۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۲
کد خبر: ۷۸۹۶۳۰

فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند

فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
فرقه‌ها پدیده‌هایی پیچیده‌اند که در پی بحران‌های اجتماعی یا روانی و با ظهور رهبران کاریزماتیک شکل می‌گیرند. این گروه‌ها با ارائه نظام اعتقادی انحصاری، استفاده از تکنیک‌های کنترل ذهن و جداسازی اعضا از جامعه، هویتی تازه و مرزبندی میان «ما» و «دیگران» ایجاد می‌کنند.

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در دنیای معاصر، پدیده فرقه‌ها توجه ویژه جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و پژوهشگران دین را به خود جلب کرده است. فرقه‌ها، گروه‌هایی هستند که بر پایه باورها و آموزه‌های غیرمتعارف شکل می‌گیرند و غالباً با ساختارها و ارزش‌های رایج جامعه در تضاد قرار دارند. بررسی فرایند شکل‌گیری این گروه‌ها، شناسایی ویژگی‌های بارز آنها و تحلیل نقش رهبران کاریزماتیک، نه تنها درک بهتری از تحولات اجتماعی و مذهبی فراهم می‌کند، بلکه راهنمایی مهمی برای شناسایی و پیشگیری از آسیب‌های روانی و اجتماعی مرتبط با این گروه‌ها است.

فرقه چیست؟ 
 
فرقه در ادبیات علمی و اجتماعی به گروهی اطلاق می‌شود که بر پایه باورها و آموزه‌های غیرمتعارف شکل می‌گیرد و معمولاً تحت هدایت رهبری کاریزماتیک فعالیت می‌کند. در ساده‌ترین تعریف، فرقه مجموعه‌ای از افراد است که به نظام اعتقادی خاص و متمایزی پایبند هستند؛ نظامی که اغلب با فرهنگ و ارزش‌های رایج جامعه در تعارض قرار دارد.
 
تفاوت اصلی فرقه با «شاخه‌های دینی» در این است که شاخه‌ها معمولاً از دل یک دین موجود و بر اساس تفسیر یا گرایش خاصی منشعب می‌شوند، در حالی که فرقه‌ها غالباً بر پایه آموزه‌ها و روایت‌های تازه و غیررسمی شکل می‌گیرند.
 
در تعاریف فرهنگ‌لغوی، از جمله در فرهنگ لغت وبستر، فرقه به‌عنوان نظامی از باورهای مذهبی یا شکل افراطی از ارادت به یک شخص یا ایده خاص توصیف شده است. این مفهوم می‌تواند شامل پرستش فردی خاص یا وابستگی شدید به یک اندیشه نیز باشد.
 
از منظر دانشگاهی و منابعی مانند دایرةالمعارف بریتانیکا، فرقه گروهی است که نه تنها با ساختار اجتماعی غالب در تضاد قرار دارد، بلکه معمولاً ویژگی‌هایی همچون رهبری کاریزماتیک، انزوای اعضا از جامعه و به‌کارگیری روش‌های کنترل روانی را نیز در خود جای داده است.
 
به این ترتیب، می‌توان گفت فرقه‌ها پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی هستند که هم از منظر روان‌شناسی اجتماعی و هم از منظر جامعه‌شناسی دین نیازمند تحلیل دقیق‌اند.
 
فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
 
شاخص‌های بارز فرقه‌ها
 
بر اساس یافته‌های دانشگاهی و گزارش‌های مؤسسات تخصصی، تقریباً تمامی فرقه‌ها در چند ویژگی مشترک هستند. نخستین شاخص، رهبری کاریزماتیک است؛ جایی که رهبر با قدرت مطلق، رفتار و باورهای پیروان را تحت کنترل قرار می‌دهد. این رهبر معمولاً ادعای دسترسی به حقیقت مطلق دارد و با ایجاد یک دیدگاه انحصاری، اعضا را از هرگونه شک و انتقاد بازمی‌دارد.
 
