اذعان کرد. بیانیهی ۲۸ سپتامبر اسرائیل مبنی بر اینکه نیروی هوایی اسرائیل طی یک حملهی دقیق با جنگندههای اف-۱۵[۱۳] «حسن نصرالله[۱۴]» دبیرکل حزبالله و دشمن قسمخوردهی اسرائیل، را کشته، این کشور را وارد یک خلسهی واقعی کرد. «عملیات تیرهای شمالی» (عنوانی که ارتش اسرائیل برای کارزار خود در لبنان انتخاب نموده) محبوبیت نتانیاهو را در میان اسرائیلیها افزایش داد[۱۵]. اسرائیلیها از اینکه دولتشان ابتکار عمل را به دست گرفته و دارد بازدارندگی روبهزوال خود در مقابل دشمن هولناکش در شمال، و چهبسا سایر نقاط منطقه، را بازسازی میکند، روحیه گرفته بودند. اکنون، این حزبالله بود که به نظر میرسید سرگردان شده.
همهی نشانهها حاکی از آن است که اسرائیل برای مقابله با حزبالله بسیار آمادهتر بود تا مقابله با چالشهای حماس. حداقل یکی از دلایل غافلگیری طراحان راهبرد در اسرائیل و رخ دادن ۷ اکتبر، دستکم گرفتن نظاممند ظرفیتهای حماس و در نتیجه، غفلت از حفظ هوشیاری در مواجهه با تهدیدات واقعی از سوی غزه بود. در مقابل، نفوذ اطلاعاتی عمیق در حزبالله به ارتش اسرائیل این امکان را داد تا بهسرعت اکثر اعضای عالیرتبهی این گروه و، به گفتهی «یوآو گالانت» وزیر دفاع [سابق] اسرائیل، بخش قابلتوجهی از زرادخانهی این سازمان را از بین ببرد[۱۶]. سلسلهمراتب فرماندهی و کنترل حزبالله از بین رفته است. یک مقام آمریکایی، که نامش فاش نشده، به سیانان میگوید حزبالله چهبسا ۲۰ سال به عقب رانده شده باشد[۱۷].
با این حال، این تقویت روحیهی اسرائیلیها و بهبود چشماندازهای کارزار آنها در میدان نبرد، ممکن است (بسته به اتفاقاتی که رخ میدهد) صرفاً موقتی باشد. اکنون که این مقاله نوشته میشود، دهها هزار اسرائیلی از خانههایشان، که در معرض آتش مستقیم حزبالله قرار دارند، آواره شدهاند. در صورت گسترش دامنهی جغرافیایی حملات حزبالله، این تعداد ممکن است افزایش یابد. ۲۵ سپتامبر شاهد پرتاب بیسابقهی موشکهای حزبالله به تلآویو بودیم[۱۸]. عقل سلیم میگوید جنگجویان این گروه همچنان مقادیر قابلتوجهی مهمات ذخیره کردهاند که در صورت ادامهی تهاجم زمینی ارتش اسرائیل [به لبنان] ممکن است مورد استفاده قرار بگیرد. از آن ترسناکتر، ایران، حامی حزبالله، لیسیدن زخمهایش [و احیای توان از دسترفتهاش] را تمام کرده[۱۹] و اول اکتبر از سایه بیرون آمد و بارانی شامل حدود ۲۰۰ موشک بالستیک بر سر اسرائیل نازل کرد.
سؤال پیش رو این است که آیا برنامههای آتی دولت نتانیاهو برای مانور در لبنان (و مقابل ایران) شبیه به عملیاتهای اولیهی روشمند ارتش اسرائیل علیه حزبالله خواهد بود یا رویکرد نامنسجمی که اسرائیل در قبال غزه اتخاذ کرده. گزارشها دربارهی حمایت سرسختانهی گالانت و مقامات ارتش اسرائیل از حملهی پیشگیرانه علیه حزبالله (به عنوان دشمنی خطرناکتر از حماس) بلافاصله پس از کشتار ۷ اکتبر[۲۱]، نشان میدهد اسرائیل متوجهِ خطرات پیش رویش هست. دستاوردهای تاکتیکی در آن میدان نبرد ممکن است اعتیادآور [و لذتبخش] باشند، اما جایگزینی برای نظم راهبردی و رقم زدن یک پایانِ تعیینکننده [برای جنگ] نیستند.
دولت نتانیاهو (که هنوز هم در میان رأیدهندگان بسیار منفور است) هیچ گزینهی بینقصی در اختیار ندارد، بلکه با اتخاذ تنها چند تصمیم حیاتی میتواند یا اسرائیلیها را از این کابوس طولانی بیرون بیاورد، و یا وضعیت را به شکل غیرقابلتصوری وخیمتر کند. هدفی که کابینهی امنیتی اسرائیل ۱۷ سپتامبر به اهداف جنگی خود اضافه کرد، یعنی «بازگرداندن امن ساکنان شمال به خانههایشان[۲۲]»، بهراحتی ممکن است تبدیل به کوچکترین معضل اسرائیل تبدیل شود.
