۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۲
کد خبر: ۷۸۴۱۳۴
یادداشت اختصاصی

تناقض‌های مرکز تحقیقات پیو در گزارش جمعیتی دینداران جهان

تناقض‌های مرکز تحقیقات پیو در گزارش جمعیتی دینداران جهان
در حالی که گزارش‌های آماری چون گزارش مرکز پژوهشی پیو، رشد جمعیت مسلمانان را عمدتاً به عوامل زیستی و نرخ زاد و ولد نسبت می‌دهند، واقعیت میدانی حاکی از آن است که جاذبه‌های اسلام بسیاری از نخبگان، اقلیت‌ها و حقیقت‌جویان را در دل بحران‌های مدرن به سوی این دین الهی کشانده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در دهه‌های اخیر، روند گرایش به اسلام در جوامع مختلف، به‌ویژه در غرب، توجه بسیاری از پژوهشگران، نهادهای رسانه‌ای و مراکز تحقیقاتی را به خود جلب کرده است. پرسش بنیادینی که در این میان مطرح می‌شود آن است که: چه چیزی باعث شده است که در جهانی آکنده از بحران معنوی، بی‌عدالتی اجتماعی، و هویت‌باختگی فرهنگی، شمار قابل توجهی از انسان‌ها به اسلام روی آورند؟
 
مرکز پژوهشی پیو (Pew Research Center) در گزارش‌های خود، رشد جمعیت مسلمانان را عمدتاً به دو عامل جمعیتی یعنی نرخ بالای زاد و ولد و ساختار سنی جوان مسلمانان نسبت می‌دهد. این در حالی است که چنین تحلیلی، هرچند ممکن است در بُعد آماری دقیق باشد، اما از درک ریشه‌های معرفتی، معنوی، و فرهنگی این گرایش بازمانده است.
 
در ادامه، با تکیه بر متن شما و در چارچوبی علمی و تحلیلی، ابتدا تحلیل مرکز پژوهشی پیو (Pew Research Center) درباره علل رشد جمعیت مسلمانان را نقد می‌کنیم، سپس دلایل و جاذبه‌های عمیق‌تر اسلام که در آن تحلیل مورد غفلت قرار گرفته، ارائه می‌شود.
 
اسلام 20 سال آینده بزرگترین دین در غرب خواهد شد - تسنیم
 
نقد تحلیل مرکز پژوهشی پیو:
 
مرکز پیو، در گزارش‌های آماری خود معمولاً بر دو شاخص عمده برای رشد اسلام تأکید دارد:
 
1. نرخ بالای زاد و ولد در میان مسلمانان
2. ساختار جمعیتی جوان مسلمانان
 
این تحلیل، در عین حال که از لحاظ آماری صحیح است، اما ناتمام و سطحی است و از چند جنبه قابل نقد است:
 
1. نادیده گرفتن ابعاد کیفی و عوامل معنوی در گرایش به اسلام
 
تحلیل مرکز پژوهشی پیو، با تمرکز بر شاخص‌های جمعیت‌شناختی نظیر نرخ باروری و ساختار سنی، گرایش به اسلام را پدیده‌ای صرفاً کمی و زیستی معرفی می‌کند. این در حالی است که در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در کشورهای غربی، فرآیند گرایش به اسلام به شکل معناداری ریشه در تحول‌های فکری، معنوی و اخلاقی دارد؛ تحولاتی که در قالب یک انتخاب آگاهانه، برخاسته از جست‌وجوی حقیقت، هویت‌یابی معنوی و نقد وضعیت فرهنگی موجود صورت می‌گیرد.
 
پژوهش‌های متعدد در حوزه جامعه‌شناسی دین، نشان داده‌اند که بسیاری از تازه‌مسلمانان در غرب، به‌ویژه زنان، اسلام را به‌عنوان راهی برای بازسازی معنوی، بازیابی کرامت انسانی و احیای سبک زندگی با معنا انتخاب می‌کنند. در مطالعه‌ای که توسط Sophie Gilliat-Ray صورت گرفته، مشخص شد که گرایش زنان بریتانیایی به اسلام نه از سر فشار یا تبلیغات، بلکه بیشتر از سر نیاز درونی به معنا، ساختار اخلاقی روشن و احساس تعلق فرهنگی جدید بوده است.
 