از دیگر نشانه‌های برجسته، کنترل ذهنی و رفتاری اعضا به کمک تکنیک‌های روانی است؛ شیوه‌هایی که به «شست‌وشوی مغزی» تعبیر می‌شود و استقلال فکری افراد را به شدت تضعیف می‌کند. افزون بر این، فرقه‌ها اغلب با ایجاد یک ساختار «ما» در برابر «آن‌ها»، فاصله‌گیری از جامعه بیرونی را تقویت کرده و حس جدایی از دیگران را در پیروان نهادینه می‌سازند.
 
این شاخص‌ها که در منابع مختلفی از جمله Encyclopedia Britannica، The New Yorker و پایگاه‌های تخصصی مانند culteducation.com و lalichcenter.org آمده، تصویری روشن از سازوکار درونی فرقه‌ها ارائه می‌دهد.
 
فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
 
چگونه یک فرقه شکل می‌گیرد؟
 
بر اساس نظریه‌های دانشگاهی، شکل‌گیری فرقه‌ها معمولاً در قالب چند مدل تحلیلی توضیح داده می‌شود.
  • یکی از این الگوها مدل تجربی یا روان‌پریشانه است که در آن رهبر گروه، فردی با زمینه‌های بحرانی روانی یا شخصیتی تلقی می‌شود. او برای رهایی از تنش‌های درونی یا جبران کمبودهای روانی، اقدام به بنیان‌گذاری یک گروه می‌کند و در واقع فرقه برای او نقش یک سازوکار درمانی و تسکین روانی را ایفا می‌کند.

  • در مقابل، مدل کارآفرینی نگاه متفاوتی دارد. در این رویکرد، رهبران فرقه مانند کارآفرینان عمل می‌کنند و به جای درمان خویش، محصولی جدید در عرصه اعتقادات عرضه می‌کنند. آنان با استفاده از ابزارهای تبلیغی و روان‌شناختی، «کالای معنوی» یا «جهان‌بینی تازه» را به جامعه معرفی کرده و از این طریق پیروان را جذب می‌نمایند.

  • علاوه بر این، نظریه‌پردازان از مدل اجتماعی نیز سخن می‌گویند که بر شرایط اجتماعی و فرهنگی به‌عنوان بستری برای ظهور فرقه‌ها تأکید دارد. در این دیدگاه، بحران‌های جمعی، نارضایتی‌های اجتماعی و ضعف نهادهای رسمی، زمینه را برای شکل‌گیری گروه‌های فرقه‌ای مهیا می‌کنند.

  • همچنین، نظریه افشای عادی مطرح است که شکل‌گیری فرقه را فرآیندی طبیعی از ظهور ایده‌ها و مکاشفات جدید می‌داند. بر اساس این رویکرد، بنیان‌گذاران فرقه الزاماً دچار اختلال یا نیت سودجویانه نیستند، بلکه گاه با باور به تجربه‌ای شخصی یا وحی‌گونه، ادعای ارائه حقیقتی تازه را مطرح می‌کنند.
به این ترتیب، مطالعه شکل‌گیری فرقه‌ها نشان می‌دهد که ترکیبی از عوامل روان‌شناختی، اقتصادی و اجتماعی در پیدایش این گروه‌ها نقش‌آفرین است و هر نظریه بخشی از این پازل پیچیده را توضیح می‌دهد.
 
فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
 
مراحل عمومی شکل‌گیری فرقه‌ها
 
مطالعات جامعه‌شناسی و روان‌شناسی نشان می‌دهد که فرقه‌ها برخلاف تصور عمومی، به‌صورت ناگهانی یا تصادفی پدید نمی‌آیند؛ بلکه فرایندی مرحله‌به‌مرحله را طی می‌کنند که در بسیاری از نمونه‌های تاریخی و معاصر، شباهت چشمگیری دارد.
 
۱. بحران اجتماعی یا روانی
نقطه آغاز اغلب فرقه‌ها، بروز بحران‌های جمعی یا فردی است. در چنین شرایطی افراد با احساس بی‌هویتی، ناامیدی یا نارضایتی از ساختارهای اجتماعی موجود، به‌دنبال معنا، امید و تعلق خاطر تازه می‌گردند. این فضای پر از خلأ، بستری آماده برای ظهور رهبران فرقه‌ای می‌سازد.
 
