یادداشت اختصاصی؛
محبت باید به معرفت برسد

در حالیکه دلهای مؤمنان در هر مجلس روضهای، بیاختیار به سوی کربلا و نام حسین بن علی علیهالسلام متمایل میشود، نباید از این حقیقت غافل شد که سایر امامان معصوم علیهمالسلام نیز جلوههایی بیبدیل از نور ولایت و هدایت الهیاند و شناخت عمیق و معرفت نسبت به هر امام، ضروری است.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چه رازی است که در هر مجلس ذکر و روضهای، حتی اگر موضوع آن مناسبت شهادت یا ولادت امامی دیگر از اهلبیت علیهمالسلام باشد، باز هم پای نام حسین بن علی علیهالسلام به میان میآید؟ چه سرّی در میان است که دلها، آگاه یا ناخودآگاه، از هر دری که آغاز میکنند، باز به کربلا ختم میشوند؟ و در بسیاری از مجالس، حتی در ایام خاص مربوط به دیگر امامان، وقتی مداح یا خطیب به روضه میرسد، بیشترین سهم از آن مراسم روضه، به مصیبتهای سیدالشهدا علیهالسلام اختصاص مییابد. گویی هر روضهای، دری است برای ورود به وادی کربلا، و هر اشکی، پیشدرآمدی برای گریستن بر مظلومیت عاشورا.
از شناخت تا علقه؛ راز پیوندهای عمیق انسانی
رابطه میان انسانها معمولاً از شناخت آغاز میشود؛ مرحلهای که در آن، فرد با ظاهر، ویژگیها و اطلاعات کلی طرف مقابل آشنا میشود. این مرحله، سطحی و مقدماتی است، اما زمینهساز ورود به لایههای عمیقتر رابطه است و با گذر زمان و تعامل بیشتر، اگر ارتباط از سطح فراتر رود، به مرحله معرفت میرسد؛ جایی که شخص نهفقط ویژگیهای بیرونی، بلکه عمق شخصیت، باورها، دغدغهها و رنجهای درونی فرد مقابل را درک میکند. معرفت، درکی است از نوع قلبی و حضوری؛ و اینجاست که همدلی و فهم واقعی شکل میگیرد و در نهایت، اگر این معرفت با صداقت، استمرار و حضور قلب همراه باشد، به علقه میانجامد؛ یعنی پیوندی عاطفی و درونی که دل را به دیگری گره میزند. علقه، همان وابستگی پاک و ماندگاری است که ریشه در عمق جان دارد و انسان را به محبت، وفاداری و حتی ایثار میکشاند.
بنابراین، رابطه میان انسانها، صرفاً با شناخت ظاهری و اطلاعات اولیه شکل نمیگیرد بلکه شناخت، آغاز راه است؛ دانستن نام، شغل، علایق یا ویژگیهای ظاهریِ کسی، تنها سطحیترین لایه ارتباط است. اما آنچه یک ارتباط را ماندگار، مؤثر و معنادار میسازد، معرفت است. معرفت، یعنی فهم عمیق و درونی از شخصیت و حقیقتِ دیگری؛ فهمی که گاه با یک نگاه، سکوت، یا تجربه مشترک حاصل میشود و ما را به لایههایی از وجود فرد میرساند که فراتر از الفاظ و ظاهر است و اگر این معرفت ادامه یابد و با صداقت، همدلی و حضور دل همراه شود، به نقطهای میرسد که دل، بیاختیار به دیگری گره میخورد. این همان علقه است.
در نهایت شناخت آغاز راه است، معرفت عمق آن، و علقه میوه شیرین این مسیر و رابطهای که این سه مرحله را طی کند، نه سطحی و زودگذر، بلکه ریشهدار، انسانی و پایدار خواهد بود.
حال شاید بتوان گفت راز این گرایش همیشگی دلها به حسین علیهالسلام، چیزی جز معرفت نیست. معرفتی که نهفقط از جنس شناخت تاریخی یا علمی، بلکه از نوعی پیوند عمیق و فطری با حقیقتی فراتر از زمان و مکان است. این معرفت است که میان دل انسان و کربلا پلی میزند که در هر مناسبتی، حتی بیآنکه آگاه باشد، او را به خیمهگاه اهلبیت میرساند. این معرفت است که تشنگی حقیقت را تنها با اشک بر حسین سیراب میسازد؛ همان چیزی که برای سایر ائمه معصومین علیهمالسلام، با تمام شأن و عظمت و نور واحد بودنشان، بهگونهای که برای سیدالشهدا علیهالسلام محقق شده، وجود ندارد؛ همان گستره و عمق علقه قلبی امت به حسین بن علی علیهالسلام.