مطالعه‌ای دیگر در ایالات متحده که توسط Pew Research Center (۲۰۱۱) انجام شد، حاکی از آن بود که حدود ۲۳٪ از تازه‌مسلمانان در آمریکا، سابقه‌ای از مسیحیت نداشتند و بسیاری از آن‌ها دلایلی نظیر "احساس ارتباط مستقیم با خدا"، "وضوح معنوی اسلام"، و "نظام اخلاقی مستحکم" را به‌عنوان انگیزه‌های اصلی خود ذکر کرده‌اند.
 
اسلام تا سال ۲۰۷۰ به پرطرفدارترین دین جهان تبدیل می شود – Polls ...
 
از جمله نمونه‌های واقعی و قابل توجه می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:
  • یوسف اسلام (Cat Stevens): خواننده مشهور انگلیسی که پس از مطالعه ترجمه قرآن، تحت تأثیر ساختار منطقی، توحید خالص و پیام صلح‌آمیز آن، در سال ۱۹۷۷ به اسلام گروید. او بارها گفته است که قرآن را به‌عنوان کتابی یافت که "پاسخ‌های روشن و عقلانی برای پرسش‌های اساسی زندگی" دارد.
  • Lauren Booth: روزنامه‌نگار، پس از سفر به فلسطین و مشاهده روحیه معنوی مسلمانان تحت فشار اشغال، به اسلام گروید. او در مصاحبه‌ای گفت: «برای اولین بار، آرامشی درونی را تجربه کردم که سال‌ها در جست‌وجوی آن بودم.»
  • بسیاری از زنان مسلمان اروپایی، با پوشیدن حجاب و تغییر سبک زندگی، اعتراضی مؤدبانه به شیءانگاری زن، فشارهای زیبایی‌شناختی و ترویج برهنگی در جامعه سکولار غرب ابراز کرده‌اند.
 
دلایل عمیق‌تر و جاذبه‌های کیفی اسلام در گرایش جهانی به آن
 
گرچه تحلیل‌های آماری همچون گزارش‌های مرکز پژوهشی پیو، به عوامل کمّی نظیر نرخ بالای باروری و ساختار سنی جوان در میان مسلمانان اشاره دارند، اما واقعیت میدانی و روندهای اجتماعی، گویای آن است که گرایش به اسلام صرفاً پدیده‌ای زیستی یا جمعیت‌شناختی نیست. بلکه اسلام در دهه‌های اخیر، به‌ویژه در میان اقلیت‌های غربی، نخبگان و انسان‌های حقیقت‌جو، پاسخ‌گوی بحران‌های معنوی، اخلاقی و هویتی جهان معاصر بوده و جذابیت روزافزونی یافته است. در ادامه، برخی از مهم‌ترین دلایل این جذابیت کیفی آورده می‌شود:
 
1. توحید ناب و فطری
اسلام بر اساس آموزه‌ی یکتاپرستی مطلق (توحید) بنا شده است؛ باور به خدایی واحد، بی‌مانند و بدون واسطه، که نه نیاز به تجسم دارد، نه شریک، و نه واسطه‌گری. این نوع توحید، برخلاف نظام‌های دینی تثلیث‌محور یا الحادی، با فطرت انسانی و عقلانیت فلسفی هماهنگ است. توحید اسلامی، انسان را از بت‌پرستی مدرن، اسارت قدرت‌های مادی، و تفرعن ایدئولوژیک رها می‌سازد.
 
به‌عنوان نمونه، در بسیاری از مصاحبه‌های تازه‌مسلمانان غربی، از جمله زنان جوان اروپایی، این «سادگی شفاف در توحید» به‌عنوان نخستین عامل جذابیت اسلام ذکر شده است.
 
اندیشكده آمریكایی: دین اسلام تاسال 2070 بزرگترین دین جهان خواهد شد ...
 
2. عدالت اجتماعی و ضدیت با تبعیض
اسلام نه‌تنها عدالت را یک فضیلت فردی، بلکه اصل بنیادین در طراحی جامعه، سیاست و اقتصاد می‌داند. پیام قرآن، علیه سلطه، تبعیض نژادی، برده‌داری و بهره‌کشی اقتصادی است. آموزه‌های اسلام، برای گروه‌هایی چون سیاه‌پوستان، لاتین‌تبارها، بومیان، و اقلیت‌های تحت ستم، یک منظومه نجات‌بخش و احیاگر کرامت تلقی می‌شود.
 