اندیشکدهی آمریکایی «شورای روابط خارجی» طی گزارشی تحت عنوان «حزبالله چیست؟» توضیح میدهد که حزبالله لبنان به لطف تجربیات نظامیاش در جنگ سوریه و حمایتهای ایران به یک دشمن قدرتمند برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. اگرچه رژیم صهیونیستی بسیاری از فرماندهان و مقامات ارشد حزبالله را به شهادت رسانده، اما تا کنون موفق به دستیابی به اهداف خود در جبههی جنوب لبنان نشده و حزبالله با قدرت به دفاع از مرزهای لبنان ادامه میدهد. (+)
غرور، متحد شما نیست؛ جنگ هم بالأخره پایان خواهد یافت. نتانیاهو اگر میخواهد اقدام مؤثرتری انجام دهد، باید شروع به انجام اقدامات سازنده در جهت ایجاد شرایط ضروری برای دستیابی به یک هدف نهایی پایدار کند که پیروزیهای بهسختیبهدستآمدهی کشورش در میدان نبرد علیه دشمنانِ در حال حاضر تضعیفشدهاش را تثبیت کند؛ جنگهای فرسایشیاش در غزه و لبنان را پایان دهد؛ و به معنای واقعی کلمه بازگشت شهروندان اسیر و آوارهی اسرائیلی به خانههایشان را تسهیل نماید. همکاری با آمریکا در مقابل ایران نیز همین اندازه ضرورت خواهد داشت، چراکه اسرائیل ممکن است وارد ضدوخورد ضربات مهلک با جمهوری اسلامی شود.
جلد هفتهنامهی انگلیسی «گاردینویکلی» با عنوان «انزوای اسرائیل» به مناسبت گذشت یک سال از جنگ غزه. رژیم صهیونیستی به موازات پیروزیهای ظاهری در میدان جنگ نظامی، در میدان سیاست متحمل شکستهای جبرانناپذیری شده است که در آیندهی نهچنداندور باید با عواقب آنها روبهرو شود. عیان شدن چهرهی کریه سران جنایتکار این رژیم نزد ملتهای جهان، صرفاً یکی از این عواقب است. اگرچه باید منتظر ماند و دید آیا سعودیها روی حرف خود باقی میمانند یا نه، اما زمزمههای عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از مهمترین گامها به سوی حل بحران میان این رژیم و جهان اسلام، اکنون جای خود را به بیانیههای «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی، داده که میگوید تا وقتی کشور فلسطین تشکیل نشود، عربستان با اسرائیل روابط رسمی برقرار نخواهد کرد. (+)
نتانیاهو باید به دنبال رقم زدن «روزِ بعد [از جنگ]» باشد و با دستیابی به آتشبس با همسایگانش بر مبنای شرایط منطبق بر منافع اسرائیل، از این حسننیت برای ازسرگیری اصلاح روابط اسرائیل در منطقه بهره ببرد و این انرژیهای مثبت را دوباره روی عقب راندنِ نفوذ شرورانهی ایران متمرکز نماید. ۱۳ آوریل، زمانی که ایران بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سوی اسرائیل پرتاب کرد[۲۳]، آمریکا، فرانسه، و برخی کشورهای دیگر، بهسرعت دست کمک به سوی اسرائیل دراز کردند. اگر شرایط وخیمتر شود و اسرائیل خود را درگیر جنگهای گستردهتر و وحشیانهتری ببیند، چنین کمکهایی بیشازپیش ضروری خواهند بود. اگر نتانیاهو اسرائیل را وارد آن سناریوی تاریک کند و تمام پلهای بین خودش و دوستان اسرائیل را تخریب کرده باشد، اسرائیلیها باید تا مدتها سازِ غم کوک کنند.
نمایی از «مسجد الرحمة» در شهر «جده» در عربستان. نظرسنجی اخیر اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی سیاست خاور نزدیک واشینگتن» نشان میدهد ۹۶ درصد از مردم عربستان معتقدند کشورهای عربی باید در اعتراض به جنگ غزه تمام روابط خود را با اسرائیل قطع کنند. همچنین ۴۰ درصد از سعودیها اکنون دربارهی حماس نظر مثبتی دارند؛ در حالی که این رقم چند ماه پیش از شروع جنگ در غزه، ۱۰ درصد بود. مقامات سعودی اکنون صراحتاً میگویند هر گونه عادیسازی روابط میان کشورشان با رژیم صهیونیستی مشروط به تشکیل کشور مستقل فلسطین است.