روایت محمود کریمی از دیدار با رهبر انقلاب / “ایران، سرای امید” هم به من بدهکاری + فیلم

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شب عاشورای امسال در حسینیه امام خمینی(ره) حال و هوایی متفاوت داشت؛ حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در میانه مراسم، اشک و شوق را در دل مردم درهم آمیخت. حاج محمود کریمی مداح اهلبیت(ع) در روایتی صمیمی از آنچه در این شب بر او و مردم گذشته، گفت: شب عاشورا که برای نوحهخوانی آمده بودم با اینکه خسته بودم و حالم چندان مساعد نبود اما دلشور عجیبی داشتم... انگار دلم خبر داشت امشب خبری میشود.
کریمی افزود: همین که رسیدم کنار منبر نشستم. جمعیت را که نگاه میکردم انگار بغضی همگانی در فضا بود. در مسیر با خودم فکر میکردم اگر رهبر معظم انقلاب میان مراسم تشریف آوردند چطور فضای سینهزنی را اداره کنم. حجت الاسلام عالی روی منبر بودند من هم در حال مرور اشعار بودم ولی اصلاً حال خوشی نداشتم. ناگهان دیدم همه بلند شدند. ابتدا فکر کردم نام امام زمان(عج) برده شده اما دیدم مردم بهتزدهاند و شعار میدهند. بله، رهبر معظم انقلاب تشریف آورده بودند.
کریمی ادامه داد: ناخودآگاه صلواتی فرستادم. از ته دل گفتم: گفتم که میآیند... رفتم سمت نردهها. چند دم دادم ولی مردم آنقدر غرق احساسات بودند که اصلاً دنبال دم نبودند. با این حال چند نفر شروع کردند به تکرار و جمع گرم شد.
وی با اشاره به لحظه دیدار گفت: سالها بود دلم میخواست رهبر معظم انقلاب را از نزدیک ببینم. خودم را کشانکشان جلو بردم... آنجا بود که فهمیدم "بال درآوردن" یعنی چه. تا نشستند نگاهی به من انداختند و با انگشت اشاره کردند. رفتم جلو نشستم؛ محبت بینظیری داشتند. دستشان را بوسیدم. با محبت فرمودند: برنامههاتون رو میبینم، نوحه “ای ایران ایران” خیلی عالی بود.
کریمی با اشاره به سخنان حجت الاسلام عالی بعد از ورود رهبر معظم انقلاب، گفت: منبری که بعد از ورود آقا رفتند واقعاً طوفانی بود. آنجا که به وقاحت رئیسجمهور آمریکا اشاره کردند که ملت ما و رهبر ما را به تسلیم دعوت میکند، گفتند او نمیداند فرزند امام حسین(ع) از جدش درس گرفته است. شعارها بلند شد: اللهاکبر، خامنهای رهبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافقین.
وی ادامه داد: روضه را که خواندم و جمعیت آرام شد، دوباره رفتم سمت رهبر معظم انقلاب باز هم نگاهم کردند. این بار من را در آغوش گرفتند. فرمودند: خیلی عالی بود. فقط یادت نره، یه دونه “ایران، سرای امید” هم به من بدهکاری!
کریمی در پایان گفت: بعد از آن دیدار مردم که دیده بودند آقا مرا در آغوش گرفتهاند ابراز محبتشان چند برابر شد. بیرون که آمدم حال همه از این رو به آن رو شده بود. در شهر هم دیدم همه خوشحالاند. خوشحال از اینکه رهبر معظم انقلاب را از نزدیک دیدهاند. عزاداریشان هم کردهاند... امشب با خودم گفتم: دیدار آقا اینقدر هیجان دارد، پس دیدار امام زمان(عج) چه حالی دارد؟ خدایا! ما را در رکاب ایشان قرار بده.