مثال بارز آن، گرایش سیاه‌پوستان آمریکایی به اسلام از دهه ۱۹۶۰ تاکنون است؛ از جنبش امت اسلام تا مسلمان شدن برخی فعالان حقوق بشر، اسلام به‌عنوان دین مقاومت و کرامت تلقی شده است.
 
3. معنویت عملی و اخلاق روزمره
اسلام، تنها به آسمان‌ها و مفاهیم انتزاعی نمی‌پردازد؛ بلکه الگوی زیست‌اخلاقی را در زندگی روزمره بنیان‌گذاری می‌کند. نماز، روزه، زکات، حجاب، خوش‌رفتاری، احترام به والدین، رعایت حقوق حیوانات و طبیعت، صداقت در معامله و... همه در خدمت ساختن انسانی با عزت، مسئولیت‌پذیر و متعالی است.
 
گزارش‌های متعدد تازه‌مسلمانان (به‌ویژه زنان) نشان می‌دهد که حجاب برای بسیاری از آن‌ها نه‌تنها محدودیت نیست، بلکه «ابزار بازسازی عزت نفس و کرامت زنانه» بوده است.
 
 4. قرآن؛ کلام زنده و بی‌واسطه الهی
قرآن، نه صرفاً یک متن تاریخی، بلکه کتابی زنده و تحول‌آفرین است. بسیاری از افراد غیرمسلمان، صرفاً با خواندن ترجمه‌هایی از قرآن، به تأثیر معنوی آن اذعان کرده‌اند. فصاحت، بلاغت، ساختار موزون و مفاهیم ژرف قرآن، همچنان الهام‌بخش میلیون‌ها انسان است.
 
برای مثال، گزارش‌هایی متعدد از تازه‌مسلمانانی وجود دارد که تنها با خواندن سوره‌هایی مانند سوره فجر، سوره مریم یا سوره رحمان، دچار تحولات عمیق روحی شده‌اند.
 
گزارش تسنیم| نگاهی به اسلام در روسیه؛ از تعطیلی مدارس دینی تا ساخت ...
 
 5. هویت، همبستگی و «خانه معنوی»
در جهانی مملو از فردگرایی افراطی، انزوا، بحران هویت و از هم‌گسیختگی روابط اجتماعی، اسلام با ارائه‌ی مفهوم «امت»، خانواده‌گرایی، و شبکه‌ای از همبستگی انسانی، پناهگاه معنوی و ساختار هویتی قدرتمند فراهم می‌آورد. مسلمان شدن، برای بسیاری از تازه‌واردان، ورود به یک جامعه جهانی، برخوردار از هدف، معنا و حمایت روانی-اجتماعی است.
 
در مصاحبه‌هایی با تازه‌مسلمانان اسکاندیناویایی، از عبارت «پیدا کردن خانه» برای توصیف تجربه ورود به جامعه مسلمان استفاده شده است.
 
تحلیل مرکز پیو، در حالی بر زاد و ولد تمرکز دارد که بخش بزرگی از رشد اسلام از مسیر انتخاب آگاهانه، جست‌وجوی معنوی، و بحران تمدنی غرب حاصل شده است. جذابیت اسلام، در ارائه‌ی توحیدی فطری، عدالت اجتماعی، نظم اخلاقی، معنویت عملی، و ساختار هویتی جامع نهفته است.
درک رشد اسلام، بدون رجوع به تجارب زیسته تازه‌مسلمانان، آثار آنان، و مفاهیم کلیدی قرآن و سنت اسلامی، تحلیلی ناقص و سطحی باقی خواهد ماند.
 
بنابراین، برخلاف تحلیل تقلیل‌گرایانه پیو، رشد اسلام تنها محصول افزایش جمعیت مسلمان‌زاده‌ها نیست، بلکه ناشی از جاذبه‌های معرفتی، اخلاقی و روحی اسلام در مواجهه با بحران معنویت و فروپاشی ارزش‌های سنتی در جوامع مدرن است.
 