ضرورت معرفتسازی نسبت به سایر ائمه علیهمالسلام
هرچند نام و یاد امام حسین علیهالسلام در دلهای مؤمنان جایگاهی خاص دارد و مجالس روضه بیشتر به ایشان ختم میشود، اما این نباید باعث غفلت از سایر امامان معصوم علیهمالسلام شود؛ چراکه هر امامی جلوهای از حقیقت ولایت و تجلی خاصی از هدایت الهی است.
اگر امام حسین علیهالسلام نماد ایثار و شهادت و قیام علیه ظلم است، امام حسن علیهالسلام مظهر صبر و تدبیر در برابر جهالت امت است. امام سجاد علیهالسلام با مناجات و دعا، روح امت را پس از کربلا بازسازی کرد. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام پایهگذاران تمدن علمی تشیعاند. امام کاظم علیهالسلام با صبر در زندان، و امام رضا علیهالسلام با مناظرههای عقلانی، و دیگر ائمه هرکدام با شیوهای خاص، راه نبوت را ادامه دادند.
معرفت به امام حسین علیهالسلام، درخشان و گسترده است؛ اما امت برای رسیدن به فهم کامل ولایت اهلبیت علیهمالسلام، نیازمند شناخت سیره، روش، و حکمت هر یک از امامان است. این معرفت، امت را از برداشتهای سطحی و تکبعدی نجات میدهد و ما را به درکی عمیق و منظومهای از هدایت اهلبیت میرساند.
بیشک محبت، لازم است؛ اما محبت بدون معرفت، عمیق نمیشود و معرفت بدون شناخت همه امامان، ناقص است. امروز بیش از هر زمان، جامعه ما نیازمند معرفتسازی نسبت به دیگر امامان معصوم علیهمالسلام است تا با الگو گرفتن از سیرهی آنان، مسیر بندگی، آگاهی و مقاومت را درست طی کند و در نهایت، آمادگی حقیقی برای ظهور امام عصر عجلاللهفرجه را در خود بیابد.
حال، وظیفهی ما روشن است.
در گام نخست، باید معرفت و شناخت خودمان را نسبت به دیگر امامان معصوم علیهمالسلام افزایش دهیم. تا زمانی که خود ما نسبت به زندگی، سیره، و نقش تاریخی هر امام شناختی ژرف نداشته باشیم، نمیتوانیم از جامعه انتظار داشته باشیم که نگاهش از مناسبتهای تقویمی فراتر رود و به درک منظومهای از ولایت برسد.
این معرفت، تنها مطالعه زندگینامهی ظاهری یا دانستن تاریخ شهادتها نیست؛ بلکه تأمل در سیره، گفتمان، شیوه مواجهه با دشمن، سبک تربیتی، و نحوه مدیریت اجتماعی و فرهنگی ائمه است. هر امام، پاسخگوی بخشی از نیازهای فکری و تمدنی ماست، و بدون درک آنها، ما از بخش عظیمی از ظرفیت اهلبیت بیبهره میمانیم.
در مرحلهی بعد، این معرفت باید به جامعه منتقل شود.
چه از طریق منبر و رسانه، چه در فضای خانواده، آموزش، هنر و کتاب. باید تلاش کنیم تا مردم با امامان خود نهفقط از طریق عزاداری و محبت، بلکه از طریق فهم و الگوگیری ارتباط برقرار کنند. اینجاست که محبت، عمق پیدا میکند و رابطه با اهلبیت، از سطح احساسات به سطح زندگی و کنش اجتماعی ارتقا مییابد.
این مسیر، مسیری است که ما را به حقیقت نزدیک میکند؛ یعنی شناختی که منجر به حضور، تبعیت، و آمادگی برای همراهی با امام زمان عجلاللهفرجه در زمانهی خویش میشود.
ارسال نظرات