۲. ظهور رهبر کاریزماتیک
در مرحله دوم، شخصی با جذابیت فردی و توانایی اقناع بالا ظاهر می‌شود. او معمولاً خود را حامل پیامی ویژه، برخوردار از قدرت ماورایی یا کلید رهایی معرفی می‌کند. شخصیت کاریزماتیک رهبر نقشی محوری در جذب نخستین گروه از پیروان ایفا می‌کند.
 
۳. ایجاد نظام اعتقادی انحصاری
به‌محض شکل‌گیری هسته اولیه، رهبر چارچوبی اعتقادی بنا می‌نهد که اغلب شامل روایت تازه‌ای از جهان، معنای زندگی و مسیر رهایی است. این نظام فکری بر دوگانه‌هایی چون «حق در برابر باطل» یا «نجات‌یافتگان در برابر گمراهان» استوار است و نوعی مرز هویتی میان «ما» و «دیگران» ترسیم می‌کند.
 
۴. استفاده از تکنیک‌های کنترل ذهن
برای تثبیت اعضا، ابزارهای روانی متنوعی به کار گرفته می‌شود؛ از القای گناه و شرم گرفته تا ایجاد احساس ترس، کنترل رفتارهای روزمره، و تشویق به وابستگی شدید به گروه. در بسیاری از گزارش‌ها، این مرحله با پدیده‌ای مشابه «شست‌وشوی مغزی» مقایسه شده است.
 
فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
 
۵. جداسازی اجتماعی
به‌تدریج پیروان از خانواده، دوستان، رسانه‌ها و جامعه بزرگ‌تر دور می‌شوند. این جداسازی به رهبر و ساختار فرقه اجازه می‌دهد تا تنها مرجع هویت‌بخش و مشروعیت‌بخش اعضا باقی بماند. در این حالت، فرد خود را تنها در پیوند با گروه تعریف می‌کند.
 
۶. نهادینه‌سازی و تثبیت
در گام پایانی، گروه با طراحی آیین‌ها و مراسم روزانه، تولید محتوای رسانه‌ای، گسترش شبکه‌های ارتباطی و جذب اعضای تازه، به نهادی پایدار بدل می‌شود. در این مرحله فرقه نه‌تنها یک اجتماع کوچک، بلکه یک ساختار منسجم و خودکفا به شمار می‌رود که می‌تواند سال‌ها و حتی نسل‌ها تداوم پیدا کند.
 
به‌این‌ترتیب، شکل‌گیری فرقه پدیده‌ای فردی یا صرفاً روانی نیست، بلکه در پیوند مستقیم با شرایط اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. همان‌قدر که بحران‌های سیاسی و اقتصادی بستر رشد آن را فراهم می‌کنند، توانایی رهبر در خلق یک «نظام اعتقادی جدید» و ابزارهای کنترل ذهنی، موتور محرک بقای آن محسوب می‌شود.
 
فرقه‌ها از بحران تا کنترل ذهن؛ چگونه گروه‌های اعتقادی غیرمتعارف شکل می‌گیرند
 
نمونه فرقه های فعال در ایران
 
در داخل ایران، برخی فرقه‌ها و گروه‌های مذهبی غیررسمی یا انحرافی فعالیت داشته یا دارند که از نظر کارشناسان و منابع پژوهشی به‌عنوان فرقه شناخته می‌شوند. چند نمونه شناخته‌شده عبارت‌اند از:
 
1. بهائیت – فرقه‌ای با ریشه‌های مذهبی که پس از مشروطه در ایران گسترش یافت و به دلیل آموزه‌ها و ساختار اجتماعی خود با دین رسمی و جامعه در تضاد قرار دارد.
 
2. عرفان حلقه (عرفان محمد علی طاهری) – گروهی که تحت عنوان عرفان و خودسازی فعالیت می‌کند و رهبر آن ادعای دریافت وحی یا قدرت معنوی ویژه دارد.
 
3. شیطان‌پرستی (Satanism) – گروه‌های معدود و زیرزمینی با آموزه‌ها و آیین‌های خاص که معمولاً به صورت مخفی عمل می‌کنند.
 
4.مسیحیان ایرانی فرقه‌ای – شامل گروه‌های مسیحی تبشیری و غیررسمی که با آموزه‌های کلیسای رسمی متفاوت هستند و معمولاً فعالیت‌های‌شان محدود و زیرزمینی است.
ارسال نظرات