2. نادیده گرفتن موج اسلام‌گرایی روشنفکرانه و گفتمان معنویت نقادانه
 
یکی دیگر از کاستی‌های جدی در تحلیل مرکز پژوهشی پیو، بی‌توجهی به پدیده‌ی اسلام‌گرایی روشنفکرانه و جریان‌های معرفتی نوظهور در گرایش به اسلام است؛ جریانی که در دهه‌های اخیر در بسیاری از نقاط جهان، از جمله آمریکای شمالی، آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا و حتی شرق آسیا مشاهده می‌شود. این گرایش نه صرفاً دینی یا مناسکی، بلکه یک انتخاب آگاهانه و انتقادی در مواجهه با بحران‌های فلسفی، اخلاقی و اجتماعی تمدن غربی است.
 
گزارش تسنیم| نگاهی به اسلام در روسیه؛ از تعطیلی مدارس دینی تا ساخت بزرگترین  مسجد اروپا - تسنیم
 
در این زمینه، اسلام نه صرفاً یک دین، بلکه یک چارچوب نظری و نظام معنایی آلترناتیو تلقی می‌شود؛ چارچوبی که توانسته است برای نخبگان، متفکران و کنشگران اجتماعی در مواجهه با خلأهای عمیق سکولاریسم، پاسخی معنادار ارائه دهد. در این نوع از گرایش به اسلام، چهار مؤلفه اصلی دیده می‌شود:
  • نفی مادی‌گرایی غربی و اعتراض به تقلیل انسان به موجودی صرفاً مصرف‌کننده در نظام سرمایه‌داری؛
  • اعتراض به امپریالیسم فرهنگی و استیلای تمدنی غرب بر جوامع غیرغربی؛
  • جست‌وجوی معنا، کرامت انسانی، نظم اخلاقی و انسجام اجتماعی؛
  • تلاش برای بازسازی هویت فرهنگی و فکری مستقل بر پایه منابع وحیانی.
مطالعات متعددی این جریان را تحلیل کرده‌اند. به عنوان مثال، Olivier Roy در کتاب Globalized Islam به ظهور نوعی «اسلام پسا‌مهاجرتی» در میان جوانان روشنفکر اروپایی اشاره می‌کند که دیگر نه به‌عنوان ادامه سنت قومی، بلکه به عنوان یک "هویت معنوی انتخابی" به اسلام می‌نگرند.
 
همچنین Charles Taylor، فیلسوف کانادایی، در نظریه خود درباره «افق‌های معنا» تأکید می‌کند که بازگشت به ادیان سنتی، از جمله اسلام، واکنشی عمیق به پوچی مدرن و بحران معنا در جوامع سکولار است.
 
نمونه‌های واقعی این موج روشنفکرانه:
  • روژه گارودی (Roger Garaudy): فیلسوف و سناتور فرانسوی که پس از نقد شدید مدرنیته غربی و امپریالیسم فرهنگی اروپا، در دهه ۱۹۸۰ به اسلام گروید. او در کتاب مشهور وعده اسلام (Promesses de l’Islam) نوشت: «اسلام، تنها نظام فکری است که میان علم، اخلاق، معنویت و عدالت اجتماعی هماهنگی برقرار می‌کند.»
  • حمزه یوسف: متفکر و مصلح دینی آمریکایی که با تأسیس کالج زیتونه در آمریکا، تلاش کرده الگوی تمدنی اسلام را به‌عنوان بدیلی اخلاقی و معرفتی در برابر نظام آموزشی سکولار معرفی کند.
  • ملکوم ایکس (Malcolm X): فعال حقوق سیاه‌پوستان که پس از آشنایی عمیق با اسلام در سفر حج، آن را به‌عنوان رهایی‌بخش‌ترین نیروی فکری در برابر نژادپرستی، تحقیر فرهنگی و بحران هویتی سیاه‌پوستان آمریکا یافت.
  • سینتیا مک‌کینی (Cynthia McKinney): نماینده سابق کنگره آمریکا که از طریق آشنایی با عدالت‌خواهی اسلامی، به دفاع از مسلمانان و فلسطینیان روی آورد و با گفتمان اسلام سیاسی همدل شد.
اسلام، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، برای بخش‌هایی از نخبگان و روشنفکران جهان، به‌عنوان گفتمانی انتقادی در برابر بحران‌های اخلاقی، سیاسی، و فرهنگی غرب مطرح شده است. این گرایش، برخلاف الگوی زاد و ولد، از بستر مطالعه، نقد تمدنی و جست‌وجوی یک نظم اخلاقی فراسوی لیبرالیسم شکل می‌گیرد. تحلیل پیو، با غفلت از این موج معرفتی، تصویر ناقصی از روند رشد اسلام ارائه می‌دهد که باید با تحلیل‌های کیفی‌تر و تطبیقی‌تر تکمیل گردد.
 
جمهور - اسلام سیاسی چیست، و آیا اسلام سیاسی مردود است؟
 
3. گرایش نخبگان، تازه‌مسلمانان و اصلاح‌طلبان مذهبی؛ فراتر از تحلیل‌های جمعیتی
 
یکی دیگر از وجوه مغفول در گزارش‌های کمّی‌محور همچون تحلیل مرکز پژوهشی پیو، روند گرایش نخبگان فکری، فرهنگی و دینی به اسلام است؛ روندی که نمی‌توان آن را با معیارهای صرفاً جمعیت‌شناختی یا زیستی توضیح داد. در دهه‌های اخیر، شمار قابل توجهی از نویسندگان، هنرمندان، اندیشمندان دانشگاهی، و حتی کشیشان و روحانیان پیشین دیگر ادیان به اسلام گرویده‌اند، نه به‌واسطه‌ی وراثت دینی یا تعلق قومی، بلکه از مسیر مطالعه آزاد، تجربه زیسته، تعمق عقلانی و بحران معرفتی در سنت‌های فکری سابق خود.
 
این روند، نه‌تنها در غرب، بلکه در بسیاری از نقاط جهان، از جمله آمریکای لاتین، جنوب شرق آسیا و آفریقا، قابل مشاهده است و نشان‌دهنده ظرفیت تمدنی، عقلانی و معنوی اسلام برای گفت‌وگو با نخبگان و جلب آنان است. این گرایش‌های نخبگانی، اغلب تحت تأثیر عواملی چون:
  • ناتوانی سنت‌های فکری سکولار و الحادی در پاسخ به بحران معنویت؛
  • کشف انسجام منطقی و تعادل میان عقل، ایمان و اخلاق در اسلام؛
  • مواجهه با قرآن به‌عنوان متنی زنده، مستقل، و بی‌نیاز از واسطه؛
  • تجربه جهان اسلام در مقاومت فرهنگی و معنوی در برابر سلطه‌گری مدرن؛ صورت گرفته است.
اظهارات خواندنی زنانی از گوشه و کنار دنیا که به اسلام روی آوردند+ ...
 
 
 نمونه‌های شاخص و واقعی:
  • دکتر موریس بوکای (Maurice Bucaille): پزشک فرانسوی دربار پادشاهی عربستان که پس از مقایسه دقیق آموزه‌های تورات، انجیل و قرآن با یافته‌های علمی مدرن، به این نتیجه رسید که تنها قرآن با علم تطابق دارد. اثر مشهور او کتاب مقدس، قرآن و علم (La Bible, le Coran et la Science) به‌عنوان یکی از آثار مهم در گفتمان تطبیقی اسلام و علم شناخته می‌شود.
  • آنتوان بارا: نویسنده مسیحی لبنانی که پس از سال‌ها تحقیق و مطالعه درباره عاشورا و اهل‌بیت علیهم‌السلام، کتاب ماندگار حسین در اندیشه مسیحیت را نگاشت و خود را «مسلمانی شیفته اهل‌بیت» معرفی کرد.
این موارد نشان می‌دهد که اسلام، نه‌تنها در سطوح توده‌ای، بلکه در سطح نخبگانی، به‌عنوان دینی عقلانی، ساختارمند و معنابخش مطرح است و توانسته است ذهن‌های نقاد، متأمل و حقیقت‌جو را مجذوب خود کند. این گرایش، برخلاف تحلیل مرکز پیو، با زاد و ولد یا دین خانوادگی قابل توضیح نیست، بلکه مستلزم تحلیل‌هایی ژرف‌تر درباره ظرفیت فلسفی، تمدنی و معنوی اسلام است.
علی رشیدیان، محمدحسین پیشاهنگ
ارسال نظرات